تعبیر خواب خرابه
اگر در خواب ببینید که در خرابه ای راه می روید، به کاری اشتباه دست می زنید یا شما را به انحراف می کشانند. اگر ببینید به دنبال سگی، وارد خرابه ای شدید، دوستی شما را به گمراهی می کشاند و اگر در خرابه، گربه ای را دیدید، زنی باعث فساد و گمراهی شما خواهد شد.
اگر خواب ببینید که از خرابه بیرون می آیید، از تباهی و فساد دور خواهید شد. اگر ببینید که ملک یا خانه شما خراب شده است، ضرر مالی به شما می رسد. اگر دیدید که خودتان جایی را خراب می کنید، مال و آبروی خود را از دست می دهید و اگر دیدید که جای خرابی را آباد می کنید تعبیرش خلاف این است. خراب کردن دیوار، لطمه زدن به کسی است که حامی و پشتیبان شما است.
خراب کردن اتاق یعنی آسیب رساندن به خانواده. اگر ببینید از پله های خراب به بالا می روید، راه شما باز می شود و با وجود مشکلات، در کارتان پیشرفت خواهید کرد و موفق خواهید شد. اگر از بالای پله های خراب به پایین سقوط کردید، در کار خود موفق نخواهید شد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Savior : سلام مخفی باشه دیشب خواب دیدم ک ولی توخواب زیاد میبینمش
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خوابتان این است که شما باید بدانید که در زمانهای سخت، در مسیر درستی در زندگی تان قدم نهاده و به پیش رفته اید. شاید کسی با سخت کوشی تلاش کند که موفقیت شما را از شما بگیرد ولی خداوند به خاطر سخت کوشی شما، فرصت تازه ای برای رشد و موفقیت در دسترس شما قرار می دهد. کسی سعی می کند که حریم خصوصی شما را بشکند و از کارهایتان سردربیاورد ولی او نمی تواند از ارزش و اعتبار شما کم کند. دوست شما بخاطر محدودیت هایی که شما برای او گذاشته اید، از ارتباط با شما فراریست و نمی خواهد که به عنوان کسی که چشم به اموال شما دارد، شناخته شود. در بخش دوم خوابتان دختری که قبلا از او خواستگاری کرده اید؛ هر وقت هنوز هم به شما فکر می کند، پاسخش منفیست و قطعا شما را دوست ندارد شاید چون شما از نظر فکری و یا احساسی شباهتی با خواهرتان دارید و این خانم، از تفکرات و احساسات شما خوشش نمی آید. احتمالا به دلائلی او حرفتان را می زند که خوابش را می بینید. خواب شما شامل دو حق خواب بود. تشکر از همراهیتون
اسماعیلی :
سلام وقت بخیر
من دیشب خواب دیدم که در یک جایی هستم نمیدونم کجا بود،که از آنجا در حال تماشای چند ساختمان بلند بودم که در حال جابجایی یه قطعه فلزی بزرگ توسط جرثقیل آن قطعه سقوط می‌کنه روی ساختمان (ساختمان تقریبا قدیمی بود و یک نفر هم روی آن در حال کار بود) و باعث خرابی آن میشه و در ادامه چند ساختمان دیگر هم به خاطر خراب شدن ساختمان اول شروع به خراب شدن میکنن.
همین موقع من میرم برای کمک و اطلاع دادن به یکی از ساختمانها که نمای سفید و مدرنی هم داشت, که هر چه زودتر بیاین بیرون خطرناکه و ساختمان در حال ریزشه.
