کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب سیل

اگر کسی در خواب ببیند که باران شدیدی بارید و سیل جاری شد، نشانه غضب خداوند بر آن سامان است که یا به صورت سیل و یا فتنه جنگ و جدال خواهد بود و اگر دید سیل بدون خسارت گذشت، فتنه ای با کمترین زیان در می گیرد ولی زود می گذرد. اگر سیل ویرانگر بود، زیان بسیار خواهد بود و جاری شدن سیل نسبت به محل وقوع نیز بی تاثیر نیست. اگر در محل کوچکی همچون دهی کوچک سیل آمد، زیان کمتر است و اگر در جایی وسیعتر سیل آمد، زیان بیشتر خواهد بود.

اگر کسی دید که میان سیل گرفتار شده، به مشکل دچار می شود و اگر به سلامت از محل سیل بیرون آمد، از آن مشکل رهایی می یابد و اگر سیل او را با خود برد، خطر مرگ در کمین او است. اگر در خواب ببینید سیل جاری است اما آب آن روشن است، حادثه بدی اتفاق می افتد اما نیک فرجام است. هرچه آب سیل گل آلود وکثیف باشد خطر بیشتر و غم و اندوه حاصله از وقوع حادثه زیادتر است.

جابر مغربی می گوید: اگر در خواب ببیند سیل درجائی خرابی کرد، دلیل که مردم آنجا را از پادشاه یا حاکم، منفعت رسد.

    امام صادق (ع) می فرماید: دیدن سیل در خواب بر چهار وجه است:
  1. دشمنی بزرگ،
  2. پادشاهی ستمگر،
  3. لشگر غالب،
  4. فتنه و بلا.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

121 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

سميراميس

سميراميس : سلام و عرض ادب خواب دیدم که در حال عبور از یک منطقه کوهستانی هستم و دارم از روی یک چاله آب میپرم که کمی شلوارم خیس می‌شود وقتی که رد میشم مادرم را میبینم که کمی جلوتر از من روی یک تخته سنگ بزرگ ایستاده ناگهان یک صدای خیلی هولناک میشنوم و بعد سیل عظیمی از بالای سر مادرم میآید و او را با خود میبرد و من از دیدم این صحنه شوکه میشوم و بدنم تکان میخورد بعد با خودم فکر میکنم من جایم امن است ولی آب به من هم می‌رسد و فقط شدتش کمتر شده من کمی جلوتر دست و پا میزنم و خودم را به حاشیه میرسانم و نجات پیدا میکنم ولی هیچ اثری از مادرم نیست . ۲۹ماه قمری نزدیک اذان صبح این خواب و دیدم

پاسخ
لینک۲۵ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۰۹:۵۸:۱۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. شما با چالشی در زندگی تان مواجه می شوید و به خاطر یک اشتباه احساسی، کمی فکرتان مشغول می شود. مادر شما مثل شما به این اشتباه کوچک نگاه نمی کند و از نظر او، اشتباه شما یک مسئله یا مانع بزرگی است که بشدت احساسات او را جریحه دار می کند. شما شاید در مقابل این موضوع منطقی تر رفتار کنید و غرق در احساسات منفی نشوید ولی برای مادرتان هضم و درک این مسئله به شدت دشوار است و ممکن است زیر بار احساسات منفی ناشی از آن، له بشود و تحمل چنین اشتباهی از جانب شما را ندارد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۵ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۲۱:۵۹:۲۳
soheil

soheil : سلام. خواب دیدم که تنها هستم و فکر میکنم بدون لباس ( مطمین نیستم لباس رو ) وسط سیلی گرفتار شدم ، روز بود و به شدت پریشان بودم تا کمرم در سیلاب بود و هراسان از مرگ احتمالی کمی عقب تر رو نگاه کردم و دیدم عقبه سیل بسیار بلند و مخوف هست و به سمت من میاد سیلاب خروشان و با گل و لای یک سیل خیلی بد.. همینکه اون صحنه رو دیدم از ترسم از خواب پریدم.
هفته بعدش کمی حال جسمانی ام بهم ریخت و آزمایش هم دادمو جوابش جالب نبود نمیدونم حالا ربطی داره یا نه دیگه پیگیری هم نکردم. با تشکر از شما

