کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب گِل

اگر کسی در خواب مشاهده کرد خانه اش را با گل تعمیر و گل اندود می کرد، به غم و اندوه دچار می شود. گل قرمز نشانه لهو و لعب است و گل سیاه نشانه غم. اگر کسی در میان گل فرو رفت، به بلا و مصیبت دچار می شود. گِل در خواب هر قدر چسبناک تر و غلیظ تر باشد، ابتلا به گرفتاری و غم و رنج بیشتر است. کمترین ناراحتی آب گِل آلود یا گِل رقیق و سیال است که اوقات تلخی ساده تعبیر می شود.

امام صادق (ع) می فرماید: اگر ببیند که از میان گل برآمد و خود را بشست، دلیل که از غم برهد.

محمد ابن سیرین می گوید: اگر ببیند که گل خورد، دلیل که مال بر عیال هزینه کند. اگرببیند که خانه خود را به گل اندود کرد، دلیل غم است.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

64 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

Azadeh

Azadeh : سلام وقت بخیر ، سوار اتوبوس بودیم ، پیاده شدیم، برف زیبایی شروع به باریدن کرد، ما شادی می کردیم، از کوه حالت بهمن کم برف شروع کرد به پایین اومدن، که ما رفتیم پایین، در حین پایین رفتن مسیر گل و لای بود، دخترم در گل افتاد که کشیدمش بیرون ولی تمام تنش خیس بود، خودش می گفت خوب هستم، پدرم پشت سرم بود دستشو گرفتم اونم گل رو رد کرد، خودم هم در گل افتادم ولی کلا چون حالت باتلاق داشت گلش نمی شد مسیر رو رفت که پدرم دستمو گرفت و رد شدم.
ممنون از شما

پاسخ
لینک۲۹ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۴۲:۴۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما می خواهید اصالت و ابتکار بیشتری در زندگی تان بخرج داده و مطابق با روش خودتان زندگی کنید و نه اینکه صرفا تابع جماعت باشید. می خواهید احساس خوشی و شادی بیشتری را تجربه کنید. شما قبلا احساسات خودتان را سرکوب کرده و به آن اهمیت نداده اید ولی کم کم، این حجم از احساسات، در وجودتان تلمبار شده و شما سنگینی آن را روی شانه هایتان حس می کنید. شما نمی خواهید استرس های گذشته را تجربه کنید و یا خواسته ها و تمایلات خودتان را سرکوب کنید. شما ممکن است نوعی عدم کنترل و بی ثباتی را در زندگی تان تجربه کنید و دخترتان، پدرتان و حتی خودتان، درگیر موقعیتی چسبناک و احساسات منفی شوید که با استفاده از خرد و عقلانیت تان و حمایت پدرتان از این مشکلات بیرون خواهید آمد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۹ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۱۷:۱۴:۳۱
roksana

