کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب مارمولک

دیدن مارمولک در خواب نشانه برخورد و مقابله بیننده خواب با ترس‌هایی که در بیداری در پیش روی آن قرار گرفته‌اند. مارمولک را در معبرین غربی نماد غرایز درونی و عکس العمل‌های فردی شخص خواب بین می‌دانند همچنین حمله یک مارمولک در خواب اشاره ای به درگیری‌های شخصی و ذاتی دارد.

در کتاب سرزمین رویاها آمده است:
خواب مارمولک: دشمنان در صدمه زدن به شما پیروز می‌شوند.
یک مارمولک را در قفس می‌اندازید: شهرت و احترام شما بیشتر می‌شود.

آنلی بیتون گوید: اگر زنی خواب ببیند مارمولکی از روی دامن او راه می‌رود یا او را گاز می‌گیرد، نشانه آن است که اندوه و بدبختی به او روی می‌آورد. همسر او در اثر حادثه ای معلول خواهد شد. و او برای گذراندن زندگی با تمامی تلاش و جدیت فراوان تنها درآمدی ناچیز عایدش خواهد شد.

تعبیر خواب کشتن مارمولک
آنلی بیتون می‌گوید: اگر خواب ببینید مارمولکی را می‌کشید، علامت آن است که شهرت و ثروت از دست رفته خود را بار دیگر به دست می‌آورید. اما اگر موفق نشوید مارمولک را بکشید و مارمولک از دستتان فرار می‌کند، نشانه آن است که در امور عاطفی با شکست مواجه خواهید شد.

در کتاب سرزمین رویاها آمده است: یک مارمولک را می‌کشید: پولی را که از دست داده بودید دوباره بدست می‌آورید.

تعبیر خواب مارمولک سبز و خاکستری
برايت مى‌گويد:
ديدن مارمولك خاكسترى در خواب، علامت دعوا و نزاع است.
اگر در خواب مارمولك سبز رنگ ببينيد، علامت آن است كه بايد مراقب خود باشيد.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

111 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

Vahideh

Vahideh : سلام عزیزم، وقت بخیر
خواب ۱۳ فروردین/۲۱ رمضان
میدیدم تو آشپزخونه خونمون هستیم. بابا(پیرهن کرم) و مامان(مشکی‌پوش) هم بودن. انگار بابا میخواست بره سفر! بالاخره جمع کرد چمدونشو. انگار چمدون کوچیک بود.قهوه‌ای یا طوسی. من یه پروانه زنده رو گرفتم دستم. مشکی بود با طرح‌های زرد(یا شاید نشست رو دستم) مامان اشاره کرد به کف آشپزخونه و گفت حسن (داداشم) اینا رو میگه که با پیف پاف بزن. نگاه کردم دیدم مارمولکه!! با پیف‌پاف میزدم بهشون، ولی بازم بودن و جدید میومد!!! کوچیک و بزرگ و...رنگاشونم مثل مارمولکای عادی بود فقط کمی تیره روشن بودن. انقدر پیف‌پاف زدم که پیف‌پافم تموم میشه و کلا از آشپزخونه اومدم بیرون!

پاسخ
لینک۱۹ فروردین ۱۴۰۳ ساعت ۰۲:۵۷:۵۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام عزیزم. تشکر. تعبیر خوابتان این است که شما می خواهید امنیت و گرمی زندگی تان محفوظ بماند. پدرتان به منافع خودش می اندیشد و نسبت به کسی نه جبهه می گیرد و نه به نفع کسی از منافع خودش می گذرد او می خواهد چشم انداز تازه ای در زندگیش ایجاد کند و از تجاربی که اندوخته است در زندگیش استفاده کند. مادرتان نسبت به این رفتار پدرتان بدبین است. تمرکز شما کمتر از گذشته شده و از کاری به کاری یا از موضوعی به موضوعی حواستان پرت می شود و شاید کمی سطحی رفتار کنید. مسائلی هست که شما می خواهید در رابطه با آنها، خانواده تان با شما توافق کنند و تصمیمات شما را تایید کنند ولی برادرتان مخالفت می کند و نظر مادرتان هم این استکه باید این مسائل را نادیده بگیرید و از خیر آنها بگذرید. شما از خیر خواسته هایتان می گذرید تا به شما نگویند که سمج و لجباز هستید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۹ فروردین ۱۴۰۳ ساعت ۲۱:۴۲:۲۸
Sare

