کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب تاب

تاب خوردن در خواب، نشانه بی اعتباری موقعیت کاری یا اجتماعی بیننده است. اگر ببینید شما را تاب می دادند، خطری شما را تهدید می کند و اگر خودتان تاب می خورید، نگران موقعیت خویش می شوید. اگر کسی را که تاب می خورد تماشا کنید، در روزهای آینده در اتخاذ تصمیم برای انجام کاری مردد و دودل می مانید.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

28 دیدگاه

اطلاعیه
بخش دیدگاه تعبیر خواب از تاریخ 30 فروردین لغایت 3 اردیبهشت بسته خواهد بود. اگر در این بازه ی زمانی نیاز به تعبیر خواب داشتید می توانید از طریق تلگرام (@yotaabcom) تعبیر خواب خود را سوال نمایید. همچنین به عضویت همه کاربرانی که عضویت آنها در 30 فروردین و بعد از آن فعال هست 4 روز اضافه خواهد شد.

Pargol

Pargol : درود به خانم هراتی عزیز و تیم محترم

پاسخ
لینک۴ تیر ۱۴۰۲ ساعت ۰۳:۵۲:۵۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما شخصیتی با ایمان و درستکار دارید و ایمانتان به خاطر حفظ منافع مالی تان نیست بلکه انصاف را در زندگی تان رعایت می کنید و در رابطه با مسائل اجتماعی سعی می کنید که منصفانه قضاوت کنید. شما از اینکه نمی توانید جهت بهبود اوضاع اقدامی مستقیم انجام دهید، شرمنده و ناراحتید. شما بینشی قوی دارید و شخصی که در خوابتان 80 ساله بوده، به موفقیت خواهد رسید و اهدافش را با استفاده از تجاربش تحقق خواهد بخشید. شما راجع به تصمیمی مرتب عقب و جلو می روید و روی آن فکر می کنید و شور و شوقتان برای انجام کار مهمی، زیاد است. اما تصمیم شما برایتان خالی از خطر نیست!! روی کارتان خوب فکر کنید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۴ تیر ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۴۴:۱۷
Yaseman

Yaseman : خانم هراتی جانم سلام و خداقوت.

پاسخ
لینک۱۱ تیر ۱۴۰۱ ساعت ۱۶:۵۴:۵۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما رضایت و آزادی زیادی را در زندگی بیداری تان با این شخص تجربه می کنید و شرایط مالی تان هم خوب است. شما می خواهید که ارتباط تان با او برقرار باشد و این تصویر ذهنی همیشه در خاطر او باقی بماند که از با او بودن راضی هستید. اما در عین حال، خودتان در تصمیمتان راجع به او، مرتب عقب و جلو می روید و مردد هستید که او خوب است یا نه. هنوز کاملا مطمئن نشده اید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۱ تیر ۱۴۰۱ ساعت ۲۰:۰۸:۲۲
سحرم

سحرم : سلام خانم هراتی عزیر متنم مخفی بشه

پاسخ
لینک۱۴ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۰۸:۲۶:۱۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما و خانم دیگری به شخص مورد علاقه ی شما فکر می کنید و هر دوی شما سعی می کنید که با رفتار سیاستمدارانه ای دل این آقا را بدست بیاورید. شما مردد هستید که تصمیمی که در مورد این آقا گرفته اید درست است یا خیر و دلشوره دارید که مبادا با کسی ازدواج کنید که همفکر خودتان نباشد. شما برای تعامل با این آقا خودتان را برونگراتر از واقعیت و شادتر از واقعیت نشان می دهید ولی می دانید که بهتر است که خود واقعی تان باشید و نقش بازی نکنید. می خواهید شخصیت انعطاف پذیر خودتان را حفظ کنید و برای ارزشها و اخلاقیات خودتان اعتبار قائل باشید. خانم کیانی شخصیت شما را مورد قضاوت قرار می دهد و شاید نظر او به نحوی در زندگی شما موثر است. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۴ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۲۰:۳۳:۳۴
Masooda