roksana : سلام خانم هراتی عزیز یک شنبه ۸ بهمن صبح خواب دیدم تعدادی از اسباب بازی های پسرم که تو واقعیت داره (تو واقعیت البته اونارو جدا گذاشتم که رفتنی شهرستان ببرم وبراش تازگی داشته باشه )ویه اسباب بازی بزرگتر از بقیه ورنگی رنگی بود که تو واقعیت اونو نداره رو چن وقته گذاشتم تو خونه همسایه ی مادربزرگم ، تا موقع هایی که پسرم میره اونجا بازی کنه البته یه کمد بود فک میکنم یا یه در بود ،کنار در ورودی خونه یعنی تو قسمت بیرون خونه که اونجا گذاشته بودم بعد با مادرم رفتم در کمدو بازکردم اسباب بازی هارو نگاه کردم وبستم و رفتم واون خانم تو خوابم دوتا پسر هشت نه ساله داشت،بعد با خودم فکر کردم اخه برای چی من گذاشتم اونجا چه معنی داره پسر من که خیلی زیاد اونجا نمیره و برگشتم برداشتم اسباب بازی هارو بردم بعد دیدم اسباب بازی هاتو دستم تو یه ظرف بزرگ‌پلاستیکی مستطیل از این بی رنگا که ماله اون خانم بود ،فک کنم ظرفو رو دادم به خانمه گفتم ماله شماست بعد نگاه کردم دیدم پام دمپایی سفید اونارو پوشیدم وکفشامو جا گذاشتم دم خونه اونا بهش گفتم دمپایی پای منه میارم میدم بعدا،(تو واقعیت اصلا من خونه اون خانم که همسایه مادر بزرگمه نمیرم و اون خانم تو خواب خونش جایی که خونه مادر شوهرشه بود و اون خانم فقط یه پسر جوون داشت چند ساله پیش پسرش فوت شدن )بعدش دیدم تو خونه مادرمم خواهرامم بودن شب بود مادرم خواب بود رو زمین تو جاش ،خواهرم نشسته بود بهش گفتم بخوابیم قبول نکرد چند دیقه بعد گفت بریم بخوابیم .انگار یه چیزی جوش میزدن به دیوار یا تیراهن خونه صداش میومد من از پنجره نگاه کردم دیدم کوچه گِلیه انگار بارون باریده بود قبلش،بعد رفتم دیدم دو تا خواهرام اتاقن وکنار در بیرونی اتاق کلی لباس اویزونه ورو زمین هم بود بردااشتم اویزون کردم که نصفه گذاشتم کارمو رفتم از پنجره بیرونو نگا کردم دیدم بازم گلیه کوچه ویه کامیون بزرگ که توش ادم هست واومدن مسافرت وداخل کامیونشون همه چی دارن ومیتونن راحت اونجا پخت وپز اینا کنن ،فقطانگار قسمت سمت چپ کامیونشون کامل، یه در بود که باز بود ویه دختر نشسته بود وپاهاش اویزون بود وتکون میداد فک کنم ،بعد اومدم به مامانم گفتم که مسافر هست تو کامیون با خودم گفتم تو این فصل چه مسافری اخه.بعد نمیدونم چرا رفتم تو کوچه وتو گلا راه میرفتم انگار کفشم در اومد با جوراب بودم،فک کنم کفشمو پوشیدم بعد رفتم کوچه جلویی ومادرمم بود ویه زمین خالی کنار خونه های دیگه رو داشت میدید ویه چیزی گفت در مورد اون زمین ،بعد من عقب بودم مادر جلوتر دیدم کفشم از پام در اومده گفتم عب نداره جوراب دارم بعد دیدم وای جوارابمم در اومده و کنار کفشمه برگشتم بپوشم ولی اصلا حس نمیکردم پاهام گلی یا کثیف شده البته با خودم فک میکردم که وای الان پاهام گلی میشه ،بعد یه سگه از این سگایی که پشمالو اینا هستن دنبالم کرد واومد یع کوچولو گاز گرفت پامو ولی چیزیم نشد ودردشو حس نکردم فرار کردم سگه ولم نمیکرد مامانم جلوی خونه بود بعد دیدم بابام از در خونه اومد بیرون با خودم گفتم از خواب بیدار شده ونگرانم بود ومیخواس کمکم کنه ولی انگار مکث کرد تا خودم کاری کنم ،من خوشحال ویه لحظه هیجان زده شدم از دیدنش( تو خواب نمیدونستم فوت شده )اومد جلو ولی من خودم سگه رو کنترل کردم وبردم کمی اونطرفتر پیش مادرش.تشکر

