کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب بیل

چنانچه در خواب بیلی نو با دسته ای محکم دیدید که احساس کردید به خودتان تعلق دارد، کسی را به کمک می گیرید که قدرتمند و توانا و کارآمد است. اگر این بیل دسته ای کوتاه و کهنه و فرسوده داشت و خودش نیز زنگ زده بود، آن کسی که در کار از او کمک می گیرید، نسبت به شما آزردگی و کدورت دارد. گرفتن بیل، گرفتن کمک از دیگران و دادن بیل یاری رساندن است .

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

8 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

 maryam19

maryam19 : سلام لطفاً تعبیر خوابم مخفی بمونه

پاسخ
لینک۲۸ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۰۱:۰۹:۲۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. لطفا همیشه تاریخ خوابهایتان را به ماه قمری ذکر کنید چون من فرصت ندارم به جای شما اینکار را برایتان انجام دهم.روح پدرتان شاد. پدر شما می خواهد که شما بینش و دانش و خرد درونی خودتان را افزایش دهید و درک درست تری از زندگی و خود واقعی تان داشته باشید. شما با مشکلاتی در زندگی تان مواجه هستید که فکرتان را ناراحت کرده ولی قادر هستید که مثل یک مرد روی پای خودتان بایستید و از خودتان حمایت کنید. من اعتقادی به این ندارم که شما دعایی را بخورید بخت تان باز می شود و اگر شخص دعانویس، می توانست چنین معجزه ای کند، قطعا شرایط خودش بهتر از این بود و هیچ دختر مجردی هم روی کره ی زمین باقی نمی ماند. اینکارها خرافات است و با آوردن دعاها به خانه تان نه تنها پولتان را حرام می کنید بلکه پای شیاطین و جنیان هم به زندگی تان باز می شود. الان همه ی دخترها و پسرهای مجرد با یک دعا از فردا متاهل می شوند!!!؟؟؟؟؟ فکرتان را به کار بیاندازید!! پدرتان هم در خوابتان می خواهد بگوید که این کارها نابخردانه است. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۸ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۷:۲۵:۲۶
Vahideh

Vahideh : سلام عزیزم
خواب میدیدم صبح زود ساعت۷-۸ بود [لطفا مخفی باشه]

پاسخ
لینک۷ دی ۱۴۰۱ ساعت ۱۵:۴۰:۴۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام عزیزم. شما می خواهید شروعی تازه داشته باشید. دوست شما شرایط خوبی در زندگی پیدا کرده، احساس خوشبختی می کند و به ثروت بیشتر و دستاوردهای مالی خوبی رسیده است. او در کنار خانواده اش حسابی سرگرم است و در سعادت خانوادگی به سر می برد. شما به زندگی و داشته های خودتان فکر می کنید. به اینکه چیزی که برایش اعتبار و ارزش زیادی قائل بودید، از بین رفته است. شما شخصیتی با کرامت و پاک دارید و سعی می کنید که درک درستی از مسائل پیدا کنید، حقیقت را کشف کرده و مشکلات را خاتمه ببخشید. پدر و برادر شما از افکار و باورها و اعتقادات شما با خبرند. شما نمی خواهید که مرتکب گناه شوید و کاری را انجام دهید که می دانید اشتباه و گناه است. این همکاری، باعث آزردگی ارواح اشخاصی خواهد شد که جانشان را از دست داده اند. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۸ دی ۱۴۰۱ ساعت ۰۰:۴۲:۴۲
رویا