Sare : سلام. امروز قبل اذان صبح خواب دیدم تو خونه قبلیمون هستیم اما بزرگتر و دوطبقه بود.
خیلی یادم نمیاد اما خواهرزاده‌ام(ی پسربچه 6ساله) ی مارمولک زنده و آروم تو دستش بود. و انگار ما مارمولک خورده بودیم و شاید من نخورده بودم انگار ی غذای معمولی بود ولی ی لحظه من تو خواب فکر میکردم ک سمیه. ولی نبود تو خواب و دیگه بهش فکر نکردم. بعد انگار تو تابه پرروغن داشتن برای من ی چیزی سرخ میکردن یادم نیست شاید بادمجون ولی خوردنش یادم نیست و جزئیات دیگه از خوابم یادم نیست. و ی خانم از فامیلای دورمون(تو خواب قیافش متفاوت بود) هم اومده بود و میگفت دخترش خونه ما خوشش نمیاد و ادامه داد خونه برادرش هم.

پاسخ
لینک۱۶ دی ۱۴۰۲ ساعت ۰۵:۱۳:۲۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما تعادل و آرامش بیشتری در زندگی تان نسبت به گذشته بدست آورده اید و شاید شرایط مالی قویتری هم دارید ولی روحیات و افکارتان مانند سابق است. خواهرزاده ی شما خواسته ای دارد که با سماجت و سرسختی، به آن چسبیده و می خواهد توافق همه ی شما را برای رسیدن به این خواسته بدست بیاورد. شما نظرات او را درک می کنید و زیاد فکر هم نمی کنید که نظراتش مضر است یا خیر. یا فکر می کنید که خواسته ی او ایرادی هم ندارد. کسی می خواهد عشق خودش را به شما اثبات کند تا شما از او احساس رضایت داشته باشید. دختر فامیل دور شما از سبک تفکرات و روحیات شما خیلی خوشش نمی آید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۶ دی ۱۴۰۲ ساعت ۲۱:۱۳:۳۳
اelahe

اelahe : سلام صبح بخیر ،چند روز پیش دیدم کنار خواهرم نشسته بودم و خواهرم دراز کشیده بود دست راستشو بلند کرد گوشی موبایلشو گذاشت کنار زیر بغلش( زیر بغلش موی زائد نداشت) و از گوشیش‌ صوت قرآن میومد گفتم چه صدای قشنگی لیلی اینا همینو میگن گوش نمیدی( استاد معنویِ من) ، من تو خواب میدونستم خواهرم با روش استاد خودش پیش میره، ( گوشیش در واقعیت مشکی نیست ولی تو خواب مشکی بود شبیه گوشی من بود) ، رفتم کنار مادر مرحومم وسط دیوار دیدم انگار از بالا تا پایین دیوار یه راه ماسه ای لوله مانند هست یه مارمولک بزرگ هی از اون راه میره بالا و میاد پایین ،خونه سقف نداشت وقتی میرفت بالا میدیدم میومد پایین هم که معلوم بود و همش هول بود بالا پایین میرفت و تکون میخورد ترسیدم در واقعیت هم میترسم به مامانم گفتم ببین مارمولکو گفت میدونم دیدم، تصمیم گرفتیم از پایین جلوی راهشو با چیزی ببندیم که نتونه بیاد پایین و از بالا برگرده بره،با حالت کسلی گفتم پریودم مادرم گفت کاش منم پریود میشدم و من میدونستم مادرم یائسه س و خودش هم میدونست، گفت دلم درد میاد یا چیزی تو دلمه داشت تعریف میکرد که حرفشو قورت داد گفت ولش کن نمیگم ناراحت میشی، رفت دسشویی گفتم عیب نداره برگرده ازش میپرسم چی شده ،دیدم یه گربه داریم(در واقع نداریم) پی پی کرده رو فرش رفتم به خواهرم بگم بیا ببین گربه چیکار کرده یواشکی دیدم مارمولکه نیست و خواهرم چادر سفید سرش کرده و تا روی صورتش افتاده داره نماز میخونه(در واقع نمیخونه) تو یه صحنه دیگه داشتیم با خواهرم از جن حرف میزدیم خواهرم گفت فلان شالمو انداختم بیرون جن داشت ،خواهرم قسمتی از پشت موی منو گره زده بود ناراحت شدم و گره رو باز کردم(مارمولک نشونه کات با کیس احساسیمه؟) شرمنده حس کردم جزئیات کامل بگم بهتره

