تعبیر خواب آیة الکرسی
اگر ببیند آیة الکرسی (آیه 255 سوره بقره) را خواند، دلیل که از آفت ها ایمن شود و کارش بالا گیرد.
امام صادق (ع) می فرماید: صاحب جاه و رفعت شود.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر درویش بود، توانگر شود و اگر بیمار بود، شفا یابد. اگر غمگین است شادمان شود، اگر بنده بود آزاد گردد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
ali : سلام عرض ادب . خواب دیدم که پدر بزرگم که به رحمت خدا رفتن روبه روی من ایستاده بودن با صورتی ترسناک عصبی و خیلی استخوانی و من هم در مقابله ایشان با قدرت و احساس خیلی قوی که در اون لحظه داشتم گردنبندی که ایت الکرسی دارم حتی در واقیعت هم انداختم به گردنم را دستم گرفتم و به طرف ایشان بلند کردم و خیلی قاطع کلمه به کلمه و شفاف با صدای خیلی بلند شروع به خواندن ایت الکرسی کردم ... (و اینکه در واقعیت پدر بزرگ من شخصی بسیار مومن و با خدا بودن )که به رحمت خدا رفتند . و موضوعی که پیش امد خانوم هراتی من پریشب این خواب رو دیدم و دیروز گردنبند ایت الکرس که همیشه به گردنم بود گم کردم و هر چی فکر کردم و دنبالش گشتم پیدانکردم ایا ارتباط خاصی داشته که این خواب رو دیدم و این اتفاق افتاده اگر ممکنه راهنمای و اطلاعات بهم بدید لطفا . از محبتتون سپاسگذارم .
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. روحشان شاد. تعبیر خوابتان این است که پدر بزرگ شما با وجود مقام و جایگاه قوی و ایمانی که از او مشاهده می کردید، متاسفانه به گناهانی مبادرت ورزیده و خدای بزرگ از او راضی نیست!! به همین دلیل او نگران است و می ترسد و نیازمند دعاهای خیر شماست. او نگران است که شما پا جای پای او بگذارید و اشتباهات او را تکرار کنید و به همین دلیل عصبی و ترسناک به نظر می رسیده است. خداوند از مومنانی که تعمدا به گناه رو می آورند، خشمگین تر خواهد بود تا از کسانی که اصلا نمی دانند گناه چیست و ثواب کدام است. برای ایشان دعای جوشن کبیر بخوانید شاید انشالله مورد لطف پروردگار قرار بگیرند. تشکر از همراهیتون.
Baran : سلام خانم هراتی عزیز...من مجرد هستم و دیشب خواب دیدم که مادر و خواهرای اقایی که قبلن با هم ارتباط داشتیم و بهم خورد و ایشان الان نامزد کردن بهم زنگ زدن و مثل ی رادیو باهام حرف میزدن و مادرش انگار مریض بود و حلالیت میخواست ازم. بعد منم بهشون گفتم بخیال خودتون الان پسرتون خوشبخته چه خواهر و مادرش از او سمت شروع کردن به تشویق و دست زدن برای من منم تو دلم میگفتم نمی خواد حرفای من رو تایید کنید ی کاری بکنید چون در واقعیت قبلن شنیده بودم پسرشون از ازدواجش پشیمونه .بعددیدم همینطور رفتم حمام توی اینه حمام دیدم تصویر من که سرم کف شامپو روش بود بهم ریخته و ی جوریه بعد ایت الکرسی خواندم دیدم تصویرم خوب شد و دلم ارام شد و گفتم چه خوب امدم بیرون چه تلفنم قطع شده ...باتشکر
فریبا هراتی
: سلام. آنان حرف شما را زده اند و می گویند که عجب اشتباهی کردیم که نگذاشتیم اینها با هم ازدواج کنند. تازه الان قدر شما را می دانند. شما فکرتان ناراحت است ولی به امید خداوند نگرانی های شما از بین خواهند رفت. تشکر از همراهیتون.