پاسخ
لینک۱۰ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۰۲:۵۳:۲۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. لطفا همانطور که قبلا هم بارها تقاضا کردم، هرگز خوابهای طولانی تان را در یک کامنت ارسال نکنید بلکه آن را به دو یا سه بخش تقسیم کرده و همزمان ارسال کنید تا بتوانم همه ی خوابتان را در مانیتور همزمان مشاهده کنم. تعبیر خوابتان این است که شما تلاش می کنید که بساط آرامش و خوشی و امنیت پسرتان را در هر شرایطی و هر جا که هست فراهم کنید و همیشه به او فکر می کنید و می خواهید روحیه ی بهتر و شادتری به او ببخشید. سعی می کنید که در قبال پسرتان خیلی خردمندانه رفتار کنید تا احساس ترس و غریبگی نداشته باشد. شما سعی می کنید که کمی آرامش خودتان را هم بیشتر کنید و به خاطر هر مسئله ای فکرتان را ناراحت نکنید و سخت نگیرید. در حالی که دیگران از نظرات و باورهای شما می آموزند، و آنها را با ارزش می دانند؛ شما خودتان به باورهای خودتان خیلی پایبند نیستید و ساده دلانه به خوشی های ظاهری دیگران غبطه می خورید. شما می خواهید مثل مادرتان با سختی ها و مشکلات زندگی به صورت خردمندانه ای مقابله کنید ولی مدتی غفلت می کنید و حواستان نیست که دارید مرتکب اشتباه می شوید. شما مردد و دو دل می شوید که آیا باید خونسرد باشید و به روی خودتان نیاورید و یا باید رفتار و عادات گذشته تان را تغییر دهید و شخصیت قویتری برای خودتان بسازید. شما می توانید از تجارب مردم استفاده کنید بدون اینکه نیاز داشته باشید که خودتان را کامل تغییر بدهید. یعنی خوب است که از دیگران بیاموزید ولی خوب نیست که اعتماد به نفستان کم بشود و هر کسی را که دیدید فکر کنید که او از شما بهتر است یا شخصیت قویتری دارد. فکر شما به خاطر سختی های اجتماعی و شرایط سخت و بغرنجی که ممکن است در جامعه ایجاد شود ناراحت است. ولی سعی می کنید که رفتار خوبی داشته باشید و به زندگی تان نظم و ترتیب بیشتری ببخشید. با این وجود شرایط سخت و بغرنجی که در زندگی مردم تاثیرات منفی گذاشته و حجم بالای مشکلات اشخاصی که می خواهند تغییرات بزرگی در زندگیشان ایجاد کنند و تاثیر مثبتی روی زندگی خودشان و خانواده هایشان بگذارند؛ شما را متاثر کرده است. شما می دانید که اگر شرایط اقتصادی آنان ثبات داشت و مردم احساس بلاتکلیفی نمی کردند؛ قطعا نمی خواستند که تغییرات بزرگی در زندگی شان ایجاد کنند. اگر شما هم در این شرایط سخت و بغرنج قرار بگیرید؛ قطعا فکرتان ناراحت می شود و اعتماد به نفستان را از دست می دهید. اما تلاش می کنید که خردمندانه رفتار کنید و جاپای قرص و محکمی که در زندگی تان دارید را از دست ندهید. شما نمی خواهید جای کسانی باشید که امنیت و رفاه و گرمی زندگی شان مختل شده است. شما کمی فکرتان به خاطر پسرتان ناراحت است و او به شما وابسته است و شما به خاطر مشکلات او نمی توانید زندگی تان را خیلی خوب به تعادل و آرامش برسانید. ولی مشکلات پسرتان خیلی مهم و بغرنج نیستند. شما منبعد سعی می کنید که علاوه بر اینکه مهربان و دلسوز پسرتان هستید، با اراده تر و مقاومتر از گذشته هم باشید و از خواب غفلت بیدار شوید. هیچ اتفاق مثبتی در زندگی شما رخ نمی دهد مگر اینکه خودتان باعث شوید که این اتفاق بیافتد. هرگز نباید بنشینید منتظر باشید تا دیگران زندگی شما را بسازند بلکه باید خودتان برای بهبود زندگی تان پیشقدم شوید. روح پدرتان شاد. دعاهای خیر او پشت سر شماست و شما قادر خواهید بود رفتارهای پسرتان را کنترل کنید و با او خردمندانه و حمایتگرایانه رفتار کنید. خواب شما شامل 4 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۰ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۱۹:۲۰:۲۸
ناز