در ادامه در محل دیگری بودم و به همراه چند نفر برای بازدید به محل تخریب رفتیم که همه چی عادی و پاکسازی شده بود.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما به اشخاص موفق و آگاهی که در زندگی تان وجود دارند و به رفاه و ثروت رسیده اند، توجه می کنید و شاهد این ماجرا هستید که یک شخص مجرب و قوی که همه انتظار دارند که او قطعا بتواند در زندگیش مانند همیشه به موفقیت های بزرگی دست پیدا کند و انتظار دارید که بتواند تعادل لازم را در زندگی کاری و خانوادگی خودش ایجاد کند؛ به خاطر حجم بالای فشار کاری که به او وارد می شود و به خاطر غرور و نگرشهای سفت و سخت خودش و عدم انعطاف پذیری با شرایط موجود، علیرغم عزم و اراده ی بالایی که در وجود او هست؛ اما در کارش شکست می خورد و یا سلامت او به خطر می افتد!! او دید خودش را نسبت به جاه طلبی ها و اهدافش از دست می دهد یا حتی شاید فوت کند. شما به کسی دیگر که موفق و مدرن و متمول است کمک می کنید که از تجربه ی شخص اول عبرت بگیرد و او را متقاعد می کنید که رویکرد او هم نسبت به رابطه ای کاملا اشتباه است و او باید روش خودش را تغییر دهد. (خوابتان احتمالا بیانگر این است که رویکرد شما هم نسبت به موقعیت یا رابطه ای کاملا اشتباه است و باید روش تان را تغییر دهید.) تشکر از همراهیتون
Hesam : سلام خانم هراتی وقتتون بخیر
خواب دیدم از خونه اومدم بیرون دیدم حیاطمون رو تخریب کردن همشو خراب کردن چند تا کارگر هم مشغول بودن داشتن به تخریب ادامه میدادن که رفتم مانعشون بشم که اونا با کماله ضور گویی دعوام کردن و هس میکردم که هیچ کاری ازم بر نمیاد که جلوشون رو بگیرم و ضورشون زیاد بود
تشکر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. تعبیر این است که عده ای سعی می کنند برای کار و فعالیت های اجتماعی شما موانعی ایجاد کنند و شما احساس می کنید که جنبه هایی از زندگی تان از کنترل خارج شده است. آنها معتقدند که دیدگاه های شما نسبت به مسائل اجتماعی؛ اشتباه است و می خواهند شما را با زور مجاب به این کنند که دیدگاه های خودتان را تصحیح کنید و ذهنیت صحیح تری برای خودتان بسازید. اما شما معتقدید که فکرتان غلط نیست. تشکر از همراهیتون
Ali : سلام . خانوم هراتی خوابی کوتاه دیدم ولی خیلی ذهنم و مشغول کرده . خواب دیدم یک جایی هستم که برق نبود و مثله یک شهرکی بود شهره مرد ها خیلی محیط بد بود همه چی بهم ریخته تخت و وسایل گذاشته بودن و یه عده ای هم بودن محیط نا آشنا و افراد قریبه به جز یکی از دوستام که مدتی هستش باهاش رفت و آمد میکنم ... دیدم که اون رفت روی یک تخت که بخوابه من صداش زدم و گفتم پاشو از اینجا بریم که حالم داره بد میشه و اون رو مجبور کردم که پا بشه و یادم میاد از تحت بلند شد و اومد که بریم دیگه چیزی یادم نمیاد .. (فقط چیزی که ذهنیتم و مشغول کرد اون شهرکی بود که عینه شهره مردها داغون بهم ریخته و من خیلی حالت خوبی نداشتم) ممنون از شما
فریبا هراتی
