تعبیر خواب اذان
-
امام صادق (ع) می فرماید: بانگ نماز در خواب بر دوازده وجه است.
- حج،
- سخن،
- فرمانروائی،
- بزرگی،
- ریاست،
- سفر،
- بریدن،
- مفلسی،
- خیانت،
- جاسوسی،
- منافقی،
- بریدن دست،
ابن سیرین می گوید: اگر کسی در خواب ببیند که اذان می گوید، اگر بنده درستکار و پارسا باشد که در مکانی معروف و آشنا اذان می گوید یا صدای اذان می شنود، به حج خانه خدا می رود. اما اگر این خواب را مردی فاسق دید، او را به دزدی بگیرند. اگر دید بانگ نماز را از مسجد یا از مناره می داد، دلیل که مردمان را به خدا می خواند. اگر دید در بستر خفته و اذان می گفت، با زن خود مهربان است.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند محبوسی در زندان بانگ نماز می داد و اقامه کرد، از زندان رهایی یابد. اگر دید در مناره بانگ نماز می داد، دلیل که بزرگی و فرمانروائی یابد. اگر ببیند در کنج خانه بانگ نماز داد، دلیل که در کار حق خیانت کند. اگر ببیند در سردابه بانگ نماز داد، دلیل که به زودی به سفر می رود و در آن سفر رنج و بلا کشد و دیر بماند.
اگر دید در میان کوهی بانگ نماز کرد، دلیل که در میان قومی ستمگر گرفتار آید و به او خیانت کنند. اگر بییند بر کرسی یا بر تختی نشسته یا ایستاده و به لهو بانگ نماز می کرد، دلیل که عقل از او زایل شود. اگر دید دیگری بانگ نماز کرد و او بشنید، دلیل که به کار عبادت و طاعت کاهل است و کسی او را به خدایتعالی خواند. اگر ببیند بانگ اقامت شنود، دلیل که در کارهای حق توفیق یابد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Behnaz : سلام خانم هراتی عزیزم،چند شب پیش دیدم روی سطحی باارتفاع زیاد دراز کشیدم،بلند میشدم مثل تاب تکون میخورد،به صورت خوابیده خودمو کشوندم،پایین اومدم واسترسم تمام شد،پسری پایین بود که باید برام اذان میگفت ولی از رهگذر ها میخواست اذان بگن تا من نماز بخونم،کسی قبول نمیکرد،در آخر گفتن اگر برات اذان بگیم باید سنت رو به ما بگی(در بیداری من دختری نیستم که روی گذر عمر حساس باشم،ولی دوست پسرم که ایران اومده از بچگی حساس بود)من بدم اومدو جمع رو ترک کردم،گفتم خودم میرم خونه نماز میخونم،رفتم شیرینی فروشی نصف کیک توتفرنگی خوردم بقیشو گذاشتم برای خانوادم،اونقدر شیرین نبود که دلم رو بزنه،دختره داشت برام از دستگاه خامه میگرفت صاحب مغازه بهش غر میزد،گفتم داره کارشو درست انجام میده چرا غر میزنی،دیر وقت بود،ولی تصمیم گرفتن مغازه رو باز کنن تا باز هم بفروشن
فریبا هراتی
: سلام. شما درک بالایی دارید ولی در مورد یک تصمیم مدام عقب و جلو رفته و مردد هستید و نمی توانید بخوبی تصمیم بگیرید. اما سعی می کنید که از جاه طلبی ها و توکل به خودتان دست کشیده و منطقی فکر کنید. شما می خواهید جاپای قرص و محکمی در زندگی تان داشته باشید و به خدای بزرگ توکل می کنید. شما امیدوارید که گشایش کار پیدا کنید ولی نمی توانید از دیگران انتظار داشته باشید راه درست را به شما نشان دهند. اگر از کسی کمک بخواهید، آنان راجع به خصوصیات فکری و عقلانیت و تجارب شما، قضاوت خواهند کرد و شما نمی خواهید مورد قضاوت قرار بگیرید. پس به خدای بزرگ توکل می کنید. شما وظائف خودتان و سهم خودتان را در انجام باید و نبایدهای زندگی ایفا می کنید و انشالله شیرینکام خواهید شد. رفاه وثروت خواهید داشت و از زندگی تان لذت خواهید برد. خوابتان به وضوح به شما می گوید که زندگی تان را بسپارید دست خداوند تا هر چه که او می خواهد انشالله همان بشود. تشکر از همراهیتون.
