کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب صبح

هر که در خواب ببیند که صبح دمیده و هوا روشن شده، خود و مردم آن سرزمین را خیر و برکت و روشنی در پیش خواهد بود و رنج آنان پایان یافته است. اگر در خواب ببینیم که شب اندک اندک می رود و روشنایی بامداد جای آن را می گیرد غم ها و غصه ها و رنج های ما، مثل آن شب که می رود زایل می گردد و به رفاه و نعمت و سلامت و شادی می رسیم. چنانچه بیماری این خواب را ببیند شفا حاصل می کند. مقروض دین خویش را می پردازد و اندوهگین از بند غم و رنج می رهد.

امام صادق (ع) می فرمایند: طلوع صبح، نشانه قوت اهل آن دیار باشد.

محمد ابن سیرین می گوید: اگر ببیند که صبح صادق بدمید و روشن گشت، دلیل است اهل آن دیار ایمن شوند. اگر ببیند که بعد از روشنی تاریک شد، تاویل به خلاف این باشد.

جابر مغربی می گوید: اگر ببیند که صبح بدمید و رنگ آن سرخ بود، دلیل است در آن دیار خونریزی بسیار شود. اگر رنگ آن زرد بود، دلیل بیماری است.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

9 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

Anahitaaaa1

Anahitaaaa1 : سلام. در واقعیت قرار بود دوستپسرم برام کار جور کنه که فعلا دو ماهه ازش خبری نیست. خواب دیدم رفتم آموزشگاهش ببینم برام کاری سراغ داره و صبح رفته بودم . بهم گفت زود اومدی .( چون صبح زود بود ). ولی با این همه حال یه کاری بهم سپرد.یه تعداد فرم شبیه مقوا آورد و گفت روش با پرگار با زاویه سه سانتی متر ،فکر کنم گفت خط بکش یا دایره بکش بیار .قبلنا یه خانمی میشناختیم به نام سعیده حسین زاده ، اونم اونجا بود و موقع توضیح دادن دوستپسرم، داشت اونم گوش میکرد و من میگفتم اگه اشکالی در کارم داشتم بعدا از سعیده میپرسم.بعد کارهارو بردم که خونمون انجام بدم بیارم. در واقعیت کارمون اصلا به ریاضیات ربط نداره

پاسخ
لینک۲۵ شهریور ۱۴۰۲ ساعت ۰۰:۰۰:۲۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما تصمیم می گیرید که با او شروعی تازه داشته باشید و خودتان با او تماس بگیرید. او به شما درسهایی آموخته و شما از رفتارهای گذشته تان متنبه شده اید. این بار شما نباید ریسک کنید چون در غیر اینصورت از شما حمایت نخواهد شد. باید نشان دهید که درکتان بالاست و به کمال رسیده اید و خیال ندارید که مثل همیشه دور باطل بزنید. شما می خواهید خوشبخت و درستکار باشید و منطقی رفتار کنید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۵ شهریور ۱۴۰۲ ساعت ۲۱:۰۸:۴۲
محمد

محمد : سلام.خواب دیدم که در یک شب در قسمتی از یک کوه ( نه در قله آن) خوابیده بودم وچند نفر مرد آمدند اونجا و من گفتم ساعت چنده و اونا گفتند ساعت ۶ صبحه در حالی که من خیال میکردم نصف شبه و یکی از اونا یک تیکه نون ساندویجی داد و من خوردم و بعدش اونا مشغول ساختن یک میز نهار خوری شدن و منم داشتم به منظره شهر در پایین کوه نگاه میکردم.با تشکر

پاسخ
لینک۴ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۰۳:۰۷:۰۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما با چالش بزرگی در زندگی تان مواجه شده اید و روی آن فکر می کنید. شروعی تازه در راه دارید و انشالله مشکلاتتان تمام می شود و به سعادت و خوشبختی خواهید رسید. شما سخت می کوشید و از نظر اقتصادی خودتان را تحت فشار قرار می دهید ولی بعد، شرایط تازه ای برایتان پیدا می شود و خیلی خوب خواهید توانست کارهایتان را ارزیابی کنید. شما به موفقیت در زندگی تان می رسید و از خیلی اشخاص بالاتر و مرفه تر خواهید بود کما اینکه درکتان هم در زندگی بالاتر می رود. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۴ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۷:۴۳:۴۷
عبدالله یزدانی

