تعبیر خواب آغوش گشودن
اگر کسی در خواب دید به روی کسی آغوش گشوده، نسبت به آن شخص، ابراز علاقه و محبت خواهد کرد. اگر کسی بر وی آغوش گشود، از جانب آن شخص به او ابراز محبت خواهد شد. اگر در درگاه خانه شخصی را در آغوش گرفتید که نمی شناختید مسافری به خانه شما وارد می گردد و اگر در درگاه خانه ای نا آشنا و غریب که به شما تعلق ندارد و آنجا را نمی شناسید کسی را در آغوش گرفتید به سفر می روید.
تعبیر خواب بغل کردن
اگر کسی از پشت شما را بغل کرد در روزهای آینده مورد اتهام قرار می گیرید که برای اثبات بی گناهی خود باید تلاش و تقلای زیادی بکنید. اگر کودکی را در آغوش گرفتید نیازمند محبت اطرافیان خود هستید. اگر زنی در خواب ببیند که کودک نا آشنایی را در آغوش گرفته جاری یا خواهر شوهرش از او بدگویی می کنند.
اگر در خواب دیدید که حیوانی را در بغل گرفته اید و نوازش می کنید با شخصی که اختلاف دارید و احتمالا بین شما خصومتی وجود دارد آشتی می کنید. در آغوش گرفتن گربه حسودی است . اگر گربه به شما تعلق داشت، کسی به شما حسادت می ورزد و اگر گربه متعلق به دیگری بود شما به دیگری حسد می ورزید. در آغوش گرفتن سگ نیاز به وفاداری و نشانه فقدان آن است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
dazire : سلام خواب دیدم خونه همکار شوهرم رفتیم و من و پدر و مادرم اونجا هستیم و شوهرم انگار رفته بود داخل شهر نمیدونم نبود و خانوم همکار اقام که با هم دوست هستیم و رفت و امد داریم شروع کرد به گله کردن پیش منو مامانم که شوهرم با یه شاگرد ارایشگر که پایین خونمون هست بهم خیانت کرده بوده و شوهرش اصلا اهمیت نمی‌داد من تعجب کردم چون تو بیداری همو دوس دارن و بعد یهو دیدم شوهرش منو خیلی سفت بغل کرد و من گردن و سینه اشو میدیدم که انگار لخت هم بود و باهام حرف عاشقانه میزد که یادم نمونده این کار رو جلو پدر و مادرم و زنش کرد و اونها انگار ترسیدن بهش چیزی بگن اونهم انگار میگفت می خوامت برامم هیچی مهم نیست هرکس چی میگه و بعد انگار به زور میگفت گردنمو ببوس و می چسبوند به لبم و من صورتشو دیدم و گفتم چقدر شکسته شده و خجالت حس گناه داشتم و هم از لحاظ عاطفی آغوشش رو دوس داشتم
فریبا هراتی
: سلام. قبل از تعبیر خوابتان از شما استدعا می کنم هرگز حروف و کاراکترهای خوابتان را سهوا" و یا عمدا" به هم نچسبانید. اینکار، علاوه بر اینکه به چشم بنده آسیب می رساند؛ خلاف مقررات سایت هم هست؛ و باعث می شود که در شمارش کاراکترهای خواب شما اشتباه شده، و خدای نکرده مدیون سایت و کارمندان آن می شوید چون حقوق کارمندان سایت از تعابیر تامین می شود. من خواب شما را ادیت کردم و اصل خوابتان با ادیت آن، حدودا 50 کاراکتر اختلاف داشتند!! با توجه به اینکه ادیت شده ی خوابتان 762 کاراکتر و معادل 12 کاراکتر از حد مجاز بیشتر بود، من به خاطر 12 کاراکتر از شما تقاضای تمدید حق خوابتان را ندارم. اما چنانچه تمایل داشته باشید دوباره برای سایت خواب ارسال کنید، و مجددا حروف خوابتان را به هم بچسبانید، از تعبیر خوابتان معذور خواهم بود!!! ( مثلا نوشته اید : ""گردنموببوسومیچسبوندبهلبم "" در حالی که باید بنویسید گردنمو ببوس و می چسبوند به لبم. اما تعبیر خوابتان این است که شما سعی می کنید که خردمندانه به زندگی خانم همکار شوهرتان فکر کنید. او در مقابل همسرش احساس ناامنی می کند و به او سوء ظن دارد؛ و یا اینکه خودش اعتماد به نفسش کم است و