کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب اسارت

اگر خواب ببینید اسیر شده اید، نشانه خیانت یا نا امیدی در بیداری است. اگر ببینید کسى زندانى شده، نشانه آن است که او، شغلى در سطح پایین به دست مى آورد. اگر زنى خود را زندانى و اسیر ببیند، به خاطر محبت شوهرش به دیگران، دچار حسادت مى شود و مورد سرزنش قرار مى گیرد. اگر ببینید فردی از اسارتگاه آزاد می شود، تعبیرش رهایی آن شخص از بدبختی است.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

12 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

b

b : سلام روزتون بخیر و خسته نباشی.
خواب دیدم یجایی مارو اسیر کردن ولی خبری از بند و زنجیر و زندان و اینچیزا نبود . دو نفر بودن و من و چندین نفر دیگه زندانیشون بودیم و بهمون دستور میدادن و مجبورمون میکردن کارایی که میگن رو بکنیم . من میدیدم که یه باغ مرکبات نارنگی داره توش ولی جای نارنگی انجیر بنفش داره . درخت با برگاش مرکبات بود ولی میوش نارنگی نبود . بمن گفتن از جاده کنار این مرکبات برو . من یکم رفتم دیدم تار عنکبوت داره به محکمی طناب کشی قطور و تا اسمون میرفت . رفتم ازش رد بشم ولی پاره نشد و خیلی محکم بود و من بسرعت کله پا شدم .تو اون مجموعه دختر و خانم و بچه های قدو نیمقدم بودن . یکی از مردا از بچه های هفت هشت ساله سو استفاده جنسی هم میکرد . من و یک نفر رو برای مواخذه صدا زدن و دستو بالمون بسته بود با طناب . انگار سر دیگ غذایی چیزی بود . که حرفی بمن زدن و من دیدم فرصت مقتنمه ار کنار دیگ یه کارد برداشتم و گردن اون اصل کاری رو که کنار من وایساده بود رو جر دادم . اونیکی رو هم کسی دیگه که کنارم بود و فک میکنم خانم بود با کارد تو شکمش فرو کرد . ما ازاد شدیم و من اومدم میدیدم بچه های قدو نمیقدو . بهمشون گفتم جمع بشید و بهشون گفتم نگران نباشید دیگه از امروز ازادین . یکی از بچه ها یجوری بود که گردنش از زیر چونه تا بالای استخوان ترقوه چاک باز داشت. میشد داخل گلوشو ببینی . هرچی میخورد میزد بیرون طفلی . و زنده هم بود . اونی که من چاقو زدم گردنش کاملا سقط شد و اونی که بغل دستم کارد زد نمرد . اون ادم زن بود و وقتی داشت بهش کارا میزد بهش گفتم نزن .. ولی دیر گفتم و کارد رفت تو شکمش . هرچند زنده موند و بستری شده بود . اما ازینکه اونجارو نجات داده بودم خوشحال بودم .
مممون از تعبیرتون .

پاسخ
لینک۷ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۲۸:۳۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما یک سری از احساسات خودتان را سرکوب کرده اید یا احساس می کنید که خیلی کنترلتان کرده اند خصوصا احساس می کنید که زن یا زنهایی در زندگی تان خیلی برایتان مانع تراشی کرده اند و سد راه موفقیت و ازادی شما شده اند. احساس می کنید که انرژیتان گرفته شده و نگذاشته اند که خیلی برونگرا باشید و حتی در موارد جنسی برایتان مشکل تراشی کرده اند و گفته اند صبور باش تا حوادث به شکل مثبتی در زندگی ات تغییر پیدا کند در حالی که شما به افزایش سریع انرژی احتیاج دارید. از جهتی هم احساس شما این است که به شما زور گفته اند و در کارتان هم از اول بچگی تا الان، نتوانسته اید آنطور که دوست دارید کارتان را به پیش ببرید و به بهانه ی حمایت از شما امر و نهی به شما کرده اند. اما شما مصمم هستید که به خواسته هایتان برسید و همینطور هم خواهد شد ولی باید مراقب باشید که ثروتتان از دستتان نپرد و به بهانه ی اینکه ثروت خودم است و اختیارش را دارم، پولهایتان را هدر ندهید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۷ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۰۳:۳۳
Fatemeh

