کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب آتش

اگر کسی در خواب ببیند که برای رفع حوائج مانند طبخ غذا یا گرم شدن، آتشی افروخت، و آن آتش به کسی زیانی نرساند، دست به کاری می زند که سودبخش است. اگر پس از انجام کار خود، آتش را خاموش کرد، فتنه ای را فرو می نشاند و اگر آتش را به حال خود رها کرد، آتش نفاق در دوروبرش روشن می شود. اگر به آتش افروخته مقداری باد وزید و دامنه آتش وسعت یافت، در اثر سهل انگاری وی، در مورد اطرافیان فتنه ای پدید می آید.

اگر کسی خواب ببیند که با آتش افروخته شده لباسش سوخت زیانی به او می رسد و اگر دستش سوخت به یکی از اعضا بدنش آسیب می رسد. اگر در خواب ببینید که کنار آتش نشسته اید ولی از شدت حرارت آتش چنان گرم شده اید که احتمالا می سوزید و خود را کنار کشیدید نشان آن است که پشت سر شما بد می گویند و اینجا و آن جا از شما عیب جویی می کنند.

اگر ببینیم که آتش برمی داریم و ما را نمی سوزاند، به اوج موفقیت می رسیم. اگر کسی خواب ببیند که او را در آتش افکندند و از هول و هراس بیدار شد نشان آن است که از قدرتی به او ستم می شود.

امام صادق (ع) می فرماید: اگر کسی در خواب ببیند که پاره های آتش می خورد، مال یتیمان می خورد.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر کسی در خواب آتش افروزد، قوی می شود و آتش بی دود، به معنی شروع اوج گرفتن قدرت ولی آتش با دود، تعبیرش پادشاه ستمگر و غم و اندوه وزیان است. اگر ببیند که آتش برافروخت تا گرم شود، یا کسی دیگر بدان گرم شود، دلیل که چیزی طلب می کند که از آن منفعت یابد و اگر ببیند که بی فایده آتشی برافروخت، بی سبب جنگ و خصومت کند. اگر ببیند که آتشی برافروخت تا چیزی بریان کند، تعبیرش این است که به دلیل حرف مردم، اقدام به جستجو در احوال کسی می کند.
اگر ببیند که از آن بریان بخورد، دلیل کند که به قدر آن، روزی به وی رسد، با غم و اندوه. اگر ببیند که به زیر دیگ آتش می افروخت، و در دیگ گوشت بود یا چیزی دیگر، دلیل که کاری بسازد که از آن کار کدبانوی خانه را منفعت رسد. اگر ببیند که در آن دیگ هیچ طعام نبود، دلیل کند که از آن کار او را غم و اندوه رسد. اگر ببیند که آتشی برافروخت تا حلوا بپزد، تعبیرش این است که در باره او حرف های نیکو گفته می شود. اگر ببیند که برای روشنایی آتشی برافروخت تعبیرش این است که با توضیح در مورد کاری، آن را به حجت و برهان روشن گرداند.

ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند در جایگاهی آتشی برافروخت تا اهل آن جایگاه را بسوزاند، غیبت اهالی آنجا را می کند و از آنها بدی می گوید. اگر ببیند آتش را در تنور یا در آتش دان می افروخت بی آن که طعام پزد، دلیل کند که بامردی از خویشان و یا اهل بیت او جنگ و خصومت افتد. اگر ببیند که می خواهد تا برای منفعت خویش آتش برافروزد، و آن آتش روشن نمی شد، از علم خویش برخورداری یابد. اگر این کس پادشاه باشد، عز و جاه و دولتش افزون گردد، و اگر ببیند آن آتش که افروخته خاموش شد، دلیل کند که هلاک گردد.