: سلام. من امیدوارم که خوابتان را درست متوجه شده باشم و اگر اشتباه در تعبیر انجام شود، مسئولیتش با خودتان است چون من چیزی به اسم شهر مردها نشنیده ام!! و بی لیاقتی و بهم ریختگی هم الزاما مشخصه ی مردها نیست. اگر منظورتان شهر مرده ها است و اشتباه نوشته اید شهر مردها، تعبیر این است که شما در موقعیتی تحت تاثیر افراد منفی و بی عاطفه و بی روحی قرار می گیرید و کاری به شما پیشنهاد می شود که بینش و چشم انداز کافی روی آن ندارید و نمی دانید که باید چطور باید در کارتان موفق باشید، احساس ترس و ناامیدی می کنید و نگران هستید که دیگران شما را طرد کنند. شما با موانعی در راه رسیدن به اهدافتان مواجه می شوید و پیشرفتی نخواهید کرد. دوست شما متوجه ی خطرات کاری که در دست دارید نیست و بی خیال و بی تفاوت است ولی شما تصمیم می گیرید که از انجام کاری که به شما پیشنهاد می شود منصرف شوید. تشکر از همراهیتون
سارا : سلام
خواب دیدم خانه مان کنار خیابان است.از درب منزل با ی دبه خیار شور به همراه دختر ده ساله ام بیرون آمدم.دخترم سارا به آن طرف خیابان رفت ومن دبه را بردم کناری گذاشتم.برگشتم سارا را صدا بزنم برگردد نبود.خیلی نگران شدم .شوهرم از حیاط بیرون آمد گفتم سارا بر گشته گفت نه .تو ی حیاط نگاه کردم دیدم چند نفر از دوستای سارا آمده بودن.با شوهرم به ان طرف خیابان رفتیم دنبالش گشتیم نبود.دو تا چاله چهار گوش آنجا بود .توش نگاه کردیم نبود.ی خرابه بود با شوهرم داخل خرابه به دنبالش گشتیم نبود.توی خرابه دخترم را به اسم نیلوفر وسمیرا صدا میزدم.از توی خرابه به پشت بامی رسیدم.آنجا متوجه شدم اسم دخترم سمیرا ونیلوفر نیست.سارا است.پا روی بام گذاشتم سارا را صدا میزدم .شوهرم نگذاشت جلوتر بروم .گفت پشت بام پوسیده است .فرو می ریزد.به یکباره کمی امیدوار شدم تو ذهنم گفتم شاید سارا الان تو خانه باشد چون دوستاش آنجا بودن بیدار شدم .تشکر فراوان از شما
فریبا هراتی
: سلام. شما نگران دخترتان هستید و دلتان برای او شور می زند. نمی دانید که تلاش های او برای رسیدن به موفقیت و بهبودی در اوضاع، به ضرر او تمام می شود یا خیر. شما نمی توانید مرتب دخترتان را کنترل کنید و پیش او باشید. دختر شما دوستان زیادی دارد که مانند او دغدغه های فکری یکسانی دارند. موانع و مشکلات زیادی هم در راه رسیدن آنان به موفقیت وجود دارد. شما نگران همه ی این دخترها هستید و آنان را مثل دختر خودتان می دانید. می دانید که برای رسیدن به موفقیت باید تلاش کنند و انشالله دختر شما در امنیت و آرامش خواهد بود. باید به آینده خوشبین باشید. تشکر از همراهیتون
مهرسا : خواب دیدم( اقاهستم)منزل یکی از دانش اموزان که قبلا تدریس ریاضی خصوصی داشتم بودم تو حیاط در کنار یک درخت و پیش پدربزرگ همون دانش اموز که اخیرا فوت شده نشسته بودم.کلاه سبزی بر سر داشت.سه اتاق این منزل هم خرابه بود که به هر کدوم نگاه میکردم این رو به مادر این دانش اموز میگفتم که چرا اتاق ها خراب شدن و مقداری از,سقف فرو ریخته.وقتی کنار اون پیرمرد بودم حیوانی شبیه مار یااژدها بهم حمله کرد که از ترس رفتم بالای یک بلندی مثل یک بشکه ستون سیمانی و اون پیرمرد هم کنارم بود و با لگد به دهان اون مار وحشی میزدم که بهم حمله نکنه.و از خودمون دورش میکردم
وقتی میخواستم از منزل خارج بشم مادر اون دانش اموز که دختر همون پیرمرد فوت شده بود به همراه خواهر بزرگتر هردو پیش من اومدن ومیخواستن پولی بابات حق الزحمه تدریس خصوصی بهم بدن و در حال شمارش پول برای من بودن.