پاسخ
لینک۴ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۰۴:۰۹:۴۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب :
سلام. طبق قوانین سایت و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید و یک خواب شما برای تعبیر ثبت شد. ((در نوبت هستید)) و باید این خواب دومتان را یک روز دیگر ارسال کنید. این قوانین هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است. برای این کامنت از شما حق خواب کسر نشد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۱۸:۱۵
فرهاد

فرهاد : سلام وقت بخیر
من امروز صبح بعد از صبحانه خسته بودم خوابن گرفت حدوداً یک ساعت یا دو ساعت خوابیدم و در خواب دیدم که در منطقه و محله مادر خانومم اینا هستم ولی اصلأ بعد از بیداری که فکر میکردم زیاد آشنا نمیاد اونجا ولی خوب میدونستم در خواب که منطقه و بخش اوناست ، از مردم می‌شنیدم که سیل اومده به دهات اطراف کمی که گذشت دیدم از بین درختان سیلی داره روان میشه به سمت داخل روستا سیل زیادی نبود ولی خوب سیل بود به خانومم گفتم بچه رو بردار برو یه جای امن تا من برم به مردم کمک کنم خانومم که رفت هی فکرم پیش اونا بود با خودم میگفتم آیا تونستن جای امنی پیدا کنم یا نه ؟ و من رفتم به مردم کمک کنم که از خواب بیدار شدم .
من خونه خودم از اون روستا و منطقه کلا جدا و به شهر دیگه است ، اثری از خونه زندگی خودم در خواب نبود فقط در همین حد ، ممنون میشم تعبیرشو بگید

پاسخ
لینک۲ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۰۲:۰۱:۱۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. مردم منطقه ی همسرتان با مشکلات و آشفتگی های غیر قابل انتظار یا تنش های احساسی که پیامد مشکلات اقتصادیست، در زندگی شان مواجه می شوند و شما که شخصیتی دلسوز دارید، سعی می کنید که به اندازه ی توان و وسع خودتان برای آرامش مردم از خودتان مایه بگذارید. هر چند که برای شما اولویت اول همسر و فرزندتان هستند ولی شما نمی توانید نسبت به مشکلات مردم بی تفاوت باشید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۳:۲۵:۲۳
Farzane

Farzane : سلام وقت بخیر
خواب دیدم داخل خونه ویلایی بزرگ هستم که خونه خودمون بود پله های سنگی بزرگ به حیاط ازروی تراس طبقه اول میخورد.انگار میخواستن منو ببرن محضر واسه عقد و همه خبردارشده بودن ولی من گفتم خدایا من لباس ندارم و اینکه دوستم (پسر که قراربود ازدواج کنم باهاش )خبرنداره بفهمه من به شما گفتم ناراحت میشه اخلاقش جالب نیست .( درون خودم می‌ترسیدم بفهمه و یه چیزی به من بگه)
یه سری لباس آورده بودن که من انتخاب کنم و منم یک بلوزسفید با دامن قهوه ای رنگ انتخاب کردم گفتم این روشن تر از بقیه لباسهاس .بعدمن ازتراس طبقه دوم از پنجره نگاه میکردم اول حیاط وبعد که تو کوچه دیده میشد که دیدم دوستم (پسر)اومده بود و داشت با چند نفر صحبت میکرد و کل فامیل ماهم بودن که دیدم خاله ام داره صحبت میکنه .تو دلم دلهره بود نکنه بهش بگن بریم محضر اونم خبر نداره و بعد باز به من حرفی میزنه و ناراحتی پیش بیاد .که دیدم همه رفتن و یهو مامانم صدام زد گفت آب قطع شده برو شیرفلکه رو باز کن.منم گفتم برم که خودم رونشون بدم ببینه که چقدر خوشگل شدم با این لباسا .از پله ها اومدم پایین شیر رو باز کردم یکی از دیوارها یه عالمه آب میومد بستم گفتم خراب شده . داشت بارون میومد که رفتم دم در و تو کوچه نگاه کردم شاید منو ببین(باچندتاآقابودو داشتن صحبت میکردن ومیخواستن برن) و یهو دیدم بارون شده و سیل اومده تو خونه . همینطور از پله ها رفتم بالا و دوباره اومدم پایین و دوباره خواستم برم بالا از تو خونه صدای جیغ شنیدم . ترسیدم منم جیغ زدم که اونایی تو کوچه ان بشنون.روپله بودم که مامانم گریه کنان با خواهرم اومد بیرون .من رفتم داخل فکرکردن مامانم مرده یا داداشم که تو حموم بوده .به خواهرم گفتم چی شده با حال خیلی بد.سیل اومده بود همه جا

