یوتاب گلچینی از بهترین ها

هركسی از ظن خود شد یار من

روزی مردی داخل چاله ای افتاد.
یک روحانی او را دید و گفت: حتما گناهی انجام داده ای!
یک دانشمند عمق چاله و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت!
یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد!
یک یوگیست به او گفت: این چاله و همچنین دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعیت وجودندارند!!!
یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایین انداخت!
یک پرستار کنار چاله ایستاد و با او گریه کرد!
یک روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاله کرده بودند، پیدا کند!
یک تقویت کننده فکر او را نصیحت کرد که: خواستن توانستن است!
یک فرد خوش بین به او گفت: ممکن بود یکی از پاهات رو بشکنی!
سپس فرد بی سوادی گذشت و دست او را گرفت و او را از چاله بیرون آورد...!

نکته!

هر کسی از ظن خود شد یار من!!
به دور از هر گونه اظهار نظر تخصصی، مشکل اصلی را ببینیم!

0 دیدگاه

دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.