کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب آدرس

تعبیر خواب آدرس از دید لوک اویتنهاو
تعبیر خواب آدرس را با صدای بلند خواندن، تغییراتی در آینده صورت خواهد گرفت.
تعبیر خواب آدرس را روی پاکت نوشتن، شما خبرهای جالبی خواهید شنید.
تعبیر خواب بدنبال یک آدرس رفتن، بزرگ شدن خانواده و یا جمع دوستان است.
تعبیر خواب به دنبال یک آدرس گشتن، اتلاف وقت است.

تعبیر خواب آدرس از دید کتاب سرزمین رویاها تعبیر خواب یك آدرس می نویسید، بدون دقت و احتیاط هیچگونه معامله یا اقدامی نكنید.
تعبیر خواب اشخاص دیگر آدرس می نویسند، كارهایی كه بدشانسی بدنبال آن است.
تعبیر خواب یك آدرس مربوط به كار، شانس و شادی است.
تعبیر خواب یك آدرس را روی یك نامه عاشقانه می نویسید، خبرهای خوش است.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

16 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

Diana

Diana : سلام به شما . خواب دیدم رفتم دانشگاه اما کلاسا و طبقه ها تغییر کرده بودن تو همون لحظه عشقم اومد ازم آدرس کلاسو گرفت و من متعجب شدم از اینکه باهام همکلام شده و گفتم که منم دارم دنبال همون شماره کلاس میگردم . از چند تا دانشجو کلاسو پرسیدم و انگار همون کلاس دو بخش بود یه طرفش کلاس نقاشی بود و قسمت دیگه ش کلاسی ک من باید میرفتم ، سر کلاس نشستم و کمی که گذشت برگشتم عقب یکی از دوستانمو دیدم و کنارش چند تا صندلی خالی بود و رفتم پیش اون نشستم و بهش گفتم ببخشید باهات دست نمیدم دستم نوچه و انگشتمو مکیدم ،طعم شیرینی داشت .
کلاس که تموم شد توی راهرو دو تا از بچه ها رو دیدم که یکیشون نوزاد بغلش بود ، نوزادو بغل کردم خیلی دوست داشتنی بود و بعد رفتم سمت واحد آموزش که کلاسای خیاطی برگزار میشد چند تا جزوه برداشتم و فک میکردم ماله خودمن و یه دختر جوانی اومد و متوجه شدم که بعضیاشونو اشتباهی برداشتم و اون دختر ناراحت شده بود که یکی از الگوهای لباس تا خورده و بهش گفتم میرم خونه همین الگو رو براش میکشم اما کاغذ من جنسش فرق داره ، بعد خانومی اومد که کار منو درست کنه و شروع به یه کارایی کرد شبیه نقاشی با پاستل روی پارچه بعد نخ و سوزن خواست ، در کمال تعجب توی کیفم کلی نخ و سوزن بود که یکیشونو دادم به اون خانومه

سپاسگذارم بانو هراتی عزیزم از ترجمه های زیباتون

پاسخ
لینک۱۶ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۳۰:۰۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به تجربیات جدید و سطوح مختلفی از آگاهی خواهید رسید و همزمان با شما، عشقتان نیاز به کسب همان تجربه ها برای موفقیت در زندگی پیدا می کند. درکنار تجربیاتی که در زندگی کسب می کنید، و موازی با آن شما باید حواستان باشد که نیاز دارید مهارت های خود را برای بالا بردن توانایی هایتان، برای طرز بیان افکار و عقایدتان افزایش دهید. یاد بگیرید که چی چیزی بگویید و چه چیزی را نگویید و هیجانات خود را جگونه مطرح و کنترل کنید. پس اگر فقط صرفا به کسب تجارب دیگر بپردازید و این قسمت را نادیده بگیرید، یک بخش مهمی از توانایی هایتان کم خواهدشد. فعلا از شرایط خودتان راضی هستید ولی دوست دارید زودتر شما هم به اهدافتان برسید. شما سعی خواهید کرد کارهایتان را اصلاح کنید و روابطتتان را با دیگران درست کنید. نیاز دارید تصویر جدیدی از خودتان خلق کنید و نگرش های جدیدی را بیابید. به عبارتی شما باید رشد و بلوغ عاطفی تان را بارور کنید. به اندازه کافی هم بلد هستید از روش های خودتان استفاده کنید و نیاز به تقلید از کسی ندارید. شما رابطه های خراب یا موقعیت های از دست رفته را بهبود می بخشید و روابطتان را با دیگران برقرار می کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۶ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۵۹:۱۶
Maryam