پاسخ
لینک۱۴ شهریور ۱۴۰۲ ساعت ۱۷:۲۳:۴۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما در شرایط حاضر آرامش و جایگاه خوبی در زندگی تان دارید و عزم و اراده تان برای رسیدن به موفقیت زیاد است. شما خودتان را یک سر و گردن از دیگران بالاتر می دانید و به این فکر می کنید که نسبت به کسی یا نسبت به کاری جدید، متعهد شوید و در عین حال دوست پسر شما از این افکار شما بی خبر است و از عکس العمل او در قبال تصمیماتی که می خواهید در زندگی تان بگیرید، بی خبر هستید. شما بهترین رفتار را از خودتان بروز می دهید و سعی می کنید که نظراتتان را به دوست پسرتان ابراز کنید. ولی مشکلات غیر قابل انتظاری در راه است. شما نمی توانید خشک و بی روح رفتار کنید و عقلانیت شما ایجاب می کند که کمی احساسات بیشتری از خودتان بروز بدهید. اما کنترل احساساتتان از دستتان در می رود و از اینکه کسی یا موقعیتی بخواهد شما را تحت فشار بگذارد و نظرات یا شرایطی به شما تحمیل شود، خوشتان نمی آید. شما می خواهید محتاطانه رفتار کنید ولی آشفتگی های احساسی بزرگی در راه است که برای شما استرس و تنش ایجاد می کند. شما با تقاضاها و نظرات قوی خودتان دیگران را تحت فشار می گذارید و یا کسی از شما درخواستهایی دارد که به خاطرش خودتان را تحت فشار می دانید. شما می خواهید که هر چه زودتر همه ی مشکلات از بین برود و شروعی تازه داشته باشید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۵ شهریور ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۰۷:۴۵
ندا نقدی

ندا نقدی : سلام خانم هراتی گرامی،
خانواده‌ام(ایران هستن)با من، همگی توی خونه‌ای بودیم،یه مگس اومده بود داخل، یه گوشه از توری پنجره رو باز کردم و‌پرده سفید رو‌ بالا گرفتم، مگس رو فرستادم بیرون
ولی بیرون،سیلی خروشان بود(آب تمیز)که ارتفاع بسیاربلندی داشت و انگار فوران میکرد گفتم وای چه وقت تموم میشه!؟
بعد خودم رو درجایی دیدم که دنبال گمشده‌ها میگردن.
و من داشتم داخل یک‌مکان بزرگ، فرم پرمیکردم‌ که دنبال خواهرم مریم هستم در حال نوشتن اسمش، گریه‌م گرفت ونشستم. دوروبر همه افرادی بودن که درجستجوی گمشده‌ها بودن و‌اینکه من الان یک فقیر هستم و‌نیاز به کمک برای زندگی دارم که بیدارشدم.