Fatemeh : سلام خسته نباشید من دم دمای صبح این خوابو دیدم
خواب دیدم من و مادر و برادر زادم که دختر هست وارد یک شهری شدیم و تو یه بازار درحال گشت زدن هستیم و برادر زادم با یه اقایی که گفت تو خواب دوستشه رفت و قرار شد دوباره پیش مابرگرده (انگار توخواب تازه باهاش اشنا شده بود و من اصلا ازش خوشم نمیومد)و من و مادرم از اون مرکز خرید اومدیم بیرون و تو شهر بودیم که متوجه شدیم با بلندگو اعلام کردن که نمیتونیم ازاون شهر خارج بشیم و اون شهر حالت دیوارداشت که ما اعتراض کردیم ولی گفتن نمیتونیم و من به مادرم گفتم مهم نیست بیا ازاون دیوارا رد بشیم و بریم اونور اتوبان ماشین سوارشیم و برگردیم خونمون (توخواب خودمونوتویک شهر دیگه احساس میکردم)وقتی رسیدیم لب اتوبان یه ماشین مارو سوار کرد که ادمای زیادی توش بودن و گفتن که بهتون گفته بودیم که شما نمیتونید ازشهرخارج بشید و مارو بردن به یک اردوگاه که دیوارهای بلندی داشت و ما باید تا مدتی کوتاه اونجا میموندیم که هرچقدرم سعی کردیم نتونستیم فرارکنیم و ادمای اونجا همدیگرو اذیت میکردن و برادر زادمم اونجا دیدم و تواون اردوگاه یک زن وشوهر و دیدم که درحالی که همدیگرو میبوسیدن زنه با اسلحه تو دهن خودش شلیک کرد (توخواب چند نفر همینطوری خودشونو کشتن چون میترسیدن ازاد نشن) و خودشو کشت و همه هراسون شدن و بعد که صبح شد مارو رها کردن و من به همراه چند نفر دنبال خانواده اون دختر که خودشو کشت بودیم و از اون شهرم خارج شده بودیم و توخواب یادمه برادرم و همسرم با ماشین دنبال ما اومدن که من همش توفکر خانواده اون دختر بودم که خودشو کشت.

پاسخ
لینک۲۱ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۰۱:۲۹:۳۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما روابط اجتماعی تازه تر و دوستی های جدیدی پیدا می کنید و به انتخابهای پیش رویتان فکر خواهید کرد و برادر زاده ی شما به انجام کاری علاقه مند می شود ( یا با کسی آشنا می شود) که با سلیقه ی شما مغایرت دارد. شما احساس می کنید که می خواهند شما را به انجام کاری وادار کنند که تمایلی به انجامش ندارید و شما نمی خواهید که زندگی تان را عوض کنید و شرایط گذشته تان را ترجیح می دهید. خودتان را تحت فشار روانی زیادی خواهید یافت و احساستان این است که نیاز به کمک دارید. موانع بلندی برای رسیدن شما به موفقیت وجود خواهد داشت. شما نمی خواهید که در شرایطی قرار بگیرید که مجبور شوید خودتان را و کل هویت و شخصیتتان را عوض کنید و مجبور به انجام کاری شوید که به آن علاقه ندارید. برادر و همسر شما ، شما را راهنمایی و کمک خواهند کرد که این نگرانی ها را پشت سر بگذارید و زندگی تان را حفظ کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۱ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۴۱:۲۶
majid

majid : سلام
خواب دیدم توی یه ساختمونی هستم و افراد لباس مشکی نظامی تفنگ به دست به ساختمون هجوم اوردند . بدون اینکه تیر اندازی صورت بگیره اومدند تو و یکی از اونا منو به اسارت گرفت و خواست که دست و پامو ببنده بهم میگفت التماسم کن منم تو ذهنم میگفتم من نباید التماسش کنم.

پاسخ
لینک۸ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۲۲:۱۱:۵۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما یا احساسات و نیازهای خود را خیلی سرکوب می کنید و با کسی زیاد راجع به اعتقادات و احساس قلبی تان صحبتی نمی کنید و احساس می کنید در اثر این کنترل شدید خودتان گیر افتاده و به نوعی اسیر شده اید و یا اینکه کسانی هستند که به شما خیانت خواهند کرد.

پاسخ
لینک۹ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۱۲:۰۰
parnosh1

parnosh1 : سلام ما یه زندگی معمولی داریم و هیچ مشکل خاصی این روزا نداریم. خواب دیدم بازداشت شدم بی دلیل، هر چی توضیح میدم کاری نکردم میگن شما باید گزارش میکردی، ظاهرا برای موردی که به نظرم کاملا الکی بود بازداشت بودم. بعد برادرم را هم در بازداشت دیدم، درباره او هم مدام توضیح میدادم که بی گناهه ولی فایده نداشت. قسمشون دادم که پدرمادرم بفهمن دق می کنند. صحنه بعدی خواب خودم و برادرم را در خانه دیدم ولی پدر مادرم نبودن، ظاهرا اونا تو بازداشتگاهی بودن که هیچ کس ازشون خبر نداشت و برادرم گفت صبح معلوم میشه می خوان بکشنشون یا نه

