کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب پاسبان

چنانچه در خواب ببینید که پاسبانی به شما نزدیک می شود، امنیت و فراغت خیال می یابید و رفع نگرانی می شود. اگر با پاسبانی همراه بودید و در یک مسیر راه می رفتید، به سفر می روید. اگر پاسبان چیزی به شما داد، زیان می کنید و پول کمی را از دست می دهید.

اگر شما به پاسبان چیزی بدهید در آینده نزدیک سودی نصیب شما می شود و بهره ای می برید. اگر در خواب با پاسبان صحبت می کردید، مورد سوال قرار می گیرید و از شما بازجویی می شود. اگر کسی را با لباس پاسبانی دیدید و او آشنای شما بود، در روزهای آتی یکی از خویشاوندانتان به شما خیانت می کند و دروغ می گوید.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

22 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

Ssss

Ssss : سلام و عرض ادب.نامز سابقم همچنان پیگیرمه ولی باهم دعوامون میشه.دیروز فهمیدم بهم شک داره که با کسی در رابطه ام.امروز صبح خواب دیدم با خواهرم رفتیم پیش پلیس.پلیس مردی قدبلند و چهار شونه بود که کف سرش کچل بود و سبیل کلفتی داشت.لباس سفید مردونه و شلوار توسی داشت.پشت میز روبروی پلیس و همکارش نشستیم.پلیس پا شد و با خشونت دستشو گذاشت رو سرم و با انگشتاش فشار داد بعد دستشو کشید به پشتم و انگشتشو میخواست فرو کنه تو چشمم.میخواستن بدونن اگه با این کارا تحریک شم یا نشم با کسی رابطه جنسی داشتم.من تقلا میکردم میگفتم چه ربطی به موضوع اصلی داره.خواهرم که گاهی نامزد سابقم میشد فقط نگاه میکرد.تو خواب پلیس میخواست به زور بشینه بغلم ولی نذاشتم و پاشدم.انگار فهمیدن که رابطه نداشتم.با نامزدم پاشدیم بریم مقصدمون کافه بود.نامزدم سمت چپ کنارم راه میرفت.داد میزدم بهش میگفتم پلیس میخواست بشینه بغلم تو کاری نکردی تو غیرتی نشدی برام تو دوسم نداری.خیلی بهم برخورده بود.نامزدم زبونش کوتاه بود و با لبخند خجالت(به اصطلاح موش شده بود)آروم چیزایی میگفت که بیخیال و میخواست دلمو به دست بیاره.نامزدم قدش از من کوتاهتر بود‌.تو کافه کنار هم پشت میز نشستیم و دونفرم از دوستان یا خانواده جلومون نشستن.همه چی آروم شده بود و خوشحال بودم.صاحب کافه برادرم بود.گاهی نامزدم برادرم میشد.میگفتم چون با برادرمم کسی به موهام گیر نمیده.تو شیشه دیدم چشم بند خوابم رو موهامه برداشتم موهام بهتر بایسته.نامزدم سمت چپم نشسته بود و به دیوار تکیه داده بود.خیلی مثبت شده بود و چهرش زیباتر و معصومانه شده بود و نسبت به من کینه یا خشمی نداشت پوستش سفید و موهاش نرمو صاف بود.آرامش عجیبی داشت.دیدم موهای کنار گوشش یکی دوتا سفید شده.تشکر