عبدالله یزدانی : سلام. دیروز جمعه این خواب رو دیدم. من در مورد موضوعی بسیار آشفته, مردد و نا امید هستم و تصمیم گرفتم راهم رو کاملا عوض کنم بعد نماز صبح دعا کردم و از خدا در مورد تصمیم جدید کمک خواستم و خوابیدم. بلا فاصله خواب خودم رو دیدم که در شهری راه میرفتم. نزدیک صبح بود و آسمان کم کم روشن میشد. خودم رو نصیحت میکردم به خودم میگفتم (در مورد همان موضوع بیداری) تمام راه ها رو نبند! بزار راهی باز بمونه! ناراحت بودم نمیدونستم کجا برم. آدرس اشتباه میرفتم. ایا نصیحت خودم به خودم صادق بوده؟ ممنون

پاسخ
لینک۲۳ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۰۰:۰۴:۰۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما شروعی تازه خواهید داشت. اوضاع کم کم برای شما مشخص خواهد شد و مشکلات تدریجا کم رنگ می شوند و راه درست به شما نشان داده خواهد شد. شما نباید همه ی پل ها را پشت سرتان خراب کنید. شما مسیر زندگی تان را گم کرده اید یا نگرشتان را نسبت به اهدافتان گم کرده اید و در مورد مسیری که در زندگی پیش میگیرید نگران و نامطمئن هستید اما نباید عجولانه رفتار کنید. کمی صبور باشید راه درست به شما نشان داده خواهد شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۳ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۵۲:۰۱
Sarah

Sarah : سلام،خواب دیدم نزدیکای طلوعه و هوا هنوز گرگ و میشه،داخل پیاده‌روهای خلوت شهر که 1نفر فقط دیدم، جلو میرفتم و گویا دنبال ایستگاه اتوبوس و سطل آشغال بودم چیزی انداختم. از اون ایستگاه رفتم به ایستگاه بالاتر چون اتوبوس مورد نظرم رد نشد.انگار اولین ایستگاه و جایی شبیه جاده خارج شهر بود.سربازهای جوان بودن چندتا، انگار پاسگاه یا پلیس راه باشه.یه کُمپرس از جلوم با سرعت زیاد پیچید، تا به من برسه روی تایرهای یک طرف کج شد منم فک میکردم میاد منو له میکنه اما نمیترسیدم و عقب نمیرفتم،مث معجزه منو رد کرد موقع چپ شدن،رفت و به یه تپه خورد. سربازا با تعجب از له نشدن و نترسیدن من رفتن سمتش تا ببینن راننده سالمه یا نه.

پاسخ
لینک۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۰۷:۳۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شرایط یا موقعیتی قدیمی در زندگی شما وجود دارد که فکرتان را ناراحت کرده و شما نمی دانید که عاقبت کار چه خواهد شد. ولی به زودی شروعی تازه خواهید داشت و زندگی تان متحول می شود. شما دارید با سرعتی آرام ولی پیوسته به سمت اهدافتان حرکت می کنید. شما می خواهید تصمیم بگیرید که با آینده تان چه کار کنید و اینکه یک عقب گرد موقتی در دستیابی به اهداف شخصی تان خواهید داشت. شاید شما احساس می کنید که جنبه ای از زندگی تان از کنترل شما خارج شده و باید سرعتتان را کم کنید و نقشه های جدیدی برای آینده تان بریزید. شما بسیار منظم و با دیسیپلین رفتار می کنید و هیچ خطا و اشتباهی از شما سر نزده است ولی احساس می کنید که انگار نزدیک است که زیر بار فشار کارها و مسئولیت هایی که در زندگی با آن مواجه هستید، له شوید. شما آنقدر کار می کنید که کسی باورش هم نمی شود بتواند این حجم کار و مسئولیت را دوام بیاورد. شما اشتباهات گذشته را دور می ریزید و چشم انداز تازه ای در زندگی تان خواهید داشت. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۸:۴۱:۲۳
ahijan

ahijan : درود خانم هراتی عزیز.خواب دیدم در محل کارم نزدیک به صبح توی یه اتاق که آسمان پیداهست با چنتا از همکارا نشستیم ومنتظر طلوع صبحیم که تمام مراحل صبح اتفاق می افتاد که آسمان از تاریکی به روشنایی میرفت بعد نزدیک به صبح هواتاریکتر میشد بعدشفق وفلق وبعد صبح شد اما یه دفعه آسمان پرشد از ابرهای بارشی وتیره وباد می آمد ومن به خاطر هوای سرد وانگار از ترس پنجره رو بستم.تعبیر این خواب چیه؟