پاسخ
لینک۱۴ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۱۱:۲۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما شایعه و خبر بدی می شنوید که سعی می کنید آنرا از ذهنتان بیرون کنید و به آرامش برسید. شما از واقعیت ها با خبر نیستید ولی از مشکلات غیر قابل انتظار و آشفتگی های بزرگ، خبری می شنوید که هر چند وقوعش در نهایت به نفع همه است ولی شما به خاطرش در ابتدا به شدت احساساتی می شوید. راه ارتباطی تان با دیگران قطع می شود و بعد به این فکر می کنید که چطور می توانید خواهرتان را پیش خودتان بیاورید. شما برای خودتان و خانواده تان متاسف می شوید، نگرش تان را نسبت به اهدافتان از دست می دهید و نیاز به حضور آنان در کنار خودتان خواهید داشت. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۴ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۹:۲۷:۳۵
Sharareh

Sharareh : دختر مجردیم.خواب دیدم تو یه سالن با فامیلامون هستیم من یه لحظه دیدم یه ردیف با کت شلوارنشستن دست میزنن بعد مامانم حرفای بی ربط بلند میزد من پشت نشسته بود به خواهرم میگم به مامان بگو زشته معلومه گفتن نداره مامانم میگه بلند میگم بابا بشنوه دیدم بابام حالش بده بهش میگم اینو بخور خوب شی ی بازیگر زن هم اونجا دیدم بیرون سالن برف و یخ روی خاکی بود جلوی راه که ازش پایین میومدیم من برگشتم کیف و پالتومو بردارم ک دیگه خانوادم نبودن دخترعمم بود دنبال وسایلم بودم با چراغ قوه که وسطش روشن شد کیفمو پیدا کردم بعدش فهمیدم پالتو تنمه اومدم بیرون از هر جا که خواستم بیام پایین شیب زیادی داشت برف بخ زده داشت دیدم ته خیابون سیل اومده و آدما توشن ولی بامهارت که چیزیشون نشه نمیدوستم چجوری برگردم یه خیابان کناری هم سیل بود.یه دختره با من اومدم از بلندی کنار دیوار رفتیم من میگم تو محله ما سیل نمیاد اونجا زمین بازه اومدیم تو اون خیابونه دیگه سیل نبود خشک بود من داشتم راه میرفتم فهمیدم پا برهنم میخواستم اسم دختره رو بپرسم رسیدیم به سوپری دست کردم تو جیبم یه حبه انگور بود ندیدم فهمیدم بعد خوردمش هیچی نخورده بودیم خواستیم خرید کنیم که

پاسخ
لینک۲۲ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۲۱:۲۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تحولات تازه ای در زندگی تان در جریان است. شما می خواهید حریم خصوصی تان حفظ شود، با خودتان خلوت کنیدو روی کارهایتان فکر کنید. فامیل شما می خواهند نقش حمایتگرایانه ای از خودشان در زندگی نشان دهند و برای حل مشکلات هم اقدام کنند. مادر شما از پدرتان عصبانیست و شاید حرفهایی می زند که احترام پدرتان از او سلب می شود. پدر و یا مادر شما وانمود می کنند که شرایط مالی تان خوب است. شما می دانید که رکود اقتصادی و یا سردی روابط و احساسات سردی که در جامعه وجود دارد می تواند مانع رسیدن شما به موفقیت شود. شما نوعی بی ثباتی و عدم کنترل را در زندگی تان احساس می کنید. خیلی از مردم با آشفتگی ها و مسائل اجتماعی موجود، احساساتشان جریحه دار شده و شما سعی می کنید که با استفاده از شرایط مالی که در اختیارتان است از این مشکلات دوری کنید. اعتماد به نفستان کم است و فکر می کنید که جاپای قرص و محکمی در زندگی تان ندارید. شما از نظر ذهنی و احساسی خسته هستید؛ ایده های زیادی در سرتان است ولی امکانات مالی تان کم است. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۲ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۱۸:۵۵:۵۹
Niloofar

