تعبیر خواب ایستگاه قطار
لوک اویتنهاو می گوید :دیدن ایستگاه قطار در خواب، رفتن به مسافرت کوتاه در بیداری است و تماشای ایستگاه قطار از دور یعنی یک مهمان ناخوانده.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
اطلاعیه
بخش دیدگاه تعبیر خواب از تاریخ 30 فروردین لغایت 3 اردیبهشت بسته خواهد بود. اگر در این بازه ی زمانی نیاز به تعبیر خواب داشتید می توانید از طریق تلگرام (@yotaabcom) تعبیر خواب خود را سوال نمایید. همچنین به عضویت همه کاربرانی که عضویت آنها در 30 فروردین و بعد از آن فعال هست 4 روز اضافه خواهد شد.
nahiiii : سلام.من اکانتم پرید و نتونستم دوباره برگردونم.این اکانت رو جدید باز کردم.در خوابهایی که قبلا برام تعبیر کردید گفتید که عشقم میخواد منو حمایت کنه و روابطمان بهتر میشه و تقریبا اکثرشو مثبت تعبیر کردید.آخرین خواب مثبت که گفتید میخواد حمایتم کنه۱۳روز پیش بود.ولی همین امروز یه خواب عجیب دیدم.خواب دیدم در خیابان آتش نشانی،عشقم منتظر اتوبوس واحد وایستاده(در واقع خونه ما یه کم از خیابان آتش نشانی بالاتره و منو عشقم بیشتر اونجا قرار ملاقات داشتیم و میدونه خونمون اونجاست.دو ماهه ارتباط نداریم)منم یه جور که مثلا اونو ندیده باشم پشتمو برگردوندم و ایستادم اونجا ولی هدفم این بود مثلا تصادفی برم پیشش ولی برگشتم دیدم نیست و رفته به خاطر من کمی بالاتر وایستاده.شبیه خواننده ماهسون شده بود.هوا سرد بود.بعد من تصمیم گرفتم برم.وقتی دید من رفتم،رفت سوار اتوبوس شد
فریبا هراتی
: سلام. من نمی دانم شما چه کسی هستید و چه خوابهایی تعبیر کرده ام چون اکانت تان جدید است. اما تعبیر این خوابتان این است که عشق شما هنوز به اهدافش نرسیده و می خواهد برای زندگیش تصمیم بگیرد که می خواهد با این زندگی چه کار کند. شما خودتان را به کوچه علی چپ زده اید و علیرغم اینکه دوستش داشته اید، وانمود کرده اید که او را نمی خواهید و با او قهر کرده اید و انتظار داشتید که او نازتان را بکشد؛ اما او شما را ترک کرده و با شما با سردی رفتار می کند. شما به او پشت کرده اید و او هم رفته پی زندگی خودش. حالا هر قدر هم که تعبیر کرده بشم که او می خواهد حمایتتان کند؛ که البته تعبیرم هم درست بوده؛ خودتان او را پس زده اید. قرار نیست که یکی تمام مدت ناز کند و دیگری منت بکشد. او خسته شده و رفته. خود کرده را تدبیر نیست خانم!!! تعبیر من ایراد ندارد رفتار شما در رابطه با دوستتان پر از ایراد است. اگر نرمال رفتار می کردید او هم حامی شما بود. تشکر از همراهیتون
binesh :
با عرض سلام و خدا قوت . با تشکر از زحماتتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. تحولی منفی در زندگی برادرتان بوجود می آید که شما به شدت عصبانی شده و احساس استرس خواهید کرد. شما نمی دانید چطور می توانید به او کمک کنید. زندگی شما متحول خواهد شد و باید سعی کنید که برای ارزیابی مجدد موقعیت تان و تعیین مسیر و اهدافتان، کمی از کارتان کمی دست بکشید و روی شرایط تان فکر کنید. برای سلامتی برادرتان و دفع شر به اندازه ی وسعتان مرغ یا گوسفند قربانی کنید تا قطعا انشالله قضا بلا از زندگی شما و برادرتان دور شود. تشکر از همراهیتون.
