تعبیر خواب آبستنی و حامله بودن
اگر کسی خواب ببیند که آبستن است، تعبیرش این است که برای رسیدن به موقعیت و امکانات بهتر، سعی و تلاش خواهد کرد و با اراده و نیروی قوی در راهی که آرزویش را دارد پیش خواهد رفت.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر ببیند که شکم او بزرگ شده بود چون زن آبستن، دلیل کند که او را مال و نعمت دنیا حاصل گردد و هرچند که شکم بزرگتر ببیند، مال دنیا بیشتر خواهد بود.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر فرزند نابالغ خود را آبستن ببیند، دلیل که اگر پسر بود، پدرش را نعمت و مال حاصل گردد و اگر بیننده خواب دختر بود، مادرش را نعمت و مال حاصل شود.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
بهان جان : سلام.خواب دیدم لباسی که در واقعیت ۸ سال پیش روز عقدم پوشیده بودم و سفید بود رو پوشیدم و انگار جشن عروسیم بود ولی رقص نبود مهمان هم بود و مهمان ها آرایش داشتن و من فقط چشام آرایش داشت و دیدم رژ نزدم گفتم اشکال نداره حالا بعد رژ لب هم میزنم.یکی از مهمانها از لباسم برای خودش خوشش اومد و بعد دید که پشت لباسم یقه ش بازه گفت نه یقه ش بازه خوب نیس.بعد رفتم دستشویی مقداری مدفوع کردم و ادرار کردم و بعد حس کردم حامله هستم و بچه تکان های بسیار آرام و کمی میخورد در حدی که من دقت میکردم تکان رو بفهمم من گفتم این بچه از بچه ی اولم آرامتره.و قرار بود طبیعی زایمان کنم.به مادرم گفتم اسمش رو میزارم علی مادرم گفت نه من به خواهرت گفتم اسم بچه شو بزاره علی و من گفتم من به اون چیکار دارم خب منم میزارم علی.توی ذهنم اسم رضا هم اومد ولی باز دلم میخواس بزارم علی.
فریبا هراتی
: سلام. شما روابط شخصی تان را با همسرتان مورد ارزیابی قرار می دهید و از بعضی مسائل ناراحتید. مشکل بزرگی برایتان پیش نیامده ولی عده ای راجع به شما صحبت می کنند و آنان ناراحت هستند و یا سعی می کنند که با شما با سیاست رفتار کنند. شما بینش قویتری نسبت به گذشته پیدا کرده اید و چشمانتان را کاملا باز کرده اید تا حقایق را بهتر ببینید. در بیان احساستان دروغ نمی گویید. شاید حمایت کافی از جانب همسرتان دریافت نکرده اید. نگرانیهای مالی و احساسی تان دفع می شود و هدف تازه ای در دلتان دارید که می خواهید آن را اجرا کنید. متوسل به امام رضا ع یا حضرت علی ع شوید که انشالله در کارتان موفق شوید. تشکر از همراهیتون
g m : سلام و روز بخیر.
همسر من چند شب پیش خواب دیده که تو خونه فعلیمون هستیم. من بهش خبر می دم که باردارم. ناراحت می شه و گویا احساس می کرده بچه دختره. به من اصرار می کرده که بندازمش منم می گفتم نه نمی شه این مخلوق خداست و جون داره و گناه داره. اونم می گفت اگه بازم پسر شه با 3 تا پسر می خوای چی کار کنی؟ از ترس و استرس بارداری من از خواب بیدار شده : )))))
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خواب همسرتان این است که شما امیدوارید که شرایط مالی تان بهتر شود و می خواهد به شما دلداری بدهد که می تواند از پس تمام مخارج شما برآید و اینکه شما نباید نگران باشید. انشالله شرایط مالی شما در آینده بهتر خواهد شد. باید صبور باشید تا وقتش برسد. تشکر از همراهیتون