Maryam : سلام خانم هراتی صبح عالی بخیر
منخواب دیدم که همراه با مامانم میخواستیم بریم خونه برادر شوهرم (که الان 7 ماهه بخاطر تصمیمم به جدایی رابطم قطعه) و تازه میخواستیم از شوهرم (که ایران ساکن نیست) تحقیق کنیم؟!! خیابونی که بودیم درست بود وولی من و مادرم به در جایی رفتیم که من میدونستم انجا آدرس خونه برادر شوهرم نیست. وارد یه آپارتمان شدیم .همزمان که خواستیم وارد اپارتمان بشیم یه دختر جوانتر از من و مادرش هم میخواستند مث ما راجع به شوهرم از برادرشوهر و هم عروسم تحقیق کنند .من به مادرم گفتم اینجا خونه اونا نیست ولی مادرم گفت بیا پشت سر اینا بریم.مخالفت نکردم و وارد لاوی شدیم .کنجکاو بودم که اونا کی اند آخه من زن شوهرم بودم ولی انگار اون دختره هم ازش خواستگاری شده بود واسه شوهرم.خلاصه ما دورتر بودیم واونا یه واحد توطبقه همکف رو زدن و بهشون گفتن همچین کسانی نداریم اینجا.اونا نمیدونستن ما هم مثل اونا همین قصد رو داریم که بریم خونه برادر شوهرم و این همون آدرس اناس که دنبالشن.بعد من به مادرم گفتم بیا زود بریم بیرون ساختمان تا کسی نفهمه.موقع برگشتن دم در و توی لاوی خیلی دختر بود و وارد میشدن و میرفتن سمت اسانسور و پله ها و من از یک دخترخانم در استانه در ساختمان پرسیدم چرا اینجا اینقدر پر رفت و امده و اون گفت آخه طبقه بالای اینجا آموزشگاه موسیقی است و ما اونجا میریم و من همون موقع صدای آوای موسیقی شنیدم و با مادرم بیرون اومدیم.
ممنون میشم مثل همیشه زحمت تعبیر رو با توجه به شرایط زندگیم بفرمایید.سپاس.

پاسخ
لینک۱۸ دی ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۱۰:۳۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما به احتمال قوی متوجه خواهید شد که می خواهند کسی را برای شوهرتان در نظر بگیرند و به جای شما او را به خارج بفرستند. اما با خواسته ی آنها موافقت نخواهد شد و مردم همه دنبال رسیدن به هارمونی و هماهنگی در زندگی شان هستند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۸ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۵۶:۱۶
leili

leili : خواب دیدم در پایه ی پیش دانشگاهی مشغول تحصیل بودم. خیلی وقته از اون دوران میگذره. رشته ی من در واقعیت ریاضی فیزیک بود.
درخواب به کلاس ریاضیات ( گسسته و جبر و ریاضی باهم ) دیر رسیدم. وقتی وارد کلاس شدم ، معلممون آیت بی غم بود (ایشون به عنوان طنزپردازامسال در خندوانه شرکت کردن و در واقعیت دندونپزشک هستن) . وقتی وارد کلاس شدم گفتم من دیر رسیدم میشه از اول توضیح بدین. جلوی چشم معلم بودم ولی منو نمی دید تا اینکه گفتم بابا من جلوی چشمتم گفت آهان تنها چادری کلاس تو هستی. من رفتم ته کلاس نشستم. معلم دوباره از اول توضیح داد. به نظر معادله ی ساده ای بود ولی پیچیده توضیح می داد. در حیاط مدرسه و درکل مدرسه مشغول برپایی مراسم جشنی بودن. بعد از کلاس از بازار ظرف سازی رد می شدم. دیدم معلم ریاضی توی مغازه ای که دیگ های طلا و مس می ساختن داره به بچه ی صاحب مغازه درس میده از دور منو دید گفت برای امتحان داری می خونی ؟ گفتم شنیدم پیش دانشگاهی قراره حذف بشه و من راحت میشم ، بعدش درحالی که چادر نمازم سرم بود گریه کردم و داشتم می رفتم به آدرسی که باید می رفتم.

