تعبیر خواب غذای منجمد و یخ زده
ابراهیم کرمانی می گوید: خوردن افسرده در خواب غم و اندوه است. اگر دیدید چیزی افسرده می خورید، غم و اندوه به شما می رسد. اگر دیدید کسی به شما افسرده داد و از آن خوردید، با شخصی جنگ و دشمنی خواهید کرد اما اگر از آن هیچ نخوردید، اندوهی به شما نمی رسد.
جابر مغربی می گوید: خوردن افسرده در خواب، دلیل است که شخص در موضع جنگ و خصومت با کسی قرار می گیرد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
اطلاعیه
بخش دیدگاه تعبیر خواب از تاریخ 30 فروردین لغایت 3 اردیبهشت بسته خواهد بود. اگر در این بازه ی زمانی نیاز به تعبیر خواب داشتید می توانید از طریق تلگرام (@yotaabcom) تعبیر خواب خود را سوال نمایید. همچنین به عضویت همه کاربرانی که عضویت آنها در 30 فروردین و بعد از آن فعال هست 4 روز اضافه خواهد شد.
آروینا : با سلام واحترام در واقعیت نمره ام ۱۸ شده، ولی در خواب دیدم ۱۱ شدم خیلی شاکی شدم گفتم من کامل جواب دادم حتما استاد برگه ای را گم کرده پرس وجو کردم دیدم بالاترین نمره ام یکی از بچه ها گفت توسایت نمره ات را نشونم بده هرچی سایت نمره را میزدم اشتباه میشد ونمیومد ودستام میلرزید خواهرم گفت عرضه نداری یک سایت بیاری بالا،بعد تو یک حیاطی با بچه ها بودیم انگار پزشکی اونجا بود دونه دونه میرفتیم پیشش نوبت من شد دکتر گفت الان میام تا نوبت من بشه بچه ها گفتند بیا آرایشت کنیم یکی از بچه ها من را آرایش غلیظ کرد بعد گفتند دکتر نمیاد آرایش را پاک کردم مادرم چند کیسه خوراک لوبیا چیتی وکوکو سبزی منجمدشده بهم داده بود یکی از بچه ها بهم گفت خوراک لوبیا میدی دوست نداشتم بهش بدم یکدونه دادم بازم غذا خواست بچه ها گفتند بهش بده بعداز خواب بیدارشدم باتشکرازشما
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. عدد 11 در تعبیر به معنی این است که شما در انجام کاری مشارکت می کنید و می خواهید که تعادل بیشتری را در زندگی تان بدست بیاورید و درک و آگاهی تان نسبت به مسائل بالاتر خواهد رفت. اما استاد شما باورش نمی شود که نمره ی شما اینقدر خوب شده باشد و درک این مسئله برای همکلاسی تان هم سخت است. شما می خواهید برای زندگی تان برنامه ریزی کنید و امیدوار هستید که آرامش زیاد پیدا کنید و خیالتان راحت شود. بچه ها سعی می کنند که شما را ناراحت کنند و یا شما را مجاب کنند که جوری رفتار کنید که بگویند دروغگو هستید. اما شما رفتاری صادقانه از خودتان بروز می دهید و سعی می کنید که از کارهای بچه ها ناراحت نشوید. شما خردمندانه رفتار می کنید و راجع به خوشی ها و یا ناراحتی هایتان با بچه ها حرف نمی زنید و با سردی بیشتری با آنان تعامل می کنید. خوابتان به شما می گوید که رفتارهای بچه ها با شما اصلا خوب نیست و شما هم نباید به ایشان اهمیتی بدهید! تشکر از همراهیتون
آروینا : سلام وعرض ادب خدمت شما
خواب دیدم ،داداشم یک عالمه آلبالو یخ زده وخرمالو یخ زده آورد از هر کدام یک کیسه خیلی بزرگ بود ولی مقدار خرمالو نسبت به آلبالو کمتر بود وخرمالو انگار خیلی رسیده بود وظاهرش یک مقدارسیاهی داشت من گفتم چقدر زیاد آوردی ولی نخوردم .اونطرفتر ،پدرم را دیدم در واقعیت پارکینسون داره توان راه رفتن نداره دیدم خودش بلند شد خیلی تعجب کردم کیک میخواست اول بهش ندادم گفتم بعدا بهت میدم.ناراحت شد دراز کشید بعد بهش دادم وخورد در واقعیت با داداشم اختلاف داریم بخاطر خانمش واینکه خودم یک مشکلی برخورد کردم در دانشگاه واستاد مچم را درتقلب گرفته همش نگرانم نکنه موضوع را به دانشگاه استاد گزارش کنه آیا خوابم به این موضوع ارتباط داره ممنون میشم تعبیر کنید
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. برادر بزرگ شما می خواهد که شما به لذت و شکوه و پیروزی در زندگی تان برسید ولی همزمان احساسات سردی به شما بروز می دهد و سردی روابط بین شما وجود دارد. همینطور خبرهای خوشی در راه هستند که به خاطر این سردی روابط بین شما، با تاخیر آنها را خواهید شنید. پدرتان می خواهد که شما هم مسئولیت پذیرتر و خوش اخلاق تر از گذشته با او رفتار کنید. خوابتان ربطی به فعالیت در دانشگاه ندارد. تشکر از همراهیتون.