جابرمغربی می گوید: اگر ببیند که در بیابان آتش می افروخت که مردمان از نور آن آتش راه می یافتند، و هر کس به موضع و مقام خویش می رفتند، از علم و حکمت او بهره یابند و راه راست گیرند. و اگر ببیند که آن آتش فرو می رود و نور او زایل می گردد، دلیل کند که احوالش متغیر باشد و از دنیا رحلت کند.
اگر ببیند که آن آتش در بیابان افروخت، نه به راه راست، دلیل که علم او مردمان را به راه ضلالت برد. اگر ببیند که آتشی در موضعی برافروخت، تا آن موضع را بسوزد، و آتش آن را بسوخت و از بازرگانان بود، دلیل که خرید و فروخت به نفاق کند و مالش حرام خواهد بود. اگر ببیند که از خانه همسایه آتش می برد، دلیل کند که مالی حرام به او رسد.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

259 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

مریم

مریم : سلام خانم هراتی تعبیرخواب دیروزیتون فوق العاده بود ممنونم.

پاسخ
لینک۱۳ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۱۶:۰۷:۴۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. تعبیر خوابتان این است که همسر شما واقعا از شما به دلائلی کینه به دل گرفته و هر قدر که شما با خونسردی و ملایمت بیشتری با او رفتار می کنید، او بیشتر حرص می خورد. او تمایل دارد که شما را عصبانی کند تا شما دچار استرس بشوید ولی این خشم و عصبانیت او به جان خودش افتاده و وجهه ای عصبی و تندخو و بد اخلاق از او ساخته که هیچ کسی از رفتار او خوشش نمی آید و همه او را مقصر عملکرد تندخویانه اش می دانند. منطق شوهرتان کاملا اشتباه است. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۴ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۰۰:۳۳:۱۲
النا

النا : سلام وقتتون بخیر. دیشب خواب دیدم خیلی ممنون خواب مخفی باشه

پاسخ
لینک۲۲ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۱۶:۰۸:۲۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. استاد شما فکرش ناراحت و عصبانیست و مثل همیشه زنده دل و شاد نیست. شما به این فکر می کنید که کسی باعث ناراحتی او نشده بلکه خودش از خودش زیاد کار می کشد و خسته شده است. شما و دوستتان هر دو می خواهید توجه استادتان را به خودتان جلب کنید و به او افتخار می کنید ولی هر دوی شما سطحی نگری می کنید و از احساسات و افکار استادتان با خبر نیستید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۲ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۲۱:۲۴:۳۷
Tasnim

Tasnim : باسلام و عرض ادب . لطفا خواب نمایش داده نشود.

پاسخ
لینک۱ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۱۶:۳۷:۴۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. روحشان شاد. مرحوم مادر همسر شما، شخصیتی پاک و بی گناه دارد ولی از کسی ناراحت است و احتمالا کسی از اقوام از او بد گفته و شکایت کرده است. اینکه از چه کسی ناراحت است و یا چه کسی غیبت او را کرده است از خوابتان مشهود نیست. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۲۲:۵۰:۵۱
Neda

Neda : در محلی روستا مانند قدم می زنم و قصد خروج از آن را داشتم. نام آنجا را نمی دانستم اما احساس غریبگی هم نداشتم.درب خانه ای باز بود و صاحبش با تعجب نگاهم می کرد درب را بستم خانه ای دیگر که صاحبش مادرم بود و جلوی درب خانه چیزی شبیه تنور بود که آتش درون آن روشن بود و من متعجب بودم چرا جلوی درب ورودی آتش روشن است، اول رد شدم اما بعد نگران شدم که آسیبی به خانه یا کسی بزند ، بازگشتم تا خاموشش کنم، مادرم از حیاط بزرگ خانه خارج شد و با تعجب به من و آتش نگاه می کرد ناگهان کاملا جایگاه عوض شد و من دیدم کنار چهارچوب درب ورودی خانه ایی دارم برای دو خانم صحبت میکنم و گوسفندی را که میان چهار چوب بود نوازش می کردم ناگهان گوسفند رفت و شیری آمد یک لحظه ترسیدم اما شروع به نوازش شیر نر کردم و او لذت می برد.