Niloofar : سلام.خواب دیدم در یک فضای سبز زیبا بودم. و با چند نفر روی چمن ها میدویدیم. خاله ام دنبالم بود و من باهاش قهر هستم و سعی می‌کرد دستم بگیره باهام حرف بزنه من پس میزدم دستشو. رسیدیم به یک قسمت که به کوه و تپه بود دیدم آب داره میاد مثل سیل ولی کم بود. از کف پامون رد شد مثل جوی آب با فشار کم. ولی بعدش دیدم داره زیاد میشه خاله ام رها کردم و با اون چند نفر رفتیم داخل ۱عمارت ۳ طبقه که مثل ۱مدرسه بود که همکارام هم اونجا بودن. از پشت شیشه نگاه میکردم بیرونو با مادرم و خواهرم و مردم با وسیله هاشون با سیل میرفتن و هرکسی به ۱شکلی، مثل اینکه همه شهر بالا از بین رفته بود. آب هی بالا میومد داشت می‌رسید به پنجره طبقه سوم که ما بودیم ولی شیشه ارو بستیم و با خودم گفتم اینجا چیزی نمیشه یشه هم کل ساختمان حرکت میکنه. تو خواب مریص بودم و خدمتکار واسم سوپ آورد. خوابیده بودم روی ۱ تخت یک نفره و گفتم صبح که پا میشم یا سیل ماهم برده یا موندیم اینجا. حس کردم یکی بغلم کرده و مامانمه. چشممم باز کردم دیدم ۱همکارمه که جنس مخالفه
که من تا حالا باهاش حرف نزده ام ولی میگفت خوب میشی من مراقبتم

پاسخ
لینک۱۸ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۰۲:۵۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما در شرایط خوبی زندگی می کنید ولی قدر شادیهایتان را نمی دانید و نکات منفی و ناراحتی های زندگی را برای خودتان بزرگ می کنید. اما بعد با چالش های بزرگ و کوچکی مواجه می شوید، تنشهای احساسی ملایمی را تجربه می کنید که تدریجا این تنش ها زیاد می شوند و احساس می کنید که ممکن است زیر بار فشار این تنشها و مسائل اجتماعی له بشوید. شما تلاش می کنید که در مشکلات غیر قابل انتظار و آشفتگی های اجتماعی خودتان را درگیر نکنید. همکار شما به احتمال قوی از شما خوشش می آید و تلاش می کند که از شما حمایت و پشتیبانی کند. احتمالا خوابتان ذهنیت شما را در گذشته و امروز و آینده نشان می دهد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۸ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۲۲:۰۱:۰۲
حمید

حمید : با سلام خواب دیدیم از بلندی خاکی به سختی بالا میرفتم و کمی آب از بالا به سمت پایین میآمد وقتی به بالای بلندی رسیدم خود را در پشت بام خانه پدری دیدم که که سیل به صورت گل و لای آن را احاطه نموده ولی بعد از مدت خیلی کمی سیل از خانه خارج شد به طور کامل و فقط گل و لای در خانه ماند ممنونم لطفا تعبیر بفرمایید

پاسخ
لینک۸ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۵۲:۴۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما برای رسیدن به موفقیت، با موانع و مشکلاتی مواجه می شوید و سعی می کنید که در نهایت بر مشکلات خودتان غلبه کنید و اجازه نمی دهید که احساسات منفی جلوی رسیدن شما را به موفقیت بگیرد. شما به اوج موفقیت در حد توانتان خواهید رسید. مشکلات غیر قابل انتظاری برای خانواده ی پدری تان رخ داده و آنان درگیر یک آشفتگی احساسی بزرگ بوده اند ولی خیلی زود، این آشفتگی های احساسی از بین خواهند رفت ولی خاطره ی این موقعیت درهم برهم و تاثیرات آن روی زندگی آنان وجود دارد و شاید شهرت پدر شما خدشه دار شود یا به خاطر این مسئله، اعتماد به نفس او و یا شما پایین بیاید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۸ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۲۲:۵۱:۰۲
مهرزاد

مهرزاد : خواب دیدم باماشینم داشتم برمیگشتم خونه... ورودی یکی از خیابونها اینقدر شدید آب میومد که نتونستم واردش بشم پیاده شدم ماشین رو بغل کردم و ب سمت میدون بالاتر حرکت میکردم... خانمم رو در میدون بالاتر دیدم و جالبه نگاه ب آسمون کردم مقداری ابری و آفتابی بود طوریکه انگار بارون بند اومده بود و در ذهنم گفتم حتما تا چند دقیقه دیگه حجم آب کم میشه... و ب سمت خانمم میرفتم ماشین بدوش... از خواب پریدم... ساعت 9ونیم صبح