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خوابتان این است که آقای مرحوم که شما فقط روابط سطحی و اجتماعی با نوه ی او داشته اید، ظاهری با ایمان داشته ولی رفتار او در دنیا گناه آلود بوده و الان احساس می کند که هیچ کار درست و حسابی انجام نداده که برای آخرتش فایده ای داشته باشد. حریم شخصی و آبروی او جلوی خیلی از مردم رفته و سقف آرزوهایش روی سرش خراب شده است. حالا او نگران است که اعمال بدش در آخرت مانند تهدیدی قوی محسوب شود. شما نمی خواهید مانند او باشید. این دختر و مادرش برای شما ارزش و اعتبار قائلند. تشکر از همراهیتون.
سیمین : سلام خواب دیدم با فردی کنارهم راه می رفتیم دریا رو دیدیم و خانه های کنار دریا ناگهان از دور یه خانه بعلت نزدیک بودن به آب دریا سردرس فرو ریخت تعبیر اون چیه
فریبا هراتی
: سلام. شما خوابتان را بیش از حد خلاصه کرده اید. همه ی چیزهایی که فکر می کنید به من ربطی ندارد و در تعبیر موثر نیست، در تعبیر بسیار مهم هستند و حذفشان تعبیر را ممکن است به اشتباه بیاندازد. اینکه با چه کسی قدم می زدید چه پوشیده بودید چه چیزهایی در ساحل بود... همه در تعبیر مهمند. چنانچه بعد از تعبیر بخواهید خوابتان را اصلاح کنید؛ از شما به عنوان کامنت اضافه پذیرفته نخواهد شد و مجبور به پرداخت حق خواب مجدد می شوید. با این وجود، باین صورت که نوشته اید، احتمالا شما می خواهید کاری را انجام دهید که بخاطرش دو دل هستید و احساساتی شده اید. می خواهید چشم انداز تازه ای در زندگی تان داشته باشید ولی می دانید که اگر خیلی احساساتی رفتار کنید، نقشه هایتان نقش بر آب می شوند. تشکر از همراهیتون
Fatima : بسم الله. سلام و عرض ادب.
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. ایده های تازه ای به ذهن خواهرتان و همسرش می رسد. آنان می دانند که موانعی در راه رسیدنشان به اهدافشان وجود دارد که باعث می شود آنان در زندگی پیشرفت نکنند و سعی می کنند که این موانع را از بین ببرند. خواهرتان سعی می کند که روی جنبه هایی از خودش کار کرده و ذهن و جسمش را بهتر کند. موج تازه ای از انرژی و اعتماد به نفس به زندگی او راه می یابد و آنان تلاش می کنند که رشد و پیشرفت کنند، با انرژی تر زندگی کنند و زندگیشان را بازسازی کنند. اما خواهرتان وقتی که به مشکلات کار فکر می کند، نگران است که آمادگی کافی و لازم را برای رسیدن به موفقیت نداشته باشد و از این جهت دلشوره داردکه به موفقیت نرسد. او روی هدفی که در نظر دارند عملی کنند، چند بار فکر می کند. تشکر از همراهیتون.
