کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب گروگان

اگر کسی در خواب دید که او را در محلی گروگان گرفته اند، از گناه دوری می کند و اگر از نزدیکان خود را گروگان گذاشت، از شخصی رنج می بیند. اگر شخصی خود را پیش بیننده خواب گرو گذاشت، نیازمند کمک اوست.

تعبیر خواب گرو

اگر ثروت خود را گرو گذاشت، در آستانه زیان مالی قرار خواهد گرفت. اگر خواب ببینید مشغول بررسی چک و سفته هایی هستید که از دیگران به عنوان گرو گرفته اید، برای پیشرفت در زندگی امکانات زیادی در اختیار شما خواهد بود.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

32 دیدگاه

اطلاعیه
بخش دیدگاه تعبیر خواب از تاریخ 30 فروردین لغایت 3 اردیبهشت بسته خواهد بود. اگر در این بازه ی زمانی نیاز به تعبیر خواب داشتید می توانید از طریق تلگرام (@yotaabcom) تعبیر خواب خود را سوال نمایید. همچنین به عضویت همه کاربرانی که عضویت آنها در 30 فروردین و بعد از آن فعال هست 4 روز اضافه خواهد شد.

Freshna

Freshna : سلام و عرض خسته نباشید
شوهرم خواب دیده که در یکی از کوچه های محله مادرشون به همراه من ایستاده بودیم که پسر ۷ ساله ام که در حین رانندگی پشت فرمان نشسته و از مقابل ما رد شد و ما به خیال اینکه به طرف منزل مادرشوهرم میره نگران نشدیم ولی بعد از چند ساعتی که منزل مادرشوهرم رفتیم از پسرم خبری نبود تا نزدیک صبح که همسرم خیلی نگران شده بود ولی به من بروز نمیداده که سپیده صبح میشه و پسرم تلفن کرد و ازشون میپرسه پس کجایی نگرانت شدیم ، پسرم با حالت نگرانی گفت میام نگران نباشید و همون موقع همسرم به دلش افتاده که پسرم رو گروگان گرفتند و با حالت ترس و نگرانی از خواب میپره

پاسخ
لینک۲۰ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۱۵:۳۲:۱۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. تعبیر خواب همسرتان این است که شما و همسرتان سعی می کنید که در مواجهه با مشکلات زندگی، روشنفکرانه و مطابق با فرهنگ خانواده ی همسرتان مشکلاتتان را حل کنید. پسر 7 ساله ی شما سعی می کند که خودش کنترل خیلی کارها را بدست گرفته و برای رسیدن به اهدافش به صورت مستقل و خودمختار رفتار کند. او مشکلاتش را در دلش می ریزد و با شما راجع به آنها خیلی حرف نمی زند. پسر شما می خواهد تلاش کند که به شما نشان دهد که شما حق انتخواب را از او گرفته اید، او را قربانی شرایط موجود کرده اید و او در مقابل رفتارهای شما احساس بی قدرت بودن می کند. بنابراین او سعی می کند که خودش را قوی نشان بدهد و یاد بگیرد که از اول مستقل و خودمختار کارهایش را انجام دهد و افکارش را با شام در میان نگذارد چون این حس را شما به او بخشیده اید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۱ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۱۴:۳۶:۵۴
Etemad

Etemad : سلام خواب دیدم من و خانواده ام رو گروگان گرفتن بعد از پنجره دیدم یک عده اومدن چند نفر رو کشتن و من خیلی ترسیدم انگار اونا دنبال ما اومده بودن یکهو چهارنفر دورم رو گرفتن و من ترسیدم و بعدش گفتن نترس ما مراقبتیم

پاسخ
لینک۵ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۵۷:۳۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما حس می کنید که قربانی شرایط شده اید یا در یک موقعیتی احساس بی قدرت بودن می کنید. شما مشکلی دارید که نه حق انتخاب دارید و نه می توانید راحت حرفتان را بزنید. عده ای دیگران را وادار می کنند که نظراتشان و شخصیتشان را عوض کنند و روحیه ی آنان را خراب و افسرده می کنند ولی کسی موفق نخواهد شد که تحولی منفی در زندگی شما به وجود بیاورد و باعث شود که شما ناراحت و نگران باشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۵ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۲۲:۳۹:۲۳
نیلوفر

