تعبیر خواب پیراهن
اگر کسی در خواب دید که پیراهن نو و سفید رنگی پوشیده، کار تازه ای به وی ارجاع می شود که از آن استفاده می برد. داشتن پیراهن نو و تمیز، نشانه داشتن موقعیت اجتماعی خوبی است که پیش رو خواهیم داشت و اگر پیراهنی چرک و کثیف باشد، تعبیرش بر عکس است. اگر کسی ببیند که پیراهنی نو از پارچه گران بها پوشیده، وضع خوبی خواهد یافت.
اگر ببینیم کسی پیراهن نو به ما هدیه کرد، کسی خدمتی بزرگ در حق ما می کند. دریدگی در قسمت جلوی پیراهن افشای راز است. برای خانم ها پیراهن محبوبیت و عزتی است که در خانواده و نزد شوهر خویش دارند. چنان چه در خواب ببینید که کسی پیراهنی به شما داد که از گرفتن آن خوشحال شده اید، خبری خوش دریافت می کنید و اگر آن پیراهن را نپسندید غمی به شما می رسد. در صورتی که پیراهنی را که نمی پسندید را نپوشید، غم و ناراحتی به وجود آمده، زیاد در حال و روز زندگی شما تعیین کننده و مهم نیست.
اگر در خواب ببینید که پیراهنی را پشت و رو پوشیده اید، مورد شماتت و سرزنش قرار می گیرید. اگر ببینیم جامه ای که پوشیده ایم، ظاهرش تمیز اما باطن و زیر آن چرک و کثیف است، از نظر اجتماعی آبرومند هستیم اما در باطن خصوصیات اخلاقی بدی داریم یا زندگی شخصی ما که از دید دیگران پوشیده است، با مشکلاتی مواجه است. وجود لکه ای کثیف بر روی لباس، تهمتی است که احتمالا به ما زده می شود.
لباس زرد و کثیف، معرف بیماری و ناراحتی است. پاره گی لباس افشای راز است. اگر رنگ لباس شما سیاه بود، عزت و اعتبار شما بالا می رود و اگر سرخ بود، نشانه شادی و خوشحالی است. رنگ سبز، سلامتی و ایمان و رنگ سفید خوشبختی و سفید بختی است. جنس لباس نیز معرف و بیانگر خصوصیاتی است که حوادثی را که در شرف وقوع هستند را شامل می شوند. لباس ابریشم، فریب و نیرنگ است و لباس از جنس پشم، گویای این است که مال و ثروتی به شما می رسد.
حضرت دانیال (ع) می گوید: جامه در خواب، کسب و کار مرد است. اگر جامه خود را نیکو ببیند، دلیل که کسب و کار او نیکو شود. اگر پادشاه یا بزرگی در خواب جامه خود سیاه ببیند، دلیل بر نیکویی حال او است.
