کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب زولبیا

اگر کسی این خوردنی شیرین را فقط ببیند، آدمی است کوشا و اگر آن را خورد، شادی و کامیابی خواهد یافت. اگر کسی به او زولبیا داد و بیننده خواب از طعم آن لذت برد، سخنی شیرین از آن شخص می شنود و اگر زولبیا مطبوع نبود، سخنی ناروا و زشت می شنود.
اگر کسی خود را در کسب و کار زولبیا سازی و زولبیا فروشی دید، مردم از او خوشنود و راضی هستند و در کسب خود نیز از مال حرام پرهیز دارد. زیرا تهیه و فروش مواد شیرین باعث انبساط خاطر می شود.

جابر مغربی می گوید: اگر ببیند زولبیا بی زعفران می خورد، دلیل که مال یابد. اگر زولبیا با زعفران می خورد، دلیل که بیمار شود.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

3 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

Zeinabiran

Zeinabiran : سلام لطفا پرانتز ها پاک بشن۱۲ رجب دیدم در سالن خانه ای بزرگ بادیوار های سفید هستیم دراز کشیده بودم خالم روی زمین نشسته بودگفتم خیلی خستم نتونستم برای ویزامتریک نوبت بگیرم (واقعا ..) بعد مادر بزرگ و خالم با هم به سمت اتاقی میرن پدر مرحومم در اتاق کنار دیوار صورتش هم سمت دیوار بود دست راستش رو زیر سرش گذاشته بود و خواب بود مادرجونم صداش کرد بیدار شد(مثل وقتی که ..زنده بود و .. رو انجام بده)انگار پدرم روزه بود شاید من هم روزه بودم صدای اذان اومد پدرم روبروی من و خواهرم روی چیزی نشسته بود و مستقیم نگاهم میکرد ۱ دونه زولبیا دیدم توی دلم گفتم برای خیرات بعد فکر کردم من اینجا کسی رو نمیشناسم به خواهرم بدم انگار پدرم خورده(.. جسمیه)۱ بامیه در سینی نقره ای بود شربتش خیلی غلیظ و چسبناک بود نخوردم اما حس کردم شرینیش گلوم رو زد به صورت پدرم نگاه کردم و در دهن خواهرم گذاشتم میگفتم بخور، انگار قبلا اجاره نشین داشتیم و چیزی در خانه جا گذاشته بودن بارها اومده بودن و گشته بودن مادرم با احترام دوباره بهشون اجازه داد گفتم چند بار گشتن ما افطار مهمون داریم بعد با مادرم در تراس بودیم مادر علامت داد که میدونن خاله ته گفتم خب خالم افطار اومده مهمونمون بعد اون خانم جوان و دم در خروجی حیاط دیدم درون حیات الا کلنگ و شاید سرسره بود مثل یک پارک کوچیک مادرم با مهربانی بهش گفت دیوار اینوری جوریه که چیزی بزاری میریزه انگار ارده ها شون رو انجا گذاشته بودن دختر اون خانم، جوان و صورت گرد زیبا داشت از مادرش فاصله دآشت به مادر گفتم برای پدر بهشون گفتی به منظور حلالیت طلبی (.. از هرکی بشناسیم ....)مادر چیزی نگفت انگار قبلا دخترش و برای برادرم در نظر داشته

پاسخ
لینک۱۶ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۰۷:۳۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تحولات تازه ای در زندگی شما در جریان است و خیالتان از خیلی جهات راحت خواهد شد. روح پدرتان شاد. او خیالش راحت است که شما شخصیتی منطقی دارید و در آرامش به سر می برد. اما منتظر است که خبرهای خوشی از شما بشنود و شما هم منتظر هستید که در رابطه با مسئله ای که به انجامش مشتاق هستید، خبرهای خوشی بشنوید و از شما حمایت و پشتیبانی شود. طرز نگاه پدرتان به شما گویای این است که او می خواهد که شما منفعل ننشینید و فقط انتظار نکشید بلکه وقتش رسیده که دست به کار شوید و برای رسیدن به اهدافتان اقدام کنید. شما برای آرامش خاطر پدرتان همین که به خواهرتان محبت کنید، ثوابش را نثار روح پدرتان کنید؛ او خوشحال می شود. شما با سخاوت و دست و دلبازی از خواهرتان مراقبت می کنید. شما مهربان هستید و خواهرتان از حمایت های شما احساس آرامش می کند و اعتماد به نفسش بالاتر می رود. کسی یا اشخاصی سعی می کنند که از کارهای شما سردربیاورند و پایشان را در محدوده ی شما گذاشته و فضولی کنند. شما شرایط مالی خوبی دارید و خودتان را یک سرو گردن از دیگران بالاتر می دانید ضمن اینکه درکتان هم بالاست . انشالله زودتر به خواسته هایتان می رسید و از این انتظار بیرون خواهید آمد. شما نمی خواهید که زندگی تان با بی ثباتی مواجه شود و تسلط تان را روی موقعیتها از دست بدهید یا در بالا پایینهای زندگی احساس بلاتکلیفی داشته باشید؛ برای همین همیشه سعی می کنید که درستکار باشید و برای پدرتان هم حلالیت بطلبید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۷ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۱۷:۴۸
ساناز

ساناز : سلام بانو خسته نباشید.سپاس پنهان شود.