Etemad : سلام ظهر خوابیده بودم و خواب دیدم رفتم بیمارستان برای انجام آزمایش،اسم بیمارستان خوب بوداما جاش که رفتیم کثیف بود و یکی داشت مرغ خورد میکرد من رفتم و پوست مرغ کندم و گذاشتم گفتم چند قیمتش رو گرون گفت و منم گفتم با پوستش ببین چقد میشه برگردم حساب کنم خانمم اومد بیرون از مطب که بریم آزمایش بدم البته قیمت مرغ رو فهمید اخم کرد بعد یهو دیدم تویه حیاطم که یه خانم و اقای مسن داشتن باهم جر و بحث میکردن و یه شیرآب گفتم بذار وضو بگیرم تموم شد که صدای اذان ظهر از مسجد کنارش بلند شد و الله اکبر رو شنیدم و گفتم چه خوب برم مسجد نماز بخونم که از خواب بیدار شدم
نمیدونم خواب ظهر تعبیر داره یا نه لطفا به این موضوع اشاره بفرمایید
فریبا هراتی
: سلام. شما به آرامش و حمایت روحی نیاز دارید و با احساسات، باورها یا ترس های درونی تان آزمایش می شوید. زندگی شما وارد یک فاز تحول می شود و خودتان یا رابطه ای را تحت آزمایش قرار می دهید. شما نگران هستید که کسانی که به شما قول کمک و یاری رساندن می دهند، به وعده شان وفا نکنند. شما راجع به مشکلاتتان با آنها رک و پوست کنده صحبت می کنید و از ترسهایتان با ایشان حرف می زنید ولی احساس شما این است که می خواهند از شما سو استفاده کنند و بیشتر از اینکه به شما کمک کنند، به منافع خودشان فکر کنند. شما می خواهید نگرانی هایتان را از ذهنتان پاک کنید، اشتباهاتتان را بشویید برود و شروعی تازه داشته باشید. در کشمکش بین مادیگرایی و معنویت، در نهایت شما به معنویت رو می آورید و به خدایی پناه می آورید که همیشه از شما حمایت کرده است. اگر ظهر با شکم خیلی پر بخوابید یا خوابتان نزدیک غروب باشد، خوابتان باطل است. تشکر از همراهیتون.
Heliya : باسلام خدمت شما خانم هراتی عزیز ،چندشب پیش همسرم در خواب دیده که جمعیت بسیار زیادی از مردم دورهم جمع شده بودند وبه همسرم اصرار میکردند که برود دربالای یک بلندی که درآنجا بوده اذان بگوید ،اول همسرم نمی خواسته که این کاررا انجام دهد ولی با اصرار زیاد مردم به بالای بلندی رفته واذان کامل وزیبایی را قرائت کرده است ،ممنون میشم تعبیر بفرمائید .
فریبا هراتی
: سلام. مردم می خواهند که همسر شما ریاست یا نمایندگی یا رهبری آنان را در خصوص انجام کاری بعهده بگیرد و او را شایسته ی این مقام می دانند چون همسرتان حرفش درست است، به فرامین پروردگار و عدالت او باور دارد و سر قولش می ایستد. تشکر از همراهیتون.