Masooda : سلام خانم هراتی من دیشب خواب دیدم چرخبال در حالت پرواز است چرخ بال را در اصل نمیبینم فقد فکر میکنم از ریسمان مثل تاب است محکم می‌گیرم چرخبال کمی بالا ميرودمی‌گویم اگر بندازم خودرا افگار میشوم بهتر است محکم بیگرم تا در طیاره با ریسمان کشم کنند و بعد بسیار تاب های بلند از یک طرف به طرف دیگر آسما تاب میخورم آسمان کمی تاریک بود زیاد دلهره ترس میکنم و کمی لذت هم میبرم بعد میبینم در زمین در جای دراز کشیدم بعد میرم یک سگ کریمی رنگ است قصد کشتنش را دارم یک چیز است مثل مار برای این سگ میدهم وقت سگ درگیر آن می‌شود یگ توپ گوچک است در پشت سگ داخل میکنم بعد از چند دقیقه سگ سر خودرا بلند می‌کند دوباره به زمین میفتد نفس نفس می‌کشد یعنی آخرین نفس های خود را می‌کشد کمی دلم می‌سوزد مگر میدیدم که چی وقت می‌میرد .

پاسخ
لینک۲۸ دی ۱۴۰۰ ساعت ۰۲:۳۶:۵۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می خواهید در زندگی تان بالاتر رفته و امنیت داشته باشید. می خواهید همه از شما راضی باشند و دست و دلبازی و ولخرجی به خرج می دهید. خداوند حامی شماست و شما وصل به او هستید و انشالله هرگز سقوط نخواهید کرد. شما خودخواهی را در وجودتان کشته اید و خیلی از لذت ها را از خودتان گرفته اید به این خاطر که می خواهید حامی خانواده و دوستانتان باشید و به شادی های خودخواهانه پشت کرده اید. شما شخصیتی مهربان و فداکار دارید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۸ دی ۱۴۰۰ ساعت ۱۶:۴۱:۵۷
Niloofar

Niloofar : سلام وقت بخیر خواب دیدم تو پارکم با مادرم ب تاب بازی بچه ها داشتم نگاه میکردم تابش مثل شهربازی بود میچرخید خیلی دورترش شهربازی بود چشمم ب چرخ و فلکش افتاد ک ب زمین بست نبود خراب شد بود بعد چرخ و فلک اتحادا نداشت به تاب های در حال حرکت برخورد کرد افتاد بقیه شو یادم نیست ممنون

پاسخ
لینک۲۳ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۰۰:۰۴:۱۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما و مادرتان راجع به امنیت و بالاپایین هایی که در زندگی وجود دارد، صحبت می کنید. زندگی مثل بازی است که انسانها در آن باید برای خودشان تصمیماتی بگیرند و مرتب در رابطه با تصمیماتشان عقب و جلو رفته و فکر می کنند ولی امنیت و حساب کتاب قطعی در زندگی وجود ندارد. گاهی موفقیت و گاهی شکست در تصمیمات انسانها و در بالا پایینهای زندگیشان مشاهده می شود ولی در شرایط حاضر، اوضاع دنیا تق و لق است و هیچ چیزی ثبات ندارد؛ روی هیچ چیزی نمی توان با قاطعیت و امنیت کامل حساب کرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۳ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۲۶:۱۱
Elahee

Elahee : سلام خانم هراتی عزیز.دوشنبه ساعت ۴ بعداز ظهر دختر خواهرم خوابیده و دیده تو بالکن طبقه خیلی بالای یک خونه من و اون روی یک تاب نشسته ایم اول نمیدونسته طناب تاب اونقدر بلنده شروع میکنه خودمون رو تاب میده اونقدر که میرفتیم تا ساختمانها تا توی آسمون سرمه ای جیغ میزدیم و برمی گشتیم تو بالکن و دوباره تاب می خوردیم اون گاهی میخندیده هوا نیمه تاریک بوده ستاره و ابر تو آسمون بوده انگار باد هم کمی میومده چون تو آسمون میچرخیریم.من خیلی ترسیده بودم می گفتم نیلوفر تورو خدا نکن ولی اون دیگه نمیتونسته تاب رو نگه داره.هر دومون ترسیده بودیم.البته قبل خواب شنیده بوده‌ کسی خودشو پرت کرده از ساختمون مرده.این خواب تعبیر داره؟

پاسخ
لینک۱۷ دی ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۲۹:۴۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خیر عزیزم. خواب او با توجه به اقتضای سن و افکار او قبل از خواب باطل است. یک حق خواب به شما اضافه خواهد شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۷ دی ۱۳۹۹ ساعت ۲۱:۲۱:۰۰
Maryam

Maryam : سلام، پیش ازظهرلطفا مخفی شود.