پاسخ
لینک۱۶ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۰۵:۵۶:۲۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. همیشه برای تعبیر خوابتان محبت کنید تاریخ خوابتان به ماه قمری را هم ذکر کنید چون احتمال دارد که تعبیر بعضی خوابها گاهی برعکس باشند. خواهر شما سعی می کند که تمیز و درست زندگی کند و رفتاری خداپسندانه داشته باشد. او با جدیت به حرفهای آموزنده ای که استادش به او می گوید گوش می کند. روح مادرتان شاد. شما نیازها و خواسته های غریزی دارید که امیدوار هستید که با شما در تصمیمی که می خواهید بگیرید، موافقت کنند و نظرات تان را بپذیرند. شما یا کسی با سماجت و تلاش زیاد می خواهید از کسی تایید یا توافقی را بگیرید. شما نیاز به حمایت و پشتیبانی دارید. مادر شما از دل شما آگاه است. شما از غم رها خواهید شد. مادرتان هم آرزویی دارد که امیدوار است که این آرزو محقق شود. خواهرتان نگرانی هایی دارد و دعا می کند که این نگرانیها رفع شوند. خواهرتان از افکار منفی دست خواهد کشید و شما هم که به خاطر خواهرتان نگران هستید، نگرانی تان رفع خواهد شد. مارمولک کسی است که با سماجت می خواهد شما را مجاب کند که کاری برایش انجام دهید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۶ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۳۰:۲۱
zahra

zahra : سلام وقتتون بخیر لطفا خواب پنهان باشد

پاسخ
لینک۱۸ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۰۱:۲۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما می خواهید تصمیم تازه ای بگیرید تا جای پای محکمتری در زندگی تان داشته باشید و امیدوار هستید که با تصمیم تان موافقت شود. شما سعی می کنید که رازدار خودتان باشید و حرفتان را جایی مطرح نکنید. شخص احساسی تان به شما فکر می کند و شما به این فکر می کنید که آیا باید با خواهرتان راجع به او صحبت کنید یا خیر. اگر خواهرتان متوجه ی افکار شما بشد شاید اعصابش بهم بریزد و ناراحت شود. شما سعی می کنید که حرفتان را به خواهرتان هم نگویید و نگذارید که او از افکار و یا اخباری که از شخص احساسی تان دریافت می کنید؛ با خبر شود. ذکر نام حضرت فاطمه س به شما در هر شرایطی آرامش می بخشد و اجازه نمی دهد که مضطرب شوید و احساس استیصال داشته باشید. خوابتان شامل 2 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۸ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۲۱:۵۱:۳۴
Fereshte

Fereshte : سلام وقتتون بخير
خواب ديدم من و مامان نشستيم تو حياط كنار باغچه صداي مار مياد منم بلند شدم ديدم يه مار باريك و بلند هستش اولش فك ميكردم كرم خاكي هستش در اين حد باريك بود بعد هيو بزرگ شد و تبديل شد به يه مارمولك بزرگ و پشمالو توسي و كلي ترسيده بودم اولش دو تا تو حياط بود و دخترم كه بچه اس پرتش كرد رو پشت بوم دوباره گرد شد اومد تو حياط و يه لشكر از اين حيوان از ته حياط زدن بيرون و هركاري ميكرديم نميمردن و بوي دود ميومد از سمتشون و دود بلند شده بود و منم چوب برداشتم كه بزنمشون ولي زورش رو نداشتم و از شدت ترس از خواب پريدم