اگر رعیت جامه خود سیاه ببیند، دلیل بر غم و اندوه است. جامه زرد، بیماری است و جامه سرخ در خواب، خرمی است و توفیق و طاعت. جامه سبز، حله بهشتیان و جامه سفید، بهبود و پیشرفت کار مردم است. اگر کسی ببیند جامه ای از پوست خر پوشیده است، دلیل که عز وجاه یابد.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن پیراهن در خواب ، اگر نو و فراخ باشد، بر شش وجه است:
- دیدن مردم،
- ستر،
- عیش خوش،
- ریاست،
- رامش و خرمی،
- بشارت. اگر کسی ببیند جامه خود را با قیچی ببرید، دلیل که چیزی به او رسد. اگر ببیند دزدان جامه او را بیرون کردند، دلیل که فساد در میان زنان وی افتد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Abbas : باعرض سلام من دیشب خواب دیدم یه پیراهن سبز فیروزه ای هدیه گرفتم پدر مرحومم پیشم بود ولی یادم نیست پدرم به من هدیه دادن یا شخص دیگری پیراهن رو پوشیدم خیلی رنگ وطرحش دلچسب بود برام درحالی که دکمه های پیراهن رو درتنم می بستم بکی از دکمه ها یکی به آخر مونده از پایین پیراهن نخش دررفت ودکمه جداشد پیراهن رو درآوردم تا دکمه رو بدوزم ولی پدرم گفت نه ببرپیراهن رو عوض کن من با اصرار گفتم ولی یه دگمه رومی دوزیم ونیاز به عوض کردن نداره پدرم اشاره به جای دگمه های پیراهن درتنم کرد وگفت بببن جای دگمه ها بالا وپایبن هست ودیدم راست میگه دگمه های بالای یقه ام جابجا دوخته شده وچروک میشه پیراهن رو درآوردم وتا کردم ودرحال تاکردن افسوس میخوردم که چقدر رنگ فیروزه ای قشنگی داره وباید عوضش کنم درهمبن حین خودم رو دیدم که یک پالتوی بارانی کرم رنگ زیبایی درتنم نشسته وتا روی زانوهایم رو پوشونده خودم رو توی آیینه میدبدم واز تیپ بارانی پوشبده خودم خوشم میومد ودر نظرم بود این انگار هدبه پدرم بجای اون پیراهن بودوبعدش دراطاقی من وپدرم ویک کودک خردسال سر سفره ای نشسته بودیم وپدرم نان برشته خشکه تعارفم میکرد ومن کنار بخاری نشسته بودم واحساس کردم اون کودک سردش هست بلند شدم وکودک رو دعوت کردم بیاید کنار بخاری تا گرم بشه واون تعارف وتشکر میکرد وپدرم با روی خوش ولبخند به من نگاه میکرد ودیگه چیزی بیاد ندارم.
فریبا هراتی
: سلام. سلام. روح پدرتان شاد. شما شخصیتی مهربان و پر انرژی دارید. روشنفکر، با ایمان و نیکوکار هستید. به صلح ذهنی و آرامش رسیده اید، بینش شما قویست و می خواهید در رفتارتان این شخصیت را به دیگران اثبات و ابراز کنید. ولی موردی پیش می آید که نمی توانید آنطور که باید و شاید تصویر خوبی از خودتان به دیگران ارائه دهید و به دلائلی اعتماد به نفس شما کم می شود و یا احساس ناامنی خواهید داشت. پدرتان می خواهد که شما سعی کنید که خیلی احساسی رفتار نکنید و نگرانیهایتان را بروز ندهید. و نیز او از شما می خواهد که خیلی زود به هر کسی اعتماد نکنید و زیاده از حد نسبت به مردم و تعاریفی که از شما می کنند، خوشبین نباشید. پدر شما همچنین از شما می خواهد که حالا که شما در شرایطی امن قرار گرفته اید، برای او خیرات نان بخرید و بین مردم فقیر پخش کنید تا او که تولدی تازه یافته و شروعی تازه را در آخرت آغاز کرده، از برکت و ثواب کار خیر شما بهره مند شود. تشکر از همراهیتون
علی : سلام
با آرزوی قبولی طاعات
خواب دیدم پیراهنی سفید رنگ دارم (احتمالا آن را خودم دوخته بودم) و آن را روی میز صاحب کارم قرار دادم و مشغول طراحی آن با خودکار بودم و خطوطی عمودی با خودکار روی آن می کشیدم، خطوط آنچنان منظم بودند که باعث شگفتی خودم شدند و به این فکر بودم که بعد از اتمام طراحی، آن را بپوشم.
ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. همینطور برای شما. شما برای زندگی تان برنامه ریزی کرده اید که رفتاری با کرامت و سرشار از آرامش و انصاف از خودتان بروز دهید و عادلانه به حل و فصل کارهایتان بپردازید. اما صاحب کار شما شاید از جهاتی با عملکرد شما مخالف است و شما نمی توانید توقعات و انتظارات او را به راحتی برآورده کنید. شما می خواهید تاثیری ماندگار روی کاری که انجام می دهید، از خودتان به جا بگذارید و مجبور هستید که گاهی خلاف نظر صاحب کارتان اقدام کنید. تشکر از همراهیتون.
