تعبیر خواب ساختمان
اگر کسی در خواب ساختمانی نوساز از ملک خود دید که آماده بهره برداری و استفاده بود، کاری را به اتمام می رساند و از آن سود می جوید. اگر عمارتی نیمه کاره از ملک خود داشت، کاری را نیمه تمام گذارده و اگر عمارتش کهنه و قدیمی بود، به کارهای سنتی راغب است.
اگر درب ساختمانش بزرگ و وسیع بود، وسعت رزق و روزی است و اگر کوچک بود، معنی برعکس دارد. اگر عمارتی برای کارهای عام المنفعه درست می کرد، در کارهای خیر مشارکت می کند و اگر ساختمان تکمیل شده بود، خیر دنیا و آخرت را خواهد برد.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن عمارت کردن درخواب بر چهار وجه است:
- صلاح این جهانی،
- خیر و برکت،
- کامرانی،
- گشایش کارهای بسته.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Mahy : به مامانم گفتم من رفتم پایین، یه بلوز و دامن پوشیده بودم وقتی رسیدم پایین یه مانتو بلند مشکی هم تنم بود و روسری هم دستم که ساتن و آبی رنگ بود با حاشیه مشکی، گفتم دیگه روسری نمی پوشم خواستگارمو پسرش هستن دیگه موهامو ببینه مشکلی نیست، داشتم ذوق میکردم موهام پر و بلند هم هستن ببینه خوشش میاد که جلوی در آپارتمان که در پایینترین طبقه بود فهمیدم داخل تعدادی مرد نشستن، اون آپارتمان متعلق به دایی من بود، و پدربزرگم میخواست از مکه بیاد، پدر بزرگم سالهاست فوت کردن، مهمونها منتظر نشسته بودن که فامیلهای زن داییم بودن و توی خونه یه پلاکارد زیبا با پارچه ساتن سبز کمرنگ با زری دوزی به پدربزرگم خوشامدگویی و زیارت قبولی گفته بودن، و روی دیوار نصب بود، تا مردهای دیگه رو دیدم، گفتم زشته پیش اینهمه مرد نامحرم بدون روسری برم، روسریم میپوشم اما دنباله موهام از روسری میزنه بیرون خواستگارم می بینه موهامو، جلوی در آپارتمان وایسادم و داشتم روسریم رو سرم میکردم که مامانم در واقعیت از خواب بیدارم کرد :(
فریبا هراتی
: شما محترمانه و متواضعانه رفتار می کنید و در عین حال که از خواستگارتان ناراحتیدو می خواهید با او جدی صحبت کنید؛ اما با مهربانی و آرامش و خردمندانه و با ظاهری خونسرد افکارتان را با او در میان می گذارید. سپس تصمیم می گیرید که افکارتان را صریح و رک و پوست کنده با او مطرح کنید و اجازه بدهید که او کاملا درک کند که شما چه احساسی دارید. شما با فرهنگ و اصیل رفتار می کنید و مثل یک مرد می توانید روی پای خودتان بایستید و از خودتان حمایت کنید. ایمانتان قویست و ازخدای بزرگ خواسته اید که با دعاهای خیر مرحوم پدربزرگتان؛ شما را کمک کند تا مشکلاتتان خاتمه پیدا کند. در عین حال که جدی و قاطعانه صحبت می کنید؛ و احساسات تان را با خواستگارتان مطرح می کنید؛ خانمانه و مدرن و مهربان هم رفتار می کنید. شما سعی می کنید که مثبت اندیش باشید و رفتاری برجسته و سرشار از موفقیت از خودتان بروز بدهید. بنابراین تعادل را در بیان افکارتان با خواستگارتان ایجاد می کنید و خیلی صریح و رک حرف نمی زنید بلکه محتاطانه تر افکارتان را بیان می کنید. خواب شما شامل 4 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون
Mahy : سلام عزیزم. خواب طولانی بود طبق فرمایش جنابعالی در دو قسمت ارسال شد. خواب دیدم منزل پدرم در یک آپارتمان برج مانند مدرن و زیبا طبقه بالاست مثلا طبقه بیستم، فکر کنم آخرین طبقه بودیم، من اولش پایین برج یک کفش اسپورت طوسی روشن زیبا پام بود، اپارتمان رو نگاه میکردم بعد رفتم بالا، کفشمو گذاشتم تو جاکفشی شبیه کفشم در واقعیت بود با خودم گفتم اینو می پوشم جلو خواستگارم، خوب و شیکه، رفتم داخل، تعداد زیادی پنجره در پذیرایی وجود داشت که زیبا و بزرگ بودند برخی حفاظ داشتن برخی بدون حفاظ، یک در میون شیشه سکوریت، و یک پنجره شیشه سکوریت و حفاظ فلزی و یک شیشه مات روش بود اما بیرون مشخص بود، روز هم بود، به مامانم گفتم این شیشه های مات رو برای حفاظ گذاشتن که کسی افتاد روی شیشه پنجره نشکنه مامانم گفت نه این پنجره ها که شیشه مات ندارن چی؟ گفتم راست میگی بعد با خودم فکر کردم اینا شیشه سکوریتی هستن و نشکن هستن،(بعد دیدم کنار..................... بلند شدم اینو پاک کنید ........................) بعدش دیدم همونجا آپارتمان پدرم نشستم دارم غذا میخورم، موهامو توی آینه نگاه کردم انگاری بالای سرم بیشتر جوگندمی و سفید بود، اما پر و بلند و قسمتهای پایین ساقه موهام مشکی کامل بودن، گفتم پاشم برم پایین فلانی، منظورم خواستگارمه، پایین تنهاست اخه با پسرش اومده بودن خونه ما و دیدمشون غذا خوردن و رفتن پایین.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. تعبیر خوابتان این است که پدر شما شرایط اقتصادی و روحی بهتری بدست خواهد آورد و شما به ثروت و تمول و جایگاه بالاتری در زندگی تان می رسید ولی احساس ایزولگی و تنهایی می کنید. شما شخصیتی مغرور و کم حرف داریدکه با هر کسی دوست نمی شوید. سبک زندگی فعال و پویایی را پیش گرفته اید و در زندگی تان رشد و پیشرفت می کنید. شما به باورها و اعتقادات قلبی تان پایبند باقی می مانید و سعی می کنید که جلوی خواستگارتان افکارتان را با نظم و ترتیب و با غرور و متانت بیان کنید. شما قادر هستید که چشم انداز تازه ای در زندگی تان ایجاد کنید. بینش و آگاهی شما زیاد است. اهل ریسک کردن نیستید و هیچ مانع و مشکل بزرگی هم سد راه موفقیت شما نیست. شما سعی می کنید که راجع به نگاهتان به زندگی، راجع به نقطه نظراتتان و راجع به تصمیماتی که می خواهید برای آینده تان بگیرید؛ با خواستگارتان صحبت کنید. از جهتی عده ای رفتار و عملکرد شما را زیر ذره بین گذاشته اند و شما را قضاوت می کنند. شما تلاش می کنید که شخصیتی قاطع و قوی، مستقل و خودمختار، جدی و با اراده از خودتان بروز بدهید و آرام و خونسرد ولی با جدیت از خودتان حمایت کنید. شما شاید وسوسه بشوید که با خواستگارتان با قاطعیت بیشتری حرف بزنید. برادر شما تلاش می کند که رفتار جدی تر و قاطعانه تری با شما داشته باشد و نظراتش را به شما تحمیل کند. شما از گذشته مجرب تر شده اید ولی احترام بیشتری برای خودتان قائل هستید و دیگران هم به شما احترام بیشتری می گذارند. شما با غریبه ها محترمانه ولی مرموزانه رفتار می کنید. خواستگار شما تلاش می کند که درک بهتری از شرایط شما پیدا کند ولی افکار خودش را سرکوب می کند و فکر می کند که در حد شما نیست و یا باید از خواسته ی خودش دست بکشد و یا از موضعی که قبلا در آن قرار گرفته بود؛ کوتاه بیاید. شما هم مثل او رفتار خواهید کرد و متواضعانه تلاش می کنید که او را درک کنید و او را همراهی کنید.
مريم : سلام. لطفا مخفی بماند.. ممنون میشوم تعبیر بفرمایید.