ببیخشید که دوبار ارسال کردم در خواب قبلی ارسالی یادم رفت به جشن اشاره کنم.
ممنونم

پاسخ
لینک۴ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۰۴:۵۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما هنوز درس های زیادی از حساب و کتاب زندگی است که باید بیامورید و خیلی خودتان را با اعتماد به نفس کامل و توانا حس نمی کنید که از پس زندگی بربیایید. حتی فکر می کنید که تاالان باید همه چیز را یاد گرفته باشید و دیر هم شده ولی به هرحال سعی می کنید که به حساب بیایید و دیده شوید و تاثیر گذار باشید. شما به اهداف خودتان و به سطوح بالاتری از رشد می رسید. از نظر شما زندگی چیز سختی نیست اگر این همه شیله پیله در آن نباشد و دنیا دنیایی مادی گراست که در آن معنویت جایگاه قوی ای ندارد و شما از این جهت ناراحتید.

پاسخ
لینک۴ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۰۲:۳۹
Fati

Fati : سلام.خواب دیدم با شوهرم تو ماشینش هستیم و یه زن ناشناس هم هس که باید پیداش میکیردیم و مثل اینکه پلیس بودیم و باید یجوری میکشوندیمش بیرون از خونه یا میرفتیم تو خونش و دستگیرش میکردیم.من با همراه زنه تماس گرفتم و به بهونه اینکه میایم خاستگاریش ادرس پرسیدم و گفتم میایم خونتون.ادرسش هم اسم خیابون یادم نیس ولی کوچه رو گف که نیلوفر هس.راه افتادیم دنبال ادرس ولی تو کوچه های شبیه به هم انگار دور خودمون گشتیم.پیاده شدیم از ماشین و با شوهرم فک میکردیم چیکار کنیم و چه نکنیم شوهرم گف دستام خیلی سردن و یخ زدن و من حس کردم برف باریده بود و هوا سرد بوده و ما تو موتور بودیم که دستاش یخ کرده در حالی که تو ماشین بودیم.بی اختیار تو خواب گفتم قربون دستات بشم من!تصمیم این شد که من دوباره با زنه تماس بگیرم بهش بگم که ادرستون یکم مشکله لطف کن بیا بیرون از خونه تا بشناسیم خونتون رو اونم میخاس از سرش وا کنه که گفتم ما تو محلتونیم الان.و اونم از سر ناچاری گف باشه.ولی اون اقا خودش شاهده.گفتم چه شاهدی اون اقا دوماده.منظورم شوهرم بود.مثل اینکه خانومه بو برده بود که برای دسگیریش میریم ولی مطمین نبود.سوار ماشین که میخاسم بشم بیرون رو زمین برف بود و یه وسیله ای که نمیدونم چی بودد پر برف شده بود یکم برفشو تکوندم ولی از بس عجله داشتیم نتونسم همشو پاک کنم انداختم تو ماشین و رفتیم.از خواب بیدار شدم و نمیدونم خانومه رو پیدا کردیم یا نه

پاسخ
لینک۲ تیر ۱۳۹۷ ساعت ۰۸:۳۰:۰۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما دنبال راه حل مشکل خود می گردید که دنیای با صفا و آرامشی را که با همسرتان داشتید از نو پیدا کنید و به امنیت برسید شوهر شما احساس می کند انگار کاری از دستش بر نمی آید و روحیه اش خراب شده است و شما شدیدا به او علاقه دارید. با وجودی که امکان وصل شدن شما به هم زیاد است ولی موقعیت خود را خیلی سخت تر از آنچه که در واقعیت هست، در نظر گرفته اید و انگار باری از مشکلات هست که باورتان نمی شود که از زندگی تان محو شود. ولی خوابتان به هر حال می گوید که هم شما هم شوهرتان به فکر آشتی هستید هر چند که هنوز تا آشتی مانده است و ته خوابتان مشخص نیست که آشتی می کنید یا خیر.