Amir : سلام ، وقت بخیر ، لطفا پنهان کنید ، ممنون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما در ابتدا فکر می کنید که بهتر است خود واقعی تان را نشان دهید، نشان دهید که خردمند و آرام و وفادار هستید و تمایلی برای مواجهه با مشکلات ندارید؛ و نسبت به آینده خوش بین هستید و خونسردانه کارهایتان را می کنید ولی بعد، تصمیم می گیرید که وانمود کنید یا نشان دهید که به ارتباطات خانوادگی و ضوابط و قید و بندها خیلی مقید هستید، منیت ندارید و با شرایط خودتان را وفق می دهید و مهربان هستید ولی در عین حال، خیلی هم دقیق و تیز و زیرک نیستید و نقطه ضعف هایی هم دارید. ( یعنی فکر می کنید بهتر است دیگران فکر کنند که خیلی هم زیرک و دقیق نیستید - شاید به این خاطر که توقعات کمتری از شما داشته باشند و یا خود واقعی شان را به شما نشان داده و از شما نترسند. ) تشکر از همراهیتون
Kimiyazare : سلام خواب دیدم روزمعلماست وبرای رفتن به خانه مادرشوهرم کادوخریدم (هیچ کدام معلم نیستن)ونان شیرینی روبرای برادرشوهرکوچیکترم خریده بودم وقتی واردشدم مثل اتاق دفتربودوهمه نشسته بودن و خیلی گرم بامن احوال پرسی کردن انگارمن توخواب بیماری داشتم ومن لاغر شده بودم (من کمرم رو عمل کردم)یکی از فامیلا راجب خاستگارخواهرشوهرم ازمن پرسید که چرا پسره از اون کوچیکتره(این خاستگارالان حرفش هست)منم جواب دادم من اونواصلاندیدم بعد برادرشوهر بزرگترم که عقد کرده خیلی برای من خوشحال بود وکادوروبازکرد دیدم پیراهن چارخونه آبی وسبزوسفید استین کوتاه هستش پیش خودم گفتم ای کاش دوتامیگرفتم .اون پوشیدش وخیلی خوشش آمدمنم تعریف میکردم وذهن اونو میخوندم که خیلی ازتعریف کردن من خوشش میاد بعدبانامزدش رفتن بیرون منم وارداتاقیشدم مراسم برای پدرشوهرم (فوت شدن)گرفتن وهمه مشکی پوشی
فریبا هراتی
: سلام. شما درسهای زیادی از تعامل با مادر شوهرتان، از او آموخته اید و می خواهید از خانواده ی شوهرتان حمایت کنید. شما خودتان را با دیگران مقایسه می کنید و احساس تان این است که به پای استانداردهای دیگران نمی رسید و خودتان را دست کم می گیرید. شاید کسی نظری منفی راجع به خواهر شوهر شما داشته باشد ولی شما از او بد نمی گویید. برادر شوهر شما از اینکه شما معتقدید که او رفتاری خردمند و روشنفکر و مثبت اندیش دارد، از شما قدر دانی می کند و شما آرزو می کنید که او بتواند از نظر مالی هم قویتر شده و تعادل بیشتری را در زندگیش بدست آورد. روح پدر شوهرتان شاد. همه ی شما از فوت او ناراحتید ولی باید به این نکته توجه کنید که او فقط حضور فیزیکیش را در دنیا از دست داده و روحش زنده است. تشکر از همراهیتون
Maryam : سلام و احترام، رمضان مبارک