دلش به حال خودش می سوزد و به همین جهت فکر می کند که همسرش به او ممکن است خیانت کند. همسر او اما افکار شما را می پسندد و از اینکه شما می توانید بین قلب و عقلتان تعادل ایجاد کنید و منطق تان را از دست نمی دهید و یا خیلی بی احساس رفتار نمی کنید، شما را تحسین می کند. همسر او تمایل دارد که شما هم تصدیق کنید که او می تواند خردمندانه فکر کند و در بیان احساساتش افراط و تفریط به خرج نمی دهد. این آقا از اینکه همسرش ته دلش نگران خیانت اوست، احساس تاسف می کند ولی شما معتقدید که او شخصیتی حمایتگرایانه دارد. تشکر از همراهیتون
فرزانه : سلام پنج شنبه ۲ محرم خواب دیدم که (کسی که دوستش دارم و بهم ابراز علاقه کرده ولی ازش ناراحتم و ۲ ماهه ازش خبری ندارم و دندانپزشک است و تو دانشگاه تدریس هم میکنه )علیرضا داره تو یه کلاس که فقط من اونجا هستم تدریس میکنه و تو تخته چیزهایی مینویسه و از اینکه من اونجام خوشحاله ولی من قیافه گرفتم و بهش نگاه نمی‌کنم بعد پا شدم و از اونحا رفتم بیرون و دو تا خانم رو تو راه دیدم که با من همراه شدن بعد به یه در رسیدیم که پلاکش ۷۵ بود گفتم اشتباه اومدیم باید پلاکش ۵ باشه و برگشتم به کلاس و زن داییم را دیدم که به علیرضا میگه فرزانه واست نان پخته و آورده و علیرضا با نگاه محبت آمیزی بهم نگاه کرد و اومد منو محکم با عشق بغل کرد و با هم بغل کرده رفتیم بیرون سوار آسانسور شدیم که تو آینه آسانسور خودمون رو دیدم که هر دو لبخند میزنیم بعد به طرف در پلاک ۵ رفتیم
فریبا هراتی
: سلام. او می خواهد به شما درسهای تازه ای از زندگی را بیاموزد و می خواهد به او اثبات شود که آیا شما به او و توانایی های او شک دارید یا خیر. همچنین او درگیر مسائلی است که فکر شما را ناراحت کرده و ترجیح می دهید که به او بی محلی کنید و ناراحتی تان را با قهر نشان می دهید. شما عزم و اراده تان را جزم کرده اید که خواسته ی خودتان را مطابق با دل خودتان بدست بیاورید و نه اینکه بنشینید ببینید خداوند چه برایتان تقدیر کرده است. پس باید سعی کنید که به جای قهر، اصیل و با فرهنگ رفتار کنید و از تجارب خانواده تان استفاده کنید. باید به علیرضا نشان دهید که برای موفقیت او ارزش قائلید و در این راه به او کمک می کنید. شما قدم اول را برای آشتی با علیرضا برمی دارید و انشالله آشتی خواهید کرد و هر دویتان به خواست قلبی تان می رسید. لازم به ذکر است که بعضی از خوابهای دوم ماه برعکس هستند و در اینصورت هم شما با هم توافق می کنید که یا با هم بمانید یا از هم جدا شوید. تشکر از همراهیتون
فراز : سلام خانم هراتی عزیز
در واقع خواب من درمورد نوازش هست، ۱۷ ذی الحجه صبح زود دیدم من و همکارام بر سر سفره بزرگی غذا میخوردیم، غذای بقیه تمام شده بود و در حال رفتن بودند، مردی ک میشناسم در سمت راستم و زنش در کنارش بود، شوهره بین من و زنش نشسته بود و غذا میخوردیم، زنش داشت بامن صحبت میکرد، یهو شوهرش دستش گذاشت رو کمر من و شروع کرد نوازش، من جا خوردم و ترسیدم زنش و بقیه ببینن، مدتی منو نوازش کرد تا زنش اومد نشست جلو من که بقیه حرفاشو بزنه، ترسیدم دست شوهرشو توی موهای من ببینه، دستمو بردم پشت سرم تا دست اون مرد را بردارم که با خشونت دست منو پس زد و دستشو برد به گوش و گردنم، برام عجیب بود چون زنش دید ولی هیچ عکس العملی نشون نداد و خودشو زد به ندیدن، من واقعا ترسیده بودم که دیدم شوهره جلو زنش منو بوسید که یهو بیدار شدم.