xanum : سلام استاد، پنجشنبه خواب دیدم با نامزدم رفتیم یه اتاقی از مقعد نزدیکی میکنیم و منی زو داخل مقعدم ریخت یا نه اصلا یادم نیست، بعد خودمو محل کارم دیدم که هم به کارم میرسیدم هم داشتم میرقصیدم و
یکی از مشتریا خیلی بهم نگا میکرد به رقصم که سرجام میرقصیدم ولی من سرد برخورد کردم اونم اهمیتی نداد رفت، کل فضای خوابم روشن و آفتابی بود، با نامزدم رفتیم یه شهر دیگه که تو پارکی که گل و گیاه داشت و فضا خیلی روشن و افتابی بود مثل بهار، ایستگاه قطار بودیم که احساس کردم قدم از دوس پسرم بلندتره اونم خودش این طور حس کرد و یکم سرد شد خواست قهر کنه بره که از پشت خواستم صداش کنم (اسمش علیه) ولی من صداش کردم ابوالفضل وایستا، دیدم بد شد اسم خودشو صدا نزدم، گفتم نمیدونم چرا اسم داییم اومد دهنم همون لحظه داییمم دیدم اونجا، نامزدم گفت اشکال نداره، اون لباس سفید تنش بود و من سیاه و مقنعه سرم بود دست تو دست هم بودیم بعضا هم بغلم میکرد.قطار هم رفت وامد داشت.وقتی ییدار شدم تنها چیزی که یادم بود ایستگاه قطار بود واستاده بودیم منتظر قطار بودیم.
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. شما احساس می کنید که نامزدتان به بهانه ی حمایت از شما می خواهد نظرات خودش را به شما تحمیل کند. از این جهت فکرتان هم ناراحت است که چرا این تحمیل نظرات را باید بپذیرید و هم خوشحالید که از شما حمایت می کند و این تفکرات در شیوه ی رفتار شما با دیگران تاثیر منفی می گذارد. شما امیدوار هستید که شرایط بهتر شود و مدل رفتار نامزدتان و شما وارد فاز جدیدی می شود. شما خودتان را با ارزش تر یا عاقلتر از نامزدتان می دانید و او هم متوجه می شود که او را زیاد قبول ندارید. اما در عین حال می دانید که او با کرامت و خردمند است و اگر او را نادان حساب نکنید، ارتباطش را با شما محفوظ نگه خواهد داشت و از اشتباهات شما به راحتی چشم پوشی خواهد کرد. شما اما سعی می کنید که همچنان مرموزانه رفتار کنید و نسبت به رابطه تان با او بدبین هستید. ارتباط شما با هم قویتر شده ولی شما باید سعی کنید که بیشتر برای شناخت هم وقت بگذارید و منتظر هستید که تحولی مثبت در زندگی تان بوجود بیاید. تشکر از همراهیتون.
sanaz noori : سلام دیشب خواب دیدم داخل ایستگاه مترو منتظر وایستادم ، یه کوله پشتی داشتم و گوشی که توی دستم بود ،کمی شاد به نظر میومدم ، ی آقایی که توی خواب فکر میکنم داداشم بوده ، بهم میگه رمز وایفات رو بده ، منم بهش گفتم۳۳ و ۷۷(۳۳ رو مطمئن نیستم ,یعنی یادم نمیاد ولی ۷۷ رو مطمئنم )گفت که نت برقرار نیست با پوزخند بهش گفتم خب اینقد بُرد نداره که بهش وصل بشی واسه خونه است فقط
از اون آقا جدا شدم که برم سوار بشم ، توی خواب یه جوجه هم داشتم ولی یادم نمیاد چطوری داشتمش و از کجا اومد
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید زندگی تان را متحول کنید و از تجاربتان استفاده کنید و زود به اهدافتان برسید. توانایی های شما برای رسیدن به موفقیت بالاست و آگاهی و درک بالایی هم دارید. به تمایلاتتان خیلی توجه می کنید و سعی می کنید که با شرایط موجود خودتان را وفق بدهید. خویشتندار باشید و تمرکزتان روی اهدافتان باشد. اما در شرایط حاضر امکان رسیدن به موفقیت برایتان فراهم نیست. شما نگرانی ها و ترسهای کوچکی هم دارید که شاید این نگرانی ها را نادیده می گیرید. تشکر از همراهیتون.