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. تشکر. همینطور برای شما. روح مادرتان شاد. دوست مادرتان به شما فکر می کند و دلش می خواهد بتواند رفتاری مشابه با مادرتان نسبت به شما بروز داده و به شما محبت کند. خواهر شما ( یا خودتان به صورت غیر مستقیم) احتمالا باعث شده ( یا شده اید) که او متوجه ی اشتباه خودش بشود و بفهمد که از ارزش و اعتبار خودش کاسته است. او می داند اشتباه کرده، می خواهد معنویت را در خودش قوی کند تا هارمونی بیشتری را در وجودش ایجاد کند. تشکر از همراهیتون
رعنا : خسته نباشید. همسرم هم اکنون خواب دید که من در حالیکه پیراهن بلند سپیدرنگ به تن داشتم، در مسجدی زیبا و پر از نور، سرگرم رقصیدن بودم و کسی ازم فیلم‌برداری می‌کرده. مسجد سپید و صورتی بوده، در پوشاک من هم کمی صورتی وجود داشته. پیشاپیش سپاس از تعبیر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما شخصیتی با کرامت و پاک و آرام دارید، ایمانتان قویست و نسبت به آینده تان مثبت اندیش و خوشبین هستید. مردم روی رفتار شما کنجکاو هستند و ایمان شما نه صرفا با عبادات بلکه با رفتارتان و در عمل با مهربانی تان ثابت می شود. شما با مردم رفتاری شیرین و مهربان و دلسوزانه دارید. تشکر از همراهیتون.
سحرم : سلام خانم هراتی عزیز متنم مخفی بشه
فریبا هراتی
: سلام. دختردایی هایتان رفتاری متمولانه و سرشار از شادی و پرستیژ از خودشان بروز می دهند و می خواهند نشان دهند که متمایز و برجسته هستند. شما هم می خواهید مانند آنان رفتار کنید. اما زمان گذشتن از یک مسئله یا موضوعی که در ذهنتان امیدوار هستید که عملی شود، گذشته و آن مسئله هرگز عملی نخواهد شد. شاید شما به دنبال موقعیتی هستید که این چنین رفتاری نشان دهید ولی نمی شود و باید از فکر کسی یا کاری که بشدت شور و علاقه به آن دارید منصرف شوید. تشکر از همراهیتون
فرشته : باسلام خواب دیدم مجلسی دارم که میزبانم و سفره ای بزرگ پهن هست با قاشق و ملاقه و سرویس طلایی گذاشتم و همه قوم همسرم دور سفره هستن،یک مجلس باشکوهتر داشتم در خانه ویلایی که نااشناست،پیراهن بنفش بلند و زیبا و ارزشمندی تنم بود و میرقصیدم فامیل و دوست همه بودن و یک به یک مهمانها میومدن و من با دسته کلید بزرگ پدر مرحومم در دست که یک کلید ارغوانی در میان دسته کلید، می دویدم بسمت دروازه و اونو از قفل باز میکردم تا مهمونا بیان.باز برمیگشتم در سالن و میرقصیدم با خواهرم با فامیل خوشحال بودم، پیراهن بنفشم خیلی بلندو زیبا بود.بعضی مهمونها میومدن با خودشون شیره میوردن در دبه هایی که شیره به رنگ عسل و روشن بود. یک قطره چکان بود که شیره درونش بود مثل عسل شیرین و من چند قطره خوردم و قطره چکانو در دهانم گذاشتم. انگشتانمو هم در دهانم گذاشتم شیرین بود و حس میکردم حتی دیگر کمر درد هم ندارم همه دردهام رفته بود چند مربع کوچک قهوه ای دیدم که کمی دیگران برمیداشتن برام عجیب بود که ایا فامیل تریاکی بودن و من نمیدونستم. ممنونم.