تشکر فراوان از زحمات شما
فریبا هراتی
: سلام. این آقا، سعی می کند که از افکار شما سردربیاورد و آن را ارزیابی و درک کند. او نقاط قوت شما، نقاط ضعف شما و مسئولیت هایی که شما به دوش می کشید را بررسی می کند و سعی می کند که متوجه شود که شما منطقی هستید و یا از روی احساسات رفتار می کنید. او سعی می کند که حتی متوجه ی احساسات شما بشود و نظرات خودش را به شما تحمیل کند. البته او از شما منطقی تر و با سیاست تر است و دارد سعی می کند که از افکار و عملکرد و منطق شما سردربیاورد. تشکر از همراهیتون
zahrawli : سلام‌خانم‌هراتی‌عزیزم،من دیشب‌خواب‌دیدم، شخصی که ازش خوشم‌میاد دارم تلفنی صحبت میکنم ،درمورده کاری ظهره و من میرم سوپرمارکت اونم اونجاس‌من خیلی گرسنمه و یک ابمیوه پاستیلی برمیدارم بازش میکنم و یکم میخورم یه پسر بچه که لیوان دستشه به اونم میدم به شخصی که ازش خوشم میادم میدم اون لیوانشو به طرف زمین گرفته و من میخام شربت بریزم گفت نمیخورم ولی من ریختم و یکمیش روی زمین و روی پام ریخت،پام یکم شیره ای شدو جلوی سوپرمارکت اب بود من‌میخاستم بشورم ولی گفتم ولش کن (روی پام )و اون شخص گفت چرا ریختی زمین با خنده و من‌گفتم تو لیوانتو به طرف زمین گرفته بودی.و باهم راه میرفتیم هم شونه هم و بعضی وقتا دستمو میگرفت بعضی وقتا دستشو مینداخت روشونم و من میخاستم که بغلش باشم بیشتر نزدیکش میشدم باهم حرف میزدیم بیشتر میخندیدیم.