Foroozan : سلام روز خوش,دیشب خواب دیدم با مادر و خواهرم با مترو میخوایم جایی بریم که توی ایستگاه مترو من جا موندم ازشون و گوشی موبایلم رو باز کرده بودم و قطعاتش رو جدا کرده بودم میخواستم سریع قطعاتشو جا بندازم اماترتیب قرار دادن قطعات رو بلد نبودمو سرهم نمیشد وقتی دیدم شاید زمانبر باشده از یه خانم خواهش کردم گوشیشو بده تا با مادرم تماس بگیرم که گوشیشو داد و تماس گرفتم اول اشتباهی یکی دیگه برداشت که فکر میکنم یه آقایی بود بعدش احتمالا تونستم تماس بگیرم ،خوب بقیشو یادم نیس فقط یادمه که چند تا خودرکار یاخودنویس هم خریدم که و یکیش یادمه سرش مثل خونویس بود که جوهرش سفید بود و یکیش از توش خامه طرحدار بیرون میومد که میشد برای تزیین کیک استفاده کرد و رنگ بدنه اش نقره ای بود و گذاشتمش تو یخچال که خراب نشه(البته در بیداری به تزیین کیک فکر کرده بودم)
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما و مادر و خواهرتان می خواهید خیلی عجولانه برای عملی کردن هدفی اقدام کنید و در این مسیر پیش بروید ولی شما به دلائلی ارتباط تان با مادر و خواهرتان موقتا قطع می شود و شاید با آنان اختلاف عقیده پیدا می کنید و یا اینکه در عملی کردن تصمیم تان با مشکلی مواجه می شوید که تاخیری موقتی در پیشرفت به سمت اهدافتان خواهید داشت. مادر شما تا حدی نقشی سلطه جویانه و مصمم دارد که گاهی شما نمی توانید او را درک کنید. شما سعی می کنید که نقشی تاثیر گذار و مثبت روی کاری که مد نظرتان است بگذارید. تشکر از همراهیتون.
محسن : سلام و خسته نباشید
خواب دیدم توی ایستگاه مترو هستم توی آلمان ظاهرا
کسی تو ایستگاه نیست حتی یه نفر نمی تونم بلیط تهیه کنم برای همین از مانع قسمت ورودی می پرم و رد میشم.
چند دفعه این اتفاق می افته بعد یه پلیس چاق می آیید جلوم میگیره میگه باید از این طرف رد شی
که از جایی که قبلا رد میشدم متفاوت بود دستگاه کنترل امنیت شبیه فرودگاه بود.
وای می ایستم توی صف چند نفر پشتم بود یه آقای عرب
می آیید میگه من تمام شب بیدار بودم و مواظب همسرم ظاهرا به خاطر کرونا و خیلی خسته بود همه موافقت می کنیم نفر اول وایسته تو صف. و ایستگاه هم دیگه خیلی خلوت نیست و کمی آدما رفت و آمد میکنند.
بعد در ادامه می بینم توی نمایشگاه بین‌المللی تهران توی فضای سبز زیر یه درخت میز گذاشتم نشستم مدرک تحصیلی هم دستم هست جنس کاغذ مدرک خوب نیست و شبیه کاغذ کاهی بعد چند تا پلیس لباس شخصی می آیند سمت من می آیند به مدرکم گیر بدن ظاهرا باید مداک تحصیلی معتبر داشت داشت برای حضور در نمایشگاه یکی شون کمی ناراحت بود با گوشه یه چیز تیز مدرک رو خیلی کوچک از قسمت بالا پاره میکنه در حد ۳ سانت کمی دلم می شکنه ولی به خودم می گم خیلی کم هست زیاد هم معلوم نیست
بعد می بینم همون پلیسهای لباس شخصی، رقیب عشقیم دستبند میزنند و دستگیرش میکنند و با خودشون می برن ظاهرا به جرم مواد مخدر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. در زندگی امروز شما هرج و مرج و عدم تعادل وجود دارد. شما نیاز به تغییر محیط دارید و می خواهید که خیلی زود اهدافتان را عملی کنید و از شرایط فعلی تان فرار کنید. شما نیاز دارید که یک تغییر اساسی در زندگی تان بوجود آورید. شما عجولانه تصمیم می گیرید و از طریق روشهای ناخودآگاه می خواهید اهدافتان را عملی کنید. شما