پاسخ
لینک۱ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۰۹:۳۶:۱۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما فکرتان ناراحت است و می خواهید از شرایط سخت و بغرنج و از تنهایی بیرون بیایید. اعتماد به نفستان کم است و به حال خودتان متاسف هستید. شما به این شرایط عادت کرده اید. شما حریم خصوصی دیگران را حفظ می کنید و در زندگی کسی تفحص نمی کنید و دوست ندارید که دیگران هم به زندگی شما کنجکاو باشند. مادر شما تلاش می کند که امکانات مالی خوبی برای خانواده تان فراهم کند ولی شما از این که او سخت می کوشد و به خودش استرس زیاد می بخشد راضی نیستید. شما شخصیتی مطیع و بی آزار و مهربان دارید و دوست دارید که زندگی گرم و آرامی داشته باشید. کسی به زندگی شما راه پیدا می کند که شجاع و قویست و تابع و مطیع شماست و در عین حال خویشتندار است و یا اینکه خودتان در عین مهربانی می توانید بسیار قوی و مغرور و مستقل و شجاع رفتار کنید و سعی می کنید که عصبانی نشوید و خویشتندار باشید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۱۸:۴۱:۵۹
مهدیه

مهدیه : سلام خوبین خانم هراتی عزیز؟
من یه تیکه اخر خوابمو یادم مونده
اومدم تو اتاق وضع اتاق انگار بهم ریخته و اشفته بود دیدم پسرم خوابیده پتو روش کشیده تا سینه و شو دیدم فهمیدم این پسرمه پتو رو خودش کشیده لباس سیاه تنش بود(بیرون از خواب هم داره این لباسو).
دیدم یهو ی مارمولک کنار پسرمه یهو جا خوردم رفتم عقب مارمولک بزرگتر از اندازه معمولیش بود ولی دم نداشت ترسیدم یکم رفتم عقب یهو یه شعله آبی یا قطره آبی دقیقا یادم نیست از بالا افتاد بین منو پسرم رو زمین یا روی مارمولکه بعد اتش آبی دایره وار پخش شد سمت منو پسرم داشت کل اتاقو میکرفت منم ترسیدم رفتم عقب عقب اما رسید بهم خیلی ترسیده بودم ک نکنه چیزی بشه عجیب این بود ک رنگ آتیش آبی خیلی زیبایی بود دود نداشت حرارت نداشت انگار اتیش سردی بود(مث وقتی ک بنزین ریخته باشی یهو از وسط بصورت دایره گسترش پیدا کنه)

پاسخ
لینک۷ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۴۲:۰۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. تعبیر خوابتان این است که پسر شما تمایلات و خواسته هایی دارد که از شما مخفی می کند و دوست ندارد راجع به آن صحبت کند. او می خواهد برای زندگیش تصمیمی بگیرد و تمایل دارد که شما به تصمیم او پاسخ مثبت بدهید و با او موافقت کنید. کار و تصمیم پسرتان عواقب بدی به همراه ندارد و او شور و شوق زیادی برای تحقق خواسته اش از خودش بروز می دهد. او می خواهد نظراتش را تدریجا برایتان مطرح کند و احساسش را ابراز کند. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۷ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۲۰:۳۷:۵۲
رضا

رضا : همراه مادروخواهرودامادمون درمنزلی بودیم و میخاستیم به تفریح بریم قبل حرکت کردن همراه داماد به کنار سدی پرآب که درحوالی همون خونه بود رفتیم ناگهان سدمتلاطم شد و سیل شدوچن تا ماشین ک شامل ماشین ماهم بود با خودش برد مسیر کوتاهی ماشین ها در اب شناور بودند و ناگهان اب خشک شد و ماشین ها کاملا داغون شدند در ی لحظه انفجار در ماشین ها رخ داد و من ب سمت ماشین شوهر خواهرم دویدم همه جا اتش گرفته بوددرحالیکه من ب ماشین نزدیک شدم ناگهان اتش زیاد شد و داییمم در این لحظه در کنارم دیدم ک انگار میخواست کمکم کنه بعد حرارت بسیار زیاد شددر حالی که اهالی اون روستا ب کمک اومدن ما ب همان خانه برگشتیم و کل فامیل انجاجمع شدند من در لب و قسمت هایی از دستم تاول سوختگی داشتم که لحظه به لحظه بدتر میشد و قسمت زانو هم شلوارم پاره شده بود و شکاف های عمیقی بوجود اومده بود