نیلوفر : سلام،خواب دیدم وارد یه خونه شدم و قاشق پرت کردم خورد پیشونی یه پدر معتاد و افتاد زمین بچش رو بغل کردم دادم دست مادرش و فرار کردیم (پدره گروگان گرفته بود بچه رو و همه مادر رو ناامید کرده بودن) خودمم داشتم فرار میکردم،توی راه یه پسر که از دوستای قدیمم بود یهو منو دید و دنبالم راه افتاده بود من اصلا محلش نمیذاشتم جوابشم ندادم، یجا وایسادم کفشم رو کامل پوشیدم، توی مسیر یجا رفتم بازار سرپوشیده بود از سقفش خرت و پرت میریخت انگار مغازه دارا یجورایی که باهم دعوا داشتن و هی تلافی میکردن از سقف چیزی سر هم مینداختن کینه هاشون رو حس میکردم، یه مادر دیدم دخترش بغلش بود بهش گفتم سر دخترتو اینجوری بغل کن چیزی نخوره بهش مواظبش باش، اومدم بیرون از بازار و سمت خونه میرفتم نزدیکای خونه بودم بیدار شدم، پاهام خیلی خسته بود.شهر دوران کودکیمم بود.ممنونم.

پاسخ
لینک۲۴ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۰۴:۳۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به کسی فکر می کنید و می خواهید که وجدان او را بیدار کنید. می خواهید که او از آزار کسی یا از ممانعت کسی برای رسیدن به اهدافش، دست بردارد. شما نمی خواهید که محدودتان کنند و احساس استیصال کنید. نمی خواهید که افکار منفی گذشته شما را دنبال کند. سعی می کنید که اعتماد به نفستان را بالا ببرید و جایگاه قرص و محکمی در رابطه با موقعیتی که در آن قرار دارید، داشته باشید. از اینکه افکارتان را با مسائل بیهوده ناراحت و مشغول کنید اجتناب می کنید. سعی می کنید که تمرکزتان روی اهدافتان باشد و ایده های خودتان را عملی کنید. روحیه شما شاید خسته باشد. خواب ممکن است مربوط به دوران گذشته و کودکی خودتان باشد و تمام اتفاقات آن مربوط به گذشته ی شما باشد و یا اینکه ممکن است با شرایطی مواجه شوید که یاد دوران بچگی خودتان بیافتید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۴ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۲۴:۰۶
Mahdis

Mahdis : سلام و وقت بخير
من خواب ديدم كه با برادرم خونه مادربزرگم گير افتاديم و در رو قفل كرده بودن و برادرم از ديوار ميپريد كه بالا بره و بتونه بپره اون سمت ديوار كه در رو باز كنه و بعد ديدم كه مامانم چيزي مثله طناب برامون انداخت و ما تونستيم خارج بشيم

پاسخ
لینک۲۷ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۴۲:۵۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. مادر بزرگ شما ( یا کسی در خانواده ی او) عقایدی سنتی دارد و شما را وادار به انجام کاری می کند که دوست ندارید یا عقیده ی خودش را به شما تحمیل می کند. برادر شما با او مخالفت کرده و سپس با کمک مادرتان قادر خواهید بود مدلی که دوست دارید زندگی کنید و از این حالت عدم استقلال بیرون بیایید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۷ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۲۲:۱۸
Reza

Reza : با غرض سلام و وقت بخیر.ممنون

پاسخ
لینک۱۲ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۷:۴۴:۱۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما می خواهید به انجام کاری مهم و با ارزش دست بزنید و به موفقیت برسید ولی کسی هست که مرتب از انجام تعهداتش شانه خالی می کند و یا شما را می خواهد وادار کند که به انجام کارتان گردن ننهید و تنبلی کنید. شما سعی می کنید که همیشه در نظر داشته باشید که خداوند شما را تحت نظر دارد و می بیند بنابراین هر کاری بکنید تحت نظر هستید و اینطوری می توانید خودتان را بیشتر کنترل کنید که اشتباه و گناهی نکنید. شما در گرو اعمال خودتان هستید. نفس شما گاهی به خوبی امر می کند و گاهی به بدی. اگر کار خیر انجام دهید به آرامش می رسید و اگر کار شر انجام دهید، وجدانتان آزرده خواهد شد ولی ذات خوب شما مانع از این می شود که نفس اماره تان بتواند به شما غلبه کند و به بدی رو نمی آورید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۲ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۰۴:۱۳
Emirhossien

