تعبیر خواب آهن
آهن به دلیل سختی و کاربردی که در صنایع دارد، اگر کسی در خواب دید که آهنی را در ساختمان به کار می برد، استحکام و قدرتی در کار خود پدید می آورد و اگر آهنی از کسی دریافت کرد، سودی پاکیزه و حلال به دست می آورد. و اگر آهنی به کسی داد، از او به کسی نفعی می رسد.
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن اشیاء آهنی در خواب منفعت و قوت و ولایت و توانایی و پیروزی بر دشمن است.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر کسی در خواب دید آهن برای اسلحه دارد، به حاکم مربوط است و اگر کسی ببیند که آهن از سنگ بیرون می آورد، برایش سختی پیش می آید.
یوسف نبی علیه السلام می گوید: دیدن آهن تعلق به منفعت دنیا دارد. دیدن آهن قوت و ظفر است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
aram : خانم حراتی عزیز لطفا متنی که فرستادم فقط جوابش رو بذارید ممنون
aram : سلام
فریبا هراتی
: سلام. زندگی شما با تغییر و تحولی جدید روبرو خواهد شد و کسی که دوستش دارید از شما حمایتی در این راه نخواهد کرد و انعطاف پذیری از خودش نشان نخواهد داد. او شاید نمی خواهد که شما به کارهای او و شرایط زندگی او واقف یا مسلط باشید. شما جایگاه امنی دارید سخت کوش هستید و می توانید به رفاه و ثروت برسید و او سعی می کند که شرایط کاری تازه و بهتری برای خودش ایجاد کند. تشکر از همراهیتون.
آروینا : با سلام واحترام خدمت شما
خواب دیدم یک حیاطی بود ۳ تا خونه کنار هم داخلش بود من و خواهرم تویکی از خونه ها،بودیم بعد دیدم دوست پسرم یک عالمه مهره های ریز آهنی آورده بود به شکلهای مختلف جلوم گذاشت و داخل حیاط ،که فرش بود و زن همسایه،با شلنگ ،آب می پاشید و مانع خواهرم میشد میگفت میخوام فرش بشورم بعدا بیا،من هم زن همسایه را دعوا کردم گفتم خواهرم سرما میخوره،که آب نپاشه.دوباره خواهرم رفت تو حیاط فقط لباس زیر داشت در خونه زن همسایه تا نصفه باز بود میخواست خواهرم دولوله پلاستیکی سفید که دستش بود را به هم وصل کنه. من دعواش کردم گفتم زشته بیا خونه میبینن،که یک دفعه یک آقایی با زن همسایه کار داشت وما سریع رفتیم داخل خونه که نبینه.در واقعیت به دوست پسرم چون تعادل روانی نداره برای ازدواج جواب رد دادم وازش خیلی میترسم. موقعی که دوست پسرم وارد خونم شد ویک عالمه مهره های آهنی داشت و ریخت جلوم ،من چند تا از مهره های آهنی را برداشتم و گفتم چقدر شبیه هویج است در حالی که شکل هویج نبود بازم عذرخواهی میکنم چون خیلی نگرانم تعادل روانی ندارد. مهره ای که در خواب دیدم مهره مربوط به ابزار آلات آهن است یعنی همان پیچ ومهره می باشد که پیچ را در خواب ندیدم وهمش مهره بود بازم پوزش می طلبم باتشکر فراوان
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. شما فکرتان نگران است که دوست پسرتان چه تاثیری روی شما خواهد گذاشت و فکر شما و خواهرتان و کسی دیگری به خاطر این مسئله نگران است. دوست پسرتان می خواهد که برایتان دردسر های کوچک درست کند و در حالی که در واقع او نمی تواند به شما آسیبی برساند و مشکلات شما خیلی زود شسته
شده و از بین می روند، اما شما و خواهرتان دلشوره دارید و می خواهید به این دلشوره هایتان بیشتر پر و بال دهید. انشالله گشایش کار خواهید یافت. اینکه گفته اید که شبیه هویج هستند، یعنی این تصمیمات او چشم شما را باز کرده که بیشتر مراقب خودتان باشید. استدعا می کنم و تشکر از همراهیتون.