پاسخ
لینک۲۵ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۲۴:۰۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما امیدوارید که شروعی تازه داشته باشید و منتظر هستید که نگرانی ها جایشان را به امید و روشنایی بدهند. ولی افسردگی ها و خشم اجتماعی به صورت احساساتی تند و غیر قابل کنترل، فوران می کند و شما احساس سردرگمی می کنید و نمی دانید باید چه کار کنید در نتیجه صرفا تصمیم می گیرید که در این احساسات منفی نقشی نداشته باشید و دخالتی نکنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۵ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۵۵:۳۷
ابراهیم1

ابراهیم1 : با سلام و احترام خدمت معبر محترم سرکار خانم فریبا هراتی
در صفحه توضیح خوابها اینطور نوشته شده است: ساعت ۵ صبح در سپیده دم : از یک هفته تا یک ماه تعبیر می شود. ساعت ۵ تا ۶ صبح پس از سپیده دم: از یک روز تا یک هفته تعبیر می شود. ساعت ۶ صبح: در بر آمدن خورشید همان روز تعبیر شود. ساعت ۱۰ صبح تا پانزده روز...نیز درجایی گفتید خوابها گاهی وقایع آینده و گاهی گذشته و گاهی تخیلات نفسانی هستند. سوال اینکه آیا خوابهایی که در صبح بین ساعت 6 تا 9 صبح (منظورمون بعد از طلوع تا حداکثر سه ساعت بعد از طلوع هست) دیده میشوند دلالت بر چه دسته وقایعی دارند؟ صرفا وقایع آینده؟ یا وقایع گذشته را هم میتواند شامل باشد؟ آیا تخیلات نفسانی در این محدوده زمانی میتوانند مشاهده شوند؟ لطفا اگر خوابهای این محدوده زمانی, اختصاصی به حالت خاصی دارد یا هر توضیحی که در این باره روشنگر هست یا اگر تجربه شخصی خاصی درباره تعبیر خوابهای این محدوده زمانی دارید لطفا بیان کنید. با سپاس از شما! تاریخ: 98.01.10

پاسخ
لینک۱۰ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۱۶:۵۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. خدمتتان عرض کنم در رابطه با ساعات خواب، بنده رفرنس و منابعی که معبران قدیم آنها را مطرح کرده اند، بنابه حکم وظیفه آورده ام. اما به شخصه معتقد هستم که اصلا این ساعات در دنیای امروز نمی تواند به طور کامل صدق کند. زمانی بود که مردم 8 شب می خوابیدند و صبح 5 بیدار می شدند و سر کارهایشان می رفتند. الان در این دنیای ما، 3 یا 4 شیفت کاری وجود دارد. عده ای فقط صبح تا ظهر می خوابند عده ای فقط ظهر تا شب عده ای شب تا صبح ... و نمی توان گفت که کسانی که شبها می خوابند خوابشان تعبیر دارد و آنها که صبح ها می خوابند خوابشان باطل است! منظور از خواب شب و خواب صبح در گذشته، خوابی بود که به آن خواب عمیق و واقعی می گفتند یا خوابی که چرت یا خواب کوتاه نامیده می شود. هر خوابی می تواند در هر ساعتی از شبانه روز، هم مربوط به گذشته باشد هم مربوط به اینده و یا صرفا احساس شخص باشد و منوط به وقایعی که در زندگی روزمره او اتفاق افتاده اند و هیچ قانون خاصی نیست که بتوان از آن پیروی کرد. اما من صرفا این منابع را آورده ام تا کسانی که بر طبق برنامه گذشتگان می خوابند و خواب می بینند گله ای نکنند که چرا آنها را از این اطلاعات با خبر نکرده ام. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۰ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۴۷:۳۳
ابراهیم1

ابراهیم1 : احسنت! واقعا استفاده کردم! خیلی نکته حکیمانه! احسنت! اگر مشابه این دیدگاه رو در فقه هم داشته باشید انسان بسیار روشنفکر و زمان شناسی خواهید بود که در دنیای مدرن به خوبی کارآمد است. (انطباق احکام با شرایط زمانی هر دوره)

پاسخ
لینک۱۱ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۰۲:۲۰:۵۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : تشکر. درست می فرمایید.