پاسخ
لینک۱۵ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۵۷:۲۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. شما و خواهرتان سعی می کنید که رفتار نامزد سابقتان را نسبت به شما، مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید. شما سعی می کنید که به بایدها و نبایدهای زندگی تان احترام بگذارید و کاری نکنید که کسی با شما تحکمی صحبت کند. گاهی به خودتان سخت می گیرید و فکرتان را حسابی درگیر این موضوع می کنید که آیا نگاه بدی به کسی داشته اید که مرتکب گناه شده باشید یا به کسی جز نامزدتان علاقه داشته اید یا خیر و حتی گاهی خواهرتان رفتار شما را تحلیل و بررسی می کند. شما رفتار گناه آلودی از خودتان بروز نداده اید. سعی کرده اید که با نامزدتان دوستانه رفتار کنید و او را بهتر بشناسید. نامزدتان عاشق شما بوده ولی شما از اینکه او موجب ناراحتی شما شده و به شما استرس وارد کرده ناراحتید و نمی توانید با وجود این رفتار نامزدتان، باور کنید که او عاشق شماست. از عشق و احترام و اعتبار نامزدتان پیش شما کاسته شده و تلاش زبانی او برای اینکه دلتان را بدست بیاورد؛ بی فایده است. شما نیاز به حمایت و مشاوره دوستانتان و یا برادرتان دارید که مطمئن شوید که ادامه ی ارتباط شما و نامزدتان به نفعتان هست یا خیر. برادرتان خودش را جای نامزد شما می گذارد تا بتواند او را بهتر درک کند. برادر شما افکار شما را قبول دارد و نمی خواهید که کسی فکر کند که شما روشنفکر نیستید و در خواب غفلت به سر می برید. نامزدتان نسبت به قبل مجرب تر شده و نمی خواهد مثل گذشته تندخویی کند. او سعی می کند که مهربانتر و آرامتر با شما رفتار کند. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۶ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۰۰:۰۵:۰۲
عبدالله یزدانی

عبدالله یزدانی : سلام. امروز صبح چهارشنبه . ممنونم مخفی کنید

پاسخ
لینک۲۶ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۱۴:۵۱:۱۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما دلشوره و استرس دارید. می خواهید زود به اهدافتان برسید و با کمترین میزان مسئولیت پذیری خواسته هایتان محقق شوند و مسیر زندگی تان را عوض کنید. شما نباید عجولانه رفتار کنید و باید صبر داشته باشید و به بایدها و نبایدهای زندگی احترام بگذارید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۶ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۲۱:۳۸:۴۵
زهرا

زهرا : سلام خسته نباشید. خواب دیدم که پلیس شدم ،بعد بهم یه ماموریت داده بودن ،ماموریتم این بود که یک زن و مرد را بکشم یک اسلحه کلت داشتم توی آسانسور بودم داشتم بالا میرفتم لباس فرم پلیس تنم بود توی آینه داشتم خودمو نگاه میکردم و کلاه پلیسیم را سر میکردم وارد محل شدم و با اسلحه اون زن و مردی که تعیین شده بود هرکدام را فقط با یک تیر کشتم لباس هردو خونی شده بود ولی یک دفعه هردو چشماشونو باز کردند و گفتند آفرین فهمیدیم کارت درسته ،این یه امتحان بود میخواستیم ببینیم میتونی از پس این ماموریت بربیای ،فهمیدیم کارت عالیه بعد فهمیدم گلوله اسلحه مشقی بوده و این خون الکیه و این یه امتحان بوده خوشحال بودم همه ازم تعریف میکردند.

پاسخ
لینک۲۵ دی ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۳۴:۲۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما سعی می کنید که اشتباهات گذشته تان را تکرار نکنید، اخلاقیات را در خودتان قوی کنید و قدرت و اختیار و کنترل خودتان را در دست گرفته و از ارتکاب به رفتارهای بی ملاحظه خودداری کنید. سعی می کنید که وظیفه شناس باشید و از اینکه مرتکب اشتباه شوید، بشدت خودداری می کنید و اگر مرتکب اشتباه شوید بشدت از خودتان هم عصبانی می شوید. تلاش می کنید که اعتبارتان را به همه ثابت کنید و نشان دهید که کنترل کاملی روی روحیات و افکار و تمایلاتتان دارید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۵ دی ۱۴۰۱ ساعت ۲۲:۱۰:۵۵
ساناز

ساناز : سلام استادِ عزیز وقت بخیر.