فریبا هراتی
: سلام. شما اهداف بالایی برای خودتان در نظر گرفته اید و از پتانسیل و ظرفیت خودتان به نحو احسن برای پیشبرد اهداف و رشد و پیشرفت دیگران استفاده می کنید تا دانشجویان شما بتوانند به دستاوردهای بالایی در زندگی شان برسند. پسر شما می داند که شما برای رسیدن به دستاوردهای بالا در زندگی تان با اعتماد به نفس و موفق رفتار کرده اید؛ پای حرف و عملتان ایستاده اید و با جرات و جسارت رفتار کرده اید. مردم از شما درسهای زیاد و آداب تعامل زیاد با دیگران را آموخته اند و برای قاطعیت و ماهیت رقابتی و شخصیت با اعتماد به نفستان است که توانسته اید روی پای خودتان بایستید و خودمختار و قوی رفتار کنید. تشکر از همراهیتون
Vahideh : سلام عزیزم!(لطفا مخفی باشه)
فریبا هراتی
: سلام. طاها و فاطیما به امنیت و گرمی و رفاه زندگی شما کنجکاو هستند. طاها می خواهد مرفه زندگی کند ولی فاطیما احساساتش را مخفی می کند. شما همرنگ جماعت شده و خودتان را به تقدیر می سپارید . از اینکه علی با شما بدرفتاری کرده هنوز کینه به دل دارید و ناراحتید. شاید محل زندگی او تغییر کرده و نزدیک شما آمده است. تشکر از همراهیتون
میثم : سلام و احترام خواب دیدم وارد یه عمارت یا موزه (انگار اصفهان بود) شدم و یه نفر در مورد یه کنسولی که در اتاق بود توضیحاتی میداد و از اتاق اومدیم بیرون دیدم یه سالن خیلی بزرگه که در آن استخر خیلی خیلی بزرگ وجود دارد که تماما" از سنگ سبز مرمر خوشگل درست شده و میگفت عمق ۳متری هم داره ولی بنظرم خیلی بیشتر بود و بنظرم خالی از آب! در حال نظاره بودیم و صحبت که یه دفعه از گوشه استخر یه جانور مثل هزارپا با پاهای بزرگ سریع اومد بالا و به سمت ما که دنبالش کردن نتونستن بگیرن هی سمت من میومد و در انتها اومد روی سمت راست بدن من نشست که بالاخره زدنش یا گرفتنش. بعدش یک فرد مسن که لباسهای سفید پوشیده بود و چهازانو نشسته بود را بغل کردم و نشستم در دامانش و گریه کنان سرگذشت زندگیمو تعریف کردم براش و گفتم زنم با من چه کرده و ....
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. شما اهداف بالایی برای خودتان درنظر گرفته اید. می خواهید در باره ی شخصیت یک خانم تحقیق کنید؛ از تجارب گذشته تان استفاده کنید و رشد و پیشرفت کنید. شاید شما شخصیتی ثابت قدم و متمول دارید ولی بعضی از اشخاصی که با ایشان تعامل دارید؛ خیلی با شما صداقت ندارند و بی احساس و بی عاطفه هستند. شما نگران هستید که مبادا تعامل با این اشخاص مانع رشد و پیشرفت تان در زندگی شود ولی در نهایت گول می خورید. اما بعد از مدتی دوباره خرد و بینش تان را تقویت کرده و درکتان بالاتر می رود و متوجه می شوید که همسرتان عاشق شما نبوده و به شما خیانت کرده است. تشکر از همراهیتون
Vahideh : سلام، وقت بخیر مخفی باشه
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما و پدرتان می توانید در راه رسیدن به خواسته هایتان با آرامش خاطر قدم بردارید و زمینه ی رشد و پیشرفت شما برایتان مساعد است. شما می خواهید زندگی تان را بازسازی کنید و با انرژیتر و قویتر و با اعتماد به نفستر از گذشته زندگی کنید. شما باید سعی کنید که روی جنبه هایی از خودتان بیشتر کار کنید و ذهنیت قویتر و سلامت جسمی بیشتری بدست بیاورید. سیستم فکری شما قویست و به باورها و اعتقاداتتان پایبن هستید. شخصیتی در ظاهر خشک و غیر قابل انعطاف و در واقعیت احساساتی و شکننده و بسیار مسئولیت پذیر دارید. شما می دانید که می توانید قوی و مقتدر باشید؛ به اوج موفقیت در کارتان برسید؛ دلسوز خودتان باشید و مثبت اندیش و امیدوار باشید که همه چیز دوباره برایتان خوب خواهد شد. اما هنوز به این باور نرسیده اید که شما می توانید بزرگترین حامی خودتان باشید. تشکر از همراهیتون
