کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب آوار

دیدن آوار خوب نیست نه برای زن و نه برای مرد. اگر کسی در خواب شاهد فرو ریختن آوار باشد خواب او از حادثه ای غیر مترقبه خبر می دهد و اگر ببیند آوار از جایی که می شناسد پایین آمد در محیط خانواده برخوردی نامطلوب خواهد داشت که به او لطمه وارد می آید و اگر جایی که آوار آمده نا آشنا باشد حادثه قطعی است لیکن سهم بیننده خواب از نتایج آن مختصر است. اگر آوار در خانه خودش باشد تنزل مقام می یابد و نزد مردم ارزش و اهمیت خود را ازدست می دهد.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

23 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

فروغ

فروغ : سلام.خسته نباشید.دیشب خوابی دیدم چیز زیادی یادم نمیاد فقط اینکه تو محلی که سکونت داشتیم مثل اینکه خونه ها آوار شده بود ولی من خرابی ندیدم ومحله بسته شده بود وآدم هارو میدیدم و فقط یه تصویری از خواهر ومادرم در ذهنم بود.ولی من ودخترم تنها بودیم ومثل اینکه منتظر کمک از بیرون بودیم ویه جایی هم مثل اینکه با دخترم توی قایق نشسته بودیم ومن میگفتم اگه کسی صدای کمک ما رو نشنوه تا دو سه روز دیگه میمیریم و نگران بودم که صدای منو کسی نمیشنوه ولی بعد یه مدتی دیدم محله به حالت قبل برگشت و راه ها که بسته شده بود باز شد وهمه چی عادی شد وبعد در یه صحنه دیگه دیدم یه خانمی که میشناسمشون مثل اینکه شربت نذری میدادند .با تشکر عزیز دلم.

پاسخ
لینک۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۲۱:۱۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. فکر شما ناراحت است و احساس می کنید که روحیه همه مردم خراب است و شما و دخترتان در شرایطی قرار دارید که بسیار احساساتی شده و فکر می کنید باید از شما حمایت روحی شود. اما همه ی این نگرانیها موقتی و گذراست. انشالله دوران خوش هم فرا می رسد و خیال شما و همه مردم آسوده خواهد شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۲۵:۲۰
فاطمه

فاطمه : سلام وقت بخیر و خدا قوت. من خواب دیدم که هوا در حال طوفانی شدن هست و سقف یکی از اتاق های خونمون شکسته و در حال فروریختن هست و من پدرم رو به اتاق خودم که سقفش محکمتر هست راهنمایی کردم تا در امان بمونه اما قبل از اوار شدن کامل از خواب پریدم. ( من و پدرم تنها زندگی می کنیم و مسیولیتش چندین ساله که با من هست ) . ممنون از راهنماییتون.

پاسخ
لینک۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۰۴:۴۵:۲۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. ترس ها و نگرانی های شما در برابر سختی های زندگی زیاد شده و قدرت و تحمل تان نسبت به قبل کمتر شده است ولی با این وجود شما روحیه ای قوی تر و مقاومتر از پدرتان دارید و او را حمایت هم می کنید. ولی خسته شده اید و احساس می کنید که کنترلتان را روی کارها دارید از دست می دهید. روحیه پدرتان خیلی خراب شده و شما نیاز به استراحت بیشتری دارید. این احساس ترس و نگرانی موقتی است و ان مع العسر یسری. به حقیقت که با سختی آسانی است. به خدای بزرگ توکل کنید و از هیچ چیز نترسید چون اگر ایمانتان قوی باشد خدا با شماست و با توکل بر او انشالله هیچ آسیبی به شما نخواهد رسید. روزهای خوب هم می رسند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۳۰:۰۸
Maryam

Maryam : سلام، وقت بخير خداقوت. پريشب خوابي ديدم كه يه صحنه هايي ازش يادمه، يه كوچه قديمي با خونه هاي گلي و قديمي دورش بود و حالت شيب و سربالايي تندي داشت و من پايين كوچه بودم و انگار يه نَفَر از بالا هشدار داد كه مواظب باشم چون يه عالمه(حجم خيلي زيادي) خاك و خل و نخاله ساختمان از بالاي كوچه داشت به سمت پايين كوچه سرازير ميشد ولي من اروم بودم و خيلي راحت و با ارامش فرار كردم و خودمو به جاي امن رسوندم و اوارا به من اسيبي نرسوند، يه صحنه ديگه كه از خوابم يادمه از يه ديوار قديمي و گلي كه يه سوراخ داشت داشتم يواشكي داخل ساختمونشو نگاه ميكردم كه يه سري داشتن داخل اونجا كارميكردن اصلا يادم نيست چرا خودمو پنهون كرده بودم.و انگار در همه صحنه ها يكي ديگه هم باهام بود ولي اصلا يادم نيست كي بود و مطمئنم نيستم كه كسي باهام بود، فقط توضيحي كه دارم بدم اينه كه اين روزاازنظرروحي تعادل ندارم ويه دفعه خوب ميشم و يه دفعه هم حالم بد ميشه، ممنون از لطفتون.