Emirhossien : با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما.
من خواب دیدم که ؛ توی یه مکانی شبیه به خونه ی مادربزرگم هستم و کل خانوادمون به علاوه ی مادر بزرگم همونجان. بعد چند نفر انگار از اطراف خونه اومدن توی یکی از اتاقا و ما رو به حالت گروگان در اوردن و بابام توی حیاط، بالای پشت بوم اون خونه بود و ما توی خونه و اون افرادم توی یکی از اتاقا بودن که موقعیت جوری بود که ما راه خروج نداشتیم و به ما مسلط بودن...بعد اونا رفتن توی یکی از اتاقا گشتن و ۸ تا تفنگ از نوع کُلت پیدا کردن و قدرتشون و زورگوییشون بیشتر شد و منم داشتم توی خواب به شدت خودخوری میکردم و شدیدا عصبانی بودم و دنبال گیر اوردن یکی از تفنگا بودم تا همشونو بکشم.من توی اون لحظه داشتم با عصبانیت در برابر اونا از خانوادم محافظت میکردم..بعد اونا ما رو به توی حیاط هدایت کردن و چندتا تیر هوایی زدن و منم همینجور داشتم جوش و خروش میکردم از شدت عصبانیت...بعد انگار از شدت زبون درازیِ من ، یکیشون تفنگ رو روبروم گرفت و انگار به قصد ترسوندن من یا شایدم اصلی نبودن تیراش و نخوردنشون به من ، به سمتم شلیک کرد...اما من هیچیم نشد و انگار که اصلا به من نمیخورد و طرف ترس داره و نمیتونه انگار درست تیر بزنه...
یکی دوتا از اون افراد با قیافه ی یکی دوتا بازیگر توی خوابم مجسم شدن اما بقیه رو یا ندیدم یا نشناختم...بعد بابام از پشت بوم عین آدمای بی خبر اومد پایین و قضیه رو بهش تعریف کردم و اون گفت من اون تفنگارو گیر اورده بودم و اونجا گذاشته بودم. من هم با عصبانیت بهش میگفتم چرا زودتر نگفتی که من برم برشون دارم(یا از جاشون باخبر باشم) و اینجوری از خودم دفاع کنم و از دستش عصبی بودم...اون افرادم قبل اومدن بابام انگار رفته بودن...اما من هنوز توی فکر تفنگ و انتقام گرفتن ازشون بودم و انگار یکیشون رو توی کوچه ی یه محله دیدم که تلو تلو (یا با حالت غیر عادی)راه میرفت و خیلی خوار و خفیف بود...منم با خودم میگفتم این دیگه ارزش انتقام گرفتنو نداره اما باز ازش خیلی متنفر بودم....
_ببخشید طولانی شد/لطف میکنید اگه راهنماییم کنید...

پاسخ
لینک۴ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۰۱:۳۱:۲۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما به اعتقادات قدیمی که با آن بزرگ شده اید و سنت هایی که دارید پایبند هستید و پدرتان درک بالایی دارد. شما نگران این هستید که مشکلات اجتماعی و دلشوره هایتان به واقعیت تبدیل شود ولی این نگرانی ها همه طبل تو خالی است و اصلا جای نگرانی نیست. فقط فکرتان را خسته می کنید. کسانی که اطراف شما هستند همه شان با شما صادق نیستند و بعضی ها برایتان نقش بازی می کنند و خودشان را مثل شما نشان می دهند. اما آنان هم مزدور نیستند بلکه آدمهایی هستند که زندگی خیلی بهشان فشار آورده و روحیه شان را خراب کرده که نمی توانند درست فکر کنند و شما فکر می کنید که حتی ارزش دعوا کردن هم ندارند. اصلا فکرتان را ناراحت هیچ چیز نکنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۵۳:۱۲
هادی

هادی : سلام من در خواب دیدم که مادرم تصادف کرده و من ایشان را به بیمارستان رساندم هنگامی که مادرم را با یکی از کارمندان انجا به اتاق رساندم متوجه شدم بیمارستان در اختیار گروگانگیر ها هست و در همان اتاق همان کارمند که گروگانگیر بود و قصد کشتن مادرم را داشت را با چیزی شبیه قیچی به سرش فرو کردم و اون را کشتم و مادرم را نجات دادم و زنده ماند بعد از این قضیه من متوجه شدم که دارای مهارت دیدن اینده هستم و من در ازای زنده گزاشتن همراهان بیمار ها (در خواب احساس کردم همه بیمار ها به جز مادرم کشته شده اند) حاضر به همکاری با ان ها شدم تا بتنوانند با کمک من از کشور فرار کنند ان ها نیز همراهان بیماران را زنده گذاشتند ما در طول راه با گروهی از عشایر برخورد کردیم و من در ان جا عاشق یکی از دختران ان جا شدم ولی پدرش با من مخالف بود و از من بدش میامد من و ان دختر از ان جا با ماشین فرار کردیم و به همان بیمارستان برگشتیم ولی گروگانگیر ها مرا تعقیب میکردند و من خود را در دستشویی حبس کردم و درش را قفل کردم و فریاد میزدم که به پلیس زنگ بزنید بعد از مدتی پلیس اومد و من دیدم که گروگانگیر ها لباس پلیس پوشیده اند