پاسخ
لینک۱۴ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۰۲:۲۶:۴۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام عزیزم. تشکر. درک این مورد که چطور می توانید به آرامش برسید برای شما سخت است ولی آرامش و هارمونی به زندگی شما راه خواهد یافت. شما باید از افکار منفی دست بردارید و به اصل و ریشه ی مشکلاتتان فکر نکنید. هر چند که زندگی امروزتان تکمیل نیست، ولی کمک خداوند برای شما در راه است و باید معنویت خودتان را تقویت کنید. شما نوعی هرج و مرج درونی را تجربه می کنید و نیاز به این دارید که خداوند برایتان کمک بفرستد و راهنمایی تان کند. ضمیر ناخودآگاه شما ناآرام است و طرز فکرتان اشتباه است!! برای اینکه به موفقیت برسید؛ در روابط شخصی تان و یا کارتان یا حتی در کمک گیری از پروردگار، باید دو طرفه تعامل کنید و نمی توانید فقط تقاضا داشته باشید که به شما کمک بشود ولی خودتان دست روی دست بگذارید. ارتباط همیشه دو طرفه است. باید یاد بگیرید که صحبت کنید و بشنوید. باید از صمیم قلبتان خدا را درک کنید و نه اینکه ورد بخوانید و انتظار معجزه داشته باشید. عشق او را درک کنید. مشکلات شما حل خواهد شد. خردمندانه رفتار کنید و سعی کنید که شخصیتی تاثیر گذار داشته باشید. خواب شما معادل 2 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۴ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۱۴:۴۸:۲۶
علی

علی : سلام. تقریبا سه شب پیش خواب دیدم که با موتور روی یه پلی برعکس می رفتم. و پلیس منو گرفت و در نهایت با پلیس درگیر شدم و گفت بهت شلیک می کنم. منم گفتم شلیک کن و اون 4 گلوله به من شلیک کرد ولی دیدم گلوله ها روی سینه ام خورد و گلوله ها تقریبا زردرنگ پلاستیکی بود و من نمردم. تعبیرش چیه؟ در ضمن اگه یادتون باشه از پارسال دچار یه مشکل بزرگ خانوادگی شدم در مورد طلاق و الان هم تو همون مسیرم. حس انتقام دارم و...

پاسخ
لینک۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۰۷:۵۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می خواهید که زندگی تان متحول شود ولی زیاده از حد به گذشته فکر می کنید و به جای پیشرفت در زندگی تان دارید پسرفت می کنید. شما تلاش می کنید که آزادانه و با کمترین میزان مسئولیت پذیری و خیلی زود به اهدافتان برسید. اما رفتارتان متاسفانه بی ملاحظه است و آنطور که باید و شاید، به قوانین احترام نمی گذارید و شاید از نظر جنسی به خاطر احساس گناهش، احساس محدودیت می کنید. شما حرفهای کسی را نمی توانید باور کنید و به نظرتان می رسد که جنس مخالف خصوصا، با شما صداقت ندارند و با شما تصنعی رفتار می کنند و عشق را از کسی نمی توانید باور کنید. شما دیگر به این راحتی ها زود عاشق نمی شوید. دوست خوبم با توجه به هزاران خوابی که از پارسال تا امسال تعبیر کرده ام متاسفانه نسبت به شرایط شما حضور ذهن ندارم اما می دانم که این منطقی نیست که شما به یک نفر که در گذشته تان وجود داشته و زندگی تان را خراب کرده است اجازه بدهید چنان تاثیری روی آینده تان بگذارد که تمام آینده تان را هم خراب کند! شما باید از تجاربتان استفاده کنید ولی همه ی انسانها را نمی توان زیر یک چتر برد و همه را نمی توان یکجور قضاوت کرد. آدمهای خوبی هم هستند که انشالله یکی از بهترین هایشان به زندگی تان خواهد آمد منوط به اینکه شما از گیر دادن به گذشته دست بکشید و همانطور که به یک دزد اجازه نمی دهید آزادانه به خانه تان بیاید، به افکار منفی هم اجازه ندهید که هر وقت خواستند به ذهنتان رجوع کنند و آرامش شما را از شما بربایند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۹:۱۳:۳۲
b1