پاسخ
لینک۱۱ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۲۱:۱۲
aram

aram : سلام
امروز قبل از اذان صبح خواب دیدم بیرون شهرم با چند نفر نمیدونم کجا بود ولی شب بود بعد تو راه برگشت سوار ی درشکه بودیم و همه جا تاریک بود.نزدیک های صبح جایی توقف کردیم بعد ماه کامل دیدم ک منظره خیلی قشنگی بود و من شروع کردم به عکس گرفتن از ماه در زاویه های مختلف ک ابر یا برگ درخت و غیره تو عکس بیافته همینطور ک عکس میگرفتم کم کم ماه رفت و صبح شد و هوا روشن شد و اون لحظه ک صبح شد و هوار روشن متوجه شدم ک نماز صبحم هم قضا شده..

پاسخ
لینک۷ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۰۸:۳۱:۱۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما احساس می کنید که در شرایطی قرار گرفته اید که شیوی فکری دمده و قدیمی شما را مجبور می کند که سختی ها را تحمل کنید و نمی دانید که راه درست کدام است ولی این شرایط عوض می شود. شما به سمت موفقیت حرکت خواهید کرد و شروعی جدید خواهید یافت. پیشرفت احساسی غیر منتظره ای برای شما به وجود می آید و شما باید بدانید که در زمانهای سخت، در مسیر درستی گام برداشته اید و پیش رفته اید. این خاطره خوش در آینده در ذهنتان خواهد ماند. زندگی تان مثبت می شود ولی خدا را فراموش نکنید که هر چه مثبت به شما می رسد از اوست. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۷ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۲۱:۰۲
زهرااااا

زهرااااا : با سلام و عرض ادب و احترام خانم هراتی عزیز ...
امروز صبح خ‌واب دیدم در خانه ی قدیمیمان ( یک خانه کوچک با یک مغازه کنار آن که حدود ۱۰ سال است که آنجا را ترک کرده ایم وکلا مخروبه شده ) هستیم داخل مغازه بودیم ...شب بود و مهمانهایی از شهری دیگر در آنجا بودند من برایشان در همان جا برنج دم کردم و قورمه سبزی هم بار گذاشته بودم ....یهو دیدم مغازه سخت تاریک شد و اصلا هیچ چیز دیده نمی شد بعد از چند دقیقه روشنایی آمد و من داخل قابلمه ها را دیدم که خالی بودند بعد فهمیدم که مهمانها همه ی غذاها را در همان تاریکی خورده بودند و من متعجب شدم که چطور من متوجه نشدم البته سهم من را در ظرفی نگه داشته بودند اما نمیدانم چرا من اصلا غذا نخوردم با خواهرم از مغازه آمدیم بیرون.. دیدم صبح شده هوا گرگ و میش بود ...یعنی تاریکی داشت رخت بر میبست و روشنایی جای آن را میگرفت ..من و خواهرم یکی یدونه گل رز سفید رنگ نیز دستمان بود با هم رفتیم داخل خانه دیدم پدرم در انجا در بستری دراز کشیده ...یگ گلدان بزرگ شیشه ای پر از گل نیز گوشه ی اتاق بود آن گل رزها را نیز داخر آن گلدان گذاشتیم ....با تشکر از زحمات شما ....خواستم بهتون بگم بیشتر چیزایی که شما در موردم میگید درسته و تعابیرتون دقیقه ...ممنونم ازتون ...انشالله زنده باشید

پاسخ
لینک۲۶ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۳۳:۴۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام عزیزم. شما به باورها و نگرشهای قدیمیتان فکر می کنید و اینکه امروز می خواهید از درهم برهمی عاطفی که ناشی از آن باورهای قدیمی است رها شوید. شما ایده های زیادی به فکرتان می رسد و دوست دارید به انتخابهای پیش رویتان نگاه کنید. نسبت به آدمهایی که در سختی بوده اند مهربان هستید و آنقدر به فکر رفاه دیگران بوده اید که خودتان را برای مدتی فراموش کردید ولی بعد از این فداکاریها و گذشت ها، خدای مهربان سهم شما را برایتان محفوظ نگه داشته و نوبت این است که شما هم به آرامش و خوشی برسید. عشق و پاکی به زندگی شما و خواهرتان خواهد آمدو شرایط گنگ و نامشخص زندگی به زودی جای خودش را به آرامش و رفاه خواهد داد. شما همیشه به پدرتان مهربان خواهید بود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۶ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۹:۱۸:۲۸
زهرااااا