ناز : سلام وقتتون بخیر من دیشب خواب دیدم داشتیم یه مسیری رو میرفتیم یه جاده هایی بود جنگلی بود ولی ما ازون جاده ها نرفتیم برادرم و مامانم اینا داشتن از یه کوچه ای میرفتن که یه دیوار کنار یه رودخونه بزرگ گل آلود بود بعد اونا رد شدن رفتن من تا دیدم رودخونه رو گفتم من ازین جا رد نمیشم چون باید میچسبیدیم به دیوار که تو رود نیوفتیم چون بچه کوچیک دارم اگه بچه ها تکون بخورن میوفتن تو رودخونه غرق میشن این رودخونم که گل آلوده پیدا نمیشن بعد من انگار از راه دیگه رفتم بعد داشتم بهشون میگفتم خوب شد ازین راه نرفتم اما اونا با موفقیت رد شده بودن

پاسخ
لینک۲۹ شهریور ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۵۰:۴۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما و خانواده تان فکرتان بخاطر مسئله ای نگران می شود ولی سعی می کنید که غصه نخورید و در شرایط سخت و بغرنج، روشنفکرانه مشکلاتتان را رفع کنید. خود شما سعی می کنید که مطلقا احساساتی رفتار نکنید و منفی باف نباشید و خردمندانه از سختی ها عبور کنید. مشکلات شما و خانواده تان رفع می شود ولی هر کدامتان راه حل مخصوص خودتان دارید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۹ شهریور ۱۴۰۲ ساعت ۲۰:۰۱:۱۴
Vida

Vida : سلام من دیشب خواب دیدم یه مقداری گل تنور توی پارکنیگ مون هستش منم دارم با پا گل ها رو ورز میدام هیچ گلی روی پای من نمی موند برای ساختن تنور اماده اش میکردم

پاسخ
لینک۵ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۱۲:۳۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما شخصیتی انعطاف پذیر و خلاق دارید و می توانید مطابق با موقعیتی که در آن قرار گرفته اید، برای خودتان اهدافی را برنامه ریزی کنید و به موفقیت برسید. انشالله به رفاه و ثروت و موفقیت خواهید رسید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۵ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۲۳:۱۰:۱۸
Azaz

Azaz : باسلام من در واقعیت خیاطی میکنم خواب دیدم زیر میز چرخ خیاطی در اتاقم یک جریان ابی هست که گل الوده هست و گل داره و با خودم گفتم بنشینم داخلش خاکش برای پوستم خوبه بعدش برادر و خواهرم در اتاق رو باز کردن گفتن بیا شام بخور پاشو اون غذاییه که دوست داری بعد پاشدم رفتم پاها و دستام رو شستم.

پاسخ
لینک۱۳ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۵:۵۲:۵۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می خواهید خلاقیت به خرج بدهید و زندگی و آینده تان را بسازید ولی ناامید هستید که بتوانید احساس مثبتی را در زندگی تان تجربه کنید. اما خلاف انتظار شما، تحولات مثبتی در زندگی تان در جریان است و برادر و خواهرتان به شما کمک می کنند که تصمیمات درستی برای زندگی تان بگیرید که باعث از بین رفتن مشکلات شما خواهد شد. شما شروعی ترو تازه و مثبت خواهید داشت. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۳ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۲۲:۴۸:۲۳
فرشته