Hoshang : سلام.خدا قوت.هوشنگ ام.امروز صبح بود.فضا محل کارم بود.وارد یکی از ساختمان ها (یا آموزشی یا ریاست)شدم،از همان بدو ورود دیدم داخل ساختمان در حال باز سازی و نوسازی است.هر چقدر به طبقات بالاتر هم رفتم،همین طور بود،من از این سرعت عمل و بدون اطلاع رسانی و اینکه چگونه تمام رویه دیوار و کف طبقات را به سرعت تراشیدن ،برای ورودی داخل ساختمان،طراحی جدیدی داشتند،قدری متعجب بودم.تعداد کارگر کم و مصالح تنها شن و سنگریزه بود.ولی قرار بر آماده سازی سریع بود.انگار آب و آسانسور نیز قطع شده بود.از طبقات بیرون اومدم.بعد انگار در سر راه یکی از ساختمان ها در حالیکه کلاه به سر داشتم دراز کشیده بودم دانشجوهام از اونجا که رد می شدن من را دیدن و پس از سلام رفتن سوی دیگر نشستن.به نظر یکی از اونها(خانم) مورد توجه و محبت من بود ولی نمی خواستم بفهمند،گفتم یکی از شما بیاید.بعد فهمیدم،آب قطع بوده و دستشویی نبوده ،اون خانم در فضای باز درحال مدفوع است.وقتی فهمید من می بینمشون خودش را جمع کرد.در ادامه انگار دسته گل بزرگی که عرض اون خیابان را می پوشوند در خیابان شهر محل کارم به وسیله خودروی جابجا می شد،من پیگیر بودم که این برای دانشگاه است،باید محافظت شه.دقایق با اون افراد صحبت می کردم که من یکی از مسئولین دانشگاه هستم.البته دسته گل اطرافش قدری زبری هم داشت. بعد فهمیدم پشت اون خودرو میوه و سبزی فروشی است.من هندونه بزرگی را مرتب زیر سبزی ها قرار دادم.
فریبا هراتی
: سلام. طرز فکر شما بشدت تغییر می کند و شما تغییرات بزرگی در سیستم فکری تان ایجاد می کنید. ایده ها و افکار و عادات قدیمی تان را فراموش می کنید، نگرشهای تازه ای نسبت به زندگی پیدا می کنید و چشم انداز تازه ای برای شما در زمینه ی شغلتان ایجاد می شود. موج جدیدی از انرژی در وجودتان ایجاد می شود. شما جاه طلبانه تر به دنبال رشد و پیشرفت تان خواهید رفت و اعتماد به نفستان افزایش می یابد. شما روی جسم و ذهنتان کار می کنید تا شخصیت قویتری از خودتان بسازید و مشکلاتتان را از بین ببرید. اما برای رشد و پیشرفت در کارتان شما باید منطقی تر و جدی تر از گذشته رفتار کنید و انتظار نداشته باشید که همه چیز خیلی سریع برایتان فراهم بشود بلکه باید صبور و قوی باشید. شما می خواهید زندگی بهتری برای خودتان بسازید و ترجیح می دهید که از خودتان و ایده هایتان مراقبت کنید و افکارتان را با هر کسی در میان نگذارید. شما نیاز دارید که شرایط مالی بهتری داشته باشید تا کارهایتان را با سرعت بیشتری انجام دهید ولی امید ندارید که کسی به شما کمک مالی کند و به همین جهت نگرانیهای مالی فکرتان را ناراحت می کند. اما در نهایت مردم شما را به خاطر طرز فکر خردمندانه تان تحسین خواهند کرد و برایتان احترام زیادی قائل خوهند شد. البته کسانی هم پیدا می شوند که در ظاهر با شما مهربان و در باطن، با شما بد باشند و به شما حسادت کنند. شما سعی می کنید که با تلاش زیاد به ثروت و سلامت و سعادت برسید و خوشیهای زیادی را برای آینده خودتان و خانواده تان فراهم کنید. تشکر از همراهیتون
Vahideh : سلام
خواب۲۷ذیالحجه مخفی باشه
فریبا هراتی