پاسخ
لینک۸ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۰۹:۳۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. تعبیر این است که شما خطری را در اجتماع یا در بین اشخاصی که با آنان در فامیل یا همسایگی تان در تعامل هستید؛ دست کم می گیرید و نباید فکر کنید که مورد تهدید واقع نمی شوید بلکه برعکس! به هیچ وجه نباید از مراقبت از دخترتان کوتاهی کنید. خواب شما سعی می کند که در مورد خطری بسیار جدی به شما هشدار بدهد. اشخاص بی عاطفه و بی رحم در اجتماع زیاد هستند و می خواهند مشکل و شری درست کنند و شما نمی توانید جلوی ارتکاب گناه این مردم را بگیرید ولی می توانید مراقب خودتان و فرزندتان باشید. برای دفع شر صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۸ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۲۰:۴۶:۰۲
غلامعلی

غلامعلی : عرض سلام خدمت خانم هراتی
دیشب خواب دیدم که تو همون مکانی که در اصل میخوابم فریزری هست که بدنش خراب شده و یه سمتش نیست و یخاش در حال آب شدنن و مادرم بهم اعتراض میکنه که چرا مراقب فریزر نبودم تا اینجوری نشه. بعدش دیدم از محل همون فریزر چند تا مارمولک که رو دیوار خونه ها هستن، رو دیوار همون اتاق دارن حرکت میکنن و به سمتای مختلف تو اتاق میرن. و یه مارمولک خیلی بزرگ به اندازه آدم هم بعدش تو همون محل فریزر دیدم از نوع اژدهای کومودو که مثه آدم لباس داشت و نشسته بود ولی پوستش و دست و پاش مثه همون مارمولک بود، تو اینترنت سرچ کنید عکس و فیلماش هست. و انگار اون مارمولک بزرگه ناراحت و افسرده باشه و تو خودش بود. بعدش همینو سمت در ورودی خونه( حال ) هم دیدم.
ممنون از تعابیر مفیدتون.

پاسخ
لینک۱۴ شهریور ۱۴۰۲ ساعت ۰۹:۳۴:۵۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما نسبت به کسی یا نسبت به انجام کاری و یا نسبت به بدست آوردن چیزی، از خودتان سردی و بی تفاوتی نشان داده اید در حالی که خرد و عقلانیت شما به شما می گوید که باید مهربانتر و قویتر رفتار کنید و انرژی هایتان را حفظ کرده، از ناامیدی دست بردارید و یا اینکه احساسات سرد و زننده تان را نسبت به کسی کنار بگذارید و روابط تان را با او بهبود ببخشید. شما خواسته های زیادی دارید که با سماجت و پوست کلفتی و خونسردی، نشسته اید که به شما بله بگویند و با خواسته هایتان توافق کنند و یا می خواهید که نیازهای اولیه تان را برایتان فراهم کنند. شما بداخلاقی و سماجت به خرج می دهید و با کسی صحبت نمی کنید و اینکارتان اشتباه است. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۴ شهریور ۱۴۰۲ ساعت ۲۲:۰۵:۰۰
N