b1 : سلام خانم هراتی . وقت بخیر .
خواب دیدم داخل ملک خصوصیمون هستم( که فضای ذهنم قبلا تعبیر شده) و توش از دونفر از برادرم و خواهرم گله میکنم که مثلا چرا بهم خیانت کردن سر موضوعی . بعدش که رفتن من اومدم تو فضای باز غذا بخورم . دوتاظرف غذابود . یکی برنج‌و یکی قیمه . از هردو برای خودم‌ریختم‌ و مشغول به خوردن شدم ایستاده که پلیس اومده بود داخل از در وروودی و داشت باهام‌حرف میزد و همینطوریم‌داشت جاها رو برررسی میکرد . منم وایساده مشغول خوردن غذام بودم که انتهای حرفاش به دوتا از نیروهای لباس شخصیش‌گفت تا غذاش رو نخورده بگیرینش .‌که دیدم یکی‌از مامورا که چاقم بود افتاده دنبالم و منم فرار کردم و همینجوری ظرف غذام تو یک دستم بود . ولی مامور چاقه خیلی خوب میدوید و هی رجز میخوند وسط دوییدن که الان میگیرمش. سر یه جایی از روم پرید و رفت جلو روم وایساد و من غذام همچنان دستم بود و میخوردم تا اینکه ایستادم .
ممنون بابت وقتی که میزارید

پاسخ
لینک۲۹ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۰۰:۰۰:۳۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما تلاش می کنید که برای خودتان و با روش خودتان زندگی کنید. می خواهید از خودتان حمایت کنید ولی در عین حال، باید حواستان جمع باشد که رفتار بی ملاحظه ای از خودتان نشان ندهید و از جایگاه و یا قدرتتان سو استفاده ای نکنید. شما نمی خواهید محدودتان کنند. ( شاید از نظر تمایلات بدنی یا احساسی، به خاطر حس گناهش احساس محدودیت می کنید) و نمی توانید از مواجهه با پیامد کارهایتان برای همیشه خودداری کنید. در جایی از زندگی تان باید سعی کنید که جدی تر و قانونمندتر باشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۹ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۲۴:۵۹
Zohreh

Zohreh : سلام عزيزم سال نو مبارك، خواب ديدم يه پليس به دستور دولت گفت بايد از خونه شما اين آب رد بشه، يه آبى كه توش تكه هاى كوچيك شاخه و آشغال درخت ... هست و مار،انگار دولت به همه زور ميگفت و هر چند وقت يكبار براى يك خونه اين اتفاق بايد مى افتاد، ماهم محبورى قبول كرديم، ازتوى اتاقم زير موكت اين آب رد شد من و برادرم ايستاده بوديم روى تخت موكتم خيس نميشد اما جريان آب همراه با چيزايي كه تو آب بود مار و آشغالهاى درخت.. رو از زير موكت ميفهميدم ،بايد موقتا اين اتفاق مى افتاد، اومدم توى راه پله ديدم زن داداشم كه باهم قهريم داره گلدونهاى مارو مثلا هرس ميكنه اما چندتا شاخه سبز هم بريد گلدونها خيلى خلوت و بو شاخه شدن منم بى تفاوت نگاه ميكردم توى راه پله يه عالمه نون داشتم كه مستاجر قديمى (كه الان نيست) اما در خواب هنوز مستاجر ما بود، نونهارو برداشته بود من عصبانى شدم گفتم صداش كنيد بياد بالا نونها رو پس بده يهدفعه ديدم خودش اومد خواستم بهش بگم قضيه نونها رو كه از خواب بيدار شدم

پاسخ
لینک۱۰ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۴۵:۴۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. سال نوی شما هم مبارک. شما مجبور هستید تحت تاثیر تصمیمات اشتباهی که دیگران می گیرند و به خاطر بعضی از قوانین دست و پاگیر، سختی هایی را در زندگی تان تحمل کنید و از این بابت احساس ناراحتی و خستگی و ناامیدی می کنید. هر چند که تاثیر مستقیم این قوانین و تصمیمات روی زندگی تان نیست ولی به صورت نامحسوس زندگی شما از این تصمیمات متاثر می شود. زن برادر شما ارتباطات مثبت و مفید زندگی تان را با مجبور کردن برادرتان به قطع بعضی از محبت هایش نسبت به شما یا دیگران، محدود می کند. شما احساس می کنید که به خاطر مستاجر قبلی ضرر مالی کرده اید ولی انشالله شرایطی پیش می آید که بتوانید حق خودتان را مطالبه کنید و یا خسارتهای مالی گذشته ی شما جبران خواهد شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۰ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۲۳:۴۰:۵۱
b1