Madar : سلام لطفا خوابم نمایش داده نشود
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید سعی کنید که با دیگران مهربانتر باشید و مشکلاتشان را حل کنید. باید فراموش نکنید که اهداف اصلی تان چیست و در خواب غفلت به سر نبرید. تحولی تازه در راه است و شما باید اشتباهات گذشته تان را بشویید برود و شروعی تازه را آغاز کنید. دوره ی تفکر و ارزیابی کارهایتان فرا رسیده است. تشکر از همراهیتون
Matin : سلام نماز روزه قبول باشه . خواب دیدم با مادر و خاله ام داخل صحن حرم هستم ، مطمعن نیستم ولی فکر کنم صحن حرم امام رضا بودم. ماه رمضان بود و مادر و خالم روزه بودن ، من چون دیابت دارم نمیتونم روزه بگیرم حتی تو خواب! غروب بود . بلند شدم رفتم روی بلندی روبه روی حرم وایسادم شروع کردم به گفتن اذان ، مثل مؤذن ها اذان میگفتم!(بلد نیستم اصلا) موقع گفتنش انقدر صدام رو دوست داشتم که از خنده و هیجان نصف و نیمه رهاش کردم ... خیلی خوشحال بودم. ولی حس کردم کسی صدام رو نشنیده در صورتی که خیلی بلند بود! شاید این حسم اشتباه باشه _ من این خواب رو دو بار ارسال کردم بار قبل یکسری مطالب رو جا انداختم ، اگر امکانش بود یک حق خواب رو کثر نکنید مچکرم
فریبا هراتی
:
سلام. دوست عزیز شما باید خوابتان را در صفحه ی تعبیر خواب مربوط به خودش ثبت کنید. خواب شما ربطی به ادان ندارد. مضافا به اینکه وقتی که شما خوابتان را ناقص ارسال می کنید من تقصیری در تعبیر ناقص آن ندارم . هزینه ی خوابهای اینگونه ی شما به عهده ی خودتان است چون من باید از اول برای تعبیر خوابتان وقت بگذارم و با توجه به صدها خوابی که هر روز ارسال می شود اصلا به خاطر نمی آورم خوابتان چه بوده که بخواهم از روی خواب قبلی تان کپی کنم!! من دسترسی به خوابهای قبلی شما ندارم. ضمنا" سلام. طبق قوانین سایت و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید و یک خواب شما برای تعبیر ثبت شد. ((در نوبت هستید)) و باید این خواب دومتان را یک روز دیگر ارسال کنید. این قوانین هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است. تشکر از همراهیتون
Matin : سلام نماز روزه قبول باشه . خواب دیدم با مادر و خاله ام داخل صحن حرم هستم ، مطمعن نیستم ولی فکر کنم صحن حرم امام رضا بودم .. غروب بود . بلند شدم رفتم روی بلندی روبه روی حرم وایسادم شروع کردم به گفتن اذان ، مثل مؤذن ها اذان میگفتم!(بلد نیستم اصلا) موقع گفتنش انقدر صدام رو دوست داشتم که از خنده و هیجان نصف و نیمه رهاش کردم ... خیلی خوشحال بودم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما برای رسیدن به خواسته تان متوسل به امام رضا ع می شوید و تحولی تازه در زندگی تان به وجود می آید. خبرهای خوشی می شنوید و از غم رها خواهید شد. شما حاجت روا می شوید. تشکر از همراهیتون.
Fati : سلام.خواب دیدم در محله سابق مادرم که در بچگی اونجا بودم راه میرم و بخودم میگم یادش بخیر اینجا بوی بچگی هارو میده و یه حس عالی داره.بعد انگار در شهر مشهدم و ارامگاه فردوسی و دارم عکس میگیرم از ارامگاه(من بیرون ساختمان بودم).همزمان اذان پخش شد.چون کار من عجله ای بود بخودم گفتم حیف نمیشه الان نماز بخونم اینکارو باید تموم کنم.کنار ارامگاه فرودسی یه مسجد یا امام زاده بود که گنبد و گل دسته زیبایی داشت.از اونا هم عکس گرفتم.حتی حس میکنم باران نم نمی هم باریده بود.بعد با دوستام یه جا مهمونی رفته بودیم وقتی میخاسیم خونه میزبان بریم کفش های مجلسی پاشنه بلند پامون بود گفتم لازم نیس کفشارو دربیاریم؟چیزی نگفتن و همنیطوری رفتیم داخل.دوست صمیمم جای دیگه نشست منم جای دیگر.فک میکردم بهم توجه نداره.البته خود من هم نرفتم کنارش بشینم.تکیه به بالش داده بود.