N : سلام 5صفر خواب دیدم با اقوام میرفتیم خونه احتمالا عمه مامانم،دم در بقیه اقوام هم ک میخواستن وارد شن رو دیدم و همونجا باهاشون سلام علیک و روبوسی کردیم،و همه اینا رو میشناسم،بعضیا خودشون اول اومدن جلو واسه روبوسی،گو باهم داشتیم وارد میشدیم،انگار ما انگور یاقوتی آورده بودیم و زنداییم هم انگورآورده بود و مال اونو تو خواب میدیدم ک خوشه های انگور سبز بود اما حبه های انگور خیلی کوچک و ریز و کلا ناهماهنگ بودن و تو آبکش شسته بودن یا میخواستن بشورن ک همه بخوریم و اسمشو میگفتن اما یادم نیست و انگار نمونه خاصی بود و زنداییم ازش تعریف میکرد.بعد خودمونو تو حیاط خانه عمه دیگر مامانم میدیدم ک رو تخت اهنی حیاط ک‌در اصل برا خوابیدنه فرش انداخته بودن نشسته بودیم(در واقعیت ندارن)،ک برادرم از دور رو دیوارشون چیزی دید و گفت مار!و میگفت ک چرا اینجا ماره و باید کشته شه و اینا و رنگش خاکی طور یعنی رنگ دیوار بود تقریبا،ولی انگار بقیه حواسشون نبود و نشنیدن حرفشو و خودش با عرصبانیت پاشد رفت و گرفتش اما اینجا انگار ک سوسمار یا مارمولک بزرگ بود،بعد گرفت دستش و اومد پیش ما و دیدم یحور مارمولک بزرگه و با ضرب محکم اینور اونور تو هوا میکوبید تا کشته شه اما هنوز کشته نشده بود و داداشم پیش من و مامانم وایساده بود و وقتی این مارمولکو با ضرب تکون میداد میدیدم ک انگار خشمگینه و میخواد بزنتش ب گردن مامانم و چند بار این کارو کرد اما چندسانتیه گردنش میزد و من هی میترسیدم بزنه ب مامانم اما با اینکه خشمگین بود باز هم نمیزد و چند سانت اونورتر تو هوا میزد و من تعجب کرده بودم چرا نسبت ب مامانم اینجوری شده و ی کم ترسیدم و ی بارش هم انگار اینکارو با من میخواست بکنه اما بقیه دفعات همش با مامانم ،ی جورایی انگار از خشم زیاد علاوه بر اینکه میخواست مارمولکه خفه شه میخواست گردن مامانمم ی جورایی خفه شه،و در نهایت اسیبی ب ما نزد و مارمولکو از ناحیه گردن کشت و فک کنم وقتی دستش بود رنگش مشکی با خال های سفید یازرد(شک دارم کدوم)بود.و مامانم هیچ عکس العملی نشون نمیداد ،نمیدونم نمیفهمید یا خودشو ب اون راه زده بود و اونجا فقط من میفهمیدم و بقیه با اینکه همونجا بودن انگار متوجه این اتفاقا نمیشدن

پاسخ
لینک۳۱ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۷:۳۲:۳۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تعبیر خوابتان این است که شما راجع به عمه ی مادرتان با فامیل صحبت می کنید. با بعضی توافق دارید و با بعضی مخالفت می کنید. زندایی تان از نظر شرایط مالی از شما ضعیفتر است و یا کمتر از شما سخاوت نشان می دهد. عمه ی مادرتان می خواهد هر طور که شده همه به جایگاه او و قدرت و اقتدارش احترام گذاشته از او حرف شنوایی داشته باشند. برادرتان از این رفتار بدش می آید و معتقد است که این رفتار مادرتان و حمایت او از عمه اش درست نیست. مادر شما تقاضا و خواسته ای دارد که می خواهد دیگران با او توافق کنند و زود حرفش را قبول کنند ولی برادرتان با نظرات مادرتان مخالفت می کند و شاید حتی با شما در صورتی که بخواهید حرف مادرتان را تصدیق کنید، مخالفت کند. او می خواهد که مادرتان از روی احساسات محض یا از روی منطق محض حرفی نزند و تعادل را بین عقل و قلبش ایجاد کند. سماجت و پوست کلفتی و اصرار مادرتان برای رسیدن به خواسته اش باعث عصبانیت برادرتان می شود. اما مادرتان علیرغم اینکه متوجه ی رفتار برادرتان است، خودش را به آن راه می زند که انگار متوجه نیست که برادرتان چه هدفی دارد و یا چقدر عصبانی شده است. شما مادر و برادرتان را بهتر از دیگران می شناسید و قضاوتتان نسبت به آنان درست تر است از قضاوت باقی فامیل نسبت به آنان. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱ شهریور ۱۴۰۲ ساعت ۰۰:۰۴:۱۴
Zahra