فریبا هراتی
: سلام. شما به این شخص فکر می کنید و دچار استرس شده اید. شما از نظر ذهنی و احساسی خسته هستید. چیزهای زیادی هست که به آن فکر می کنید و می خواهید که نیازهای احساسی و فیزیکی تان برآورده شود؛ و به انتخابهای پیش رویتان فکر می کنید. دوست دارید که از شما بخوبی حمایت شود و پشتکار زیادی از خودتان نشان می دهید که زنده دل و با انرژی باقی بمانید. اما او زیاد به دوستی شما راغب نیست. شما فقط احساستان را با عملکردتان بروز می دهید و او به این فکر می کند که چرا شما به احساسات او توجهی نمی کنید که دوستتان دارد یا نه، چرا او را با رفتارتان ناراحت می کنید و چرا خودتان را دست کم می گیرید. شما تمایل دارید که هر طور شده به او نزدیک باشید تا از حمایتش برخوردار شوید. تشکر از همراهیتون
maleke : خانم هراتی بسیار سپاسگذارم الحق که تک تک کلماتی که تعبیر کردین درسته.شما گفتین مرتکب خطایی نشم که احترامم کم بشه.آیا اینکه سمتش برم و بخوام ارتباطم رو قویتر کنم به ضررم میشه؟و اینکه آیا از خوابم میشه فهمید که عقد میکنیم باهم؟خواهش میکنم راه درست رو طبق خوابی که دیدم بهم نشون بدین.خدا خیرتون بده
فریبا هراتی
: تشکر. باید خودش بخواهد که به سمت شما بیاید. او از رفتارهای مردانه ( بی پروایی، صراحت کلام، محجوب نبودن، خجالتی نبودن) خوشش نمی اید. هر چند که بعضی مردها هم خصلت های زنانه در وجودشان هست ولی او دوست دارد که شما خیلی خانمانه فکر کنید. مطلقا مثل مردها نروید خواستگاری او. فعلا از این بیشتر نمی توان از خوابتان نتیجه گیری کرد. باید ببینید که در آینده خوابهایتان چه می گویند. تشکر از همراهیتون.
maleke : درازکش شدیم و تو بغل هم بودیم و هر دو گریه میکردیم.صدای گریه من بلندتر بود اما اشک نداشتم و میترسیدم سرمو از بغلش درارم ببینه اشک ندارم و ضایع شم(ولی داخل چشام کمی مرطوب شد)اما صدای گریه اونو خفیف میشنیدم.در حالیکه تو بغل هم بودیم من سرم رو شکمش بود و یکی از دستاش تو دستم،و با یکی از دستام پشت یکی از ران هاش رو نوازش میکردم.و در این لحظه نگاش کردم و دوست داشتم تو بغلش خوش چهره باشم و دماغم بزرگ نباشه و آرایش ابروهام پاک نشده باشه بخاطر بغل کردن(در حقیقت ابرومو با تیغ زدم و قلم میزنم).در این حین،دست چپش که تو دست راستم بود بشدت عرق کرده بود دستامون و دستمو جدا کردم از دستش که اذیت نشه و دست عرقی خودمو پاک کردم و اون گفت دستم خیلی درد میکنه.من فکر کردم دستی که تو دست من عرق کرده رو میگه،ولی اون دست دیگش(انگشتهای دست راستش رو نشون داد)و گفت موقعی که داشتم میومدم بغلت کنم به میز خورد.بعد من سرمو کمتر به شکمش فشار دادم و ترسیدم اذیت شه(انگار یکم شکمش بزرگتر از واقعیت بود)و با دستم که رانش رو نوازش میکردم با خودم فکر کردم یوقت این کارم از نظر جنسی تحریکش نکنه!که انگار نکرد.(همه این حالتها که دارم میگم تو بغل هم بودیم).بعد راجب دخترخالش پرسیدم و گفتم خیلی دوسش داری؟گفت نه زیاد و حتی بلاک هم کردیم.(من از حرفاش نفهمیدم الانم بلاکن یا نه)در واقعیت من اصلا نمیدونم دخترخاله داره یا نه.بعد گفت انگار کسی نفهمید ما اینجاییم(انگار تو دفتر کاری بودیم و میخاست بدونه کارکنان انجا نفهمیدن انجاییم) و درحالیکه تو بغلش بودم انگار داشت با یه مرد حرف از بکارت دختری میزد که تو اون محل کار میکرد و میگفت:بکارتش صدمه دیده،آخه من یکبار خوردم زمین به من گفته بدبخت شدی،پس خودشم شاید بکارت نداره