پاسخ
لینک۲۰ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۳۷:۵۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما سعی می کنید که کنترل زندگی تان را بدست گرفته و به سمت اهدافتان به پیش بروید و احساس امنیت و آرامش را تجربه کنید. اما مسائلی احساسی در زندگی شما مطرح است که به شما استرس و تنش های زیادی بخشیده است. دیگران تقاضاهای زیادی از شما دارند و شما تحت فشار قرار گرفته اید. شما سعی می کنید که خویشتندار باشید و اجازه ندهید که مشکلات شما را تضعیف کند. اخبار خوبی در راه هستند و شما نباید نگران آینده باشید. ناراحتی های شما تمام خواهند شد. هدفتان این است که به همسرتان نشان دهید مسئولیت پذیر هستید و به صورت کلی هر مشکلی که در زندگی تان برایتان ایجاد استرس کرده، از بین خواهد رفت. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۰ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۱۸:۲۸:۵۴
mahmalak

mahmalak : سلام. خابم چندصحنه بیربط بود. خونه جدید بزرگ داشتیم. پله قشنگ نیمه کاره داشت موقت درستش کردیم تا بعدتر.
بعد تو اتوبوس بودم دو سه پیرزن کنارم اصرار داشتن واکسن کرونا نزدم الان بهم بزنن. عصبی شدم وگفتم پیرزنا خیلی از مرگ میترسن و از سایت نشون دادم، زدم.(روزش ی مطلب واکسن یادآور دیدم).
بعد ب خانمی زنگ زدم برای کلاس زبان. کاراشو میدیدم، جواب نداد. بعد زنگ زد نشد جواب بدم. افغان و مسن بود. همسرش کتکش زد و باهاش همبستر شد.
بعد باخانواده بندرعباس مسافرت بودیم. سیل شد. دیدم باترفند با کامیون سیل مهیبیو منحرف و بیخطر کردن. دو پسربچه‌ تو مسیر بودن مردن. این ترفند ترکیه بود، گفتم پس بندر نیستیم. وسایلمون و جمع میکردیم بریم شهرمون. چندتا بادمجون هم داشتیم که برای تازه موندن خواهر یا برادرم ب بوته سرسبز بادمجون وصل کرده بود و حالا جدا میکرد ببریم.

پاسخ
لینک۱۶ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۱۵:۰۷:۴۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما ایده های تازه ای در سر دارید و تحولات تازه ای در زندگی تان رخ می دهد. شما عجله دارید که زود زندگی تان را تغییر دهید و به فاز تازه ای در زندگی تان وارد شوید ولی از راه اصولی اینکار را انجام نمی دهید. شما تلاش می کنید که تابع جماعت شوید و ثروت و پول بیشتری بدست بیاورید تا از ناراحتی ها دور باشید. تلاش می کنید که درکتان را نسبت به مسائل بالاتر ببرید و از کسی یاد بگیرید که چطور باید مردم را بیشتر درک کنید ولی موفق به یادگیری این موضوع و تقویت شناخت بیشتر و درک بیشتر مردم نمی شوید. کسی که خودش بدبخت و ناراحت است چطور می تواند شما را راهنمایی کند که چطور باید درکتان را بالاتر ببرید. شما دلتان شور می زند و احساسات منفی به زندگی تان راه می یابد. می خواهید با سخت کوشی و تلاش زیاد، نگرانیهایتان را رفع کنید ولی مجبور می شوید که از چند تا از اهدافتان صرفنظر کنید. این شما را عصبانی می کند و از انجام کارتان پشیمان می شوید. شما تلاش می کنید که به فراوانی و رفاه برسید و یا اقلا از اتلاف سرمایه ی بیشترتان خودداری کنید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۶ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۲۲:۳۶:۰۳
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.