پاسخ
لینک۱۱ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۰۶:۴۹:۵۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما و خانواده تان تلاش می کنید که از مشکلات تان رها شده و مسیر تازه ای در زندگی تان پیش بگیرید. در ابتدا شما جلوی احساسات خودتان را گرفته و سعی می کنید که با هم منطقی صحبت کنید ولی بعد از مدتی، احساستان جریحه دار می شود و نمی توانید خویشتندار باشید و کنترل کارها را با منطق به پیش ببرید. شما به خاطر آشفتگی های احساسی بزرگ و مشکلات غیر قابل انتظار، نمی توانید اهدافتان را عملی کنید و ناامید خواهید شد. شما بشدت خشمگین می شوید و سعی می کنید که شوهرخواهرتان را از مشکلاتش نجات دهید. . لطفا برای دفع شر صدقه بدهید و ی بگویید که به اندازه ی وسعتان قربانی انجام شود و گوشت آن را به فقرا ببخشید تا شر و قضا بلا از زندگی تان دور شود. شما و خانواده تان سعی می کنید که اتحادتان را حفظ کنید. شما حرفهای تندی می زنید و نمی توانید نقشتان را بعنوان یک حامی بخوبی ایفا کنید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۱ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۹:۳۷:۵۸
مهدی

مهدی : سلام و عرض ادب
پنجشنبه شب تا بامداد جمعه بیدار بودم که یک لحظه بی مقدمه به خواب میرم البته قصدم خوابیدن نبود میخواستم فقط دراز بکشم و استراحت کنم که وارد خواب عمیق شدم و ساعت یک و بیست و دو دقیقه بامداد جمعه از خواب بیدار شدم نمیدونم چقدر خوابیدم شاید یک لحظه یا چند دقیقه بگذریم
خواب دیدم داشتیم یک نامه می‌نوشتم ایستاده بودم دوستی که حدودا بیست ساله ندیدمش چون خارج از کشور است در کنارم بود یک مرد دیگر با یک دختر هم اونجا بودند اون مرد نامه را دید گفت خوب نوشتی اما بسم الله الرحمن الرحیم اول نامه و مقدمات آن را حذف کن من به اون مرد گفتم که دوستم متخصصه اون گفته اینطور بنویسیم دوستم در این لحظه از ما فاصله گرفته بود پیاده به جلو می‌رفت بعد من همراه آن مرد به بر خلاف دوستم حرکت کردیم یه جایی رفتیم که مثل مرز بود اون مرد دو تا پسر داشت که یکیش کوچک و دیگری بزرگتر بود
قرار شد با هم بریم که نامه را تحویل کسی یا جایی بدهیم که بچه ها را در انبار مانندی تنها گذاشت من بهش گفتم خطرناکه اما اون گفت بچه ها عادت دارند
خلاصه محل را ترک کردیم و رفتیم و هنگامی که من برگشتم دیدم بچه بزرگ آخر انبار خوابیده تو یه ماشین خرابه و آتش سوزی شده سریع کپسول اطفا حریق را برداشتم قبل از اینکه برسم افرادی داشتن به بچه ها کمک میکردند که از آتش سوزی نجات بدهند من به محض رسیدن با استفاده از کپسول آتش را خاموش کردم یک فردی که داشت کمک میکرد به من گفت یواش تر خفه شدیم و من با اون فرد بد حرف زدم چند بار بهش فحش دادم و بعد بهش گفتم برو بالا ماشین داد بزن بگو من یک گوه خور هستم البته منظورم این بود که جان بچه ها از همه چیز مهم تره و نباید تعلل کرد و بعدش افرادی که اونجا بودند کار منو تحسین کردند و به من گفتند خوب جوابشو دادی

