تعبیر خواب احتضار
اگر خواب ببینید دیگران درحال احتضار (جان دادن، مُردن) هستند، نشانه آن است که شما و دوستانتان بداقبال هستید. اگر خود را درحال احتضار ببینید، با بی توجهی خود، ارزش کارتان را کم می کنید و همچنین بیماری شما را به مرگ تهدید میکند. اگر حیوانات وحشی را در حال احتضار ببینید، از خطری خواهید گریخت. اگر حیوانات اهلی در حال احتضار بودند، با آرامش و تسلط برخود، با هر وضعیتی روبرو می شوید.
تعبیر خواب جان دادن
لوک اویتنهاو می گوید: دیدن کسی که جان میدهد، نشانه خوبی برای کسی که او را درحال جان دادن می بینیم، نیست. اگر زنی را در حال جان دادن ببینیم، او یک ارث یا نیابت را از دست می دهد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
گلی : سلام لطفا مخفی باشه ممنونم از تعابیرتون
فریبا هراتی
: سلام. خواهر شما از نظر معنوی رشد بیشتری پیدا می کند و درک او کاملتر می شود. خواستگار قدیم شما می داند که شما همان دوست سابق او هستید. شما سعی می کنید که زندگی تان را به بهترین صورت طرح ریزی کنید و زندگی تان را بهتر کنترل کنید، گذشته های بد را فراموش کنید و خیلی آنها را برای خودتان بزرگ نکنید. مادر بزرگ شما می خواهد که شما او را حلال کنید و به او کمک کنید که آرامش بیشتری داشته باشد و شما به او هم کمک می کنید تا نترسد و نگران چیزی نباشد. خواب شما 1417 کاراکتر و 2 حق خواب است. تشکر از همراهیتون
Sara : با سلام من تقریبا
فریبا هراتی
: سلام. شما صرفا دلتان شور می زند و به خاطر شرایط نامطمئنی که دارید، از نظر احساسی به شدت تحت فشار هستید. ممکن است فشار خون پایین شما ( یا حتی فشارخون خیلی بالای شما ) باعث شود که احساس کنید جانتان از بدنتان خارج می شود. اینکه موقعیت ازدواج نداشته اید نه گناه شماست نه گناه او. اما اگر موقعیت ازدواج داشتید و تعمدا می خواستید صرفا با هم دوست باقی بمانید و اعتقادات مذهبی تان ضعیف بود، آنوقت شرایط فرق می کرد. دو نفر که همدیگر را قویا دوست دارند و تمایل به ازدواج با هم دارند و صرفا به خاطر خوش گذرانی با هم تعامل نمی کنند، گناهی ندارند هر چند که باید مراقب باشند که حد و مرزهایی برای روابط شان قائل باشند تا بعدا به ضرر هیچ کدام تمام نشود. قبل از خواب اگر فشارتان پایین است دو عدد خرما بخورید و اگر فشارتان بالاست 2 جرعه آب غوره بنوشید. شبها هم قبل از خواب 7 بار ذکر نام حضرت فاطمه س را به این صورت تکرار کنید تا تمام استرس ها و عوامل منفی از زندگی تان دفع شوند: یا فاطمت بنت محمد رسول الله. این ذکر بسیار در آرامش بخشی به شما مجرب است. تشکر از همراهیتون.