Stare : باسلام وعرض ادب خدمت خانم هراتی دیشب خواب دیدم یه روستایی بودبچه که بودم زندگی میکردم زلزله کلاخرابش کرددیدم اونجاتویه خونه های خرابه هستیم باپسرم وگردوهایی که جوونه زدن یعنی دارن نهال میشن رو برمیدارم میگم ببرم توحیاط خودمون سبزکنم خشک نشن بعدتوخونه بغلی چندتاآینه باشکل عجیب بودبرنداشتم ازخرابه اومدیم بیرون ازیه شیب اومدیم تویه جاده خاکی به پسرم میگم اینجاوایسامن برم تراکتوربیارم بعدبه خودم میگم تواین شیب تندچطوررانندگی کنم یه دفعه دیدم توجاده فعلی خونه مادرم هستم مثل اینکه میخواستم کسی مارو نبینه ولی همه دیدن مردم توچادرخوابیده بودن یه خونه قدیمی خراب کنارجاده بودافغانیهاتوش زندگی میکردن میگفتم یاخداالانه بریزه پایین مثل اینکه دنبال کسی میگشتم دخترم رفت نان بگیره اومدتاکیک گرفته میگه گفتم سنگک بده نداشت بهش میگم اینجانان فانتزی داره شمارفتی نان سنگک بگیری خودم داشتم ازکیک میخوردم ولی همش توخواب هول هراس داشتم شب قبلش هم خواب خرابه دیدم شوهرم هم دیروزگفت خواب دیدم یه خونه قدیمی داشتیم یه نفربابولدزر خرابش کردممنون میشم تعبیرکنیدحالم خوب نیست خیلی میترسم 50روزپیش کروناگرفتم اکثراخواب سیل میدیدم چن شبه خواب متروکه میبینم خیلی معده درددارم نوبت آندوسکوپی دارم میترسم دردبدی باشه
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما به مشکلات گذشته فکر می کنید. می خواهید به ثروت برسید و زندگی تان را بازسازی کنید و در این خصوص، رویابافی می کنید ولی دیدگاه خوشبینانه ای نسبت به آینده تان دارید. شما اجازه نمی دهید که افکار عجیب غریب و منفی به ذهنتان راه پیدا کند. با موانع و مشکلات زیادی برای رسیدن به اهدافتان مواجه می شوید ولی با استفاده از بینش دقیقی که دارید و ابتکار و نبوغی که به خرج می دهید سعی می کنید که این مشکلات را حل کنید. شما خط فکری مادرتان را دنبال می کنید و مثل او فداکارید و می خواهید از خانواده تان حمایت کنید. خانواده ی شما از افکارتان با خبر می شوند و شاهد عملکرد شما هستند. شما می دانید که همه ی مردم به دنبال کسب حمایت همدیگر هستند و خیلی ها هم که با مشکلات زیاد مواجه اند، با هم همفکری می کنند. تلاش می کنید که از نظر مالی غنی تر باشید و دخترتان سعی می کند که با انجام وظائفش کار و وظائف شما را سبک تر کند و به شما کمک کند. شما متاسفانه فقط دو حق خواب داشتید که برای این خوابتان صرف شد و طبق قوانین سایت مجاز به ثبت همه ی خوابهای مرتبط با هم در یک کامنت نیستید چون خدای نکرده با اینکار شما مدیون سایت و کارمندان آن می شوید. من برای اینکه شما به آرامش برسید خواب خودتان و شوهرتان را که در انتها نوشته اید را تعبیر می کنم ولی باید 1 حق خواب دیگر خریداری کنید و به من اطلاع دهید که از شما کسر کنم تا مدیون سایت نباشید. اینکه خرابه می بینید در تعبیر یعنی شما حس می کنید که در زندگی تان عقب نگه داشته می شوید یا اینکه هیچ پیشرفتی نمی کنید ولی متاسفانه ننوشته اید که چه دیده اید که تعبیر کامل را عرض کنم. اما تعبیر خواب شوهرتان این است که او نمی تواند با طرز فکر قدیمی خودش زندگی کند و باید افکارش را عوض کند تا از فشار و استرس بیرون بیاید. شوهرتان حس می کند که از هدفش دور شده و دیگران او را وادار می کنند که مدلی زندگی کند که دوست ندارد. خواب به او می گوید که همسرتان باید افکار منفی و هرج و مرج را از ذهنش پاک کند و زندگی تان را سازماندهی کند. برای دفع شر هم صدقه بدهید تا قضا بلا از شما دور شود. تشکر از همراهیتون
فرشته : سلام وقتتون به خیر
من دیشب خواب دیدم که خونه‌ی یک سلطان مهربون و مهمان‌نواز هستیم که تقربیاً همه‌جا کاه‌گلی و خرابه مانند بود ولی موقع خواب از اون خونه میایم بیرون (تا این قسمت خوابم شبیه کتابی هست که دیروز داشتم می‌خوندم ولی بقیه خوابم فرق دارد) بعد به همراه مادرم وارد یک خرابه دیگری میشیم و می‌خواستیم بخوابیم و انگار یکسری قبر هم تو اون مکان بود.