پاسخ
لینک۱۸ شهریور ۱۴۰۲ ساعت ۱۴:۴۶:۴۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. شما در ضمیر ناخودآگاهتان تمایل دارید که به این دوستی که در خارج از کشور است، حرف دلتان را بزنید و نظرات تان را راجع به امکانات مالی و سبک زندگی او یا خودتان، مطرح کنید. شما شاید فکر می کنید که دوستتان یا خودتان در گذشته مرتکب اشتباهی شده اید و یا قضاوت اشتباهی داشته اید. و حالا می خواهید با غرور زیاد، حقانیت خودتان را و حرف خودتان را اثبات کنید. شما در ذهنتان تمایل دارید که خودی نشان دهید و به دوستتان بفهمانید که حرف شما درست بوده و نه او. شیطان می خواهد شما را از یاد خدا منحرف کند و می خواهد که شما بی فکر و بدون تعمق فقط حرفتان را بیان کنید و تمایل دارد که شما به این باور برسید که خدا با شما نبوده یا نیست. دوست شما پیشرفتی ثابت و مستمر و هر چند شاید آهسته در مسیر زندگیش دارد و شیطان می خواهد که شما عجولانه رفتار کنید؛ اهداف خودتان را نادیده بگیرید و به دنبال تحقق این اهداف نباشید و بروید به دنبال بطالت و وقت کشی. شیطان می خواهد که شما خیال کنید تنها هستید، یا شکست خورده اید، یا خدا با شما نیست و تلاش می کند که شما را از رسیدن به خواسته هایتان منحرف کند. اما اگر شما به وساوس شیطانی جواب مثبت بدهید، در کارتان شکست خواهید خورد و آنوقت خودتان را سرزنش خواهید کرد. شما باید سعی کنید که فقط به فکر خودتان نباشید و به نیازهای دیگران هم توجه کنید و یا اهدافتان را فدای خوشگذرانی نکنید. خواب شما معادل دو حق خواب بود و هنوز یک حق خواب باقی دارید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۸ شهریور ۱۴۰۲ ساعت ۲۲:۳۰:۳۳
hosein

hosein : سلام و عرض ادب.. حدودا دو یا سه سال پیش یه نامه برای خدا نوشتم که ابتدای اون دعایی از صحیفه سجادیه بود که مدح خدا و..بود و مابقی صحبتای خودم..بعد این چند سال خواب دیدم اون نامه داره میسوزه و همه قسمتای اون برگ در حال سوختن بود و سوخت جز اون قسمتای ابتدایی که اسم خدا و دعا و ایه های قران..این خواب مفهومش چیه؟

پاسخ
لینک۲۲ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۶:۳۸:۲۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. تعبیر خوابتان این است که همه ی آنچه که شما برای خودتان خواسته اید، و به خاطرش اضطراب و استرس و دلشوره داشته اید، و همه ی راهکارهای شما برای حل مشکلاتتان؛ هیچ کدام باعث آرامش شما نمی شود و هر چند که شما شور و شوق زیادی برای تحقق خواسته هایتان داشته اید، ولی همه ی این خواسته ها را باید دور بریزید. از هیچ کسی و هیچ چیزی برای خودتان "بت" نسازید. تنها کسی که برای شما می ماند خداست و عشق او. به مصلحت او باور داشته باشید و به او و خواسته های او اعتماد کنید. تنها عشق و مصلحت خداوند است که برایتان می ماند و همه ی اشتیاق شدیدی که نسبت به علایق و خواسته هایتان در وجودتان هست؛ بیهوده است و خاصیتی برایتان ندارد. خداست که به شما می بخشد و شما را حمایت کرده و پرورش می دهد. دور دیگران نچرخید و بالهایتان را به آتش عشق انسانها و یا عشق به مادیات نسوزانید. قربانی جاه طلبی هایتان نشوید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۲ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۲۱:۴۱:۳۰
Fatima