فرزانه : هر سه پلاک طلا کوچیک بودم و به رنگ سفید
فرزانه : سلام توضیح بدم که من قرار بود با شخصی ازدواج کنم و خانوادش مخالف هستن ایشون دندانپزشک هستن. دیروز نزدیکای غروب خواب دیدم که من میرم مغازه برادرم و میبینم که پاساژ همه جا چراغ ها خاموش است بعد یکدفعه چراغ ها روشن شد بعد دیدم که برادر دیگرم بهم چند تا پلاک طلا هدیه داد که یکی به شکل پرنده بود یکی به شکل دایره بود و اون یکی رو یادم نیست و اونیکه دایره شکل بود دیدم که توش آیه الکرسی نوشته شده و خیلی زیبا بود و زن عموم رو دیدم که بهم گفت این پلاک طلا رو بزار رو اجاق و توش اسپند بریز و دود کن من گفتم نه توش آیه است و گفت ببین آیه رو میشه جدا کردو دوباره چسبوند بعد در همین حین بهم گفتن که دکتر تو مدرسه هم درس میده درس فیزیک و شیمی و من تعجب کردم و بعد تو خواب یاد گذشته افتادم که دکتر معلم من بود و اونجا عاشقم شده و مدرسه را هم میدم و دکتر تو خوابم خیلی خوشحال و سرحال بود و موهای مرتبی داشت و چاق شده بود
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خوابتان این است که علیرغم تلاش خانواده ی دکتر برای عدم ازدواج شما، او به آنان آموخته که از نظر روحی و ارتباط معنوی و نیز از نظر ظاهری شما با هم خیلی هماهنگ هستید و همه جوره با هم می توانید ترکیب شده و همدیگر را درک کنید. از یک نوع رفتار و افکار بهره مند هستید و همدیگر را می توانید کامل کنید. بنابراین آنها به احتمال قوی با ازدواج شما موافقت خواهند کرد. شما احساس می کنید که به آرمانهایتان رسیده اید و زندگی تان به کمال می رسد. باید زیاد آیت الکرسی بخوانید و انشالله بعدا اسفند هم دود کنید که از چشم زخم در امان باشید. فکر آقای دکتر هم راحت خواهد شد. تشکر از همراهیتون
D : سلام وقتتون بخیر لطفا مشخص نشه
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می خواهید از کسی برای رسیدن به اهدافتان کمک بخواهید و سعی می کنید که قوی و مصمم باشید و عقلانیت کافی در کارتان به خرج دهید تا صرفا دیگران نظراتشان را به شما تحمیل نکنند و گولتان نزنند. شما می خواهید به دستاوردهای بزرگی در زندگی تان برسید. می خواهید که احتیاجات تان را فراهم کنید ولی مجبورید که صرفه جویی کنید و به این فکر می کنید که با داشتن امکاناتی که در دست دارید، بتوانید رفاه و راحتی خودتان و دخترتان را فراهم کنید. شما حاضر نیستید که هر جور که به شما گفتند، نقش تان را در زندگی عوض کنید و تصمیمی که برای خودتان گرفته اید را با توکل به خدایی که ناظر بر کارهایتان است، عملی خواهید کرد. شما تمایل دارید که دخترتان شادتر باشد و زندگی اش متحول شده و آرامش بیشتری داشته باشد اما حاضر نیستید که به این خاطر، باورها و اعتقادات خودتان را نادیده بگیرید. شاید به صورت سطحی و ظاهری با او آشتی کنید ولی ته دلتان احساس خوبی به او ندارید. تولدشان پیشاپیش مبارک. خواب شما 1334 کاراکتر و 2 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون.
Golnesa : سلام. وقتتون بخیر. امروز صبح خواب دیدم توی یه خونه توی خارج بود بودیم و بیرون برف نشسته بود همه جا و ما توی خونه دنبال جایی میگشتیم که خودمون رو گرم کنیم. بعد من آیت الکرسی خوندم که بتونیم یه چیزی پیدا کنیم که وقتی خوندم یکی از همراهان شومینه رو پیدا کرد. یه جایی بود که تو دید نبود. شومینه رو روشن کردیم و محیط اونجا خیلی دلپذیر شد. بعد من همونجا داشتم به یکی از دوستام میگفتم کسی که دوستش دارم عالیه فقط قدش کوتاهه. در واقعیت قدش بلنده و انگار تو خواب تعجب هم کرده بودم که قدش کوتاهه. یه چیزی توی ذهنم بود انگار که قدش بلنده. یکی دوتا عیب دیگه اش هم گفتم ولی معتقد بودم که خیلی خوبی داره. ممنون از تعابیر خوبتون.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما احساس می کنید که زندگی تان در هرج و مرج قرار گرفته و با سردی روابط، رکود اقتصادی یا احساسات سرد دیگران مواجه هستید. شما به دنبال پناه و امنیت می گردید و می دانید که این امنیت را فقط می توانید از خدای بزرگ طلب کنید. آرامش و گرمی و نور و امید به لطف خداوند به زندگی تان راه پیدا می کند. کسی که دوستش دارید، خردمند نیست و یا مقامی ندارد و از پس حمایت از شما بخوبی بر نمی آید. تشکر از همراهیتون.
Narges : سلام.وقتتون بخیر.من دیروز از خدا از تنهایی خیلی گله مند بودم،شب خواب دیدم توی یه مکان مقدسم که نمی دونم کجاست.همه در حال دعا و نیایش بودن من سرپا ایستاده بودم نگاه می کردم که آیت الله بهجت اومدن سمتمو گفتن عمره که میری(من اینجا بغض کردمو تو دلم گفتم اونجا هم نمی طلبونه)تو مقام الله اکبر به روش مریم مقدس آیت الکرسی بخون حاجت روا می شی و رفت.بعد دورو برمو نگاه کردم انگار مقام الله اکبر همون نزدیکا بود.داشتم میرستم سمتش و نمی دونستم روش مریم مقدس چجوریه که خوابم عوض شد بعدم بیدار شدم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. تعبیرخوابتان این است که شما باید پاک و تمیز زندگی کنید و به خدای بزرگی توکل کنید که همیشه با شماست، از رگ گردن به شما نزدیک تر است ولی شما او را نمی بینید و خیال می کنید که تنها هستید. اگر تمیز و پاک زندگی کنید و توکلتان مطلقا به خدایی باشد که نگهدارنده ی آسمانها و عرش و زمین است، انشالله حاجت روا خواهید شد. آیت الکرسی را با دقت و با معنی و کلمه به کلمه بخوانید و روی کلماتش دقت کنید تا ببینید که چه می گوید!!! نه اینکه مثل شعر سر سری بخوانید و رد شوید. تشکر از همراهیتون
آرام : سلام وقت بخیر
دیشب خواب دیدم تو حیاط خونه قدیمی مون هستم و دارم آیة الکرسی میخونم. شب بود و هوا تاریک بود و من دو سه بار آیة الکرسی خوندم. بقیه خوابمو یادم نمیاد. اینو هم بگم که قبل از خواب خیلی از خدا گلایه کردم و گفتم تو منو فراموش کردی.