سردرگم هستید و نمی دانید چطور باید اهدافتان را عملی کنید و چه هزینه ای باید برای رسیدن به خواسته هایتان بپردارید. برنامه ها و اهداف شما عوض خواهد شد یا به تعویق خواهد افتاد. مجبور می شوید روش تان را برای عملی کردن خواسته هایتان عوض کنید. عصبانی هستید و به مشکلات فکر می کنید. شما ترجیح می دهید که مراقب و تا اندازه ای بدبین باشید و بیگدار به آب نزنید و ریسک نکنید. شما باید سعی کنید که نگاه نزدیکتری به جنبه های مختلف زندگی تان بیاندازید. مثبت اندیش تر باشید، آگاهانه تر اقدام کنید و به رفتار بی ملاحظه تان پایان دهید. باید با قدرت و اختیار و کنترل بیشتری اهدافتان را پیگیری کنید و از طریق قانونی مشکلاتتان را حل کنید تا اعتبارتان را از دست ندهید. کمی اشتباه کرده اید ولی عیب ندارد منبعد اشتباه نکنید. رقیب عشقی شما نمی تواند خواسته هایش را بدست بیاورد و ناکام خواهد ماند و فکرش بسیار ناراحت خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
طاهره : سلام خواب دیدم باسرعت وخوشحال به سمت ایستگاه قطار میرفتم از کنار دبیرستانی رد شدم وبه ایستگاه که رسیدم ،قطار امد وسوارشدم،مقصد مشهد بود داخل کوپه محجوب وبا حیا روی صندلی نشسته بودم وخیلی خوشحال بودم !بعد مهماندار قطار امد وگفت ان اقا از شما خوششان امده در مورد ایشان فکر کنید.به بیرون کوپه نگاه کردم مردی زیبا وخوش تیپ وباچهره ای مذهبی،بسیارباحیا بود.من خیلی ذوق زده شدم.ولی باهم صحبت نکردیم.خیلی سریع به مقصد رسیدم وپیاده شدم .(من متاهل هستم اما شاید جداشوم)این شعف و خوشحالی تابعد بیداری در وجودم بود!
ازخدای مهربان سلامتی و عاقبت بخیری رابرایتان خواهانم.سپاس
فریبا هراتی
: سلام. شما به زودی حاجت روا خواهید شد و زندگی تان با تحولی بزرگ و مثبت عوض خواهد شد. شما درسهای کافی از زندگی تان گرفته اید و حالا وقت این است که به خاطر شخصیت مثبت و ایمان قوی تان به خواسته هایتان برسید. تقدیر شما به صورتی مثبت رقم خورده و انشالله امام رضا ع برای شما دعای خیر خواهند کرد ( در کارهایتان به ایشان متوسل شوید). تکلیف شما خیلی زود مشخص می شود و انشالله شادی و خوشحالی را در زندگی تان تجربه خواهید کرد. موفق و موید باشید انشالله. تشکر از همراهیتون.
Z : سلام
من خواب دیدم دوست پسرم میخواد با قطار بره مسافرت مشهد و باهم به ایستگاه راه آهن رفتیم خداحافظی کردیم و من به شدت گریه میکردم
فریبا هراتی
: سلام. دوست پسر شما سعی می کند که برای رسیدن به خواسته هایش متوسل به امام رضا ع شود و کار خیری انجام می دهد که ثواب زیارت امام رضا ع برای او نوشته می شود. زندگی شما متحول خواهد شد و باید برای ارزیابی محدد رابطه تان با یکدیگر و رسیدن به موفقیت تلاش و تفکر کنید. انشالله شما خوشحال خواهید شد. تشکر از همراهیتون.
حسین ب : سلام ،خواب دیدم یه خانم (احساس میکنم دختری ک بهش فکر میکنم اون بود)جلوتر از من میره سمت ایستگاه بی ار تی من هم پشت سرش تا اینکه اتوبوس اومد من سوار شدم ،ولی اون نتونست یا سوار نشد،
فریبا هراتی
: سلام. دختری که شما به او فکر می کنید، می خواهد تصمیم بگیرد که با آینده اش چکار باید بکند و شما هم چشمتان به تصمیم اوست. ولی مسیر زندگی شما یکی نیست و او برای زندگی اش نقشه ی جدیدی می کشد در حالی که شما به دنبال زندگی خودتان می روید. تشکر از همراهیتون.