: سلام. لطفا هر وقت خوابتان طولانی است محبت کنید در دو بخش متفاوت آن را ارسال کنید. طول خواب شما از طول مانیتور من بلند تر است و من نمی توانم همزمان که تعبیرتان را در باکس تعبیر می نویسم، همه ی خواب شما را یکجا مشاهده کنم. تعبیر این خوابتان این است که شما به فرهنگ و سنت های خانوادگی تان وابسته هستید و شخصیتی برونگرا و اجتماعی دارید. موضوعی در رابطه با علی مطرح می شود که شما مجددا به او فکر می کنید. علی با استفاده از رفتاری احساساتی سعی می کند که در دل دیگران و بخصوص شما جا باز کند. مادر او اما رفتاری خشک داشته باشد و منطقی به نظر برسد. شما به این فکر می کنید که در رابطه با زندگی نیلوفر و همسرش، نقش فعالی نداشتید و نظرات شما روی تصمیمات آنان تاثیری نگذاشت. نیلوفر در بالا و پایینهای زندگی، می خواست مشکلاتش را با شما مطرح کند ولی بعدا اوضاع در رابطه با زندگی او به خیر گذشته و مشکلی برایش ایجاد نشد و حرف زیادی هم از این مطرح نشد که شما به او کمک کنید. احتمالا نیلوفر می خواسته که از امکانات مالی شما استفاده کند که بعدا پشیمان شده. شوهر او سعی کرده که خونسرد و بی خیال رفتار کند. شما در رابطه با آنان خودتان را آنقدر راحت می دانید یا می دانستید که بعضی پیشنهادات و نظراتتان را به ایشان بیان کنید و مثلا بگویید که نباید به کسی اجازه بدهند در کارشان دخالت کند و از زندگی شان با خبر بشود. شوهر او به خاطر مشکلات مالی مجبور بوده که گاهی تابع نظرات دیگران باشد و به امکانات مالی شما حسرت می خورده است. جنبه های زیادی در زندگی نیلوفر و همسرش وجود داشته که باید روی آن کار می کردند تا بتوانند زندگی بهتری برای خودشان بسازند و استقلال خودشان را حفظ کنند. آنان با هم صداقت نداشتند و هر چند که همدیگر را دوست داشتند ولی از هم خیلی مخفی کاری می کردند. زمینه ی رشد سریع در زندگی آنان وجود نداشته و شاید مجبور بودند که تدریجا زندگی بهتری برای خودشان بسازند. شما هم سعی کردید که تدریجا درک بهتری از آنان داشته باشید و با شما هم صداقت نداشته اند. شما حوصله نداشتید که خیلی بخواهید در جزییات زندگی آنان دخالت کنید و فقط می توانستید از بعضی مسائل با خبر بشوید. تحولات تازه ای در زندگی آنان در راه بوده که شما از آن بی خبر بوده اید. مردم حرفشان را می زدند. شما در حمایت از آنان دستتان کوتاه بوده و کاری از دستتان بر نمی آمده. ولی به هر جهت، از مسائلی در رابطه با آنان با خبر می شوید که ترش می کنید و ناراحت می شوید. کسی در زندگی نیلوفر مخفیانه اقداماتی کینه جویانه علیه نیلوفر انجام داده و یک خانمی هم پشت سر آنان دروغ گفته و به دشمنی با آنان مسائلی را بیان کرده. نیلوفر از اینکه این اشخاص در زندگی او شر به پا کنند ناراحت و عصبانیست. شاید واقعا در زندگی نیلوفر جادو کرده باشند ولی استفاده از جادویی تازه، علیه جادوی قبلی، هر چند که تاثیر آن جادو را از بین ببرد؛ باز هم صحیح نیست!! دعانویسان موکلینی از جنیان دارند و وقتی که شما به آنان مراجعه می کنید تا جادو را باطل کنند؛ آنها از جادویی تازه استفاده می کنند و به این واسطه پای شیاطین و جنیان به زندگی تان باز می شود و شاهد اتفاقات عجیب غریب و ترسناک در زندگی تان خواهید بود یا افسرده و ناامید می شوید. برای دفع شر و جادو دعایی که برایتان می فرستم را هر روز بخوانید ولی با این اشخاص ارتباط نگیرید. طبق آیه 6 سوره ی جن استفاده از جادو و توسل به جنیان برای پیشبرد اهداف؛ کاری باطل و بی فایده است و جنیان هرگز نمی توانند پناه انسانها باشند. خوابتان شامل سه حق خواب بود. تشکر از همراهیتون
برای دفع جادو این آیات را هر روز بخوانید. سوره یونس آیات 81 و 82 - سوره نازعات آیات 27 تا 32 و سوره اعراف آیه 118 تا 122 .