Fatima : سلام خواب دیدم روی بالکن خانه پدریم نشستم و چند تا از بچه های فامیلواجیل میخوردندمامانم نگران اجیلها بود بعد ابگوشت خوردیم و مقداری گوشت موند پدرم اومدغذانخورده بودگفتم دوباره میزارم‌گفت نه همون گوشت رو میخوره قسمتی از خوابم یادم نیست فقط پدر چند کار رو اومد درست کنه بدتر شد یک جا با اره برقی پای یکی رو قطع کرد بعد دعوا شد بین ادما و اتیش گرفت همه جا همه سوختند بیشتر از ۲۰ نفر ادم من و جاریم یک گوشه پناه گرفتیم پسرم هم نزدیکم بود همش میگفتم کلاهت رو در بیار داشت اتیش میگرفت
بعد فرار کردم رفتم خونه پدر شوهرم وسط راه یک گربه پاچم رو گرفت از خودم جدا کردم دیدم یک ببر داره از خونه پدر شوهر میاد بیرون فرار کردم رفتم یک خونه قایم شدم پشت در رو گرفتم نتونه بیاد وحشت کرده بودم بعد دیدم چند بچه راحت وارد خونه شدند در رو وا کردم و از خواب بیدار شدم

پاسخ
لینک۲۵ تیر ۱۴۰۲ ساعت ۰۶:۳۴:۲۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. قبل از تعبیر خوابتان از شما استدعا می کنم هرگز تعمدا یا سهوا کلمات خوابتان را به هم نچسبانید چون در شمارش کاراکترهای خواب اشتباه می شود و خدای نکرده مدیون سایت و کارمندان آن خواهید شد. این نوشتار(اومدغذانخورده بودگفتم دوباره میزارم‌گفت) خلاف مقررات سایت است و باید اینگونه بنویسید( اومد غذا نخورده بود گفتم دوباره می زارم گفت). درصورت تکرار، خوابتان تعبیر نمی شود تا زمانی که آن را درست بنویسید و ادیت کنید!!. اما تعبیر خوابتان این است که شما در ابتدا شرایط مالی خوبی دارید و خودتان را یک سر و گردن از دیگران بالاتر می دانید و ولخرجی می کنید. از شما بخوبی حمایت می شود ولی بعد پدرتان از اینکه از او حمایت کافی نمی شود شکایت می کند. او می خواهد پای کسانی را که از او سو استفاده می کنند را از زندگی تان بِبُرد. بین مادر و پدرتان دعوا شده و شما احساس ایزولگی و تنهایی خواهید کرد و می خواهید که پسرتان مثل شما دچار استرس نشود. شما از جانب خانواده ی شوهرتان هم با مشکل مواجه می شوید و کسی با شما دعوا می کند. شما سعی می کنید که خودتان هم خویشتندار باشید و عصبانی نشوید. کارها خودبخود درست خواهند شد و نباید استرس بگیرید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۵ تیر ۱۴۰۲ ساعت ۱۳:۰۷:۵۹
yas

yas : سلام لطفا مخفی باشه. آب بریزم که خاموشش کنم از خواب پریدم.

پاسخ
لینک۱۷ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۰۸:۱۷:۴۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. پدر شما می خواهد منطقی تر و اصولی تر برای زندگی تان برنامه ریزی کند و زیاد به دنبال رویاها و آرمانهایش نرود. او ذهنیت خودش را تغییر داده و منطقی تر رفتار می کند. او زحمت زیادی کشیده و حالا که وقت استراحت اوست و باید از زندگیش لذت ببرد، بیمار شده و نمی تواند نگرانیها و احساسات منفیش را از شما مخفی کند. هر چند که نباید خیلی نگران باشید ولی او بیشتر به فکر این است که شرایط مالی خودش را سروسامان بدهد تا بتواند هوای خانواده اش را داشته باشد. از جهتی دیگر شما نگران پسرتان هستید که اگر از او غافل شوید، شور و شوق زیاد او و هیجانات کودکیش ممکن است به ضررش تمام شود و سعی می کنید که به او هم برسید و به احساسات او توجه کنید. خوابتان شامل 2 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۷ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۶:۱۹:۰۰
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.