پاسخ
لینک۲۹ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۵۸:۳۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روحشان شاد. دوست شما در زمان حیاتش در رابطه با یک موقعیتی خاص، احساس بلاتکلیفی می کرده و در مورد تصمیمی مردد بوده که این تصمیم را بگیرد یا نگیرد و مرتب عقب و جلو می رفته و صبر کرده و نشسته تا فرصتش اجرایی کردن آن تصمیم از دستش در رفته. او شخصیتی امیدوار، رفتاری دوستانه و متواضع و سخاوتمند داشته و اخلاقی حاکی از سرزندگی و اجتماعی بودن و نیز طبیعتی برون گرا داشته است. او می خواسته افق های خودش را گسترش دهد و آرزوها و علایقی داشته که می خواسته انجامشان دهد و به آن آرزوها برسد. اما اینکار را نکرده! اگر او این کارهای مثبت را انجام می داد، خیرش به خیلی ها می رسید و خیلی اتفاقات مثبتی در زندگی خیلی از مردم به وجود می آمد که الان این فرصت از دست او رفته و الان او، نادم و پشیمان است و در درگاه خداوند این اشتباه او را مورد قضاوت و بررسی قرار داده اند. خواب شما به شما می گوید که حتی یک لحظه غفلت در انجام کار نیک نیز در درگاه خداوند گناه محسوب می شود! و شخصی که اینهمه خصلت های مثبت داشته الان شرمنده ی درگاه خداست. دوست شما همیشه برای شما نقش یک آموزگار را بازی می کند و می خواهد که شما از او درس بگیرید. کاری هست که می خواهید انجامش دهید ولی این دست و آندست می کنید؟؟ تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۰ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۲۷:۵۷
مینو

مینو : باسلام خواب دیدم در تابی مرتفع که طناب هایش به اسمان وصل هست مشغول تاب خوردنم. مقابلم از دور ساختمان های معروف سیدنی استرالیا هست و تا زمین فاصله زیادی دارم. تاب میخورم بر سر شهر مدام ادرار میکنم،سمت راستم چند کابینت روی هم مثل پلکان تا زمین بود که ظروف مختلف وپر اب بود.دستم به اب ها رسید و سعی میکردم همچنان تاب میخورم خودمو بشورم. همسرم میاد و با تعجب که چرا رفتی اون بالا! گفتم قرص شوینده خریده بودم برای شستن. یه اقای قد بلند مو سفید به همسرم گفتن بیایید ایستگاه فضایی و باید شمارو بفرستم نیوزلند، با صندلی هایی که سر باز هستن مثل تله کابین، من وارد خانه ای میشم که سفره پهن بود گوشت پخته نرم و لذیذ، خیلی میخورم و ادمها زیاد بودند یه ظرف پر هم به فامیلام میدم، در اتاق چند تا و در راهرو هم مثل عمومی، کلی دستشویی بود،باز دستشویی میرم و لباس میپوشم برای رفتن به ایستگاه فضایی.ممنونم

