یوتاب گلچینی از بهترین ها

كشاورز نمونه

یكی از كشاورزان منطقه ای، همیشه در مسابقه‌ها، جایزه بهترین غله را به ‌دست می‌آورد و به ‌عنوان كشاورز نمونه شناخته شده بود.
رقبا و همكارانش، علاقه‌مند شدند راز موفقیتش را بدانند. به همین دلیل، او را زیر نظر گرفتند و مراقب كارهایش بودند.

پس از مدتی جستجو، سرانجام با نكته‌ عجیب و جالبی روبرو شدند. این كشاورز پس از هر نوبت كِشت، بهترین بذرهایش را به همسایگانش می‌داد و آنان را از این نظر تامین می‌كرد. بنابر این، همسایگان او می‌بایست برنده‌ مسابقه‌ها می‌شدند نه خود او!

كنجكاویشان بیش‌تر شد و كوشش علاقه‌مندان به كشف این موضوع كه با تعجب و تحیر نیز آمیخته شده بود، به جایی نرسید. سرانجام، تصمیم گرفتند ماجرا را از خود او بپرسند و پرده از این راز عجیب بردارند.

كشاورز هوشیار و دانا، در پاسخ به پرسش همكارانش گفت: «چون جریان باد، ذرات بارور كننده غلات را از یك مزرعه به مزرعه‌ دیگر می‌برد، من بهترین بذرهایم را به همسایگان می‌دادم تا باد، ذرات باروركننده نامرغوب را از مزرعه‌های آنان به زمین من نیاورد و كیفیت محصولات مرا خراب نكند».

3 دیدگاه

خالق : داستان درباره کشاورزی

پاسخ
لینک۱۳ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۱۵:۰۱:۳۰

مژگان : خوب بود

پاسخ
لینک۲۸ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۲۴:۰۲

مهدیه : خوب کوتاه و موثر

پاسخ
لینک۷ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۷:۲۹:۵۳

حامدسالمی : خوبه کوتاه و موثر

پاسخ
لینک۱۷ فروردین ۱۴۰۱ ساعت ۰۸:۰۲:۵۰