فرشته : با سلام خواب دیدم درجاده ای دراز در امریکا با اطراف پهناور درختان انبوه سبز که در وسط جاده بهم می رسیدند از سمت شاگرد سوارماشین گرانبهایی بودم ولی ماشین خودش راه می رفت شب مهتابی روشن بودهمسرم از انتهای این جاده پیاده با لباس سفید صورتش نورانی و محاسن مشکیاز پشت سرم بحالت دویدن نزدیک میشد، در را باز کردم و گفتم بپرداخل ماشین باران گرفت.سه نفراز پنجره ماشین ادرسی ازم پرسیدند، خانم مسن که زشت بود و ترسناک با پسر سن دار،دستای خودشونو به داخل بدنه درِ ماشین میکشیدند، شیشه را بالا دادم و به همسرم گفتم گاز بده و به خانه شیکی رسیدیم، پنجره تمام قد اتاق خواب را قفل کردم چند بار دستگیره را تکان دادم کمی لق بود زمین بزرگ پشت شیشه اتاق حجم زیادی تپه های گل حباب دار داشت که پشت خانه بودگفتم نکنه خانه زیر گل بمونه ولی خیالم راحت بود که امن هست ممنون.

پاسخ
لینک۳۰ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۰۹:۱۴:۱۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما شخصیتی متمول و مرفه دارید و راه رسیدن به موفقیت برایتان هموار است ولی کنترل مسیر زندگی تان دست خودتان نیست. شما تلاش می کنید که برای زندگی خودتان تصمیم گیری کنید و اشتباه فکر می کنید اگر خیال کنید که در مسند قدرت قرار دارید و اختیار پیشبرد کارهایتان با شماست! شما در زمانهای سخت در مسیر درستی قدم نهاده و به پیش رفته اید و همسرتان سعی می کند که رفتاری موجه و با کرامت از خودش بروز دهد. شما دوست دارید که او در کنارتان باشد و اجازه ندهد که سختی ها به زندگی تان راه پیدا کنند. همسرتان کنترل کارها را بدست می گیرد و تلاش می کند که تحولات مثبتی را در زندگی تان ایجاد کند. زندگی شما در معرض دید دیگران قرار دارد و خیلی ها رفتار و زندگی شما را تحت نظر دارند و به شما کنجکاو هستند. شما سعی می کنید که حریم خصوصی تان را حفظ کنید و اجازه ندهید که مشکلات و شرایط درهم برهم و هرج و مرج، به زندگی تان حکمفرما شود. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۳۰ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۱۵:۳۹:۵۸
Nasssrin

Nasssrin : سلام خانم هراتی ممنون نزدیک صبح خواب دیدم یه جایی بودم داشتیم خونه تمیز میکردیم من آمدم که برم از یه قسمتی ‌پاهام رفت تو گل خیلی استرس داشتم همونجوری نشسته بودم کمک میخواستم فکر کنم دختر خالم بود دستم و گرفت بلندم کرد همش نگران پاهام بودم که تا مچ گلی بود و میگفتم تو این گلا پر جونوره باید زودتر ‌پامو بشورم وبرام آب آورد خیلی خنک بود و شفاف من دستم و شستم بعد پاهام و گذاشتم تو یه تشت آب پاهام پاک شد ولی بعد دیدم کنار اون تشته چند تا ماهی قرمز دارن شنا میکنن به دختر خالم گفتم حالا چی کار کنم انگار ناراحت شده بودم آب تشت و کثیف کردم که اونم گفت اشکال ندارم آبشو عوض می‌کنیم ولی من انگار میترسیدم ماهی ها رو بگیرم منتظر بودم خودش آبشو عوض کنه بعد یهو یکی از همکاران مرد که خیلیم آدم مودب و خوبیه و متاهلم هست اومد من و بغل کرد من و دوبار بوسید نه بوسه عاشقانه معلوم بود از روی محبت و دوست داشتنه و احترامه بعد من و برد معرفی کرد به یه نفر که انگار فامیلشه واسه ازدواج بعد این وسط چندتا دخترم اومدن بدون اینکه به ما بگن اونام خودشونو معرفی میکردن به اون آقا برای ازدواج اونا خیلی عشوه اینا برای اون آقا داشتن اما من خیلی ساده بودم