پاسخ
لینک۲۶ شهریور ۱۴۰۰ ساعت ۱۳:۳۱:۳۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام تشکر. شما می خواهید خردمندانه رفتار کنید و در زندگی تان پیشرفت کنید. اما تقدیر خودتان را به بهانه ی رسیدن به آرامش، کنار می گذارید و دست نیاز به حمایت روحی گرفتن از جانب کسانی دراز می کنید که فقط به شما اراجیف و مزخرفاتی را می گویند و شما با شنیدن این مزخرفات، از رسیدن به آرزوهایتان ناامید می شوید. اینکه دیده اید که پرنده سرش به مویی وصل بوده، به این معنی است که اگر خدا بخواهد که شما به حاجتتان برسید و اگر به او توکل کنید، حتی اگر امیدتان به اندازه ی مویی نازک باشد، پاره نخواهد شد و از رسیدن به خواسته تان ناامید نمی شوید!! اما اگر توکلتان را از خدای بزرگ دور کرده و به جادوگران و فالگیران و ستاره شناسان و جنیان و از ما بهتران رو بیاورید و از ایشان کمک بخواهید، عاقبت به خیر نخواهید شد و سرانجام با ضعف اعصاب و دیوانگی و افسردگی مواجه می شوید. بارها به شما خواهرانه خالصانه با عشق با دلسوزی عرض کردم سراغ این کارها نروید گوشتان بدهکار نیست!!! ناراحت می شوید قهر می کنید دلخور می شوید.. اما من نمی توانم با شما مهربان نباشم. هر چه دوست دارید بگویید اما من نمی توانم به شما بگویم که کارتان درست است . کارت صد آفرین به شما نمی دهم .اشتباه می کنید خانم !!!! ناامید نباشید. هنوز هم خدا با شماست. شادیهای زیادی در تقدیرتان هست که دنیا برایتان به سورپرایز خواهد آورد اگر فضولی در کار خدا نکنید و سعی نکنید که به صورت افراطی از همه چیز سر دربیاورید و همه ی کارهای خدا را کنترل کنید!! قصه ی موسی و خضر پیامبر را در قرآن مطالعه کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۶ شهریور ۱۴۰۰ ساعت ۲۲:۴۹:۱۸
Atena

Atena : سلام روزتون بخير
خواب ديدم با يه خانمي نشسته بوديم جايي مردايي ميومدن با سيني شيريني برا فروش ولي گرون ميگفتن ما هم نخريديم سيني همشون هم شامل يه كيك فنجوني با چندتا(٤-٥تا) زولبيا باميه بودن يه جورايي فكر ميكردي فاتحه اي باشه برا اون اوردن يا نذري باشه ولي نميدونم چرا ميفروختن آخرين آقايي كه اومده بود رفت پيش اون خانم كه نميدونم دوستم بود يا غريبه آروم بهش گفت بخاطر كاري كه برام انجام دادي رايگان ميدم بهت يه هزاري دستش بود ولي اونم نگرفت گذاشتش تو كيفش كاري هم كه براشون انجام داده بود از طرف خونواده شخصي بود كه من دوستش داشتم
اومد سمت من يه سيني هم برا من آورد گفت چون شما هم بهاشون هستين برا شما ٣ تومن ميشه قيمتش ١٠ تومن بود منم از تو كيفم بدون نگاه كردن پول دراوردم بهش دادم گفت چه خبره اينكه زياده ٢ تا ٢ تومني اضاف داده بودم بهش گفتم ببخشيد فكر كردم هزاريه ازش گرفتمشون به خانمه گفتم ميشه يه هزاري بدّي اي ٢ تومنيو خرد كني ورداري گفت ندارم گفتم وا چرا بابا خودم ديدم الان دستت بود بعدش هم من ٢ تومني بهت ميدم بلاخره به زور ازش گرفتمش دادمش آقاهه حواسم هم پيش شيرينيا بود خيلي خوشمزه به نظر ميومدن بيشتر هم اون كيك كه بزرگتر و تو ديد

پاسخ
لینک۱۶ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۰۹:۲۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما انتظار دارید خیلی راحت به خواسته هایتان برسید و گشایش کار داشته باشید. شما باید وقتی برای کسی فاتحه می خوانید از او بخواهید تا دعایتان کند و اموات با دست و دلبازی برای رسیدن شما به موفقیت برایتان دعا خواهند کرد. دنیا به شما رو می آورد و شما با تلاش زیاد خواهید توانست اعتماد به نفستان را در مورد کاری که می خواهید انجام دهید بالا ببرید. شما هم در زندگی به دستاورد بزرگی خواهید رسید. شیرینکام و موفق خواهید شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۶ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۲۲:۴۳:۱۸

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.