فریبا هراتی
: سلام. زندگی شما پیشرفت زیادی خواهد داشت. روشمند هستید ؛ به اهدافتان می رسید و تحولی بسیار مثبت را در زندگی تان تجربه می کنید. شما حامی خانواده تان هستید و عاشق آنهایید و متقابلا آنان عاشق شما هستند و می خواهند که شما سلامت و خوشبخت باشید. شما رفتاری با پرستیژ و با قدرت و اقتدار و بسیار مهربانانه و خردمندانه و دلسوز از خودتان نشان می دهید و می توانید مشکلات خودتان و دیگران را به خاطر شرایط و موقعیتی که مرحوم پدرتان ( روحش شاد) برایتان فراهم کرده، حل و فصل کنید. شما به ثروت و رفاه زیاد می رسید و همه ی مشکلات خودتان هم از بین خواهد رفت. تشکر از همراهیتون.
Shoka : سلام وقت بخیر صبح 18 شعبان خواب دیدم از اتاق بیرون اومدم جلو آیینه خودمو نگاه کردم لباس و شال سبز آبی پوشیده بودم و کمی موهام که مشکی بود از زیر شال بیرون بود و صورتم کمی جوانتر و بچه تر از الان بودم تو آیینه خودمو دیدم و لبخندی زدم و رد شدم رفتم تو هال مثل هال خونه پدربزرگم بود(پدرمادرم)توهال یک تخت بود روی تخت دیدم پدرم خدابیامرزم نشسته وسالم(پدرم قبل از فوتش بیمار بودند)توخواب هم من و مادرم برای پدرم دعامیخوندیم وگرنه میگردیم.پدرم پیرآهن سفیدی پوشیده بود انگار پیراهن همسرم بود و موهاش مشکی ولی کوتاه مردانه بود جنس موهاش و حالت مو مثل موی همسرم بودبعد یکدفعه داد زدم با خوشحالی که پدرم زنده شده برگشته سالمه .مادرمم تو آشپزخانه بود اومدبیرون که پدرمو ببینه پدرم از تخت اومدپایین وقتی نزدیک شد لباس راحتی تو خونه پوشیده بود(همیشه درواقعیت میپوشید)ولی روبه روی پدرم که ایستادم می‌خواستم ببوسمش ولی انگار تو فکر بود و نمیخاست من ببوسمش وچون پدرم از من بلندتر بود قدم بهش نمیرسیدو خودش هم خم نمیکرد ببوسمش پام رو بلندکردم و روقلبش بوسه زدم همون موقع گردنش دیدم که درشت سالم بودولی باز گردنش مثل گردن همسرم بود برام آشنا بود.بعد پدرم رفت طرف مادرم ولی مادرمو بغل کردو بوسید مادرم شال گلبهی رنگی سرش بودو دربغل پدرم گریه میکرد ولی درواقعیت پدرم از مادرمم قدبلندتره ولی تو خوابم با مادرم هم قد بودو من توفکربودم چرا پدرم ناراحته ازمن میگفتم شایدبیمارستان که بستری بوده انتظارداشته برم عیادتش و میگفتم نمیدونستم فکر میگردم دعا میخوندم توخونه کافی بود.ممنون میشم اگرتعبییری داره بفرمایید
فریبا هراتی
: سلام. تصویر ذهنی شما از خودتان این است که شخصیتی آرام و مثبت اندیش و با ایمان و خردمند دارید و رازدار خودتان هستید ولی شما آنقدرها که متصور هستید، مجرب و خردمند نیستید و بر اشتباهاتتان اصرار می کنید. شما به فرهنگ خانواده تان پایبند هستید. روح پدرتان شاد. او از اینکه شما و مادرتان دعاهای خیر تان را برای آمرزش و آرامش او می فرستید خوشحال است ولی پدرتان از رفتاری که شما در زندگی بیداریتان دارید ناراحت است. پدرتان مانند همسرتان رفتاری با کرامت و درست دارد. طرز فکر او هم مانند همسرتان است. او درکش از شما خیلی بالاتر است و آگاهی های او از شما بیشتر و گناهانش از شما کمتر است. بعضی از رفتارهای شما نابخردانه و بچه گانه به نظر می رسد و پدرتان