پاسخ
لینک۳۱ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۴:۳۲:۱۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما می دانید که از گذشته مسائل و مشکلاتی در زندگی تان بوده و با شرایط بغرنجی روبرو شده اید که این مسائل هنوز حل نشده اند و فکر می کنید که برای رسیدن به موفقیت باید با موانع و مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کنید و کلا از اینکه به موفقیت برسید، ناامید هستید. اما در واقع این تصویر ذهنی شما اشتباه است. شما قادر هستید که خیلی راحت از مواجهه با مشکلات پرهیز کنید و ترس شما از شکست در زندگی تان بیهوده است. شما می توانید به عمق مشکلات و افکار و روحیاتی که از گذشته داشته اید فکر کنید و همیشه باهوش تر از آن بوده اید که خودتان را با مشکلات درآمیزید و همیشه بینش و خرد شما قوی بوده است. برای هر کسی ممکن است این حالت پیش بیاید که در مرحله ای از زندگی توانش بسیار کم شود. اولین کاری که شما برای سلامت روحی تان باید انجام دهید، این است که از نظر بدنی شرایط خوبی داشته باشید. شما باید شبی یک نصف استکان عرق بهار نارنج را با آب مخلوط کنید و بخورید. همینطور روزی 10 عدد بادام را با کمی عسل و آب میل کنید برای آرامش اعصاب بسیار بسیار موثر است. ورزش کنید و ویتامین های لازم به بدنتان برسانید. خواهید دید که فکرتان درست تر کار می کند و تعادل روحی تان را به دست می آورید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۱ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۵۳:۰۹
Mehrnika

Mehrnika : با سلام و احترام
خواب دیدم انگار رو پشت بامی هستم کنارم انکار دو تا بچه بودند شب بود دراز کشیده بودیم در رختخوابی انگار و شاخه های گل مریم را کهکنارم بودند روی رخت اویز میگذاشتم تا صبح در گلدان بگذارم ، در همین حین پدرم(صبح شده بود) اومد انگار چند شاخه گل مریم هم دستش بود ،گفت که گلدان این گلها رو بچه خواهرم شکسته (خواهرم فوت شده و بچه ای کوچک نداره انگار سالها پیش بود)به پدر گفتم اشکالی نداره اونارو تو یه گلدون دیگه میزارم و ادرس گلدون قرمزی رو دادم که خودم میدونستم اون گلدون ظرفیت چند شاخه گل رو نداره و اسه تک شاخه هست.
بعد انگار با مادرم در تراس بزرگی بودیم و هوای دل انگیز و باران خورده بود با مادرم راجع بهخواهرم صحبت میکردم و افسوس میخوردم که چرا قبل رفتنش ندیدمش (انگار خونه ما بوده و رفته)همینطور که با مادر قدم زتان از تراس به داخل خونه اومدیم و در را بستم یه( در چوبی قدیمی بزرگ و انگار از اینجا به بعد در خا نه ای در روستا بودیم)به فاصله یک ثانیه آوار بزرگی از گل پشت در سقوط کرد و منو مادر بهت زده در بسته ای که پشتش آواری از خاک و گل بود رو تماشا میکردیم و ظاهرا خاته ی عمو بود که پشت در اوار شده بود. در یک لحظه به سمت مقابل خانه حرکت کردم مردم بیرو ن رخته بودتد و همه شوک زده خانه در دیگری داشت درست روبروی همان در و در ضلع جنوب خانه ، به سمت بیرون رفتم و گفتم که میرم به خانواده عنو کمک کنم و از آوار نجاتشون بدم پدرم میگفت نرو خطرناکه ،کلا انکار پشت سرم همه فریاد میزدند نرم،من اما بیتوجه یه کاپشن پوشیدم و دویدم انگار رو زمین برفی کم نشسته بود به سر کوچه رسیدم برادرم با ماشین اونجا بود ، سوار شدم و حرکت کردیم وارد خیابان خونه عمو که شدیم بر خلاف تصورم که فکر میکردم گلی و کوتاه باشه ،خیابانی بود بلند زیبا و دو طرف درختان سر سبز ته کوچه عده ای جمع شده بودند موقع حرکت خانومی کتار دری ایستاده بود برادرم گفت گیتی دوستته و من انگار کیتی رو سالها پیش فراموش کرده باسم دستی تکان دادم و گفتم بر میگردم پیشت
خانه عمو گوشه ای مردم جمع بودند و یه گوشه آواری ریخته بود که بر خلاف تصور مت کم بود ولی پسر عموم از زیر اوار در امده بود و شوک زده کناری نشسته و پاشو ماساژ میداد کنارش نشستم و دوبسته ابنبات که یکیش وطنی و دیگری خارجی بود بعش دادم و تاکید کردم که مصرف کنع چون جنبه دارویی داشت و یه بسته ابنبات هم در کیفم مانده بود.
والبته پسر عموم تمام زمان از من گله داشت
ممنون از لطف و زحمتتون خانم هراتی عزیز