با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما با موانعی در زندگی تان مواجه شده اید و نمی دانید که عاقبت کار چه خواهد شد. باید سعی کنید که اصالت و باورهای قدیمی خودتان را حفظ کنید و به خدای بزرگ اعتماد بیشتری داشته باشید و البته آیت الکرسی زیاد بخوانید. محال ممکنات است که خداوند شما را فراموش کرده باشد. او از رگ گردن به شما نزدیکتر است. معنی آیت الکرسی را بخوانید تا متوجه شوید که چرا در خواب آیت الکرسی می خواندید! کسی که به خداوند توکل کند، به دستاویزی استوار، که گسستنی نیست، چنگ زده است! انشالله حاجت روا خواهید شد. امیدوارم خدای مهربان آنچه را که خیر و صلاح شماست به بهترین صورت به شما ببخشد. تشکر از همراهیتون.
زهرا : سلام و عرض ادب، خواب دیدم تو یه جنگلم، هوا تقریبا تاریکه و یک زن منو دنبال میکنه، ترسیده بودم و شروع کردم تندتند راه رفتن و دویدن. از ترس شروع کردم آیه الکرسی خوندن، آروم ترشدم، خانومه به من نزدیک شد و من با خودم میگفتم اینکه کاری به من نداشت چرا میترسیدم ازش! در همین حین خودم رو جلوی یک خونه قدیمی که دیواراش خشت و گلی بود و در چوبی قدیمی هم داشت دیدم و یک مرد هم بود که من نمیشناختمش و البته احساس راحتی هم باش نداشتم اما داشتیم راجع به موضوعی حرف میزدیم که یهو یک بچه از پشت بام افتاد و اون مرد گرفتش و نذاشت زمین بخوره، بعدش من بچه رو بغل کردم و آرومش کردم اما اون مرد بچه رو از من دوباره گرفت و بچه شروع به گریه کردن کرد و میخواست برگرده بغل من که بیدار شدم از خواب.
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما سعی می کنید که درک بهتری از خودتان داشته باشید، زندگی تان را متحول کنید و از زیر بار فشار مسائل مختلف از زندگی تان بیرون بیایید. فکرتان ناراحت است و نگران هستید که اوضاع بد شود و نمی دانید که باید چگونه با مشکلات تان کنار بیایید. اما نگرانی های شما بی مورد است. البته مشکلاتی در زندگی تان دارید که فکرتان را ناراحت کرده ولی خطری شما را تهدید نمی کند. شاید ریسک کنید ولی گشایش کار خواهید داشت و در کارتان شکست نخواهید خورد. شما زمانی احساس بهتری پیدا می کنید که وظائفتان را خودتان تقبل کنید یا سرتان به کاری گرم باشد و نه اینکه دست روی دست بگذارید تا ببینید که دیگران برایتان چه می کنند. تشکر از همراهیتون
زهرا : سلام، من خواب اولم رو براتون ارسال کردم و حالا دومین خواب رو براتون مینویسم: تو یه جنگل تو یه هوای گرگ و میش در حالیکه احساس میکردم یک نفر که شاید یه زن بود منو دنبال میکنه، ترسیده بودم و شروع کردم تندتند راه رفتن و دویدن و شروع کردم آیه الکرسی خوندن و بعد با خودم میگفتم اینکه کاری به من نداشت چرا میترسیدم ازش، در همین حین خودم رو جلوی یک خونه قدیمی که دیواراش خشت و گلی بود و در چوبی داشت دیدم و یک مرد هم بود که من نمیشناختمش و البته احساس راحتی هم باش نداشتم اما داشتیم راجع به موضوعی حرف میزدیم که یهو یک بچه از پشت بام افتاد و اون مرد گرفتش و نذاشت زمین بخوره، بعدش من بچه رو بغل کردم و آرومش کردم اما اون مرد بچه رو از من دوباره گرفت و بچه شروع به گریه کردن کرد و میخواست برگرده بغل من که بیدار شدم از خواب.
فریبا هراتی
: سلام. طبق قوانین سایت و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید و یک خواب شما برای تعبیر ثبت شد. ((در نوبت هستید)) و باید این خواب دومتان را یک روز دیگر ارسال کنید. این قوانین هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است. تشکر از همراهیتون.