BRAINLESS : سلام لطفاً خوابم رو نمایش ندین
فریبا هراتی
: سلام. فامیل شما بعد از یک دوره ی پر از هیجان و عصبانیت حالا دارد احساس آرامش و خنکی می کند. شما هم می خواهید مثل فامیلتان، با عزم و اراده ی زیاد، ایده هایی را که باعث موفقیت شما می شوند عملی کنید تا بتوانید بر مشکلات زندگی تان غلبه کنید. اما اراده ی شما برای رسیدن به موفقیت خیلی ضعیف است. شما سعی می کنید که نترسید و نسبت به آینده بدبین نباشید و نگرانیهایتان را پاک کنید ولی می دانید که اگر بخواهید به موفقیت برسید باید ریسک کنید و در مقابل این ریسک هم هیچ حمایتی و تضمینی برایتان وجود ندارد! شما در هر کامنت فقط مجاز به ثبت یک خواب هستید و نه بیشتر. مضافا به اینکه فقط یک حق خواب هم باقی داشتید که برای تعبیر خواب اولتان استفاده شد. تشکر از همراهیتون.
فاطمه م : سلام خانم هراتی وقتتون بخیر
چند شب پیش مامانم خواب دیدن که عمه ام دوتا سه پایه آهنی توی راه خونه ما نصب کرده بود جوری که رفت و ِآمد برای ما سخت بوده توی همون خواب مامانم با عمه ام بحث می کنه که اینا رو از سر راه ما بردار اما توجهی نمیکنه دوباره بهش میگه قبول می کنه که برداره ولی دیگه توی خواب نمی بینه که برداشته یا ن
قسمت دوم خواب عمه ام با دوتا بچه اش میاد خونه ما و برای خودشون سبزیجات پخت و پز می کردن و بعد مامان میاد توی حیاط می بینه که دوتا زمین سبز داریم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. قبل از تعبیر خوابتان از شما استدعا می کنم اگر من منظورتان را اشتباه متوجه شده ام، و آنجا که نوشته اید قسمت دوم خواب، باقی خواب اول است و بین این دو خواب اصلا بیدار نشده اید، بفرمایید تا یک حق خواب به شما برگردد. اما اگر دو خواب است که در یک شب دیده اید، و بین دو خواب حتی یک ثانیه بیدار شده باشید، 2 خواب حساب می شود. من 2 خواب حساب کردم. تعبیر خوابتان این است که عمه ی شما می خواهد با مخالفت و پرخاشگری با مادرتان در زندگی شما دخالت کند و قدرت خودش را نشان دهد و مادرتان دوست ندارد که او در کارتان دخالت کند. در قسمت دوم، عمه ی شما از اینکه با شما در تعامل باشد، احساس نشاط می کند ( شاید بعد از دعوای ابتدای خواب مادرتان) و سعی می کند دوستی و ارتباط خودش را با شما حفظ کند. تشکر از همراهیتون.
حسین ب : سلام،خداقوت این خوابو 10مهر دیدم که با سه نفر داخل اتوبوس هستیم ، اولش راننده اتوبوس یک نفر دیگه بود بعدش من اتوبوس رو داشتم میروندم ،داخل اتوبوس پراز اهن میلگرد بود من بردم جایی ک ساخت وساز میشد خالی کردم!
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما سعی می کنید که یک ایده یا برنامه ی گروهی را به پیش ببرید. می خواهید با سرعت به سمت اهدافتان به پیش بروید و رهبری و کنترل کارها را بدست بگیرید. شما می خواهید عزم و اراده ی قوی برای پیشبرد هدفتان از خودتان بروز دهید و روی جسم و ذهنتان کار کنید تا ایده ی مد نظرتان را به بهترین وجه عملی کنید. تشکر از همراهیتون.