hajar : سلام.چندمدت قبل خواب دیدم همسرم رو تختخواب دراز کشیده جوری که فقط کمر وباسن رو تخت بود و پاها رو ززمین(درواقعیت همین تختخواب روداریم)درحالت احتضاربود وسعی کرد دکمه های بلوزش رو بازکنه وبلوز رو دربیاره برامن وگفت این بلوز رو چون تو دوست داری براتو.بلوز رنگ کرم تیره حدودا نخودی بود(درواقعیت این بلوز رو دارن ولی کمرنگ تر)من بهش گفتم بااین وضعیت نمیخواد دربیاری اروم باش.حتما میترسی چون بعد ازمرگت دست وپاهات خشک میشه بلوز درنیاد که برامن بشه.بالاخره بلوز رو دراورد وگذاشت کنارش برامن وازخواب بیدارشدم.درواقعیت هم زیاد مشکل داریم وقهرهای طولانی مدت
فریبا هراتی
: سلام. همسر شما احساس می کند که آرامشش را از دست داده و از رفتارهای خودخواهانه و منفعت طلبانه ای که علیه شما به کار برده، به این نتیجه رسیده که حالا شما می خواهید همان رفتارها را علیه او در زمانی که او با مشکلی موجه شود؛ به کار ببرید. روحیه ی او بشدت خراب است و از اینکه شما تلافی کارهای او را سرش دربیاورید می ترسد. تشکر از همراهیتون
Sam sam : سلام لطفا مخفی بشه، میرفتم همش تو فکرم بود
فریبا هراتی
: سلام. خواب شما گویای این است که وقتی که شما مرتکب گناه می شوید و افکار و انرژی منفی همه ی روحتان را متاثر می کند، تنها امید و مایه ی نجات شما خداست. مرگ شما در خوابتان در واقع به دگرگونی و متحول شدن شما و شانس جدیدی به شما برای تغییر دادن خودتان تعبیر می شود. شما باید اگر خجالتی در مقابل پروردگار می کشید، این خجالت را در هنگام گناه کردن بکشید و نه در هنگام توبه کردن و عذرخواهی. خداوند هر بار که شما توبه کنید، منوط به اینکه گناهان کبیره نکرده باشید و به عمد گناه نکنید، توبه تان را می پذیرد. نه اینکه مثلا هرشب مرتکب گناه شوید و هر صبح بگویید ببخشید. چون خود شما هم که انسان هستید، نمی توانید که کسی را که مرتب به شما دروغ می گوید و نقض عهد می کند را ببخشید. خداوند می خواهد که شما با تمام شهود و احساس و قدرت و بینشی که دارید برای انجام کار خیر اقدام کنید و از بدیها دوری کنید. پدر شما به ثروت خواهد رسید ( مگر اینکه واقعا به فکر ازدواج مجدد باشد و در بیداری شما این را متوجه شده باشید؛ در اینصورت این افکار به خوابتان هم کشیده شده و تجدید فراش او در خوابتان، بازتاب افکار شما در این رابطه در بیداریست.) خانواده ی شما هم در حق همدیگر مرتکب اشتباه و گناه می شوند - مثل خیلی از مردم؛ و شاید نتوانند کسانی را که با ایشان بد کرده اند را ببخشند. اما اگر خدای بزرگ شما را ببخشد، و از سر تقصیراتتان درگذرد، شما به کلی آمرزیده می شوید. یعنی خدای بزرگ از انسانها بخشنده تر و مهربان تر است چرا که خداوند با تمام قدرت و بزرگی اش، بخشنده ی مهربان است ولی انسانها، همدیگر را نمی بخشند. مثلا شما از پدرتان ناراحت می شوید، پدرتان از فامیل، برادرتان از همسرش.... همه از هم کینه به دل می گیرند ولی کسی که وقتی شما را می آمرزد؛ خالص و از صمیم قلب شما را می بخشد فقط خداست. خواب شما شامل 1493 کاراکتر و 2 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون.
Sam sam : سلام لطفا مخفی باشه،
فریبا هراتی
: سلام. لطفا خوابتان را دوباره ارسال کنید. طبق قوانین سایت که در تمام صفحات تعبیر خواب ذکر شده است هر 750 کاراکتر معادل یک حق خواب است و خواب شما شامل 1493 کاراکتر و 2 حق خواب و از حد مجاز طولانی تر است. لطفا یک خواب شارژ کنید و بفرمایید تا تعبیر شود. نوبت شما محفوظ خواهد بود تشکر.
sam : سلام ، لطفا مخفی باشه
فریبا هراتی
: سلام. شما واقعا این تجربه ی خارج شدن روح از بدن را به صورتی بسیار جزیی مشاهده کرده اید تا بدانید که حیات یک انسان مختص به حضور او در بدن فیزیکی او نیست بلکه به این بینش رسیده اید که تمام خصلتها و اخلاقیات، خاطرات و روحیات یک شخص در کالبد روح او حتی بعد از مرگ فیزیک او هم می تواند ادامه داشته باشد. این اتفاق خصوصا در زمانی که فشار خون پایینی داشته باشید ممکن است برایتان رخ دهد. تشکر از همراهیتون
نرگس کوهی : سلام بزرگوار ایام به کام
دیشب خواب دیدم در حال مرگ هستم و خواهرام کنارم هستند
یک خانم بهشون گفته بودهر وقت جون پاهام درآمد پاهام رو ببندند
پاهام کمی کم جون شده بود که یکی از خواهرام خواست پاهام رو ببنده من اجازه ندادم گفتم هنوز میتونم راه بروم
وبااحتیاط بلندشدم
آهسته به طرف حیاط رفتم
خونه مادرم بودم،به مادرم اعتراض کردم که پاهام رو زودترخواستن ببندن
مادرم گفت خواهرم ویکی از اقوام درحال ساخت خانه هستن هیچ میدونی بتون ریزی چقدرسخت هست،اگه تو حالت این جور نبود میرفتم بهشون سرمیزدم
بعد دیدم بقچه های لباسهای من درحیاط هست مادرم چند لباسم و شلوارم رو قیچی و پاره کرده بود که مثلا درست کند اما دیگه قابل استفاده نبودند
ممنون از راهنماییتون
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. تشکر. شما به خاطر مسئله ای فکرتان ناراحت است و تحولی منفی در زندگی تان بوجود آمده. خواهران شما شاید می خواهند استقلال شما را از شما بگیرند و با عملکرد شما مخالف هستند. اما شما تلاش می کنید که روی پاهای خودتان بایستید و خودمختار باشید و خودتان برای زندگی تان تصمیم بگیرید. خواهر شما تصمیم دارد که زندگی اش را بازسازی کند. او می خواهد روی خودش کار کند و ذهن و جسمش را بازسازی کند و مادرتان به این فکر می کند که چطور می تواند به خواهرتان کمک کند. او تجارب شما و رفتار شما را نمی پسندد و نمی خواهد که شما در زندگی خواهرتان یا او نقشی داشته باشید. این باعث ناراحتی شماست و شاید بخواهند با شما قهر کنند. تشکر از همراهیتون.