پاسخ
لینک۲۹ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۰۸:۴۰:۳۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما برای رسیدن به خواسته هایتان، احساس می کنید که بلاتکلیف هستید و تصمیمی می خواهید بگیرید که به خاطرش مرتب عقب جلو رفته و مردد می شوید. شما باید سعی کنید تمرکزتان را از دست ندهید. باید سعی کنید که خوب خودتان را بشناسید و بدانید که واقعا چه می خواهید تا بتوانید تصمیم درستی برای خودتان بگیرید. احساسات واقعی تان را بگویید و با خودتان نباید رودرواسی داشته باشید. شما می خواهید افکار منفی را از ذهنتان دور کنید ولی به خاطر این شرایط امروزتان و شک و تردیدهایی که در عملی کردن اهدافتان دارید، نمی توانید کنترل احساساتتان را حفظ کنید و حریم خصوصی تان را شاید شکسته و جلوی دیگران هم ابراز نگرانی می کنید و یا شاید فکر می کنید که تقصیر جامعه است که شما با مشکل مواجه شده اید و جامعه را مقصر می دانید. همسر شما از این حالت ذهنی شما ناراحت است ولی شما می گویید که می خواهید راه حلی پیدا کنید. اما اگر خردمند و باهوش و با ایمان باشید، باید سعی کنید که خلاقیت به خرج دهید و معنویت را در زندگی خودتان تقویت کنید و آگاهی هایتان را بالاتر ببرید؛ آنوقت می فهمید که اگر خدا بخواهد کاری را انجام دهد، علاوه بر این شما باید بدانید که موفقیت شما فقط منوط به خواست خداست ( همراه با سعی خودتان). با توکل به خدای بزرگ، شما هیچ توضیح منطقی برای چگونگی محقق شدن خواسته ها و آرزوهایتان لازم ندارید. شما می خواهید که چشم انداز تازه ای در زندگی تان داشته باشید و تحولی مثبت به وجود بیاورید. بنابر این اول سعی می کنید که نسبت به شرایط محیط و یا شرایط زندگی تان و با مردم و جامعه، سازش و توافق هایی داشته باشید و صلح و صفا و آرامشتان را حفظ کنید، تا بتوانید در مسیر درستی برای زندگی تان قدم بگذارید، بعد معنویت را در خودتان تقویت کنید و توکل به خدا کنید تا کلا شرایط زندگی تان تازه و عوض شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۹ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۰۰:۴۴
Maryam

Maryam : با سلام.خانم هراتی من دیشب اصلا خوابم نمی برد نمی دانم دلیلش چی بود!حدود ساعت دو خوابم برد خواب می دیدم برف باریده و شاید بشه گفت یخ زده من به همون حالتی که تو خانه خوابیده بودم توی کوچه بودم و اون شخصی که بهش علاقه دارم دقیقا جلوی خانه ما داشت تاب بازی می کرد،بعدش انقدر اسم منو صدا کرد که از خواب بیدارم کردیعنی با صداش از خواب بیدار شدم،نه با لحن بد عین تو بیداری که آدم کسی رو صدا می زنه.اون توی خواب منو صدا می کرد و من در واقعیت با صداش بیدار شدم.اگه تعبیر داره ممنون میشم بگید.من مجردم و محل زندگی ما گرمسیری نیست بخاطر اون برفای تو خوابم میگم.ببخشید.

پاسخ
لینک۱۵ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۵۲:۱۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. من هم تا ساعت 2 کار میکردم و ساعت 3 خوابم برد :))))) شما تمایل دارید که سردی روابط بین شما و کسی که دوستش دارید از بین برود. او به شما فکر می کند و تصمیمی در سر دارد که نسبت به آن مردد است و می خواهد ذهنش را جمع کند. او احتمالا می خواهد که شما به او برگردید و یا در کنار شما احساس آرامش می کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۵ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۲۳:۳۹:۰۱
aahoo

aahoo : بسيار ممنونم ،چشم حتما، خانم هراتي عزيز وقتي ميبينم صفات شما همچون صفات پروردگار است اشك در چشمانم جمع ميشود ، خداوند وجود پاك و ارزنده و عالمانه ي شما را حفظ كند ، من قدردان شما هستم .

پاسخ
لینک۲۷ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۰۳:۲۶:۰۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : استدعا می کنم. در پناه خدای بزرگ خوشحال و سلامت باشید.

پاسخ
لینک۲۷ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۴۴:۱۹
ادامه

اطلاعیه
بخش دیدگاه تعبیر خواب از تاریخ 30 فروردین لغایت 3 اردیبهشت بسته خواهد بود. اگر در این بازه ی زمانی نیاز به تعبیر خواب داشتید می توانید از طریق تلگرام (@yotaabcom) تعبیر خواب خود را سوال نمایید. همچنین به عضویت همه کاربرانی که عضویت آنها در 30 فروردین و بعد از آن فعال هست 4 روز اضافه خواهد شد.