یوتاب گلچینی از بهترین ها

روز امتحان

چهار تا دانشجو شب امتحان بجای درس خواندن به پارتی و خوش گذرونی رفته بودند و هیچ آمادگی امتحانشون رو نداشتند٬ روز امتحان به فکر چاره افتادند و حقه ای سوار کردند. به این صورت که سر و روشون رو کثیف کردند و مقداری هم با پاره کردن لباس هاشون در ظاهرشون تغییراتی بوجود آوردند، سپس عزم رفتن به دانشگاه نمودند و یک راست به پیش استاد رفتند٬

مسئله رو با استاد این طور مطرح کردند که دیشب به یک مراسم عروسی خارج از شهر رفته بودند و در راه برگشت از شانس بد یکی از لاستیک های ماشین پنچر میشه و اونا با هزار زحمت و هل دادن ماشین به یه جایی رسوندنش و این بوده که به آمادگی لازم برای امتحان نرسیدند.

کلی از اینها اصرار و از استاد انکار، آخر سر قرار میشه سه روز دیگه یک امتحان اختصاصی برای این 4 نفر از طرف استاد برگزار بشه، آنها هم بشکن زنان از این موفقیت بزرگ، سه روز تمام به درس خوندن مشغول میشن و روز امتحان با اعتماد به نفس بالا به اتاق استاد میرن تا اعلام آمادگی خودشون رو ابراز کنند!

استاد عنوان میکنه بدلیل خاص بودن و خارج از نوبت بودن این امتحان باید هر کدوم از دانشجوها توی یک کلاس بنشینند و امتحان بدن که آنها بدلیل داشتن وقت کافی و آمادگی لازم با کمال میل قبول می کنند.

امتحان حاوی دو سوال و بارم بندی از نمره بیست بود:
یک) نام و نام خانوادگی: ۲ نمره
دو) کدام لاستیک پنچر شده بود ؟ ۱۸ نمره
الف) لاستیک سمت راست جلو
ب) لاستیک سمت چپ جلو
ج) لاستیک سمت راست عقب
د) لاستیک سمت چپ عقب

7 دیدگاه

آیلین : عالیه

پاسخ
لینک۲۶ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۱۳:۵۱:۳۹

آیلین : عالیه

پاسخ
لینک۲۶ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۱۳:۵۰:۵۵

مهتاب فتاحی : من از این داستان خیلی چیز ها فهمیدم
عالی بود

پاسخ
لینک۱۴ دی ۱۴۰۰ ساعت ۰۰:۲۴:۱۳

مهدی شوتی : واقعا

پاسخ
لینک۱۶ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۰۱:۳۸:۱۵

پریا ۸۹ : یعنی اینکه قبل از هر کاری تمامی جوانب کار را در نظر بگیرید

پاسخ
لینک۶ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۵۷:۱۵

الهام : عالی بود

پاسخ
لینک۱ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۴۹:۰۷

بهار : میشه منظور این داستان رو بگید؟

پاسخ
لینک۴ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۲۲:۱۴:۴۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : این داستان طنزی است که نشان می دهد استاد زرنگتر از آن است که بتوانید او را گول بزنید.

پاسخ
لینک۴ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۲۳:۲۲:۰۶