پاسخ
لینک۲۶ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۱۵:۵۶:۱۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می خواهید مشکلاتتان را رفع کنید ولی با مشکلات بزرگتر مواجه می شوید و درگیر موقعیتی درهم برهم و چسبنده می شوید. دختر خاله تان سعی می کند که از شما حمایت کند تا شما اشتباهاتتان را بشویید برود و بتوانید شروعی تازه داشته باشید. سپس شما به آرزوهای خوبتان خواهید رسید. شما گشایش کار پیدا می کنید. همکار شما شخصیت شما را تصدیق کرده و برایتان احترام قائل می شود. احتمالا او برایتان خواستگار خواهد آورد و خواستگارتان یا همکارتان، متمول هستند. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۶ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۲۲:۲۹:۳۰
بهارک

بهارک : سلام.روزتون بخیر.لطفا نمایش داده نشه.

پاسخ
لینک۲۹ آبان ۱۴۰۱ ساعت ۱۶:۰۱:۲۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما می خواهید نگرانیهای مربوط به امور مالی، مسائل مربوط به مالکیت، شرم، غرور و افکار منفی تان را دفع کنید ولی اعتماد به نفستان کم است و در بعضی موارد احساس می کنید که نتوانسته اید نقشتان را در زندگی تان بخوبی ایفا کنید و یا حتی احساس گناه و بی ارزش بودن می کنید. شما می خواهید نگرانیهایتان را بشویید برود و شروعی تازه داشته باشید. چشم انداز تازه ای در زندگی تان خواهید داشت. خواستگار شما بسیار سخت کوش است. دنیا به شما رو می آورد و شغل تازه ای پیدا می کنید و یا خواستگار تازه ای به شما پیشنهاد ازدواج می دهد یا حتی تمایل پیدا می کنید که از شما بخوبی حمایت شود و شما تمایلات خانمانه تان را ابراز کنید. اما بعد، شما با نگرانیهای احساسی زیادی در روابط اجتماعی تان مواجه می شوید و برایتان سخت است که بخواهید در این شرایط، بعنوان یک خانم، آزادانه نظراتتان را ابراز کنید و نقشتان را در زندگی به راحتی ایفا کنید یا سبک زندگی مرفهی داشته باشید. پس سعی می کنید که طرز فکرتان و نگرش هایتان را عوض کنید. بی خیال باشید تا این دوران سخت بگذرد. شما و خواستگارتان و خانواده ی او می خواهید سهم خودتان را در شرایط سخت، برای بهبود شرایط و اوضاع ایفا کنید. شما برای این رفتار خواستگارتان اعتبار زیادی قائل هستید. خودتان هم عزم و اراده تان برای پیشبرد اهدافتان بسیار قویتر از گذشته شده و متوسل به ائمه ی اطهار می شوید تا به حاجاتتان برسید. خواستگار شما، بخوبی شما و خانواده تان را درک می کند و از فرهنگ شما با خبر است. خواستگار شما امیدوار است که بتواند شروعی تازه در کنار شما داشته باشد. شما هم هر روز تلاش می کنید که رفتار بهتری نسبت به گذشته داشته باشید و افکارتان را مرتب کنید و برای زندگی تان برنامه ریزی کنید. دل شما پیش خواستگارتان است هر چند که فکرتان ناراحت است و نگران هستید که رفتار بدی از خودتان بروز دهید. اعتماد به نفستان خیلی کم است. خوابتان معادل 2 حق خواب بود و تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۹ آبان ۱۴۰۱ ساعت ۱۸:۵۵:۳۲
Kaver