فَلَمَّا أَلْقَوْا قَالَ مُوسَى مَا جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لَا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ
پس هنگامی که افکندند، موسی گفت: آنچه را در این صحنه آوردید، جادوست؛ مسلماً خدا آن را به زودی باطل می کند، قطعاً خدا، کار مفسدان را [که برای تقویت طاغیان انجام می دهند] به سامان نمی آورد.
وَيُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ
و خدا حق را با دلایل و معجزاتش ثابت و پابرجا می کند، گرچه گنهکاران خوش نداشته باشند.
أَأَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاءُ بَنَاهَا
آيا آفرينش شما دشوارتر است يا آسمانى كه [او] آن را برپا كرده است
رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا
سقفش را برافراشت و آن را [به اندازه معين] درست كرد
وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا
و شبش را تيره و روزش را آشكار گردانيد
وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا
و پس از آن زمين را با غلتانيدن گسترد
أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءَهَا وَمَرْعَاهَا
آبش و چراگاهش را از آن بيرون آورد
وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا
و كوهها را لنگر آن گردانيد
فَوَقَعَ الْحَقُّ وَبَطَلَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ
پس حقيقت آشكار گرديد و كارهايى كه میکردند باطلشد
فَغُلِبُوا هُنَالِكَ وَانْقَلَبُوا صَاغِرِينَ
و در آنجا مغلوب و خوار گرديدند
وَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سَاجِدِينَ
و ساحران به سجده درافتادند
قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ
[و] گفتند به پروردگار جهانيان ايمان آورديم
رَبِّ مُوسَى وَهَارُونَ
پروردگار موسى و هارون (۱۲۲)
--------------------------------
برای دفع شیطان و جادوگران و جنیان از رسول خدا (صلىاللّهعلیهوآله) روایت است که آیه ی سخره را بخوانند:
﴿إِنَّ رَبَّكُمُ اللّٰهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيّٰامٍ ثُمَّ اسْتَوىٰ عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهٰارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّرٰاتٍ بِأَمْرِهِ أَلاٰ لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبٰارَكَ اللّٰهُ رَبُّ الْعٰالَمِينَ ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً إِنَّهُ لاٰ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ، وَ لاٰ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاٰحِهٰا وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللّٰهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ﴾
به درستی که پروردگار شما خداست که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید، سپس به عرش چیره شد، میپوشاند شب را به روز که میجویدش به سرعت و آفتاب و ماه و ستارگان مسخّر به فرمان اویند، بدانید او راست آفرینش و فرمان، منزّه و پاک است، خدا، پروردگار جهانیان، پروردگارتان را بخوانید با زاری و در نهان زیرا که او متجاوزان را دوست ندارد و در زمین پس از اصلاح آن فساد نکنید و او را با بیم و امید بخوانید، همانا رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است.
همینطور از حضرت علی ع برای دفع جادوی شیاطین روایت است که این دعا را بخوانند:
بِسْمِ اللّٰهِ وَبِاللّٰهِ، بِسْمِ اللّٰهِ وَمَا شاءَ اللّٰهُ، بِسْمِ اللّٰهِ وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلّا بِاللّٰهِ . قالَ مُوسىٰ: ﴿مٰا جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللّٰهَ سَيُبْطِلُهُ، إِنَّ اللّٰهَ لاٰ يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ﴾، ﴿فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ مٰا كٰانُوا يَعْمَلُونَ، فَغُلِبُوا هُنٰالِكَ وَ انْقَلَبُوا صٰاغِرِينَ﴾
به نام خدا و به خدا، به نام خدا و آنچه خدا خواست شد، به نام خدا و هیچ نیرو و توانى نیست جز به خداى [بلندمرتبه بزرگ]، موسی گفت: آنچه شما آوردید سحر است، همانا خدا آن را باطل میکند، خدا کار بدکاران را اصلاح نمیکند، پس حق واقع شد و آنچه آنان انجام داده بودند باطل گشت، در آنجا مغلوب شدند و با خواری بازگشتند.