b1 : سلام خانم هراتی وقت بخیر.
خواب دیدم تو ملک خصوصیمون هستم و یه قسمتی ازین ملک یک انبار سربسته با درب اهنی بزرگ داره . داخل این انبار من دست یک مرد پلید رو پیچونده گرفته بودم و با دست دیگم گردنشو داشتم و بهش فشار وارد میکردم که چیزی رو اعتراف کنه یا اطلاعاتی رو بده . این مرد با اینکه تحت فشار بود میگفت نمیگم و لبخند خبیثی هم میزد . از لبخندش عصبانی شدم و سرشو گذاشتم داخل ظرف آهنی که یه پودری توش بود شبیه پودر ماشین لباسشویی با دونه اای آبی . وقتی صورتشو مالوندم اون تو و بالا اوردم به غلط کردن افتاد . سریعا گفت ببخشید ببخشید . صورتش هم پودری شده بود . از لای درب بزرگ انبار دیدم ماشین پلیس صدو ده اومده و رفته جلوی حیاط . من ترسیدم و فرار کردم از درب انبار اومدم بیرون و درب خود ملکم بغلش بوده و از درب ملک خارج شدم و اومدم پشت ملک با سرعت دویدم و دور میزدم ملک‌رو .وسط راه باخودم گفتم الان ازینور میرم باهاش حرف میزنم و حقیقت رو میگم . تو همین فکر از خواب پریدم .
خانم هراتی قبلا راجب این ملک صحبت کردیم و شما فرمودید که این ملک همون فضای ذهن بندس که نمیخوام کسی ازش باخبر بشه .
ممنون میشم تعبیرشو بفرمایید

پاسخ
لینک۲۴ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۴۵:۰۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. اگر شما این شخص پلید را در بیداری نمی شناسید، این شخص در واقع، بُعد منفی شخصیت شماست که به خرافات و قدرت تسلط جنیان بر انسانها باور دارد! اما شما امروز می دانید که شما بسیار بسیار قویتر از آن هستید که شیطان بتواند شما را مسخر خود کند! ( وگرنه خداوند هرگز به شیطان نمی گفت که باید بر انسان سجده کند!! این سجده به این معنی است که اگر انسان بخواهد با توکل به پروردگارش زندگی کند و به پروردگارش ایمان داشته باشد، شیطان روی او مسلط نخواهد بود!) شما قادر هستید که روی روابطی که برقرار می کنید و روی افکارتان و احساستان مسلط باشید. "گردن" در واقع رابطه ای بین قلب و مغز انسان است و شما گردن او را گرفته اید! یعنی بین قلب و مغزتان تسلط و تعادل برقرار می کنید و رفتار و سخنانتان را پالایش بیشتری می کنید. افکار منفی را از ذهنتان دور می کند، منفی بافی نمی کنید، باورهای غلط را دور می ریزید. "دست " او را گرفته اید یعنی مراقب هستید که ارتباطی با اشخاص خرافی نداشته باشید. پلیس 110 در خوابتان بیانگر قدرت شهود در شما، تسلط شما بر شرایط موجود، بالارفتن معنویت در وجودتان، روشنگری و قدرت شما برای رسیدن به موفقیت است! شما روی نفس خودتان مسلط شده اید! و سعی می کنید که مسلط بر شرایط باقی بمانید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۴ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۲۲:۲۶:۲۴
محسنم