فریبا هراتی
: شما و او هر دو از اینکه ارتباط قویتری با هم داشته باشید، خوشحال می شوید ولی شما بیشتر از او، نشان می دهید که دلتنگ او هستید هر چند که در واقعیت، او احساساتی تر است از شما. همچنین شما کمتر امیدوار هستید که او شما را دوست داشته باشد در حالی که او می داند که شما دوستش دارید. شما سعی می کنید که احساسات او را به سمت خودتان ترغیب کنید و ارتباطی احساسی با او ایجاد کنید. شما می خواهید به این واسطه او را تشویق کنید که برای رسیدن به شما قدمی بردارد و سر حرفش بماند. شما سعی می کنید که خردمندانه رفتار کنید و آنقدر احساسی برخورد نکنید که بگوید که احساساتتان صادقانه نیست. سعی می کنید که خودتان را بی عاطفه و بی احساس جلوه ندهید. او از نظر احساسی، دچار استرس شده چون منطق او؛ به این مسئله واقف است که توانایی های ذهنی و فیزیکی او آنقدر قوی نیستند که شما او را بی عیب و نقص بدانید. او می ترسد که شما شخصیت او را بعدا قبول نداشته باشید و از این جهت احساساتش جریحه دار شده. شما نگرانید که علاقه تان برای اینکه او به شما برگردد؛ آنقدر واضح باشد که او بیشتر از شما بدش بیاید و از شما دلسرد شود. تمایل دارید که او خودش هم به شما ابراز علاقه کند نه اینکه شما فقط اینکار را بکنید. شما خودتان را با اشخاص دیگری که با او ارتباط دارند، مقایسه می کنید و به این فکر می کنید که صراحت کلامتان شاید باعث شده که روی شما به روی هم باز شده باشد و حرمتها شکسته شده باشد و آن شخصیت محجوب و بکری که در ابتدا می خواستید از خودتان به او نشان دهید؛ از بین رفته باشد. باید مراقب باشید که مرتکب اشتباه نشوید و مجدد خطایی نکنید که احترامتان پیش او کم شود. خواب شما شامل 4 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون
maleke : سلام درحقیقت خاستگاری داشتم که بهم خورد و دوباره امد که حرف بزنیم ولی موقعیت جور نشد و حس کردم دودله و باز پشیمون شده از خاستگاری.الان قهر نیستیم اما رابطه دوستیم نداریم.همش دعا میکنم که عقدکنیم.آیا تعبیر خوابم اینه که باهاش عقد میکنم؟ساعت۸ صبح روز ۶محرم خوابیدم:یه میز و چند تا صندلی دورش بود و من بودم و پسره(خاستگارم) روبروم نشسته بود و مادر پسره و یه دختر جوان که نمیدونم خواهرشه یا نه، هم بودن.من یه مانتوشلوار طوسی راه راه تنم بود که مادر پسره گفت این چیه چرا لباس مردونه پوشیدی و از جاش بلند شد و عصبانی بود.منم بلند شدم و دو طرف مانتوم که تنم بود رو با دست گرفتم وبه پسره گفتم این مردونه س؟(چندبار گفتم)و اونم با نگاه التماس آمیز به مادرش که سرپا وایساده بود نگاه کرد و گفت این رنگ لباسش که رنگ کارگریه(یعنی مردونه نیست).(من در واقعیت مادرشو ندیدم).