الياس : خواب ديدم يكي از هم كلاسيام اومده تهران و من مترو تهرانو بهش نشون ميدم البته همه چيز به طرز عجيبي مدرن و با شكوه بود بعد از هم خداحافظي كرديم وقتي از پله برقي مي رفتم پايين يه بار كنار نرده حس كردم ممكنه بيوفتم و يه بارم رو پله ها تلو تلو خوردم همينطور كه مي رفتم بابام زنگ زد انگار ميز و صندلي احتياج داشتيم من به بابام گفتم يه نفر تو تبريز ٥ نفر ميز و صندلي ساز مي خواد (وهمينطور از كنار عده اي كه انگار ميز و صندلي ساز بودن رد شدم كه بهم سلام دادن) و رسيدم به يه اتاق مخروبه كه بن بست بود ولي انگار از قبل خواهرم گفته بود اونجا يه در مخفي وجود داره بعد حس كردم اون شغلو پخش كردن كه هركي در مخفي رو مي دونه بگيرن بكشن كه كسي ندونه(من دنبال شغل نيستم كلاً دانشجوئم و تو خوابم مي دونستم حرف بي ربطي مي زنم)
بعد فضا عوض شد انگار من يه بچه بودم كه با يه مرد روي بلندي بودم مي دونستم در نهايت منو مي كشه اما تمام تلاشمو مي كردم كه با ماشين حسابي كه دستمه عدد دو رو مرتب فشار بدم وقتي اينكارو مي كردم از ماشين حساب دود كمي ميومد انگار عدد ٢ مرد رو عصباني مي كرد(من بعضي توان هاي ٢ رو خوش شانس مي دونم) يكم در گير شديم در نهايت منو انداخت ولي من گرفتمش انگار با هم افتاديم من مردم و اون چون رو من بود فقط مچش شكست حس كردم تو دلش گفت مي گم وقتي تو جون منو نجات مي دادي مردي
فریبا هراتی
: سلام. شما برای دوستتان از شرایط مثبتی که پیش رو داردو امکانات عالی صحبت می کنید و او در زندگی به سمت موفقیت در اهدافش پیش می رود. خودتان احساس می کنید که یک سری افکارتان سرکوب شده و کمی در زندگی و در راه رسیدن به خواسته هایتان، عقب نشینی کرده اید. شما به وحدت اجتماعی و ارتباطات خانوادگی و حمایت آنان احتیاج دارید و پدرتان هم نصیحتش این است که هوای خانواده تان را داشته باشید. شما می دانید که با بعضی ها اصلا نمی توان در زندگی پیش رفت و به بن بست می خورید و اگر هم پافشاری کنید که راهی به سمت قلب آنان باز کنید، فقط خودتان را از بین برده اید چون هیچ فایده اید ندارد و مدارا و سازش در بعضی شرایط اصلا مساوی مرگ است. شما احساس می کنید که تجاربی که در زندگی دارید کافی نیست و ممکن است تحت شرایط سختی، کنترل زندگی تان را از دست بدهید. شما نیاز دارید به یک مشکل فکر کنید و با دقت انتخاب هایتان را ارزیابی کنید. باید برای حل مشکلتان برنامه ریزی کنید. عدد 2 نمادی از دوگانگی ها و تضادها یا ضعف و قدرت 2 برابر است. خواب شما می گوید که اگر صرفا سر لجبازی به خیال اینکه حرف شما درست است بخواهید روی کارتان و حرفتان پافشاری کنید و انعطاف پذیر نباشید، قطعا سقوط خواهید کرد و در زندگی شکست خواهید خورد. لطفا این خواب را به منزله هشداری جدی بگیرید تا زندگی تان با تحولی منفی مواجه نشود. سر حرفتان لجبازی نکنید!! خوب است که آدم سرحرفش بماند اما بهتر است که آدم قدرت عوض کردن حرف اشتباهش را داشته باشد و حرف غلطش را عوض کند! تصمیم اشتباه نگیرید. تشکر از همراهیتون