Kaver : سلام خانم هراتی عزیز
خواب دیدم دایم با ماشین شیک و مدرنش اومده دنبالم ومیگه بیا سوار شو منم رفتم جلو سوار شدم خواهرم هم بود اونم انگاری خواست بیاد دایم بهش گفت می خواي بیای خواهرم اومد عقب سوارشد (من در واقعیت چنین دایی نداشتم،یا انگاری دایم خیلی جوان شده) ماشین با سرعت خیلی زیادی حرکت می کرد ودایم گفت يه خواستگار غریبه می خواد بیاد برات ولی فعلا چیزی به مامانت نگو بعد ديدم رفتیم يه جایی شبیه خونه های قدیمی یا بازار قدیمی هستیم شنیدم داخل يه چاه صدا مياد رفتم سر چاه رو باز کردم با نگاه سعی کردم صدا ها رو تعقیب کنم از دور دوتا مرد دیدم که تماما گل ولای پوشیده بودن وصدا خودم شنیدم وداشتم با پریشونی تو عمق چاه دنبال خودم میگشتم انگاری داشتم خودم صدا میزدم من اصلا داخل چاه نشدم فقط بالای چاه بودم.
با شروع کار جديدم همش کابوس می بینم
سپاس بانو

پاسخ
لینک۲۳ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۶:۲۶:۵۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تعبیر خوابتان این است که شما در حالی که شخصیتی اصیل و با فرهنگ دارید، سعی می کنید که مطابق با اصولی که با آن بزرگ شده اید، سبک زندگی با پرستیژ و شیکی برای خودتان انتخاب کنید ولی به گونه ای کم تجربه و نابخردانه در پیشبرد اهدافتان، عجولانه قضاوت می کنید و به پیش می روید. شما ممکن است با کسی آشنا شوید که غریبه است و می خواهید مطابق با سنت ها و فرهنگ خانواده تان، احتیاجات احساسی و فیزیکی تان را فراهم کنید و به انتخاب های پیش رویتان نگاه می کنید ولی باید مراقب باشید که برای خودتان درگیری های عاطفی درست نکنید یا به پوچی عاطفی و احساسی دچار نشوید. اشخاص زیادی شاید تلاش کنند که شما را به خودشان جذب کنند. خواهر شما از شما الگوبرداری می کند و نشسته ببیند که شما چگونه رفتار می کنید. اگر اشتباه کنید و با اشخاص غریبه بدون شناخت کافی رابطه ی احساسی ایجاد کنید، به شدت متضرر خواهید شد. برای دفع شر صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۳ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۲۰:۰۶:۰۹
حدیث

حدیث : سلام خانم هراتی عزیز امروز صبح خواب دیدم دوست صمیمی شوهرم که دوسال پیش فوت کردن دوباره زنده شدن ومن ازاین بابت بسیار خوشحال بودم ایشون کنار من نشستن و پیشانیشون را به پیشانی من چسباندند و در حالی که لایه ای از گِل خشک روی صورتشون بود به حالت معاشقه صورتشون را به صورت من میمالیدن و درد دل میکردن ومن میدیدم که گلهای خشک صورتشون در اثر تماس با صورت من ریخته به ایشون گفتم مهدی آقا بد نیست مردم دارن میبینن که چکار میکنی گفتن همه مردم میدونن که تو چقدر ماهی! بعد گفتم فاطمه خانم(همسرشون)تو این مدت که نبودید خیلی سختی کشید و شروع کردم به گریه و او سختیهای خانمش را تایید میکرد (در کل خوشحال بودن)ممنون از تعبیرهای خوب ودقیقتون

پاسخ
لینک۲ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۶:۴۰:۳۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روحشان شاد. او روحش در کالبد روح در کنار شما در تعامل است و فقط حضور فیزیکی خودش را در دنیا از دست داده است. او کاملا شما را درک می کند و از دل شما با خبر است و به خاطر مشکلات شما غصه می خورد. عمر شما طولانیست و این آقا می خواهد که شما که قلبتان پاک است برای آرامش او هم دعا کنید. شما می توانید نگرانیهای او را از بین ببرید. شما خیلی مهربان هستید. همسر او هم البته برایش دعا می کند ولی دعای شما در حق او مستجاب می شود. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۲۰:۲۱:۳۷
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.