صحنه عوض شد و من پشت میزکار رو زمین نشسته بودم و به میز تکیه داده بودم(انگار میزکار خودم بود که در حقیقت دارم)و پسره هم با یه قدم فاصله از من نشسته بود و خاست دستمو بگیره و گفت اجازه میدی و من قبول کردم(دودل بودم اما اجازه دادم چون دوسش دارم) و امد دستمو با یکی از دستاش گرفت و پیشونیمو بوسید و لحظه بوسیدن،ریشاش و لطافت لباش که به پیشونیم خوردو حس کردم(در واقعیت دست همو تابحال نگرفتیم)و این حسو دوست داشتم و دستش رو بیشتر فشار دادم و لحظه ای که دستم تو دستش بود یکم خجالت کشیدم چون ناخنام تا ته کوتاه بود ولی خیلی تمیز و مرتب بود و دستم از دستش کوچکتر بود(چون درحقیقت همیشه ناخنامو بلند و لاک زده دیده ولی دستام نسبت به دست اون کوچکتره)و فکر کنم دستشو بوسیدم.بعد دستمو گذاشتم رو پهلوش که باعث شد اونم منو تو آغوش بگیره و از حالت نشسته بحالت
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خوابتان این است که شما و خواستگارتان قبلا با هم صحبت کرده اید و شرایط موجود و جایگاه تان را در زندگی مورد بررسی قرار داده اید. او حرفهای شما را به مادرش انتقال داده است و مادر او معتقد است که شما شخصیتی مغرور دارید که جسورانه و شجاعانه و با صراحت نظراتتان را اعلام می کنید و یا مخالفت تان را با نظرات این آقا اعلام می کنی و می خواهید نشان دهید که خودمختار و قوی و مستقل هستید. او و مادرش این رفتار شما را نمی پسندند و مادر او معتقد است که شما مثل مردها قوی و تحکمی و صریح و رک صحبت می کنید. شما سپس موقعیت خودتان را مورد ارزیابی قرار می دهید. شما نمی خواهید که خود بزرگ بین باشید بلکه متواضعانه به شرایط تان نگاه می کنید. او هم به شما فکر می کند و دوست دارد ارتباط بیشتری با شما داشته باشد. او افکار و نظرات شما را از بعضی جهات تحسین می کند و شما برای مهربانی و احساسات او ارزش و احترام قائلید. شما نمی خواهید در مقابل او حالت دفاعی به خودتان بگیرید و سعی می کنید که نظرات او را به سمت خودتان جلب کنید تا او از شما بیشتر خوشش بیاید. شما سعی می کنید که با او دوستانه رفتار کنید تا او هم جرات کند که ارتباط قویتر و دوستانه تری با شما ایجاد کند و بتواند با شما همفکری داشته باشد.
Manoosh : سلام،من با آقايي چند سال توي رابطه عاطفي بودم،بعد از مدتي جدا شديم (به علت مشكلات كاري ايشون)اماچون تحمل جدايي واسه جفتمون سخت بود بعد از تقريبا ٧ماه دوباره بهم برگشتيم اما نه مثل سابق،(چون هنوز همون مشكلات هستن شايد يكم كمتر) گاهي همو ميبينيم يا مسافرت ميريم،ديشب خواب ديدم در يه جاي شلوغ،پر از صداي دختر (اما به دخترا توجهي نداشت)بي حال نشسته،هوا نه تاريك بود نه روشن،من توي بغلش دراز كشيده بودم،مدام بوسم ميكرد و فشارم ميداد ،بهش گفتم انقدر منو بوس نكن خيلي وقته با هم رابطه جنسي نداشتيم دلم ميخواد،ديگه بوسم نكرد،گفتم چرا نگفتي منم ميخوام،چرا اينجوري شدي،گفت واسه اينكه من ديوانه ام ميترسم بعدش ازت بدم بياد، آخه من ميخوام تو تا آخر عمرم پيشم باشي يا تا هميشه پيشم بموني،يه چيزي توي اين مايه ها گفت