مینا : سلام روز خوش خواب دیدم انگار تو یه جایی مثل یه بیمارستان مجلل هستم و با یه سری اقا تو راهروی بیمارستان راه می رم به نظرم حرفاییکه می زدن عجیب بود بعد از شنیدن یه سری حرفاشون متوجه شدم انگار من مردم و خودم اصلا متوجه نشدم مادر خدابیامرزم هم کنارم بود من اصلا فکر کردم برای مامان تو بیمارستانم انگار با دختر خالم هم صحبت می کردم که کدوم بیمارستانی اسم بیمارستان مهر امد ولی دختر خالم گفت مریض بد حال قبول نمی کنهویه چیزی مثل بادکنک سفید طرح دار بچه گونه داد به من که به اندازه کف دست بود یکی از اقاها با خنده انگار که سربسرم می زاره می گفتای ن برای پشت سرت بود انگار یه وصیله پزشکی بود ویا اینکهمی گفت اینجا با (عرض معذرت )شاششو ریختن و اتفاقاییکه اون می گفت و من اصلا یادم نبود ودر مورد من تعریف می کرد بعد دیدم دم در خونه مادرم تو کچه مادرم هستم ویکی از همسایه های مامان و دخترش امدن دیدنی مامان خدابیامرز یه دفعه به من گفتم تو چرا اینطوری هستی انگار تو از جونت رفتی و برگشتی یه دفه بهشوم گفتم شما بگید من مردم یه دفه دوتاشوم با ناراحتی گفتن وای خدانکنه چی می گی مامانم گفت این بچمم تا هم تا دم مرگ رفت و برگشت ولی تو دستش یه ظرف پایهدار قلم گاری شده که به نظر پراز شکالتهای به اشکال مختلف بود ولی وقتی دقت می کردی همرنگ حلواهای شکل داده شده کمرنگ و پررنگ بودکه گذاشت وسط یه میز پراز گلهای رنگارنگ بعد دیدم با دختر ش خانم همسایه کنار یه میز تو کوچه بودم و انگار یه ظرف کوچک کباب تابعه ایی درست کرده بود امده دیدم با یه قاشق خواست کباب و بردارهدر حالیکه دوتا قاشق دیگه که قبلا باهاش غذارو هم زده بود اونجا بود انگار اصلا حواسش نبود خودم هی تو اینه نگاه می کردم یعنی من مردم یا زندم بعد دیدم پدر شوهرخدابیامرزم یه جاییکه مثل خرابه بود وایساده زیرپاش یه چاله کنده شده بود ولای دندوناش سبزی گیر کرده بود به شوهرم می گفتم بابا چون هیچ چیزی نداشت راحتر رفت و پدر شوهرم با خنده داشت خاطراتش و که چطوری مردن براش پیش امده بود و تعریف می کرد
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می خواهید به خواسته هایتان برسید و از مشکلات و مسائلی که فکرتان را ناراحت کرده، نجات پیدا کنید. محبت و مهر پروردگار شامل حالتان می شود و از غم رها خواهید شد. زندگی شما متحول می شود و گشایش کار پیدا می کنید. این تحول مثبت باعث خواهد شد که شما دیگر مانند گذشته زندگی نکنید و بساط رسیدن به خوشی و آرامش بیشتری در زندگی تان ایجاد شود. مسائلی که ناراحتتان کرده اند را دور می ریزید و فراموش می کنید. رو حمادرتان شاد. شما هم باید به شکرانه ی رسیدن به موفقیت و خوشی و شادی، سعی کنید که به سهم خودتان به کسی دیگر کمک کنید تا او هم به موفقیت برسد. مادر شما از اینکه شما حاجت روا شوید و مشکلاتتان حل شود خیلی خوشحال است و به شما خبر داده که اتفاقات خیلی خوبی برایتان در راه هستند. شما هم برای مردم آبرومند و فقیر، کمک مالی کنید تا زندگی بهتری داشته باشند. روح پدر شوهرتان شاد. او در دنیا مرتکب اشتباهات و گناهانی شده و حرفهای بدی زده که الان نگران است که بخاطرشان مجازات شود. شما باید از تجارب او استفاده کنید و اشتباهات او را تکرار نکنید. برای شادی روح پدر شوهرتان هم باید دعا کنید و خیرات بدهید. تشکر از همراهیتون.