رویا : سلام صبح بخیر الان ساعت ۴.۴۵دقیقه صبحه که از ترس ازخواب پریدم خواب دیدم با یه پسر که انگار دوس پسرم بودکه حتی اسمشم تو خواب پیمان میرزایی بودکه یه پراید سفید داشت رفته بودیم یه جایی مث ویلاهای شمال بود که کنارهم بود یکیشو اجاره کردیم ساختمون شماره ۸ یا ۹ . شب بود میخواستیم بخوابیم درو قفل کردیم ولی همون دوس پسر توخوابم گفت این کلیدیدکی داره واون یکیشو بما ندادن زنگ زد به صاحب اون ویلاها ازاونور تلفن صدای بازی بیلیاردمیومد که یه عده داشتن بازی میکردن مث یه کلوپ شبانه بود در هرصورت صاحب ویلاها یجوری جوابمونو داد که نفهمیدیم یدک داره کلید یانداره درهرصورت احساس امنیت نمیکردیم منم انگار گیج خواب بودم حالا نمیدونم مشروب خورده بودم یا نه ولی مشروب تو خوابم نبود . یهو دیدم دوتا مرد جوون اومدن بالاسرم و دوس پسرمم نیست تو خواب انگاار صدام در نمیومد فقط یادمه که یه بیل دستم اومد و با بیل از خودم دفاع کردم ولی دستامم خیلی گیر نداشت با خودم میگفتم طلاهامو تو دست و گردنم دیدن بخاطر اینا بهم رحم نمیکنن فقط با بیل شکم یکیشونو زخمی کردم فرو نکردم تو شکمش حالت افقی از چپ به راست شکمشو پاره کردم بعد فرار کردم سمت در در قفل بود کلید هم روش ولی نمیتونستم بازش کنم دستام جون نداشتن با همون بیل و دستای نیمه جون هی میزدم به شیشه که قدی بود بشکنه ولی نمیشکست لبه بیل کج شد اما نشکست از ترس صدام نصفه درمیومد داد میزدم هی خداخدا میکردم همون دوس پسر تو خوابم صدامو بشنوه لااقل . با همون بیل از خودم دفاع میکردم و نفر دوم خیلی ریلکس حتی لبخند هم میزد از خودش دفاع میکرد تا اینکه دیگه کم اوردم جلو روش یا انگار تو بغلش از حال رفتم فقط وقتی بیدار شدم دست و پام از ترس منجمد شده بود . الانم صدای اذون صبح میاد .

پاسخ
لینک۸ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۰۵:۳۹:۵۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. تعبیر خوابتان این است که شما نباید به نفس اماره تان گوش کنید و با گستاخی و غرور و تکبر، بخواهید که آزادانه به حرف دلتان گوش کنید. شما با خودتان عهد بسته اید که به موفقیت برسید و امکانات ساده ای برای اینکار در دسترس شماست ولی اختیار و قدرت کنترل زندگی تان را در دست دارید. شما می خواهید به ناز و نعمت و موفقیت در زندگی تان برسید و عزم و اراده تان برای موفقیت بالاست ولی این کبر و غرور شما به ضرر شما تمام می شود. اشخاصی سعی می کنند که با شما رقابت کنند و در کارتان دخالت کنند. برای رسیدن به موفقیت باید آگاهانه اقدام کنید و نه اینکه کورکورانه خودتان را در موقعیتی قرار دهید که دیگران تلاش کنند نظراتشان را به شما تحمیل کنند. شاید شما با محبت و ابراز عاطفه به دیگران بتوانید احساسات بعضی از مردم را به سمت خودتان جلب کنید که به شما آسیب نرسانند ولی همه ی مردم اینطور عاطفی فکر نمی کنند. با بی حسی و بی حالی رفتار نکنید و سعی کنید که در کارتان تمرکز کافی داشته باشید و به هر کسی هم اعتماد نکنید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۸ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۱۷:۲۴:۵۹
علیرضا

علیرضا : سلام، حدود ساعت ۶:۱۰ صبح خواب دیدم که تو جمع اقوام هستم و داریم صحبت میکنیم و در مورد من حرف میزنن. با عده ای صحبت کردم و از اون خونه اومدم بیرون. در حالی که دنبال یه ابزار میگشتم. بعد دیدم که در یه سراشیبی در حال راه رفتن تندم در حالی که یه رکابی سفید تنم بود و یک شلوار زندانباف بسیار زیبا و با دوخت خوب و رنگ استخونی زیبا به پا داشتم. خیلی احساس خوبی داشتم و دو یا چهار تا بیل بزرگ و محکم هم رو دوشم بود. در انتها شیب یه فرعی به سمت چپ بود. با یه پرش بلند وارد فرعی شدم و پشت سرم احساس کردم که داییم بهم گفت جون عجب چیزیه جون میده برای سکس. من اهمیتی ندادم در حالی که از این حرف خندم گرفته بود رفتم به انتها کوچه. انتها کوچه دیدم که روی یه شیب یکی از اقواممون که حدودا ۱۰ سال پیش فوت کردن با یه لباس تقریبا روشن دراز کشیدن و پایین پاشون همسرشون که هنوز زنده ان با یه لباس تیره و سیاه دراز کشیدن. در واقعیت اون اقا اسمشون پیرعلی هس و نجار بودن و بسیار مهربون بودن. من رفتم پیششون که ازشون خداحافظی کنم و میدونستم که مردن، چهرشون مثل واقعیت یکم تیره بود، ولی ناگهان حرکت کرد که گردنم رو گاز بگیره و بوس هم بکنه که من ازش دور شدم. بعد دیدم که از شلوارشون مایعی مثل ادرار داره میاد بیرون اونقدر زیاد بود که شبیه به یه جوی کوچیک شد. جوی رو دنبال کردم تا رسید به کنار همسرشون و ایشون با عصا سعی میکرد که اب زیر پاشون نیاد. بعد از ایشون هم خداحافظی کردم و رفتم سراغ دری که کنار این دو بود و هر کاری کردم باز نشد و برگشتم به مسیر شیبدار. در خواب میدونستم که قراره برم با بیلهایی که دارم یه درخت گردو خیلی بزرگ رو که مدام جلو چشمام بود بتکونم و ثمرش رو جمع کنم. اومدم تا رسیدم به خیابون کاووسی شهرمون. اونجا میدونستم که با این لباسا پلیس منو میگیره. یکدفعه دو تا از دوستام که داداش هم هستن رو دیدم و با اشاره بهشون گفتم بیان. اسماشون حمید و علی هس. اونها اومدن و با اومدن اونا یه پژو پارس نقره ای هم اومد جلوم که پر از دخترای با حجاب و پسرای نوجوون بود . خیلی زیاد بودن و تو ماشین روی هم نشسته بودن و با حسرت به من نگاه میکردن. یکدفعه در حالی که بیلها رو داشتم یکی از دخترای سمت راستم گفت این باباش اسمش (خواست خدا) هس. از خواب بیدار شدم.

