تعبیر خواب گرداب
دیدن گرداب در خواب، نشانه روبرو شدن با خطری بزرگ است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
ندا نقدی : خواب دیدم که در اتاق خواب بودم و مثل همیشه چشم انداز بیرون رو نگاه میکردم که ناگهان دیدم از دور گردباد میاد, گفتم خدا کنه از کنار خونه ی ما بگذره یا به اینجا نرسیده تموم بشه, در همین حین حس کردم خونه مون (آپارتمان هست) میچرخه, کسی داخل اتاق بود, دقیق یادم نیست نمیدونم پدرم بود یا شوهری که قصد جدایی ازش دارم! و دخترم که در حال بازی بود. خونه چرخید و چرخید توی دلم میگفتم خدایا این گردآب خونه ما رو پرتاب نکنه! میشه کاری کنی آروم ما رو بذاره پایین؟! که بعد از چند دقیقه دقیقا همون دعایی که کردم برآورد شد و گردباد ما رو در جایی آروم گذاشت روی زمین, و منظره ای که در همون حال میدیدم بسیار زیبا بود
تقریبا کنار خیابونی زیبا,که دو طرف پوشیده از درختهای سرسبز بود و انتهای خیابون سربالایی بود و تهش یه دریا با آب بسیار روشن و آبی رنگ و داخلش چند تا قایق بود. در حین دیدن این منظره بودم که واووو چه زیباست اینجا ! که گردباد اومد وسط این دریا و آب به صورت سیل وارد خونه شد, البته من فقط اتاقی که همیشه با دخترم داخلش هستم رو میدیدم. که من سریع از آب اومدم بیرون و دیدم این آب روشن و تمیز تا کتفم هست
یهو دیدم دخترم توی آب افتاده(همه اینا در دو لحظه اتفاق افتاد) و به پدرم که همچنان در یک جا نشسته بود گفتم باباااااا , دخترم رو بگیر رفته زیر آب و همزمان خودم هم رفتم زیر آب که دخترم رو بگیرم
که پدرم سریع پیداش کرد و آوردش بالا, رفتم بغلش کردم
که ناگهان بیدار شدم.
فریبا هراتی
: سلام. با پوزش از تاخیر در تعبیر،( لطفا وقتی که خوابتان را شارژ می کنید، برای بنده کامنت ارسال کنید که شارژ شده چون این کامنت را ارسال نکرده اید، سایت کامنت بنده را بعنوان پاسخ شما محسوب کرده و بنابراین خواب شما بعنوان تعبیر شده، برای من نمایش داده شده است). تعبیر خوابتان این است که شما به جنبه هایی از خودتان که به صورت خصوصی و مخفی نگه می دارید و یا به روابط صمیمی تان با همسرتان فکر می کنید و حجم بالایی از طغیان احساسی و بداخلاقی ها را تجربه می کنید. رابطه ای در زندگی شما هست که برایتان مخرب است و احساس می کنید که زیر فشار احساسات منفی دارید له می شوید یا وضعیتی ایجاد شده که کنترل آن برایتان سخت است. شما برای زندگی تان برنامه ریزی کرده اید ولی این برنامه ها پیامد های زیادی دارد و با شما مخالفت های زیادی خواهد شد. شما احساس سرگردانی می کنید. ولی مشکلات شما به نحوی حل و فصل می شود که شما از این بار منفی احساسی بیرون می آیید. چشم انداز مثبتی در زندگی تان ایجاد می شود و احساس مثبتی را تجربه خواهید کرد. آرمانهای بلندی که دارید برآورده خواهند شد و در زندگی تان رشد و پیشرفت خواهید داشت. شما می توانید کنترل احساساتتان را دوباره بدست بگیرید و در کنار دخترتان زندگی کنید. شما خردمندانه رفتار می کنید و اجازه نمی دهید که دخترتان تحت تاثیر این همه اتفاقات منفی قرار بگیرد و غرق در احساسات منفی شود. شما از او حمایت می کنید تا او هم منطقی تر از همیشه با شرایط موجود کنار بیاید. تشکر از همراهیتون
Aysan : سلام، خواب دیدم از پنجره به رودخونه جلو خانه نگاه میکردم(درواقع هیچ رودخونه ای جلوی خونه ما وجود نداره و این رودخونه درواقع در شهر محل زندگی کودکی پدرم قرار داشت که در خواب من در جلوی خونه ما ظاهر شد) که یه گرداب خیلی قوی دراون یه قایق سفید رو در خود گرفته بود گرداب اونقدر قوی بود که بستر رودخونه معلوم شده بود و در دیواره های گرداب چند کوسه و یک نهنگ متوسط هم بودند که میخواستند افراد در قایق رو بخورند و ما از ترس جیغ می‌کشیدیم، چون جمعیت زیاد بود نتونستم ببینم چی شد اما بعدش رودخونه آروم شد(اما فهمیدم که افراد داخل قایق توسط کوسه ها و نهنگ خورده شدند) ولی یه قایق دیگه باز اومد تو رودخونه و کوسه ها هم داشتند میرفتند سمتش و باز هم انگار داشت گرداب تشکیل میشد، با فریاد بهش گفتم که بیاد بیرون از رودخونه که بیدار شدم.