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خوابتان اینست که شما خیلی از افکار او با خبر نیستید و می دانید که خیلی سرش شلوغ است. ولی تمام فکر و ذکر او اینست که پول و ثروت بیشتری بدست بیاورد و از این جهت رمقی برایش باقی نمی ماند. شما به این شرایط عادت کرده اید. دلتنگ او هستید و او همینطور. ولی خودتان را به خاطر شرایطی که دارید؛ تحت فشار می بینید. شما نمی خواهید از او جدا شوید ولی علیرغم این موضوع، از اینکه او مرتب از شما فاصله بگیرد و دور شود، خسته شده اید و گاهی از جدایی شاید حرف بزنید. او نمی خواهد از شما جدا شود چون می داند که اگر کلا شما را ترک کند؛ شما او را نخواهید بخشید و در عین حال عاشق شما هم هست. تشکر از همراهیتون
Negar : سلام(خانم متاهلی به اسم بیتا قبلا با عشقم رابطه داشت)درخواب در جایی بودم که عده ای اونجا بودن.عشقم وارد شد.من منتظر بودم یه آشنایی کسی وارد بشه و برم باهاش صحبت کنم که عشقم ببینه دارم با کسی صحبت میکنم.بیتا وارد شد.رفتم سمتش و احوال پرسی و بغلش کردم.عشقم هم زود اومد از سمت پشت،دستشو انداخت دور شونه ی بیتا و صورتشو چسبوند به بغل صورتش.از کارش ناراحت شدم و نیشگون به بازوش زدم ولی اون اعتنا نکرد.من به حالت قهر صورتمو ازش برگردوندم و بهش توجه نشون نمی‌دادم اونم به من توجه نمی‌کرد.من به بیتا پول داده بودم و عشقم پولارو در کیف بیتا دید و فکر کرد پولارو شوهر بیتا بهش داده.میگفت پولا۱۸هزار بود.بیتا این همه پول میخواد چیکار با خودش اینور اونور میبره؟همش پولای شوهرشو خرج میکنه.لابد برا خودش کلی غذا میخره ولی من بهش نگفتم که کمی از پولارو من بهش دادم
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خوابتان این است که شما می خواهید نشان دهید که از رابطه ی این خانم و عشقتان با خبرید و از او بدتان می آید. ولی عشق شما تفکر شما را نسبت به این خانم قبول ندارد. سعی می کند که حامی او باشد و برایش احترام قائل است ( شاید چون در واقعیت با هم رابطه ی عشقی نداشته اند). شما از اینکه او نظرتان را تصدیق نمی کند ناراحتید و نمی خواهید که عشقتان این خانم را حمایت کند. شما معتقدید که این خانم مادیگرا و خائن و فریبکار و دروغگو و خودخواه است و مسئولیت پذیر نیست. عشق شما معتقد است که شوهر این خانم خائن و فریبکار و دروغگو بوده و شاید این خانم صرفا برای عشق شما درددل می کرده و دوستان اجتماعی هم بوده اند. ولی نظر شما نسبت به این خانم عوض نشده است. تشکر از همراهیتون
Negar2 : سلام.خواب جدیدم رو اینجا می‌نويسم.چون چند دقیقه پیش که خواب قبلیم رو تعبیر کردید از خوابم ادعا داشتید که این دو رابطه ی عشقی نداشتن. این خواب رو دو ماه پیش دیده بودم. خواب دیدم من و دوستپسرم و بیتا هر سه در جایی بودیم.بیتا برگشت به دوستپسرم گفت:میخوام با هم نقاشیه یوسف و زلیخارو بکشیم(در واقع این خانم متاهل هفت سال از دوستپسرم بزرگتره) بعد دوستپسرم به حالت رضایت با لبخند نگاه کرد به صورت بیتا.من رفتم جلو با مشت یواش زدم به صورت بیتا.بهش گفتم برو زنیکه برو خجالت بکش.بعد بیتا یکم مکس کرد و گذاشت رفت.بعد دوستپسرم به حالت شوخی زد به بازوی من .اونجا یه لحاف تشک بود من رفتم که بخوابم
فریبا هراتی