Vahideh : سلام عزیزم. وقتتون بخیرد(لطفا مخفی کنید)
فریبا هراتی
: من نظری نسبت به او و یا شناختی از این شخص ندارم .
shima : سلام .من خواب دیدم با مادر پدرم یه یه محله ای رفتیم و دو تا ساختمون قدیمی اونجا بود که قرار بود تخریب کنیم و بعد تجمیع بشن و یه ساختمون نو ساز بسازیم.من و پدرم گفتیم تا کارگران نیومدن خودمون یه قسمتایی که میتونیم رو خراب کنیم تا اونا برسن ،صاحب یکی از ساختمونا تو یه محله دیگه که فکر کنم محل مادربزرگم بود دو تا ساختمون قدیمی داشتن که جنوبی بود اونا رو میخواستن با این ساختمون جدید معاوضه کنن.من گفتم قبل از تخریب من برم تو ساختمون سمت چپی که سالم تره برم سرویس.یهو احساس کردم از پنجره طبقه سوم رفتم تو یه راهروی چهار متری اینطورا بود که سمت راست توالت و انتهاش حال پذیرایی بود،دیدم یه دختر بچه دوان دوان اومد سمتم متوجه شدم جن هست چون صورتش و سرش به سمت راست کش اومده بود اومدم بسم الله بگم که بره که نمیتونستم زبونم نمیچرخید ،رفتم جلوش دستشو بگیرم فرار کرد اومدم عقب اونم دوید سمتم منم یهو دستشو گرفتم کشیدمش از پنجره انداختمش بیرون .رفتم توالت برگشتم که برم پایین که از خواب پریدم.لطفا هم تعبیر این قسمت رو بگید هم تعبیر تخریب اون دوتا خونه قدیمی و ساختن ساختمون نوساز.متشکرم
فریبا هراتی
: سلام. شما و مادر و پدرتان ( یا شما با تمام وجودتان) می خواهید سعی کنید که هویت و شخصیت تازه ای به خودتان بگیرید؛ روی جسم و ذهنتان کار کنید و شخصیت قویتری از خودتان بسازید. شما با انرژی تر و جاه طلبانه تر از گذشته فکر می کنید. اعتماد به نفستان بیشتر می شود و زندگی تان را بازسازی می کنید. شما وقتی خیلی منطقی و عقلانی فکر می کنید؛ متوجه می شوید که رویکردتان نسبت به بعضی از مسائل غلط است و باید در راه و روش کارهایتان تغییراتی ایجاد کنید و از زاویه ی دیگری به پیشبرد کارهایتان نگاه کنید. شما باید افکار قدیمی و منحط و خرافات را از ذهنتان پاک کنید و به این باور برسید که این شما هستید که می توانید زندگی تان را بسازید. این شما هستید که می توانید ترسها و نگرانیهایتان را دور بریزید و برای ساختن یک زندگی آگاهانه تر و مدرنتر اقدام کنید. خانه های قدیمی همان افکار منحطی هستند که باید تخریبشان کنید و شخصیتی قوی و روشنفکرتر از گذشته برای خودتان بسازید. تشکر از همراهیتون
Mahboobeh : سلام
من خواب دیدم بابام خانه اش را خراب کرد بعد چند تا واحد خوب کنار هم ساخت.یکی دو تا واحد مونده بود تا بسازه.بعد رفتیم خونه داداشم.اونجا هم یک عده دیگه زندگی میکردند.یک نفر نان بزرگی پخت .واز آن نان خوردیم.منم یکم خوردم. بعد به بابام اعتراض کردم که واحدهای مونده را بسازه ، به من گفت: باید تا سر برج صبر کنی.پول دستم بیاد.
تو عالم بیداری و واقیعت هم بابام تصمیم داره خونمون رو بفروشه و یا با زمین معاوضه کنه و زمین رو بسازه.
با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خوابتان این است که پدرتان می خواهد زندگی قدیمی تان را تغییر داده و زندگی جدید و مثبت تر و متمولانه تری برایتان بسازد تا با انرژی تر بشوید و اعتماد به نفستان بالاتر برود. عده ای راجع به برادرتان صحبت می کنند و در کار او تفحص می کنند. شما به سود و ثروت خواهید رسید ولی دوست دارید که زودتر زندگی تان سر و سامان بگیرد و بتوانید از هر جهت به آرامش برسید. پدرتان برای اینکه شروعی تازه برای شما بسازد باید اول اعتبار کافی برای موفقیت خودش قائل باشد و بتواند با اعتماد به نفس کامل اینکار را بکند و نه اینکه عجولانه رفتاری داشته باشد که باعث پشیمانی او بشود. تشکر از همراهیتون