Leyla : سلام، خسته نباشید خانوم حراتی
مادرم خواب دیدن من با یک آهن فروش دارم ازدواج میکنم، شایدم ازدواج کرده بودم باهاشون چون خیلی یادشون نیس ولی مادرم گفتن داخل ماشینش بودم و داشتم میرفتم بیرون... ببخشید من در دنیای واقعی مجردم
و مشغول کاری هستم ک تازه شروع کردم گفتم شاید در تعبییر کمکتون کنه
سپاس از تعبییرتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما متعهد به انجام کاری می شوید که پول زیادی در کارتان جریان دارد یا صاحب کارتان خیلی ثروتمند است و او می خواهد که خیلی سفت و سخت و شدید کار کنید و یا اینکه واقعا با کسی ازدواج خواهید کرد که خیلی ثروتمند است ولی با نظم و مقید به اصول و قوانین و جدی است. تشکر از همراهیتون.
Maryam : سلام وقت بخير خدا قوت ديشب خواب ديدم ميخواستم برم سركارو من رفتم ماشينمو پارك كردم توي زميني كه شخصي بود و دورش ديواركشي بود و توش پر شن و ماسه بود و من اونو يه جايي تپه مانند كه ارتفاعش بالاتر بود پارك كردم و گفتم طوري نيست زود ميام برش ميدارم و رفتم سر كار كه شكل شعبه نبود شبيه خونه بود و من حالم بد شدرفتم يه جايي شبيه خونه ويلايي كه حياطش خيلي سرسبز نبود ولي از اونجا انگار كل شهر معلوم بود و ارتفاعش بالاتربود همكارامم اومدن دنبالم كه كمكم كنن و اونجا دوسه تا اتاق و پذيرايي داشت كه من در همه پنجره هاشو بازكردم و رييسمون همه همكارامو برگردوندسر كار و خودش مثلا موند كه از من مراقبت كنه ولي من معذب بودم و مي دونستم رو من نظر داره و نمي خواستم باهاش تنها باشم حتي يه جا اومد منو ببوسه كه من نزاشتم واخم كردم و يه دفعه ديدم يكي از دوستانم اومد اونجا دنبال من كه با هم برگرديم و من خوشحال شدم از ديدنش و اوردمش داخل خونه كه هم بهش يواشكي داستانو بگم و هم پنجره ها رو بستم و دوستم انگار به من روسري يا لباس داد كه سرم كنم بريم و وقتي رفتم سراغ ماشين ديدم يه نَفَر كه كارش أهن قراضه هست تو اون زمينه كه ماشينم پارك بوديه عالمه أهن قراضه جمع كرده و ماشين من رو هم كنارش گذاشت و روشونو پوشوند و انگار يواشكي ميخواست سريع اونها رو پرس كنه و تبديل به اهن قراضه كنه كه كسي نتونه ادعايي بكنه و من هم با اينكه چند تا مرد بودن با شهامت رفتم جلو و گفتم ماشين من رو بده و اونا انكار كردن و گفتن نميشه ديگه روشو پوشونديم و منم الكي گفتم كه مثلا بترسن خيلي محكم و جدي گفتم ماشينمو بدين ، من داداشم پليسه ميرم ميارمش كه بگيردتون و تو دلم دلهره داشتم كه نكنه باور نكنن يا اهميتي ندن ولي ترسيدن و سريع روي اهنا رو برداشتن و ماشين منو به اين صورت كه اول قسمت داخلي رو و زير بندي رو گذاشتن زمين و بعد روئه و اتاق ماشين رو روش سوار كردن و ماشينم كامل شد گذاشتن زمين (همه رو روي ماشين كمپرسي بزرگا كه پشتش خيلي درازه گذاشته بودن كه ببرن)من و دوستم سوار ماشين شديم رفتيم و هر دو خوشحال كه همه چيزو (هم داستان ماشين و هم داستان رييسمو) به خير گذرونديم و حلش كرديم رفتيم، ممنون از تعابير خوبتون.اينم بگم من با توجه به افزايش قيمّت ماشين تصميم داشتم ماشينمو بفروشم و اونو توي بورس بزارم و بعد از دو سه ماه مجدد ماشين بخرم كه همه منو منصرف كردن نميدونم خوابم به اين موضوع ربط داره يا خير؟؟
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید به آرامش بیشتری برسید، و سعی می کنید که با آگاهی بیشتر و با شناخت و دانش بیشتری، به ثروت زیادتر برسید و بر مشکلات و موانع زندگی تان غلبه کنید. فکرتان خسته است و نیاز به استراحت دارید. شما خیلی کار می کنید و بارهای زیادی روی دوشتان است و مسئولیت های شما سنگین هستند. هم از لحاظ کار اداری احساس خستگی می کنید و هم می خواهید که تغییری در زندگی تان بوجود آورید تا چشم انداز تازه ای نسبت به اینده داشته باشید. باید سعی کنید که با رئیستان بحث و جدل نکنید و همزمان بهانه ای دست او ندهید که بین شما دشمنی و خصومت به وجود بیاید. باید افکارتان را از دیگران بپوشانید و نظرتان را راجع به تصمیماتی که از قبل برای تغییر زندگی تان اتخاذ کرده اید، عوض کنید. و شما همانطور که فرمودید تصمیم داشته اید که ماشینتان را بدهید برود ولی به شما نهیب زده اند که این کار به ضرر شماست. تشکر از همراهیتون.