فریبا هراتی
: سلام. شما به همان امنیت و آرامش دوران کودکی تان وابسته هستید و دلتان می خواهد زندگی تان مثل همان زمان سرشار از آرامش و به دور از دغدغه های فکری باشد. امروز ارزشهای شما فرق کرده و درکتان نسبت به بعضی مسائل از گذشته بالاتر رفته است و پاکی و شخصیت انسانها را تشخیص می دهید و می توانید تصویر این شخصیت های با ارزش را برای همیشه در مخیله تان حفظ کنید. شما هنوز به آرامش کافی در زندگی تان نرسیده اید. برای شما تاریخ و فرهنگتان بسیار با ارزش است و از نظر شما کسانی که برای بقای فرهنگ کشورشان تلاش کرده اند، با ارزش و مقدس هستند. شما کمی احساساتی شده اید و می خواهید روابط تان را با دیگران تقویت کنید. می خواهید از خودتان به خوبی حمایت کنید و ثابت کنید که از پس خودتان بر می آیید و می توانید پرستیژ و افتخارتان را به دیگران نشان دهید. اما با این وجود، صمیمیت زیادی بین شما و دوستانتان وجود ندارد. لازم به یادآوریست که شما دیروز یک حق خواب به سایت بدهکار بودید که در توضیح خواب دیروزتان عرض کردم. لذا یک حق خواب اضافه از شما کسر شد. تشکر از همراهیتون.
smamb : سلام وقت بخیر.خواب دیدم با مامانم کنار مسجدی تو ماشینی نشستیم. مامانم پشت فرمون بود و من رفته بودم پایین صندلی نمیدونم چرا خودمو از افرادی که اطراف ماشین ایستاده بودن پنهان کرده بودم.و اونها هم ایستاده بودن حواسشون به ما بود که قراره چیکار کنیم.مناره های مسجدو میدیدم.منتظر اذان ظهر بودیم.از مناره های مسجد صدای اذان اومد.مامانم یه شکلات صورتی رنگ باز کرد داد به من گفت زود افطار کن بیا بالا.منم شکلاتو خوردم و افطار کردم اومدم بالا.روزه نبودم.بعد افطار خودمو به اون آدمها نشون دادم ولی نمیدونم چرا.باید با اذان ظهر افطار میکردم.وقتی بالا اومدم خورشید کنار مناره اومد بیرون یا بود و به شدت می‌تابید و همه جارو گرمو روشن کرده بود حتی تابش و گرماشو روی خودم حس میکردم.به خورشید نگاه کردم حس آرامش داشتم.و خیالمون راحت شد.ممنون از تعابیرتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. مادرتان سعی می کند که شما را به مسیر درستی در زندگی تان هدایت کند و کنترل اوضاع را به دست می گیرد. شما از مواجهه با بعضی واقعیت ها نگران هستید. مادرتان معتقد است که شما باید زندگی شاد و سرشار از عشق و مهربانی داشته باشید و انزوا یا تنهایی بس است. باید خوش باشید و با مردم تعامل کنید. شما شور و شوق و انرژی زیادی را در وجودتان تجربه می کنید و به آرامش خاطر خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.
saina : سلام وقتتون بخیر، لطفا خوابمو نمایش ندید، ممنون،
فریبا هراتی
: سلام. انشالله خداوند در تاریکی ها و سختی ها از مردم حمایت خواهد کرد و ظالمان متضرر خواهند شد. تشکر از همراهیتون
یا مهدی عج : سلام وقت بخیر ،لطفا خوابم نشون داده نشه . با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. روحشان شاد. عموی شما می خواهد دیگران او را حلال کنند و اجازه دهند تا روحش در آرامش به سر ببرد. او منتظر است که کسی ( که از او ناراضی است) او را ببخشد و اجازه ی آزادی و آرامش او را صادر کند. برای او از دیگران حلالیت بطلبید. اگر بین خواب اولتان و قسمت دوم آن حتی یک ثانیه بیدار شده باشید باید بفرمایید که از شما حق خواب دیگری کسر کنم تا خدای نکرده مدیون سایت و کارمندان آن نشوید چون هر حق خواب فقط برای یک خواب است و نه بیشتر. تعبیر بخش دوم این است که شما به انجام کاری متعهد خواهید شد و هدف یا پروژه ای را قبول خواهید کرد و به خوبی از پس انجام آن برخواهید آمد. شما کار خوبی خواهید کرد و باعث آرامش کسی خواهید شد. تشکر از همراهیتون.
یا مهدی عج : خیلی متشکرم ،تمدید عضویت کردم،لطفا حق خواب رو کسر بفرمایید . و این خوابمو دو خواب محسوب بفرمایید باتشکر