Mahla : سلام من دیشب خواب دیدم که حامله ام ولی اصلا چهره ای از همسرم یا شخصیتش تو خواب به یاد ندارم ولی توی خواب میدونستم متاهل هستم و بچه از همسرمه ولی در عالم واقع من مجردم توی خواب داشتم عکسهای دوستهامو که ازدواج کردن میدیدم عکسهای مهمو نی هاشون که توش خیلی خوشحال بودن مثلا در حال رقصو شادی بودن نمیدونم چرا عکسهاشون دست من بود یکدفعه یکی از دوست های دوران دبیرستانم که الان دیگه توی شهر ما نیست و متاهل و دوتا بچه داره اومد خونمون زیاد هم باهم بعد مدرسه رابطه خوب و مستمری نداشتیم اولش دلم نمیخواست بیاد تو ولی اون از یک در دیگه اومد تو خانه یک دفعه دست زد به شکمم و تبریک گفت و خیلی خوشحال شد از این که من باردارم واقعا خوشحالی تو چشمهاش موج میزد منم هنوز شکمم زیاد گنده نبود ولی خیلی خوشحال بودم دست به شکمم میزدم سفت بود میگفتم هنوزم ۳و نیم ماهمه یک کم شوخی کردیم و یاد گذشته کردیم به شوخی میگفت قهوه خوردی دلت باد کرده یک کم گذشت دیگه ناراحت نبودم اومده خونمون خیلی دوستداشتنی بود میشه لطفا خواب منو تعبیر کنید ممنون
فریبا هراتی
: سلام. شما نسبت به انجام کاری متعهد می شوید یا شده اید و هدفی در ذهنتان هست که می خواهید آن را عملی کنید؛ یا نسبت به مسئله ای ناراحت هستید و دلتان شور می زند و به هر جهت، راجع به این هدف و پروژه، یا نسبت به نگرانیهایتان با کسی صحبتی نمی کنید. شما خودتان را با دوستانتان مقایسه می کنید و تصوراتی راجع به زندگی آنان دارید که شاید خیلی هم درست نباشد. شما به این فکر می کنید که اگر دوستان سابق شما الان شما را با این شرایط و احساسات امروزتان می دیدند، به حال شما تاسف می خوردند و دلشان برایتان می سوخت. هر چند که شما سعی می کنید که خیلی احساساتتان را بروز ندهید و نشان ندهید که ناراحتید. شما فکر می کنید که همیشه همینطور بوده و به خواسته تان نرسیده اید. شما دلتان می خواهد یک دوست خوب داشته باشید و راجع به تصمیماتتان و خواسته هایتان با او صحبت و مشورت کنید. نه اینکه احساساتتان را درون خودتان حبس کرده و پنهانی غصه بخورید. تشکر از همراهیتون.
Mahla : متشکر
narjes99 : سلام خانم هراتی عزیز. من متاهلم و یه بچه دارم. خواب دیدم باردارم و میخام با دوستام سوار ماشین سرویس دهی محل کارم بشم و برم سرکار. دوستام میدونستن باردارم و البته دست میکشیدم رو شکمم و مدام بهشون میگفتم حامله ام. و شکمم بر آمده بود نمیدونستم جنسیت بچم چیه .انگار داشتم سیب میخوردم دقیق یادم نمیاد. تنها چیزی ک واضح یادمه اینه ک حامله بودم و شکمم بر آمده بود و اینکه خیلی خوشحال بودیم. با دوستام میگفتیم و میخندیدیم و من مدام دست روی شکمم میکشیدم و با خنده میگفتم حامله ام.تا اینکه سوار ماشین شدیم توی راه نمیدونم چیزی بهم تعارف دادن بخورم یا اینکه توی ماشین جامون نمیشد و خیلی چسبیده بودیم بهم و باز من گفتم من حامله امااا دوستمم میگفت اره این حاملس.هرچی که بود با خوشحالی و خنده خیلی تاکید داشتم که حا مله ام
فریبا هراتی
: سلام. شما فکرتان به خاطر مسئله ای ناراحت است و یا ایده و پروژه ای در فکرتان هست که تمایل دارید عملی اش کنید. شما می خواهید از حمایت دوستانتان برخوردار باشید. سعی می کنید که خردمندانه فکر کنید و تصمیمات عاقلانه ای برای زندگی تان بگیرید. برای دفع شر صدقه بدهید که انشالله فکرتان ناراحت نشود. تشکر از همراهیتون.