پاسخ
لینک۱ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۰۲:۴۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. مادر شما به گناه یا اشتباهی مرتکب شده است که به خاطر آن خودش را سرزنش می کند و امیدوار است که خدای مهربان او را ببخشد. شما معتقدید که اشتباه و گناه مادرتان تقصیر خودش نیست بلکه سختی شرایط باعث شده که او مجبور شود به این گناه دست بزند. شما احساس می کنید که دیگران می خواهند نظرات و عقاید خودشان را به شما تحمیل کنند و به همین جهت مادرتان از روی استیصال مرتکب اشتباه و خطا شده است. شما احساس می کنید که قوانین موجود به صورتی هستند که باعث می شوند خیلی از مردم احساس کنند که قدرتی ندارند یا قربانی شرایط شده اند و نمی توانند نظراتشان را به خوبی ابراز کنند و تابع شرایطی هستند که به آنها تحمیل شده است. شما می خواهید این طرز فکر را قطع کنید و به مادرتان ثابت کنید که اشتباهی نکرده است. دلتان می خواهد که زندگی کسانی که شما را آزار داده اند خراب و دچار هرج و مرج شود. دلتان می خواهد که دختران خود آنان آوارگی و دربه دری را تجربه کنند. شما با این اوصاف ایمانتان را هم حفظ کرده اید و از خدای بزرگ طلب مغفرت می کنید. می خواهید که غم هایتان را دور بریزید ولی احساس امنیت نمی کنید حتی در کنار خود قانون. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۰۶:۰۲
m69

m69 : سلام.خواب دیدم که توی بانکم و کارم زمان میبره و بعد برادرم میاد توی همون بانک و از در که میاد میرقصه یه کارمند مهربون هم توی بانک بود بعد یدفعه توی مسیر بودیم که انگار گروگان میگیرنمون من و پدر و مادرم(برادرمم انگار گاهی هست و گاهی نیست)همون کارمند مهربون بانک رو هم گروگان میگیرن بعد میبرنمون یه خونه ست انگار و آدماش متعلق به گروه داعش ولی رفتار بدی با ما ندارن پدرمو میبرن پیش مردا من و مادرمم میبرن پیش یه خانمی که خیلی مهربون بود و یه پسر جوون هم که خیلی به من خیره بود به عنوان نگهبان بیرون اتاق می ایستاد رفتارشون خوب بود و خانمه به ما چای داد ولی من از اینکه اونا داعشین خیلی حس بد داشتم و گریه میکردم که دیگه نمی تونیم از اینجا بیرون بریم بعد نمی دونم چی شد که ازاد شدیم موقع آزادی من و مادرمو خواهرم بودیم ولی یه پیرمرد تعقیبمون میکرد و ما میخواستیم گمراهش کنیم و گمش کردیم(ببخشید یه خواب تو بخش مهمان و مهمانی براتون فرستادم جوابشو ندیدم اگه میشه نگاه کنید که اگه ارسال نشده بعدا دوباره بفرستم)ممنون

پاسخ
لینک۳ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۱۵:۰۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می خواهید امنیت مالی داشته باشید و به این اطمینان برسید که ترس های شما از بی ثباتی مالی بی اساس است. شما مشکلات مالی و پولی را تجربه می کنید و احساس می کنید که شرایط از کنترلتان خارج شده است خصوصا برادرتان که بسیار احتیاج به کمک داردو نگران است. شما احساس می کنید که قربانی شده اید یا بی قدرت هستید و شاید مجبور شوید چیزی را به گرو بانک بگذارید و از این موضوع ناراحتید. مشکل مالی شما حل خواهد شد ولی فکرتان نگران است که مجددا برایتان مشکلی پیش بیاید. خواب شما در بخش مهمان و مهمانی نیامده و باید دوباره ارسال کنید. مضافا به اینکه در هر صفحه ای که شما خوابتان را می نویسید یک کامنت سبز رنگ نمایش داده می شود که روی آن کلیک با پر رنگ تر نوشته شده . روی کلیک که اشاره کنید، 5 خواب آخری که ارسال کرده اید و پاسخش برای شما نمایش داده خواهد شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۸:۵۵:۰۴
Ommolbanin