Zahra : سلام امروز صبح در خواب در خانه مهمان بود و رو زمین سفره نیمه بازی بود و چند نفر نشسته بودن ک فقط دو دختر خاله ام شناختم ک سرتا پا سیاه پوشید بودن و روشون را از من برگردوندن و با سکوت غذا خوردن بعد یهو فقط زندایی بود ک کامل سیاه پوشید بود و گفت دایی در دستشویی هس مدت زیادی گذشت و باز دایی داخل دسشویی بود رفتم در راهرو و با دست شروع کردم لباسهایم شستن ک همه سیاه بودن رو دیوار راهرو میخهایی بود لباسها را آویز میکردم ک آبش بره یهو مارمولکی با راه راههای پهن قهوه ای دیدم ک با جیغ من فرار کرد داخل شیاری ک پایین پله بود مادرم صدا زدم بیاد بکشتش مادرگفت بذار زندایی رفته دسشویی بیاد بکشه ک یهو مارمولک ازبالا پله ها پرید پشت در ورودی خانه و رو دوپا ایستاد و بزرگتر ازوقتی شد ک رو پله بود باز رفتم زندایی صدا کردم ولی هنوز دسشویی بود برگشتم مارمولک نبود

پاسخ
لینک۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۶:۴۹:۳۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما شخصیتی کمک رسان و مهربان دارید و عده ای فکر می کنند که می توانند از کمک شما استفاده کنند. آنها افکار منفی و ناراحتی هایشان را محتاطانه با شما مطرح می کنند. دایی شما می خواهد مشکلاتش را رفع کند و احتمالا از شما کمک مالی می خواهند. آنها می خواهند که شما با آنان توافق کرده و به درخواست شان بله بگویید. شما سعی می کنید که خردمندانه رفتار کنید و زود درخواست شان را قبول نکنید. اما احتمالا خودشان از حرف خودشان پشیمان می شوند و از اینکه بخواهند شما به ایشان کمک مالی کنید منصرف خواهند شد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۱۷:۵۵
علی

علی : سلام خانم هراتی خوبین خدا قوت مخفی باشه

پاسخ
لینک۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۲۲:۰۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. تعبیر این است که یک زن موذی و خونسرد و سمج، می خواهد نظر مثبت شما را نسبت به چیزی جلب کند، تا شما به او بله بگویید؛ اما شما به درخواست او نظر منفی می دهید و او را از زندگی تان بیرون می کنید و او نمی تواند به اهدافش برسد. او برای شما مشکلات زیادی درست کرده که شما با بیرون کردن او از زندگی تان، به این مشکلات هم پایان می دهید و به آرامش می رسید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۹:۲۸:۴۹
فرشته

فرشته : درود و سلام و احترام خواب دیدم داخل ساعد دست راستم زیر لایه نازک پوست من یه مارمولکی داره رشد میکنه و مدتی بعد متوجه میشوم باز رشدش زیادتر شده تا اینکه تا کل ساعدم قد کشیده زیر پوست وقتی تکون میخوره من میگم چطور اینهمه مدت میدیدم اینو که ضربان هم داشت ولی متوجه نبودم که درش بیارم، از همسرم کمک میخوام سر پوستمو وا میکنه و مارمولک خاکستری در میره اما پوست ساعدم خیلی بدفرم نبود، روی انگشت شصت خودمو فشار میدم تخم هایی شبیه تخم گوجه فرنگی بیرون میارم حس میکنم تخم مارمولک هست توی بدنم جا گذاشته ، همه رو خارج میکنم باز میگم بیایید پشتمو کمرمو بگردید نکنه باز جایی مارمولک رفته داره رشد میکنه ممنون.

پاسخ
لینک۱۵ فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۱۸:۲۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. شما به صورت نامحسوس و زیر پوستی، در حالی که شخصیتی مغرور و درونگرا و کم حرف دارید، سعی می کنید که توافق همسرتان یا دیگران را جلب کنید تا کاری را انجام دهند که شما از آنان خواسته اید؛ و دوست دارید که به خواسته های شما بله بگویند و با شما موافقت کنند. شما تمایل دارید که موجب شوید که حتما خواسته هایتان را به چنگ بیاورید ولی در عین حال سعی می کنید که سماجت بیجا به خرج ندهید و مرتکب اشتباه نشوید. می خواهید با نفس اماره تان که شما را مجاب می کند که پنهانی نقشه ای طرح کنید که همه ی خواسته هایتان را به چنگ بیاورید؛ مبارزه کنید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۵ فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۲۳:۴۱:۲۲
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.