بعد مادرم بهم میگن یک روح دیدن و من میگم بیاین کنار هم باشیم و بعد میشینیم دو طرف یک محراب. ناگهان روح سفید بلندی بینمون تو محراب ظاهر میشه که یک خانم بود چهرشون و موهای جلوی سرشون معلوم بود که تارهای سفید بین موهای مشکیشون دیده میشد. ما خیلی ترسیدیم ولی روح بینمون نشست و مهربون بود و من آیة الکرسی خوندم و آیه‌های قرآن می‌خوندم و اعوذ بالله میگفتم که اگر روح بدی هست بره ولی دیدم که نترسید از قرآنی که خوندم و محترم و مهربون با ما صحبت می کرد که باعث شد دیگه نترسم و حسم بهشون خوب شد. بعد از صحبت‌های ایشون اونایی که یادمه این بود که وقتی هنوز ننشسته بودن، از مادرم پرسیدن که من دخترشون هستم؟ بعد منو با خوشرویی نگاه کردن گفتن ازدواج نکردی؟ ازدواج میکنی و عدد ۲۴ تو ذهنم اومد (هنوز به این سن نرسیدم) و من هم تو خواب سرمو انداختم پایین و وقتی هم که بینمون نشسته بودند (من سمت راستشون بودم) من هی بهشون میگفتم شما چقدر خوب و محترمید به جای اینکه از آینده ازشون بپرسم یا اینکه بهتر گوش بدم به حرفاشون و یادم بمونه چی میگفتن :) بعد خداحافظی کردن و رفتن تو کالبدشون که به صورت عمودی وسط دیوار محراب بود. بعد هم ما چون دیدیم خرابه خیلی روح داره پا شدیم رفتیم پیش یکسری دیگه از اعضای خانواده که خرابه‌ی دیگری خوابیده بودند و من با صدای بلند بیدارشون کردم هر چند که مامانم گفتن داد نزن، بیدار میشن و چراغ رو روشن کردم و پدرم و شوهر خالم پا شدن رفتن یه جا دیگه بخوابن و ما جاشون خوابیدیم.
ممنون از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما با موانعی در زندگی تان مواجه هستید و از اینکه پیشرفت چندانی در زندگی تان نکرده اید یا جلوی پیشرفت شما گرفته شده، ناراحت هستید. باورها و اعتقادات شما نسبت به بعضی مسائل، قدیمی است و شما باید برای رشد و پیشرفت خودتان به تفکرات و باورهای اشتباه قدیمی پایان بدهید و عادات بدردنخور را از زندگی تان دور کنید تا تحولی مثبت در زندگی تان اتفاق بیافتد. بینش شما قویتر شده و اخباری از آینده به شما رسیده است، و یا اینکه به کسی از معصومین متوسل می شوید و دعای خیر این شخص پشت سر شما خواهد بود. شرایط زندگی شما همیشه با رکود همراه نخواهد بود. اینکه به 24 فکر کرده اید به این تعبیر است که شما پیشرفت خواهید کرد به شادی، عشق، پول، موفقیت و جایگاه بالایی در زندگی تان می رسید و با اشخاصی که جایگاه و قدرت بالایی دارند معاشرت خواهید کرد و این عدد الزاما به این معنی نیست که در 24 سالگی ازدواج می کنید. اعضای دیگر خانواده ی شما هم با مشکلاتی در زندگی شان مواجه هستند ولی شما خبرهای خوشی را به آنان می دهید و ذهن آنها و دلشان را روشن می کنید. شاید پدر و شوهر خاله ی شما نخواهند که حرفهای شما را باور کنند ولی خبرهای خوشی خواهید شنید. تشکر از همراهیتون.