نیلوفر : سلام خانم هراتی سال نو مبارک
من خواب دیدم رفتم گالری نقاشی دخترعموی همسرم،اونجا دو طبقه بود و یه گروه اورده بود که داشتن براش اونجارو دیزاین میکردن،خیلی شیک و لاکچری بود،دوست قدیمیم هم که ازش دو ساله بیخبرم اونجا بود،من به او با خوشحالی گفتم که فرزند دومم رو باردارم،بعد به دخترعموی همسرم همینو با خوشحالی گفتم،او گفت نمیدونم اوردن فرزند دوم با این شرایط(منظورش شرایط اقتصادی و اجتماعی جامعه و جهان بود)کار درستیه یا نه،بعد یکی از نزدیکانش بهش گفت جای این حرفا بهش تبریک بگو.منم ی لحظه از بارداریم دلسرد شدم اما بعدش با خودم گفتم هر وقت بخوام میتونم بندازمش اما زود این فکرو بیرون کردم از سرم
فریبا هراتی
: سلام. سال نوی شما هم مبارک. شما تمایل دارید که شخصیتی موفق داشته باشید و نشان دهید که می توانید تعادل و آرامش را در زندگی تان ایجاد کنید. می خواهید خیلی با پرستیژ رفتار کنید و شخصیتی تاثیرگذار داشته باشید. شما باید از تجارب قدیمی خودتان استفاده کنید چون چیزی در گذشته ی شما هست که روی زندگی و موقعیت امروزتان تاثیر گذار است. اگر در بیداری قصد بارداری دارید، این بخش از خوابتان شاید بازتاب افکار خودتان در بیداریست در غیر اینصورت شما می خواهید هدف و پروژه ای را عملی کنید که نیاز دارید از تجاربتان استفاده کنید و به جای تایید دیگران، باید خودتان از درون مطمئن باشید که کاری که انجام می دهید برایتان درست هست یا خیر. تشکر از همراهیتون
Pantea vatanchi : سلام لطفا مخفی باشد
فریبا هراتی
: سلام. شما به خاطر دوست پسر سابقتان به اندازه ی کافی غصه خورده اید و دیگر وقت آن رسیده که از فکر او بیرون بیایید و غمهایتان را رها کنید. شما به اهداف تازه ی خودتان مشغول خواهید شد و بیشتر از این برای او ناراحت نخواهید شد. تشکر از همراهیتون
سمیرا : سلام وقتتون بخیر، لطفاً خوابم مخفی باشه
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. تعبیر خوابتان این است که شما احساسات خودتان را در وجود خودتان حبس کرده اید و راجع به آن با کسی صحبت نمی کنید ولی از شرایطی که دارید نگرانید و غصه می خورید؛ اما احساساتتان را بروز نمی دهید. احتمالا خانواده ی شما با ازدواج شما موافقت می کنند و از غم رها می شوید ( منوط به اینکه نامزدتان واقعا بخواهد با شما ازدواج کند). مادرتان سعی می کند که تاثیر مثبتی روی شما بگذارد و کاری کند که مشکلات شما روانتر به پیش بروند. او شور و عشق شما را درک می کند و به ازدواج شما راضی خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
Zosati : سلام من سه شنبه صبح بعداذان صبح یعنی دیروزخواب دیدم که خاله ام که درشهرستان زندگی میکنه اومده تهران وایشون54سال سن داره، شکمش مقداری بزرگ شده بود گفتم چاق شدی خاله، یکی گفت حاملست فردا صبح زایمان داره تو همون بیمارستانی که دوتا فرزند قبلیش رو زایمان کرده، شوهرخالمم می‌خندید به هم چشمک می‌زدند، پسر یکی دیگه از خاله هام گفت خیلی بچه تواین سن خوبه عصای دست پدرومادر، منم دربیداری خیلی به بچه ی دوم فکر میکنم ولی درعمل پاپس میکشم، تو خواب باز به بچه ی دوم فکر کردم، خاله ام به سرش آمپول میزدن که ریزش نگیره، فرداش من خاله ام رو توبیمارستان دیدم که نافش بازشد وازنافش یه بچه فیل رحمش و بازیپ بازکردو دراومد بعدخاله ام گفت به این راحتی دراومد اینا چرا 3.5میلیون پول بیمارستان میدن، دوباره زیپ رو بست و منتظر اتاق عمل شد، خاله های دیگه ام به شدت نگرانش بودن، بچه اش به دنیا اومدوپسربود وخیلی زود بزرگ شد و اندازه ی یه پسر18ساله شد،شبیه خاله ام بود، منم دوتاتیکه طلا توگردنی داشتم که دخترونه بود مامانم گفت اینو کادو نده به خاله ات من گفتم ماچه میدونستیم پسره اینم طلاهه دیگه، جعبه ی طلا3قسمت