: سلام. شما به هیچ وجه نباید خواب جدیدتان را زیر کامنت خواب قبلی ذکر کنید!! مضافا به اینکه لحن شما مبنی بر اینکه من "ادعا داشتم که ایندو رابطه ی عشقی نداشتند" بسیار بد، غلط و اشتباه است!!! بنده هیچ ادعایی روی شما و دوست پسرتان و کسانی که با شما در ارتباط هستند ندارم و نخواهم داشت چون به هیچ وجه هیچ شناختی روی شما ندارم!! آنچه که من عرض کردم این است که " عشق شما تفکر شما را نسبت به این خانم قبول ندارد" من نگفتم که " من تفکر شما را نسبت به این خانم قبول ندارم!! لطفا خوابتان را درست بخوانید و در دهان من حرف نگذارید!! همینطوری سطحی نگری می کنید و حرفها را گره می زنید یک چیز بی پایه اساس به من نسبت می دهید!! تعبیر خواب دو ماه پیشتان این است که بیتا در تفکرات خودش احساس زیادی به دوست پسر شما دارد ولی این خواب گویای این است که او نگران است که وجهه اش خراب شود و خواسته اش را عملی نمی کند و رفته. شما می خواهید که جای بیتا، با دوست پسرتان رابطه ی عاطفی و احساسی قوی داشته باشید. تشکر از همراهیتون
Negar2 : بله درست میگید . من بد صحبت کردم . کلمه ی ادعا کلمه ی اشتباهی بود .چون شما گفته بودید " شاید " رابطه ی عشقی نداشتن. ولی احساس میکنم شما این خواب منو ناقص تعبیر کردید. چون موقعی که بیتا پیشنهاد نقاشی رو داد ، دوستپسرم هم لبخند رضایت زد .آیا اونم احساس زیادی به بیتا داره؟
فریبا هراتی
: سلام. برای همین عرض کردم که خوابتان را زیر کامنت ننویسید چون علاوه بر اینکه خواب ارسال کرده اید، یک کامنت هم نوشته اید!! همانطور که می دانید این کامنت دوم شما در باره ی این خواب است و به خاطر هر دو بار کامنت، یک حق خواب از شما کسر می کنم. من خواب شما را ناقص تعبیر نکردم! تعبیر خواب دیکشنری لغات نیست که کلمه به کلمه ی آن به صورت این = آن معنی بدهد. من مفهوم کلی خواب را نوشتم و شما واقعا اینبار دارید ایرادهای بنی اسرائیلی می گیرید و من از شما ناراحت هستم!!! تعبیر این است!!! لطفا بخوانید و اگر یکبار دیگر اینطور رفتار کنید اکانت تان را مسدود می کنم.((ولی عشق شما تفکر شما را نسبت به این خانم قبول ندارد. سعی می کند که حامی او باشد و برایش احترام قائل است ( شاید چون در واقعیت با هم رابطه ی عشقی نداشته اند). شما از اینکه او نظرتان را تصدیق نمی کند ناراحتید و نمی خواهید که عشقتان این خانم را حمایت کند))
Sama2 : سلام وقت بخیر ، لطفا خواب نمایش داده نشود ،
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. تعبیر این است که او دیده است که شما نیاز به حمایت و پشتیبانی دارید و شخصیتی احساساتی از خودتان بروز داده اید، او هم به شما ابراز عشق می کند تا از نظر روحی خودش هم از شما عشق دریافت کند و از تنهایی و خستگی بیرون بیاید. در واقع او شخصیتی خیلی منطقی تر از شما از خودش بروز می دهد و اوست که شما را کنترل می کند. شما اجازه می دهید که احساسات تان شما را به پیش ببرد ولی از او تبعیت می کنید. اوست که رفتار شما را خواسته ناخواسته کنترل کرده است. او در حمایت از خودش قوی نیست و راجع به ازدواج هم علاقه و اشتیاقی به ازدواج ندارد و نادرست عمل می کند. شما سعی کرده اید که با او مهربان باشید. ولی حالا شما دارید تغییراتی در رابطه تان ایجاد می کنید و از این تغییرات نگران هستید. او سعی می کند که شما را متقاعد کند که در همین شرایط ارتباط تان را حفظ کنید. تشکر از همراهیتون