پاسخ
لینک۲۸ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۴۲:۵۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما نوعی بی ثباتی و نبود کنترل را در زندگی تان تجربه می کنید. سعی می کنید که زندگی را راحت بگیرید و به منافعتان فکر کنید. در مقابل کسی جبهه نگیرید و از کسی هم جانبداری نکنید. شما می خواهید در زمینه های مختلف، دانش و خردتان را زیاد کنید و درک بالایی از خودتان و خواسته هایتان کسب کنید. می خواهید زود به اهدافتان برسید ولی مراقب باشید که دارید اشتباه می کنید! عجولانه تصمیم نگیرید و احساساتی رفتار نکنید. شما می خواهید سخت تلاش کنید که زود به ثروت برسید ولی راهی که شما می روید به ضرر شماست و بی نتیجه است. کسی که دیده اید فوت شده، روحش زنده است و از مسائل خبردارد و دلش به حال شما می سوزد! شما دارید وقتتان را هدر می دهید. شما باید مراقب افراد دوروبرتان باشید. خیلی احتمال دارد که از نظر مالی یا فیزیکی صدمه ببینید. اگر می خواهید به سفر بروید و از این طریق به کسب ثروت و سعادت مشغول شوید، خوابتان هشدار می دهد که در این راه موفق نخواهید شد و درها به روی شما بسته است. شما در همانجا که هستید شانس پولدار شدن بیشتری دارید منوط به اینکه به هدفتان بچسبید و از شاخته ای به شاخه ای نپرید. خداوند شما را دوست دارد و حواسش به شما هست. خودتان را به او بسپارید و هر چه که خواست خداوند برای شما باشد انشالله همان بشود چون هیچ کسی در کل کائنات، بیشتر از خداوند شما را دوست ندارد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۸ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۰۹:۵۹
علیرضا

علیرضا : سلام، حدود ساعت ۶:۱۰ صبح خواب دیدم که تو جمع اقوام هستم و داریم صحبت میکنیم و در مورد من حرف میزنن. با عده ای صحبت کردم و از اون خونه اومدم بیرون. در حالی که دنبال یه ابزار میگشتم. بعد دیدم که در یه سراشیبی در حال راه رفتن تندم در حالی که یه رکابی سفید تنم بود و یک شلوار زندانباف بسیار زیبا و با دوخت خوب و رنگ استخونی زیبا به پا داشتم. خیلی احساس خوبی داشتم و دو یا چهار تا بیل بزرگ و محکم هم رو دوشم بود. در انتها شیب یه فرعی به سمت چپ بود. با یه پرش بلند وارد فرعی شدم و پشت سرم احساس کردم که داییم بهم گفت جون عجب چیزیه جون میده برای سکس. من اهمیتی ندادم در حالی که از این حرف خندم گرفته بود رفتم به انتها کوچه. انتها کوچه دیدم که روی یه شیب یکی از اقواممون که حدودا ۱۰ سال پیش فوت کردن با یه لباس تقریبا روشن دراز کشیدن و پایین پاشون همسرشون که هنوز زنده ان با یه لباس تیره و سیاه دراز کشیدن. در واقعیت اون اقا اسمشون پیرعلی هس و نجار بودن و بسیار مهربون بودن. من رفتم پیششون که ازشون خداحافظی کنم و میدونستم که مردن، چهرشون مثل واقعیت یکم تیره بود، ولی ناگهان حرکت کرد که گردنم رو گاز بگیره و بوس هم بکنه که من ازش دور شدم. بعد دیدم که از شلوارشون مایعی مثل ادرار داره میاد بیرون اونقدر زیاد بود که شبیه به یه جوی کوچیک شد. جوی رو دنبال کردم تا رسید به کنار همسرشون و ایشون با عصا سعی میکرد که اب زیر پاشون نیاد. بعد از ایشون هم خداحافظی کردم و رفتم سراغ دری که کنار این دو بود و هر کاری کردم باز نشد و برگشتم به مسیر شیبدار. در خواب میدونستم که قراره برم با بیلهایی که دارم یه درخت گردو خیلی بزرگ رو که مدام جلو چشمام بود بتکونم و ثمرش رو جمع کنم. اومدم تا رسیدم به خیابون کاووسی شهرمون. اونجا میدونستم که با این لباسا پلیس منو میگیره. یکدفعه دو تا از دوستام که داداش هم هستن رو دیدم و با اشاره بهشون گفتم بیان. اسماشون حمید و علی هس. اونها اومدن و با اومدن اونا یه پژو پارس نقره ای هم اومد جلوم که پر از دخترای با حجاب و پسرای نوجوون بود . خیلی زیاد بودن و تو ماشین روی هم نشسته بودن و با حسرت به من نگاه میکردن. یکدفعه در حالی که بیلها رو داشتم یکی از دخترای سمت راستم گفت این باباش اسمش (خواست خدا) هس. از خواب بیدار شدم.

