یوتاب گلچینی از بهترین ها

مردی با کت و کلاه قرمز

دیوید بارلتی بازپرس پلیس وقتی از محل هشتمین قتل جنایتهای زنجیره ای برگشت به خبرنگاران گفت: من راز قتلها را کشف کرده ام، اما فعلاً چیزی به شما نمی گویم تا قاتل فرار نکند.
مطمئن باشید فردا آن زن جوان جنایتکار را پیدا می کنم. بعد هم به اصرار خبرنگاران برای فاش کردن راز جنایت توجه نکرد و به خانه برگشت.

در راه خانه با خودش گفت: فردا صبح وقتی با کت و کلاه قرمز توی خیابانها راه بروم، آن زن دیوانه را که قاتل مردانی با کت و کلاه قرمز است خواهم شناخت.

فردا صبح جسد بازرس بارتلی را در خانه اش یافتند، در حالی که زنش با یک ساطور بالای جنازه دیوید که کلاه و کت قرمز داشت نشسته بود.

نوشته: آنینو پائولو

2 دیدگاه

دخترک : میشه بیشتر توضیح بدید؟
ممنون میشم

پاسخ
لینک۲۹ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۱۳:۱۱:۴۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : زنش فکر کرده بود که بارتلی خود قاتل است چون لباس قرمز را به تن کرده بود؛ بنابر این زن او، او را کشت.

پاسخ
لینک۲۹ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۱۳:۱۵:۱۴

کاربر : میشه بیشتر توضیح بدید؟
داستانش ناقصه؟

پاسخ
لینک۸ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۱۹:۲۴:۱۷