پاسخ
لینک۱۵ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۰۴:۵۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می خواهید به اوج موفقیت برسید و اهدافتان را عملی کنید ولی نگران و ناراحتید و به خاطر کسی یا چیزی غصه می خورید. پدر شما به خاطر اینکه خواهرتان ( روحش شاد) نتوانسته عمری طولانی داشته باشد و به اهدافش برسد غصه می خورد و شما می خواهید که پدرتان را خوشحال کنید و وعهده ی عملی کردن اهداف او را می دهید در حالیکه می دانید فقط می توانید خواسته های خودتان را برآورده کنید.اما با شور و شوق و عاشق خانواده تان هستید. شما آرامش روحی دارید و از لحاظ مالی غنی هستید ولی به خاطر خواهرتان ناراحتید. غموی شما با مشکلی مواجه خواهد شد که در ابتدا شما فکر می کنید که شرایط خیلی بغرنجی پیش آمده ولی در واقعیت اینطور نیست. پسر عموی شما نزدیک بوده که ثروتش را از دست بدهد و استقلال مالی اش از بین برود ولی به خیر خواهد گذشت. شما باعث آرامش روحی پسرعمویتان می شوید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۵ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۲۹:۳۷
صبا

صبا : سلام و خسته نباشید
شب خواب دیدم داخل توالت ادرار میکنم یهو زن دادشم میاد تو و شیر روشویی میخواد باز کنه که میشکنه و آب به همه جا میپاشه بعد که اومدم بیرون احساس کردم خونه کثیف بهم ریخته هست با ناراحتی به مامانم گفتم باید خونه رو تمیز کنیم بعد یه قسمت از سقف چکه میکرد که یهو همون قسمت ریخت ( واقعیت یه قسمت از آشپزخونه سقفش ترک داره و بارون میاد چکه میکنه )انگار نزدیک عید بود پدرم که بیرون بود وقتی اومد من سریع بهش گفتم سقف ریخته که برادرم زد تو گوشم که چرا گفتی من خیلی ناراحت شدم و منم چند بار زدم تو صورتش.

پاسخ
لینک۲۶ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۳۷:۵۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما از مسئله ای بسیار ناراحت هستید و می خواهید که خیلی مودبانه ابراز ناراحتی کنید و مشکلاتتان را دفع کنید ولی خانم برادرتان احساسات تندی به خرج می دهد و رابطه ی شما با خانواده تان را خراب می کند. شما و مادرتان سعی می کنید که مشکلات را در زندگی تان به روش خودتان حل و فصل کنید ولی برادرتان و خانمش به شما زور می گویند و می خواهند تحت نظر آنان عمل کنید. شما برای پدرتان تعریف می کنید که چه شده و برادرتان از این که بدگویی کرده اید از شما عصبانی خواهد شد و می گوید که شما قدردان نیستید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۶ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۳۷:۲۶
سوگندم

سوگندم : سلام،خدمت خانم هراتی عزیز ،خوابی را صبح دیدم .ممنون می شوم بعد از تعبیر حذف کنید

پاسخ
لینک۲۰ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۰۰:۰۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما و همسایه تان تصمیماتی برای زندگی تان گرفته اید که به دلیل بالاپایین های اجتماعی نه شما و نه فامیلتان قادر نخواهید بود که این تصمیمات را عملی کنید. مادر شما از این بابت فکرش ناراحت می شود ولی از او حمایت خواهد شد. خواهر شما از اینکه پدر شوهر دخترش اخلاق خوبی ندارد فکرش ناراحت است. شما در زندگی تان به دستاوردهای بالا و بزرگی خواهید رسید و مسیر زندگی تان عوض خواهد شد. در زندگی تان پیشرفت می کنید و شرایط سخت برایتان حل و فصل می شود. احساساتی رفتار کردن قطعا به ضرر شماست پس باید منطقی فکر کنید. دختر خواهر شوهرتان هم یکی از مشکلاتش حل خواهد شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۰ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۳۴:۰۷
Sajad Abedini