پاسخ
لینک۲۷ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۲۳:۴۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب :
سلام. طبق قوانین سایت و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید و یک خواب شما برای تعبیر ثبت شد. در نوبت هستید و باید این خواب دومتان را یک روز دیگر ارسال کنید. این قوانین هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۷ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۱۷:۲۱
زهرا

زهرا : سلام.
البته خانم هراتی دوستم زمانی که به کوچه لغزنده رسیدم یهو ناپدید شد وتو کوچه با من نیومد وتنها رفتم.

پاسخ
لینک۲۷ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۸:۳۷:۴۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : شما نوشته اید: ولی او با بیل شروع کرد قسمتی از کوچه را که بارون خورده بود وناهموار ولیز شده بود را با بیل درست کرد . چطور در کوچه نبوده ولی کوچه را درست کرده؟ به هر جهت احتمالا شما اشتباه می کنید . در تعبیر هم مهم نیست.

پاسخ
لینک۲۷ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۲۰:۴۳:۳۰
زهرا

زهرا : سلام
خواب دیدم که با یه نفر دارم جایی میرم ویهو یکی از رفقای زمان دانشگاهم را میبینم وبهش گفتم که بیا بریم خونه وبعد داشتیم میرفتیم خونه که یکی از بچه های همسایه مون رادیدم که توی کوچه پشت خونمون داشت میرفت وهوا هم بارونی بود وکوچه لیز وتا حدودی ناهموار بود . من از همسایمون خواستم با بیل دردستش کوچه را درست کنه واوگفت چرا خودت این کار را نمی کنی ولی او با بیل شروع کرد قسمتی از کوچه را که بارون خورده بود وناهموار ولیز شده بود را با بیل درست کرد وبه من گفت که تو هم پشت خونتون را لامپ برای روشنایی بزن چون دیشب چند نفر اینجا توی کوچه افتادن ومن گفتم این کار را میکنم ودر ضمن خونمون سنگ نما بود.

پاسخ
لینک۲۷ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۵۷:۵۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما با دوستتان همفکری خواهید داشت و با استفاده از مهارت ها و قدرت مالی تان سعی می کنید شرایطی را به وجود آورید تا دیگران به اشتباه و لغزش در زندگی دچار نشوند و در ضلالت و گمراهی باقی نمانند. خود شما بسیار قوی و ثروتمند خواهید شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۷ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۵۵:۵۸
Mahshid

Mahshid : سلام.خواب دیدم رفتم خونه دختر خالم وتا رسیدم به باغچه ای که تو حیاط دارن یه بیل اونجا بود برداشتم وبدون اینکه کسی بگه شروع کردم به بیل زدن باغچه. یه کم بعد رفتم داخل ساخامون که دخترخالم با خوشحالی گفت واست یه روسری شیک هدیه اوردم. انگار رفته بود مسافرت.

پاسخ
لینک۲۶ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۴۲:۵۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما نسبت به دخترخاله تان حسن نیت دارید و دلتان می خواهد که زندگی او خوب و خوشبخت باشد و برای خوشبختی او هم هر کاری در توانتان باشد انجام می دهید و در عوض او هم برای شما عزت و ارزش زیادی قائل است و آرزو می کند که همسری داشته باشید که شما را خوشبخت کند.

پاسخ
لینک۲۶ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۰۷:۳۶

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.