محسنم : سلام خسته نباشید
من امروز صبح خواب دیدم که با دوتا از دوستام رفتیم داخل ی مغازه.
شخصی ک داخل مغازه بود،مواد فروش بود
بعد چند دقیقه فرمانده زندان شهر رو دیدیم دم در و اومد داخل . بعد زنگ زد ب 110 و آمار مارو داد
من بهش گفتم ک ما کاری نکردیم و اون هم راه حل جلوی پای من میذاشت ک رفتیم اداره پلیس چی بگیم و دیگ از خواب بیدار شدم

پاسخ
لینک۱۷ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۲۲:۴۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. کسی سعی می کند برای شما دردسر درست کند و می خواهد که شما خودتان را دست کم بگیرید. شما شاید مجبور شوید که تسلط تان را در زمینه ی خاصی قویتر کنید تا بتوانید تعادل تان را در زندگی حفظ کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۷ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۵۸:۱۷
الهام

الهام : سلام امروز صبح خواب دیدم یه جایی بودم فکر کنم قتلی انجام شده بودوپلیس دنبال قاتل یامقصر میگشت انگارمن مقصر بودم( وقبل ازامدن پلیس داشتم توکاغذ برای خدا ۲تا نامه مینوشتم راجع به کاری که کرده بودم توضیح دادم ازخدامیخواستم که کمک کنه کسی نفهمه)پلیس اومدخواستم نامه رو ازبین ببرم که لونرم ولی گفتم الان اگه یه دفعه بخوام تکون بخورم ممکنه بهم شک کنن وهیچ کاری نکردم فکرکنم بعدش منو گرفتن و من قبلش میخواستم برم دستشویی ونامه روتوفاضلاب بندازم یه دستشویی نسبتا بزرگ بود و عده ای مردم داخل دستشویی بالای سرمن بودن نمیرفتن بیرون که درتوالت رو ببندم بعدشویادم نیست بعداون تویه ماشینی بودم فکر کنم منو بازداشت کرده بودن جلوم هم وانتی بود که سیفون دستشویی و..داخلش بوددوست صمیمیم کنارم بود گفتم ایناچیه گفتن مثلا گفتن اگه به امام زمان نامه نوشته باشی(راجع به این جرم)آوردن که بگردن پیداکنن بعدش بعداینکه توماشین بودم خونه خودمون اومده بودم وسیفونه هم بود اولش به ذهنم نرسیدولی بعد گفتم بگذار حالا که سیفونه اینجاست نامه رو ازتوش دربیارم وازانتهای لوله عمودی سیفون یکی از دوتا نامه هاموپیداکردم ولی جنس کاغذش پارچه ای بودمجبورشدم باقیچی نوشته هامو ببرم توخواب قتل یاجرم مربوط به زنعموم که چندساله جداشده از عموم بود ولی هنوز برای من دردسرایجادمیکنه توواقعیت تصمیم گرفتم باش مبارزه کنم جلوی آزارشو بگیرم توخاب انگار فهمیده بودن کاری که میخوام توواقعیت باش بکنم رو وانقدرترسیدم که ازخواب بیدارشدم ساعت ۴:۱۰صبح بود ویک قسمتی هم تو خوابم عموم شوهرزنعموم داشت بامامانم باهم حرف میزدن ویک قسمت دستشوزیرسرش گذاشته بودودازکشیده بودمیگفت نمایندگی فلان شرکت گرفتم آماده شه میخوام کار کنم.

پاسخ
لینک۱۹ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۰۸:۳۷:۵۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به عادات قدیمی تان پایان داده و هویت خودتان را عوض می کنید. شاید در گذشته به افسردگی و ناراحتی دچار شده اید ولی می خواهید که طرز فکر قدیمی تان را عوض کنید. شما می خواهید با خدای بزرگ درددل کنید و دوست ندارید که حریم خصوصی تان شکسته شود. شما سعی می کنید که روی خودتان کنترل داشته باشید و خویشتندار باشید. شما مسئولیت کارهایتان را می پذیرید و می خواهید که نگرانی هایتان را دور بریزید. شما می خواهید پای زن عمویتان را هم به کلی از زندگی تان حذف کنید. عموی شما روی حل مشکلاتش فکر می کند و می خواهد کارهایش را بخوبی مدیریت کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۲۰:۱۶:۴۵
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.