داشت و 2قسمتش رو دوتا توگردنی کوچیک ازطلا گذاشتم و یه قسمتش رو باچندتا زیورآلات بدل، مامانم پرکردکه کادو ببرم، دراین حین من خونه ی خودم بودم که ازپریز آشپز خونم که تو خواب کنارش باز بود خونه ی جاریم رو دید میزدم، یه‌دفعه دیوار آشپزخونه افتاد و کامل خونشون رو دیدم، پدرشوهر مادرشوهرم نیز منزلمون بودن ولی هیچ کدوم تعجب نکردیم چون دربیداری در دومحله ی متفاوتیم، همه ی اینارو تو یه خواب دیدم، تویه همایشیهم شرکت کردم که کلی تخمه ی کدو دستم بود ومادربزرگم که فوت شده هم یه نوزاد کوچیک بغلش بود
فریبا هراتی
: سلام. خاله شما از غم رها می شود و گشایش کار خواهد داشت. اوضاع به نفع او پیش می رود و خیالش راحت می شود. کارهای او مطابق با برنامه ریزی خودش، به موفقیت خواهد رسید. او می تواند سبک زندگی متمولانه ای داشته باشد و با صبر و تحمل، اهدافش را به دست می آورد.خاله تان خردمندانه و قوی رفتار می کند و از افکار و خاطرات بد قدیمی دوری می کند. او مراقب است که فریبش ندهند و خودش هم خودخواهانه رفتار نمی کند و مسئولیت پذیر است. خانواده ی شما به او افتخار خواهند کرد و شما از او زیاد تعریف می کنید و حتی اغراق آمیزتر از واقعیت از موفقیت های او می گویید. رازهای جاری شما برایتان فاش می شود و از شرایط مالی و امنیت زندگی او هم با خبر می شوید. خودتان به ثروت می رسید و مادربزرگتان هم روحش شاد؛ به آرامش و موفقیت در دنیای آخرت رسیده است. تشکر از همراهیتون
Zosati : سلام، شب شنبه 31اردیبهشت مصادف با20شوال یکی از اقواممون خواب دید که من حامله بودم و شکم داشتم، بچه ام هم به دنیا اومد دختر بود، پوستش چروک بود و سبزه با چشمانی عسلی روشن،( من خودم هم چشمانم عسلیه)و میگفت من توی خواب زیبا شده بودم و یه شکم گرد داشتم وکسی از بارداری و بچه دارشدن خبرنداشت، حتی دخترم هم نمی‌دونست که من بچه به دنیا آوردم، ممنونم از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. شما از غم رها خواهید شد و به ثروت و سرمایه ای می رسید هر چند که کسی از تحولات مثبتی که در زندگی شما در جریان است، با خبر نیست و شاید کسی فکرش را هم نمی کند که شما از تجاربتان استفاده کنید و با تمام وجود، تلاش کنید که در انجام کارهایتان به موفقیت برسید. تشکر از همراهیتون
Zosati : سلام خانم هراتی، بنده متاهل هستم و درزمان مجردیم دوخواستگاربه نام سامان و پیمان داشتم که باسامان ازدواج کردم، شب یکشنبه خواب دیدم، بعد اذان صبح خواب دیدم که انگار دوباره مجردم و دوماهه باردارم پیمان و سامان خواستگارانم بودن و من درخواب میدونستم که باهر دو رابطه ی جنسی داشتم و پیمان پرده ی من رو زده بود و سامان بامن رابطه داشت، رابطه رو ندیدم فقط میدونستم که ارتباطی بوده وبسیارناراحت بودم چون نمیدونستم که بچه از کیه، می گفتم به هرکدوم اگه جواب مثبت بدم بعدبه دنیااومدن دی ان ای میگیرن و شاید برای دیگری باشه، به مادرم هم نمی تونستم بگم، فکرسقطم که میکردم میترسیدم دیگه باردارنشم، کل خوابم رو غصه داشتم، که از خواب پریدم
فریبا هراتی
: سلام. شما به خاطر بعضی مسائل در زندگی تان احساس نگرانی و ناراحتی دارید و این نگرانی را در دل خودتان پنهان کرده اید و دوست ندارید راجع به آن با کسی صحبت کنید. شاید اخلاقیات یا خصلت هایی در پیمان بوده که شما آنها را می پسندید و تمایل دارید که در وجود همسرتان هم این خصلتها وجود داشته باشد. شما با پیمان شاید راحت تر یا صمیمانه تر و صادقانه تر می توانستید صحبت کنید و یا فکر می کردید که او احساس عاطفی و فیزیکی تان را بهتر می توانسته فراهم کند. البته شما به همسرتان هم متعهد هستید ولی این احساساتی که عرض کردم، در ضمیر ناخودآگاه شما وجود دارد که می خواهید از فکر آن بیرون بیایید. تشکر از همراهیتون