سحر : خاب دیدم سوار اتوبوس بودم داشتم میرفتم سرکار صبح بود یه سینی بزرگ اهنی توش گردو نون اجیل و حتی البالو خشکه همه نوع تنقلات ردیفی بود رو دستم گذاشتم بخورم بغل دستی سمت راست وچپم هم بر میداشتن منم گفتم بفرمایید اونا هم گفتن ببخشید ما برمیداریم گفتم اشکال نداره بردارید بجاش فاتحه بگین بعد من گذاشتمش صندلی روبرو نمیدونم رفتم کجا وبیام دیدم چندتا دختر اومدن بنشینن همونجایی که سینی رو گذاشته بودم اون ها هم سینی رو ریختن بالا سرشون ( تو اتوبوس بالای سر مث حالت قفسه هست )منم حرص میخوردم که اینا انقدر گرونن برا چی میریزه اونجا کثیف میشه دیگه نمیشه خورد اومدم بهشون چیزی بگم اما نگفتم فقط خیلی حرصم گرفته بود اون دخترا هم قیاقشون اشنا بود انگار از دخترای دوران مدرسه م بودن چادری بودن
فریبا هراتی
: سلام. شما سخت می کوشید که از خودتان و دیگران با سخاوت و دست و دلبازی حمایت کنید ولی از نظر احساسی یا مالی از کسانی حمایت می کنید که محبت های شما اصلا به چشمشان نمی آید و برای شما و محبت تان ارزشی قائل نیستند. این جور اشخاص از قدیم در زندگی شما بوده اند و اگر رفتارتان را تعدیل نکنید، همیشه هم از شما سو استفاده خواهند کرد. تشکر از همراهیتون.
ترانه : سلام خواب دیدم شخصی که قبلا بهشون علاقه داشتم و الان ازدواج کرده اند میخواستن به من نزدیک شوند با من حرف بزنند ولی هر بار که میخواست سمت من بیاد جلوش یه نرده آهنی ایجاد میشد ومی گفت من به تو خیانت کردم پس چرا یه دختر دانشجو که همکلاسی ترانه هست از دست من ناراحته و بعد گفت قسم میخورم که من سمت دختری که باهاش ازدواج کردم نرفتم بلکه اول اون سمتم اومد این جمله رو بارها تکرار کرد
فریبا هراتی
: سلام. او به شما فکر میکند و اینکه می داند که برای اینکه ازدواج کرده نمی تواند به شما نزدیک شود و می خواهد تقصیر را گردن خانمش بیاندازد که به او توجه کرده. انگار که خودش مثل مترسکی نشسته بوده و هیچ فکر و احساس و اختیاری نداشته! خودتان را با این افکار گول نزنید!! کسی که کسی را بخواهد از آسمان و زمین هم شده به او می رسد. فکر کردن به زن یا مردی که متاهل است نوعی خیانت است و فکر کردن مرد و زن متاهل هم به کسی که مجرد است خیانت است. کسی که بتواند خیانت کند، قابل اعتماد نیست. تشکر از همراهیتون.