Sajad Abedini : سلام، خواب دیدم که داخل یک ساختمانی هستم با سقف بلند مثل یک سوله که داخلش میز و صندلی هم هست و آدمهایی که اونجا بودن و نمیشناختمشون داشتن وسایل خودشونرو محکم می بستن انگار میدونستن که قرار زلزله بیاد و یکشون به من گفت تو هم اینکارو بکن اما من گفتم همه چیز دست خداست و اگر نخواهد اتفاقی برای من نمی افتد و این کارها فایده ندارد و توکلم به خدا بود اما با بی میلی سمت یک میز که کنارش بسته های کاغذ چیده شده بود رفتم و با خودم گفتم زیر این میز میروم و این کاغذها هم محکم هستند و نمیزارن آوار به من آسیب بزنه، بعد دیدم همونجایی که میز بود به هوش اومدم و انگار اون زلزله اتفاق افتاده بود اما به من آسیبی نزده بود، وسایل داخل سوله خراب شده بود اما سوله کاملا سالم بود، من مدام به اطراف میرفتم و وسایل نا معلومی رو از زیر آوار چک میکردم که آسیب دیدن یا نه، یاد دو خواهر خودم افتادم و احساس میکردم برای اونها اتفاقی افتاده و میخواستم برم سمت اونها تا ازشون خبری بگیرم، مادرم و مرحوم پدرم رو در سوله دیدم که نگران بودن و از من انتظار داشتن که به خواهرهام کمک کنم ولی انگار من کمی تردید داشتم، از سوله رفتم بیرون برای کمکبه خوار هام و دیدم همه جا ویران شده بود دوباره برگشتم داخل سوله و یه چرخی داخل سوله زدم و گوشم رو گذاشتم روی زمین و صدای زجر کشیدن و ناله مردم رو که زیر آوار بودن میشنیدم و به پدرم گفتم بیچاره ها به هوش اومدن، به پدرم گفتم یه چکش به من بده (چکش رو برای کنار زدن آوار و شکستن بلوک و سیمان میخواستم) و مرحوم پدرم یه چکش که سالها بود داشتیمش رو بهم داد و من از سوله رفتم بیرون به سمت دو خواهر خودم، بعدش از خواب بیدار شدم و دیدم ساعت از 2 صبح گذشته.

پاسخ
لینک۵ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۲۴:۲۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تکان های شدید اجتماعی و ترس ها و ناامنی ها حتی دامان آدمهایی را که سقف آرزوهایشان بلند است و از لحاظ مالی قوی هستند را خواهد گرفت. شما توکلتان به خدای بزرگ است. مسئولیت ها و کارهایی را که به عهده ی شما گذاشته شده، به طور موثر و مثبتی انجام می دهید و از زیر بار مسئولیت ها شانه خالی نمی کنید. همین کار شما و ایمانتان باعث می شود که در هنگام سختی های اجتماعی و روبرو شدن با این چالشها، شما بی گناه و پاک باشید و هیچ آسیب و ضرری به شما نخواهد رسید. روح پدرتان شاد. شما با عزم و اراده ی آهنینی که از او به ارث برده اید، و باقدرت و توانایی و نگرش های مردانه تان می خواهید از خواهرانتان و خانواده تان حمایت کنید و با سرانجامی عالی به هدفتان برسید. شما با کشمکش های درونی تان هم به شدت مبارزه خواهید کرد ولی باید سعی کنید خیلی به خودتان فشار نیاورید و فکرتان را آرام نگه دارید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۵ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۵۶:۵۷
نامدار

نامدار : سلام وقت بخير خواب ديدم يكي از دوستانم خانه ي پدربزرگم بود بعد ساختمان شروع به ريزش كرد من به موقع فرار كردم بعد يادم افتاد دوستم و مادرش داخل خانه خوابيده اند با اينكه با وي قهر بودم و در عالم واقعيت هم قهرم پريدم داخل خانه و نجات دادمشان.تعبير خوابم چيست؟

پاسخ
لینک۸ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۵۱:۰۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. دوست شما به افکاری سنتی و قدیمی پایبند است که این افکار دیگر بنای محکمی ندارند و باید تحولی مثبت شکل بگیرد و شما قادر هستید که درست بیاندیشید و فکرتان را به خوبی به کار بیاندازید. شما دلتان نمی خواهد که حتی دشمنتان در اشتباه بماند و به این واسطه متضرر شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۸ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۰۹:۳۳
تینا