فریبا هراتی
: سلام. شما به مشکلات شدید احساسی و عاطفی خورد کننده و درهم شکننده ای فکر می کنید که در زندگی کسانی که سعی می کنند با این مشکلات احساسی دست و پنجه نرم کنند، به وجود می آید. در روابط احساسی، کسانی که احساس کنند استقلال و هویتشان به خطر می افتد؛ بدون توجه به رفاه حال دیگران، فقط به خودشان فکر می کنند و در مقابل این مسائل احساسی، بسیار بی رحم می شوند و حریص و بی پروا در صدد نابودی همدیگر و رساندن آرامش به خودشان تلاش می کنند. روابط و پروژه های کاری که مدیریت آن برای انسان سخت است و از پس آن روابط بر نمی آید، ممکن است این حس له شدن و نابودی زندگی مادی و معنوی انسان را به او القا کند و اینجاست که عشق ها تبدیل می شود به خشم و خصومت و خودخواهی محض. شما از این احساس استیصال فرار می کنید و به دیگران هم هشدار می دهید که درگیر این مسائل احساسی غیر منطقی نشوند. تشکر از همراهیتون.
MeRd : عرض سلام
خانم هراتی عزیز من ساعت ۴و نیم صبح خواب دیدم که دارم از پنجره اتاقم به غروب آفتاب نگاه میکنم و آسمان خیلی زیبا بود داشتم در مدح زیبایی ستارگان و آسمان حرف میزدم با خودم که هوا تاریک شد و کم کم دیدم داره طوفان میشه
فورا تمام درهارو قفل کردم ولی وقتی آمدم پنجره رو قفل کنم چیزی ندیدم انگار قفلش نداشت که بعد پدرمو صدا میزنم بهم میگه خوب نگاه کن قفلشو تازه درست کردم مجدد که نگاه میکنم پنجره قفل داشت
بعد از اینکه قفل کردم
با کمال خونسردی به طوفان شدید و گرداب روبه روم نگاه میکردم انگار که دارم به دریا نگاه میکنم.
چه تعبیری می‌تونه داشته باشه؟
فریبا هراتی
: سلام. پایان یک چرخه یا شرایط فرا رسیده است و شما در مورد مسائلی که گذشته به تفکر و ارزیابی خواهید پرداخت ولی به زودی مشکلاتی در چامعه به وجود می آید و خبرهای بدی در راه است که شما نمی خواهید درگیر این مشکلات شوید. پدر شما با شما همفکری خواهد کرد و شما را نصیحت می کند که خودتان را از شر مشکلات و این درگیریها محفوظ نگه دارید. این حجم بالای طغیان احساسی و خشونت هایی که در جامعه در جریان است به شما آسیبی نخواهد رساند. تشکر از همراهیتون.
الهام : سلام خانم هراتی دختر خالم خواب دیده که تو خیابون داره راه میره تو هر کوچه که نگاه میکنه چند تا گردباد میبینه؛ بعد دختر خالم میره بهشت زهرا سر مزار داداش من و شروع میکنه گریه کردن داداشم با همون صورت ۲۴ سالگیش اما در جسم بچگیش میاد بهش میگه دختر خاله این مسخره بازیا چیه! (مثل اینکه تو خواب داداشم فقط دختر خالمو میبینه ) دختر خالم بهش میگه میلاد میبینی خانوادت چطور نابود میشن؟ داداشمم سرشو میگیره بین دو تا دستش و انگاری دیونه و عصبی میشه
فریبا هراتی
:
سلام. طبق قوانین سایت که شما آن را هنگام ثبت نام در سایت اخیرا مشاهده فرمودید، و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بسیار بالای تعابیری که فرستاده می شود، هر کاربر فقط مجاز به ثبت یک خواب در 24 ساعت است. در صفحه پرداخت قسمتی که که تیک می زنید قوانین رو قبول دارم بالای اون قسمت قوانین نوشته شده. و یک خواب شما امروز برای تعبیر ثبت شد. لطفا مجددا خواب خود را فردا ارسال کنید . تشکر از همراهیتون.
parsa : سلام خسته نباشید خواب دیدم با یکی از دوستان رفتم جایی یکی از شهرهای اطراف تهران اسلام شهر و یهو دوستمو گم میکنم بعد چند نفر ادم خلاف کار میان بعد یکی گفت باید این راه رو بری بالا که پرازپیچ و خم بود ببخشید یه خورده عجیبه ممنون میشم جواب بدید
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. رابطه شما و دوستتان بهم خواهد خورد و دیگر قادر نخواهید بود او را درک کنید. مشکلات و موانع و انرژیهای منفی بین شما پیش می آید که شما مجبور می شوید برای پیشرفت در زندگی تان موانع و مشکلات پیچیده ای را پشت سر بگذارید. برای دفع شر صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.