Ommolbanin : خانم هراتی سلام و خدا قوت.خواب دیدم ،ابتدا در محلی که نمی شناختم ،خانمی که در محل کارم است و مجرد به قصد ارتباط گیری نزدیکم شد و با هم دست دادیم و یه هوی فضای محل تغییر کرد و شهری که محل تولد خانمم هست را می بینم که در خیابانی هستم و چند نفر مرا تهدید می کنند که یا باید به ما پول بدی یا شما را می دزدیم و می بریم اون زیر زمین در حالیکه مرا به سمت مکان مورد نظرشان می خواستند ببرن و من مقاومت می کردم و داد وبیداد که پول ندارم و شما کی هستید؛آنها تهدیدم می کردند که اگر پول ندید و نیاید دخترتان میترا را می دزدیم یا دستگیر می کنیم .در همین حین دخترم را در روی تراس طبقه دوم یکی از ساختمان ها دیدم و به نظر کاپشن زرد پوشیده و مرا می بیندو از راه دور به نظرچیزی داره می گه .ولی من همچنان مقاومت می کنم و در همین حین چند نفر از زیر زمین آن ساختمان بیرون می آیند در حالیکه من نگران بودم که نکنه می خواهند من را پایین ببرند،سعی کردم خودم را کنار بکشم و به شکل ترس و غضب به آنها نگاه کردم و از خواب بیدارشدم.(در ضمن جهت اطلاع خودم 47 سال و دخترم 20 سالش است.)

پاسخ
لینک۲۲ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۸:۵۲:۲۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما به ثروتی می رسید و به محض رسیدن به ثروت، کسی سعی می کند موفقیت شما را بدزدد و نوعی بحران هویتی را تجربه می کنید و کسی سعی می کند با شما ناعادلانه برخورد کند و شما را کنترل کند. یا حتی ممکن است به هوای ثروتتان بخواهند به دخترتان به بهانه خواستگاری نزدیک شوند چون او در ایوان ایستاده و این یعنی نشان می دهد که ثروتمند است ولی اینگونه خواستگاری هایی که به خاطر مادیات باشد در واقع کلاه برداری است و نه عشق. برای دفع اینگونه شر ها و ضررها، به محض اینکه احساس کردید از لحاظ مالی قوی شده اید، سریعا به اندازه وسعتان یک گوسفند قربانی کنید و گوشتش را درسته به فقرا ببخشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۲ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۲۱:۰۷:۱۹
Pariya

Pariya : سلام. خواب دیدم من را گروگان گرفتن یه چیزی شبیه دزدی. میخوان منو با یه دستگاه بزرگ بکشن. که اگر اونجوری بمیرم زجرکش میشوم. گریه میکردم و اصرار از چند خانومی ک منو گروگان گرفته بودن،، تا اگر منو میخوان بکشن با یه چیز راحت تر بکشن..تو اون زمان به عشقم ک آقای جوان و مومنی هست فکر میکردم اما تا الان چیزی بین من و اون نبوده جز دوستی ساده. دیدم به واسطه ی اون من نجات پیدا کردم و ته دلم خیلی خوشحال از این بودم که اون نجاتم داده به همراه خالم. تعبیر این خواب چیه

پاسخ
لینک۲۸ شهریور ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۳۷:۰۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما احساس می کنید قربانی شرایط شده اید و در انتخاب های خودتان محدود هستید. در ناامیدی به سر می برید و فکر می کنید که دنیا می خواهد قسمت و بخت شما را از شما بگیرد. انگار که دنیا می خواهد احساسات شما را به بدترین وجه ممکن سرکوب کند. اما اینکه او شما را نجات داده یعنی شما او را باعث آرامش خودتان می دانید و امیدوارید که او بیاید و شما را از این نگرانی نجات دهد. انشالله این اتفاق برای شما در واقعیت صورت گیرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۸ شهریور ۱۳۹۷ ساعت ۱۹:۰۶:۰۹
ادامه

اطلاعیه
بخش دیدگاه تعبیر خواب از تاریخ 30 فروردین لغایت 3 اردیبهشت بسته خواهد بود. اگر در این بازه ی زمانی نیاز به تعبیر خواب داشتید می توانید از طریق تلگرام (@yotaabcom) تعبیر خواب خود را سوال نمایید. همچنین به عضویت همه کاربرانی که عضویت آنها در 30 فروردین و بعد از آن فعال هست 4 روز اضافه خواهد شد.