تینا : سلام وقت بخیر
خواب دیدم که با خانواده برای سفر به یک مکان باستانی رفتیم قبل از اینکه به قلعه باستانی بریم چمدانم را در اتاقی که اجاره کردیم گذاشتم و گفتم میترسم گمش کنم. قلعه باستانی شبیه تخت جمشید بود وارد آن شدیم دیدم همه چیز در حال خراب شدن هست و بعد یک یا دو تا ستون خیلی بزرگ که مجسمه پادشاه بودند سقوط کردند و سقف بلای سر مان آوار شد البته ما فرار کردیم و بعد من و پدرم کمک کردبم تا همه از پله ها پایین برویم و از محوطه خارج شویم. وقتی به اتاق اجاره ای رسیدیم دیدم چمدانم نیست ناراحت شدم پدرم گفت زیر آوار مانده گفتم چمدان را با خودم نیاوردم داخلش روسری های نوام بود . بعد دیدم در یک ساختمان چند طبقه امروزی هستم آنجا هم خطر است ولی اینبار باید به سمت بالا بروم تا در امان باشم جمعیت روی پله ایستاده بودند و من با سرعت از کنار آنها میگذشتم و از پله ها بالا میرفتم .
متشکرم

پاسخ
لینک۱ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۰۸:۲۴:۵۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما به گذشته ی خودتان و تاریخ و بنیان و اساس خودتان نگاه می کنید و تجارب خودتان را بر مبنای آن قرار می دهید و می خواهید از گذشته تان درس بگیرید. اما متوجه می شوید که آنچه که در گذشته شکل گرفته برای امروز کاربردی ندارد و شما نمی توانید با تکیه بر پایه های قدیم زندگی امروزتان را شکل دهید. سقف آرزوها و تمایلات و توقعات مردم عوض شده و شما باید مدرنتر فکر کنید و زندگی تان را بر مبنای اصولی که با نیازهای امروزتان توافق و سازگاری داشته باشد، بسازید. شما مجبور می شوید که یک سری تفکرات و اعتقادات قدیمی تان را رها کنید و باید شروعی تازه برای خودتان داشته باشید. هر قدر در زندگی درکتان را بالاتر ببرید و پیشرفت بیشتری داشته باشید و به ثروت بالاتری برسید، زندگی تان راحت تر خواهد بود و شما می خواهید در زندگی تان پیشرفت کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۸:۱۳:۰۱
تینا

تینا : سلام وقتتون بخیر
خواب دیدم که زلزله سختی اومده البته تکان زمین رو نفهمیدم فقط میدونستم زلزله اومده و خیلی خرابی داشته ولی خونه ما جزء خونه هایی بود که آسیب ندیده بعد دیدم یک زن میانسال سیاه پوست و چاق که لباس مشکی به تن داره و مثل زنهای خارجی بدون روسریه سوار یه ارابه دستی میشه ظاهرا همه بهش احترام میزارن و از بزرگان شهر هستش. اون رو با ازابه دستی در شهر میچرخونن و قرار به محلی که ما هستیم بیاد هرچه که بیشتر در شهر میچرخه میبینم خونه های کمتری خرابه و حتی خیلیهاشون بهتر از قبل هست. بعد به محل اقامت ما میاد یه مراسم مثل خواستگاری هست توی خواب میدونم که هیچ وقت به من اجازه شرکت توی این مراسم ها رو نمیدادند ولی اون بار من هم بودم و حتی قراره از این به بعد من هم در زمان مراسم ها باشم زنهای زیادی اطرافم هستند که همشون مثل قدیم چادر و پوشیه دارند حتی من و یکی از اونها به این که من قرار از این به بعد در مراسم های مهم باشم حسادت میکنه و اعتراض . سعی میکنه جلومو بگیره که اون زن میانسال سیاهپوست که الان مثل ما چادر و پوشیه داره جلوشو میگیره.
متشکرم

پاسخ
لینک۱۴ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۰۵:۵۳:۰۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. تکان های شدید اجتماعی و مشکلاتی در راه است که غیرغم ظاهر سختی که در ابتدا دارد خیلی زود ختم به خیر خواهد شد و زندگی مردم که خیال می کردند تباه و سیاه می شود، از قبل هم بهتر خواهد شد. شما به مقام و افتخاری می رسید که دیگران به شما غبطه می خورند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۴ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۴۹:۵۲
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.