پاسخ
لینک۱۵ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۰۵:۳۵:۵۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما خودتان را موظف می کنید که خویشتن داری کنید و خودتان را کنترل می کنید تا در رابطه با چیزی یا کسی، احساس واقعی تان را بروز ندهید. ممکن است این خود کنترلی شما در حالی که می دانید که وانمود به کاری یا فکری می کنید که در واقعیت با آن فکر و کار مخالفید، به شما احساس گناه می دهد. شما و برادرتان همفکر هستید و روحیه یکسانی دارید. پدر و مادرتان خیلی نسبت به اصول اخلاقی خاصی قید و بند دارند. زمانی که شرایط برای شما مشخص تر و بارزتر شود، مشخص می شود که پدر و مادرتان به خاطر این اصولی که به آن معتقد هستند احساس عذاب وجدان می گیرند و نظرشان را عوض می کنند یا خیر. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۵ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۵۵:۲۲
رویا

رویا : با سلام و احترام

خانم هراتی عزیزم، امروز ساعت ۳صبح این خواب رو دیدم:

شوهرم ( اما چهره ی برادرم بود ولی مطمعن بودم شوهرمه) ، منو برد جایی مثه یه جا شبیه به اتاق ۹متری بین دوتا کوه، و بمن اصرار میکرد که اینجا بمونم، اما من کاملا احساسه خطر میکردم، بهش گفتم نه بزار به پلیس زنگ بزنم، اینجا خیلی خطرناکه، نمیخوام که بمونم، گفت نه تو بمن اعتماد کن و همینجا بمون، اما من به حرفش گوش ندادم و از اونجا فرار کرد، وقتی فرار کردم و از بالا و دور به اون مکان نگاه کردم، دیدم کف زمین اونجا یه هشت پای بسیار بزرگ و قرمز با شکم کاملا باز بوده که به شکل سطح زمین خودشو استتار کرده بود و اصلا متوجه اش نبودم، یه چیزی مثه یه فیلم از جلو چشمام رد شد و دیدم که اگه میموندم اون هشت پا شکمشو میبست و منو توو خودش اسیر میکرد، بسیار اون لحظه ای که مثه فیلم از جلو چشمام گذشت و اینکه چطور بدنمو تووی بدنش قفل کرد و ذره ذره اجزای بدنم داشت تووی بدنش جذب و ذوب میشد و اینکه رنگ صورتم سفید و ترسناک شده بود و لبامو دهنمو با نوک دست و پاهاش بهم دوخته بود، رو دیدم، و اینکه اگه فرار نمیکردم باید همیشه اسیره این اختاپوسه وحشتناک میموندم، (خانم هراتی، بسیار ترسناک بود) و خدا رو شکر کردم که گول نخوردم و اونجا نموندم و خودمو نجات دادم.

میشه لطفا برای تعبیرش راهنماییم کنید.
سپاسگزارم

پاسخ
لینک۲ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۰۷:۱۷:۵۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. شوهر شما دوست دارد که شما با او بمانید و با چالش هایی که چب و راست مقابل شما قرار دارد مبارزه کنید اما اسیر او باشید و جایی نروید. فکر او مریض است و ماندن با او برای شما حکم خودکشی دارد زیرا او به سختی می تواند خودش را از شر این اعتیادی که مثل هشت پا ذهنش را محاصره کرده نجات دهد تازه اگر بخواهد اصلا نجات بیابد!! اما شما از این منجلاب نحات پیدا خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۱۵:۵۵
رویا

رویا : الهی زنده و برقرار باشین خانم هراتی عزیزم.

خودم بشدت امروز صبح از خوابهام مضطرب بودم.
صبح یکدفعه بدونه هیچ دلیلی اینه ی بزرگ میز ارایشه عروسیم از وسط ترک بزرگی برداشت، خورد نشد اما از وسط به دوقسمت تقسیم شده.
من صدای ذره ذره ترک خوردنشو شنیدم.
با خوابی هم که دیدم خیلی ترسیدم، زود صدقه دادم.

خیلی خیلی ازتون و این قدرت بزرگ و پاکتون ممنونم.

پاسخ
لینک۲ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۳۰:۰۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : خواهش می کنم. خدای مهربان می خواهد به شما بگوید که جدایی شما درست است.

پاسخ
لینک۲ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۲۹:۰۵
رویا

رویا : دوستون دارم خانم هراتی
مرسی که هستین

پاسخ
لینک۲ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۴۶:۱۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : منم دوستتون دارم.

پاسخ
لینک۲ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۸:۳۲:۴۴
zahra

zahra : سلام

پاسخ
لینک۳ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۰۸:۵۶:۰۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عده ای به تبعیت از همدیگر اشتباهی را مرتکب شده اند که همه الان یکجا احساس استیصال می کنند و مسئله ای برای آنان روشن شده که باعث ناراحتی و نگرانی ایشان شده است و احساس می کنند که راه چاره ای هم نیست ولی کاریست که شده... تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۴۴:۰۹
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.