یاسمن : سلام
در واقعیت دارم جدا میشم و مادر همسرم من رو اذیت کردن امروز خواب دیدم خانواده همسرم رو دیدم گویا این مادر حرفایی به من زدن که من با عصبانیت بلند می گفتم اینا چه خونواده این و وارد خونه شدم پله های زیبایی رو بالا رفتم خانومی پشت پرده فالگوش ایستاده بود ترسیدن من با لبخند گفتم اشکالی نداره
به زیرزمین رفتم کوبیده و پلو کشیدم صدای شیون شنیدم گویا مادرشان فوت شد آرام پله ها رو بالا رفتم یکدفعه تصمیم کرفتم غذا رو روی پله بذارم تا ایشون رو ببینم لباس سفید کهنه به تن داشت و دایی ام گفت خدا بیامرزه بعد ازاین روزها فوت شد. برادرم گفت خیلی بد مرد درحالیکه روی زمین دراز کشیده بود پاهاش باز بود و سه بار بهش فشار امد و هر سه بار خون لخته شده ازش بیرون امد تا مرد
دوست داشتم موقع مرگ روبروش بودم تا ببینم وقتی من رو می بینه چجور جون میده..
فریبا هراتی
: سلام. شما از رفتار مادر او نسبت به خودتان عصبانی هستید ولی در رابطه با این خانواده نقشه ها و ایده هایی دارید که عملی شان می کنید. برایتان مهم نیست که کسی از اختلافات شما با خبر شود. شما در پس زمینه ی ذهنتان مصمم هستید که به رفاه و ثروت زیاد برسید و این تصمیم شما برای مادر او بشدت دلهره آور است و او افسرده شده روحیه اش را خواهد باخت. شما تدریجا در رابطه با هدفتان پیشرفت می کنید و مادر او از شدت ناراحتی و احساس شکست در مقابله با شما، ممکن است به شدت دچار شوک شده و سکته کند. شما از این حالت او لذت می برید. تشکر از همراهیتون
ali : سلام. وقت بخیر
حدود ساعت 5 صبح یکی از اشنایان را در خواب دیدم که حال خیلی بدی داشت دست من رو گرفت برد یکجا و با حال خراب گفت بهم من دارم میمیرم و میخوام قرضم رو بهت ادا کنم و بمیرم بعد از آن. منم که حال خرابش رو دیده بودم و این حرف ها رو میشنیدم ازش گفتم بهش باشه حالا وقتی مردی میگیرم قرضم رو (در خواب اینطور حس میکردم که قرضی داره و من هم خیلی طالبش هستم که دریافت کنم ولی چون حالش خراب بود و دم مرگ بود نمیخواستم این لحظه های آخر ناراحت بشه) و در حالی که میگفتم باشه بعد مرگت تحویل میگیرم گذاشتم و رفتم.
تشکر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. او فکرش ناراحت است و تحولی منفی در زندگی اش به وجود آمده یا خواهد آمد که فکر می کند که به خاطر دینی که به گردنش دارد این مشکل برای او بوجود آمده. به صورت کلی، او مدیون شماست حالا یا حرفی زده یا کاری کرده که دوست دارد اشتباه و یا دین خودش را جبران کند. شما حاضر نیستید که فکرتان را ناراحت کنید و اگر او به خاطر حرف بدی که نسبت به شما گفته باشد الان با این تحول منفی مواجه شده باشد، بدتان هم نمی آید که او تقاص کارش را پس بدهد. تشکر از همراهیتون.