بی رحم
وقتی دوستش گنجشک های کوچک را با تیر و کمان نشانه گرفت، فکر کرد که او بی رحم ترین آدم دنیاست،
اما وقتی اولین تکه گوشت پرنده کباب شده را در دهانش گذاشت، کمی فکر کرد و بعد گفت: می شود تیر و کمانت را چند روزی به من قرض بدهی؟
وقتی دوستش گنجشک های کوچک را با تیر و کمان نشانه گرفت، فکر کرد که او بی رحم ترین آدم دنیاست،
اما وقتی اولین تکه گوشت پرنده کباب شده را در دهانش گذاشت، کمی فکر کرد و بعد گفت: می شود تیر و کمانت را چند روزی به من قرض بدهی؟
فرهاد 63660498190 : واقعاً جمعآوری این همه داستان کوتاه کار سختیه و البته برای علاقمندان به داستان و قصه یه فرصت عالیه که به صورت یکجا به یه معدن قصه دسترسی داشته باشن
ممنون از شما خانم هراتی عزیز
نیلوفر : واقعا زیبا و تاثیر گذار بود
مصطفی : لذت باعث از بین رفتن رحم میشه
یلدا : واقعا عالی بود همه همینن فقط قضاوت بعد اگه شرایط اون کا باشه ....
چرا که نه.
رها : نتیجش یا همون حکایتش بر میگرده ب کساییـ کـ چیزیـ از اون کاریـ ک میخوان انجام بدنـ نمیدوننـ
و هممینـ باعثـ میشه ک اشتباهـ کنن
من : کاش اسم نویسنده هارو هم ذکر کنید
فریبا هراتی : خیلی از داستانها به صورت بی نام در اینترنت هستند. نام نویسنده ها را اگر می دانستم ذکر می کردم.
میلان : جالب بود
Warm books : حکایت آدمهایست که اول ندانسته مرتکب خطا میشوند و بجای عذات وجدان قبح آن خطا برایشان ریخته میشود و ارتکاب گناه برایشان آسون میشه
حميدرضا : حكايت همه آدمهاست
سحر : داستان بی رحم زیبا بود