پاسخ
لینک۲ تیر ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۳۸:۴۷
Madyar

Madyar : ببخشید یادم رفت بگم دفعه ی قبل، حیوان ها بزرگ بودن، من دم شون رو دیدم و نزدیک دم که انگار رنگارنگ بود، و بچه هم داشتن، دیواری که روش بودم هم آجری بود با طرح قدیمی.....ممنونم

پاسخ
لینک۲۵ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۲۲:۱۸
Madyar

Madyar : سلام، من خواب دیدم که انگار توی بازارم، ولی مغازه دارها میخواستن مغازه ها شون رو تعطیل کنن و بیان تو خیابان و توی وانت بساط کنن، یکی دو نفر هم انجام داده بودن، من انگار به یکی از آشناهای که زخمی بود کمک کردم و فکر میکردم خیلی کار خوبی انجام دادم، چند تا از دوستان از جلوم رد شدن، چیزی از یکی شون پرسیدم که جواب نداد، بعد میدویدم، از ی آقایی آدرس جایی رو پرسیدم، با مهربانی آدرس داد و اسم محله ی مادربزرگم هم توش بود، دویدم و رفتم، اونجا ی منطقه ی حفاظت شده ی پارک مانند بود با ی آب روان که خیلی عمیق نبود،ی جایی من پام رو گذاشتم تو آب کم عمق، کلا توش ی حیوان دریایی بزرگ و بچه هاشون زندگی میکردن، انگار قبلا مردم اذیت شون میکردن، دیگه نمیگذاشتن مردم بیان اونجا که از بین نرن، من رفته بودم بالای ی دیوار و بهشون نگاه میکردم، بعد انگار متوجه شدن کسی اونجاست و بعدش من بیرون بودم. تشکر

پاسخ
لینک۲۵ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۰۸:۵۵:۳۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما احساس می کنید که در زندگی تان یک حفره خالی وجود دارد و چیزی در زندگی هست که کم دارید و متوجه می شوید که خیلی از مردم افسرده شده اند و احساس ناامیدی می کنند و دنبال روش های جدیدی هستند که به اهدافشان برسند. شما مهربان و خیر هستید و از اینکه به دیگران کمک کنید احساس آرامش می کنید. فکر می کنید که چقدر خوب بود مردم مثل آدمهای زمان مادربزرگتان با معرفت بودندو هوای همدیگر را داشتند. درست است که آن موقع ها خیلی ثروت نبود اما همه چیز با صفا بود. مردم قدر زندگی گذشته شان را ندانستند و الان دیگر نمی توانند آن صفا و صمیمیت قدیم را پیدا کنند. شما دید وسیعی دارید و طبعتان بلند است و موانع را زیر پا می گذارید ولی شما به تنهایی قادر به انجام کار بزرگی نیستید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۵ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۲۹:۵۰

بابک : سلام من دیشب خواب دیدم که در خیابان بودم و چند نفر اوباش امدند و یکی از انها از من ادرسی را پرسید و من راه را به انها نشان دادم و بعدش رفت ان طرف و یکی از دوستانش امد که خردسال بود شمشیری را به طرف من پرت کرد و نوک شمشیر به کمر من گرفت و کمی درد گرفت و من شمشیر را بلند کردم و به قصد پس دادن ارام به سمت او پرت کردم که در جلوی او افتاد و دیدم دوباره شمشیر را برداشت و به سمت من حرکت کرد و من نیز فرار کردم و از خواب پریدم.این تعبیرش چیه؟؟؟

پاسخ
لینک۵ دی ۱۳۹۶ ساعت ۰۷:۲۶:۰۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. اینکه شما آدرس را بلند به آنها گفته اید، به این تعبیر می شود که ناهماهنگی بین افرادی که شرور هستند و رفتار بد آنان باعث ایجاد خطر برای شما خواهد شد مگر اینکه اصلا به طور کلی از هر گونه رفت و آمد یا تماس یا حتی راهنمایی نسبت به این افراد اجتناب کنید!

پاسخ
لینک۵ دی ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۳۱:۰۲
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.