از شما انتظار دارد که خردمندانه تر فکر کنید. پدر شما سعی می کرد که بین عقل و منطقش تعادل ایجاد کند و خیلی از روی احساسات و یا خیلی بی احساس رفتار نکند. او از مادرتان که مهربان و خردمند و دلسوز است راضیست و هر دوی آنان درک بالاتری نسبت به شما دارند. شما همیشه برای خودتان در ذهنتان، تحلیل ها و دلیل تراشی های ذهنی خودتان را دنبال می کنید و به جای اینکه واقعگرا باشید، همیشه آنجور که خودتان دوست دارید مسائل را تحلیل می کنید. همیشه مضطرب هستید و دنبال منفی ترین شرایط می گردید و بدترین سناریوها را برای خودتان فرض می کنید. به مسائل گیر می دهید و حساسیت به خرج می دهید. این رفتار شما مطابق با آموزه های پدر و مادرتان نیست! ادامه ی این روند باعث می شود که دیگران شخصیت شما را سطحی و یا نابخردانه متصور شوند و این دور از شاءن و مقام شماست. تشکر از همراهیتون
Shoka : سلام خانم هراتی امیدوارم حالتون خوب باشه و زیر سایه خداوند مهربان درصحت سلامت کامل باشید انشاءالله.خوابم رو دقیق یادم نیست فقط این صحنه رو یادمه دایی مادرم که فوت شده بود(مسن بودند) ویک اقای دیگه که برام حس اشنایی داشت درخیابان شهری ک زندگی میکنم ایستاده بودند روبه روی یک رستوران هردوپیرهن مردانه آبی روشن تنشون بودو دایی مادرم سرحال بود(درصورتی که بیماربودکه فوت شدن) همسرم با ماشین اومد روبه روشون ایستاد پیاده شده و اومد سمت من و اونا تقریبا روبه روی ما اونطرف ماشین بودند دایی مادرم نگاهم میکرد چیزی نمیگفت و اون اقا با لبخند به من گفت همسرم انگار سیگارکشیده بوی سیگارمیاد (ولی سیگار دستش نبود و نمیکشید ودرواقعیت همسرم سیگارمیکشه)من اشاره به دایی مادرم کردم گفتم همراه برادرش بوده (برادرکوچکترش اون هم مسنه ولی درقید حیات )ولی اون لحظه اونجا نبود انگار درجایی دیده بودتش وباهم بودن بعدنگاه به داخل ماشین انداختم تمیز بودولی بوی کمی سیگار حس میکردم .اینم اضافه کنم که من دایی مادرم رو اصلا درزمان حیاتش باهاش ارتباطی نداشتم نمیدونم به چه دلیل نگاهم میکرد.اگرتعبیری داره ممنون میشم بنویسین
فریبا هراتی
: سلام. تشکر از محبت و دعاهای خیر شما. تعبیر خوابتان این است که روی امواتتان شاد، دایی مادرتان روحش زنده و آزاد است و چون الان در کالبد روح زندگی می کند، برای حضور در جاهای مختلف نیاز به جسم نداد و از همه ی روحیات و افکار خانواده و فامیلش هم با خبر است. شما شخصیتی با فرهنگ و اصیل دارید برای همین دایی مادرتان می خواهد شما را کمک کند و بگوید که شما هم باید خردمند و آرام باشید ( مطابق با فرهنگ خانواده تان). همسرتان تلاش می کند که مشکلات خودش را در تنهایی خودش حل کند ولی در تعامل با شما، خونسرد و آرام باشد ولی الان همسرتان از بابت مسئله ای فکرش ناراحت است و عزم و اراده اش را جزم کرده که این مشکلات را خودش حل و فصل کند. نگاه دایی مادرتان به شما گویای این است که او می خواهد به شما بگوید که به نفعتان است که حالا شما به همسرتان ثابت کنید که فرهیخته و مهربان هستید تا همسرتان در کنار شما احساس آرامش کند. برای شادی روح او هم فاتحه بخوانید. تشکر از همراهیتون.