طاهره : سلام خانم هراتی .خواب دیدم دم درب منزل هوویم ایستادم خاله ام رفت داخل خانه اش ویک بسته سبزی یخ زده از فریزرش آورد وبه من نشان داد من دیدم بسته یکم پاره شده وبوی ماندگی در فریزر میدهد بعد خاله ام بسته را برد در فریزرش بگذارد.بعد در قسمتی دیگر خودم را در پاساژی دیدم که هوویم را مسخره میکردم وبه اومیگفتم چاقالو ودوتا اقا گفتند نگو.بعددر جایی دیگرشنیدم گفت باپسر حاجی میخواهم ازدواج کنم.(اوبه هر دوشوهرش حاجی میگفت وهردوهم پسرداشتند.او خیلی چاق است.در ظاهر قصد جدایی ندارد)
فریبا هراتی
: سلام. هووی شما احساس می کنید که زندگی اش با صفا نیست و به سردی گراییده و دیگر دارد برای همسرتان وجود او یکنواخت و عادی می شود و بوی روزمرگی گرفته است. او فقط به دنبال حفظ منافع خودش است و به این فکر می کند که اگر همسر شما هم نباشد، بهتر از او را می تواند به دست بیاورد. تشکر از همراهیتون.
ستایش : سلام. خواب دیدم در یک رستوران بودم و زمانی که خواستم از آنجا بیرون بیام پدر و مادر را دیدم که با عجله وارد رستوران شدند و پدرم قابلمه بزرگی داشتند که داخلش جوجه پخته بود که قبلا در فریزر گذاشته بودند و ظاهرا برای مهمانی می خواستند که در آشپزخانه رستوران آن را گرم کنند و مادرم هم قابلمه کوچکتری داشتند ولی نفهمیدم داخلش چی بود و من به حالت تعجب و اعتراض به پدرم گفتم باز هم میهمان دارین؟
فریبا هراتی
: سلام. شما احساس می کنید که زیر بار فشار تصمیماتی که باید در زندگی بگیرید له می شوید و پدر و مادر شما انرژی و ثروت خود را خرج کمک به دیگران می کنند تا مشکلات مردم را حل کنند.
leili : سلام و عرض ادب خانم هراتی عزیز
خواب دیدم باید برای امتحان ریاضی آماده بشم ولی اصلا تمایلی به خواندنش نداشتم، با خواهرم به خانه ی برادرم در بوشهر رفتیم ( در بیداری او خانه ای به نام خود ندارد، یک خانه در اصفهان برای شغلش رهن کرده) در خواب خانه اش در طبقه چهارم بود و پله های زیادی را بالا رفتیم. وارد خانه که شدیم سقف خانه ترک کوچکی خورد ، من از یخچال ناگت مرغ برداشتم. خواهرم اصلا نخورد ومن همه را خوردم ، وقتی که خواستم بسته اش را بیرون بندازم دیدم تاریخ انقضاءی آن سال 96 تمام شده بوده ولی گفتم اشکال نداره و اصلا نگران نشدم.
تشکر فراوان
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما یک موقعیت در زندگی بیداریتان را ارزیابی می کنید که نیاز دارید تفکر منطقی تری راجع بهش داشته باشید و خیلی طبق احساساتتان عمل نکنید. به برادرتان به دیده شخص خیلی موفقی نگاه نمی کنید و فکر می کنید که او هر چند در سعی و تلاش برای رسیدن به مقامات بالا در زندگی خود مشغول است ولی باید خیلی سخت زحمت بکشد و کار کند و شغل امنی هم ندارد. فکر می کنید که او مجبور است زیاد پس انداز کند و همه چیز را برای آینده ذخیره کند هر چند شما فکر می کنید باید خوش بود چون عمر می گذرد. تشکر از همراهیتون.