زهرااااا : سلام ...شبتون بخیر و نیکی .ممنون از زحمات شما .
امروز صبح خواب طولانی دیدم که خلاصش میکنم خواب میدیدم تو خونه قدیممون هستم ...آدمای زیادی ادنجا بودن غریبه و آشنا ...بعد جلو‌مغازه که کنار خونمون بود و مغازه ی پدرم بود من ی پرچم ( بنر ) سیاه رنگ زده بودم نوشته بودم ثروتمندترین پدر و مادر دنیا موفقیتتان را تبریک میگویم ( منظورم ثروتمند از لحاظ معنوی بود و اینکه چون خودم موفق شده بودم دشمنان خطرناک رو به تنهایی شکست بدم به اونا به خاطر تربیت صحیح خودم تبریک گفته بودم ) ی آقایی اومد مغازه و گفت چه موفقیتی بهش گفتم بعدا خودت میفهمی ....
بعد خودم رو در جای دیگری در یک حیاط بزرگ میدیدم که همه ی خانواده و فامیلها آنجا بودند و خانه ی بزرگی هم در آن حیاط بود هوا گرگ و‌میش بود ..یعنی نه تاریک بود نه روشن ...بعد من فک میکردم غروب است به فامیلمان گفتم غروبه .یکی از آنها ساعت مچی خودم رو که دستم بود بهم نشون داد و گفت نه غروب نیست صبحه ساعت حدودا ۶و نیم صبح بوود ..دقیقا نفهمیدم چه خبر است اما انگار همه مهیای یک مهمانی بودند و میخواستند مهمانی برگزار کنند ...یکی از دختران فامیل ( که به من گفته اند فوت شده ) نیز در آنجا بود و به من سلام کرد . بعد من گفتم من اینجا نمیمانم و میخواهم به خانه ی خودمان بروم و‌تنهایی رفتم ...صبح بود داشتم از خیابان گذر میکردم اما نمیدانم چرا با اینکه صبح بود ب جای اینکه هوا روشتر شود مقداری تاریکتر شده بود ..من با اینکه پاهایم سالم بود اما نمیدانم چرا نمی توانستم تند راه بروم و بسیار آهسته در خیابان به سمت خانه مان میرفتم ( جایی بود که خانه ما اصلا در واقعیت آنجا نیست ) ....من یکبار دیگر نیز تقریبا همچین خوابی دیده ام ( خواب دیدم تاریکه و‌احساسم این بود که شبه اما واقعا صبح بود و داشتند اذان صبح میگفتند ) ...خواستم از شما خانم هراتی عزیزم بپرسم تعبیر چنین خوابی چیست ؟ امیدوارم با تو ضیحات دقیقون مثل همیشه بهم آرامش بدید ...ممنون

پاسخ
لینک۲۳ دی ۱۳۹۷ ساعت ۰۰:۳۱:۳۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما نیاز دارید که بهتر سازماندهی و برنامه ریزی کنید تا به هدفتان برسید. اشتیاق شما برای رسیدن به هدفتان و ایستادگی کردن و جنگیدن در راه هدفتان بسیار زیاد است وکینه ی سنگینی به همراه حس تنفر در دل دارید. شما مطمئن نیستید که شرایط جدید پیش رو چگونه خواهد بود. ناامیدی شما تبدیل به امیدی ناگهانی خواهد شد. روح آن دختر شاد. علیرغم تمام ظواهر امر که مثبت به نظر می آید شما ناامید هستید و حس می کنید که توان ایستادگی برای خواسته هایتان کم شده و خودتان را همفکر با دیگران نمی دانید. ناامید نباشید و کارتان را به خداوند واگذار کنید. ناامیدی باعث می شود که کارهایتان کند تر و دیرتر پیش برود اما اشتیاق و امید به خداوند شما را قوی می کند. امید یعنی اینکه نگذارید ترس به دلتان بیاید مطمئن باشید که خدا با شماست. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۳ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۵۶:۱۹

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.