کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب بشقاب

لیلا برایت می گوید: تعبیر دیدن بشقاب در خواب، بیانگر شرکت در یک مهمانى دوستانه است. اگر در خواب ببینید که بشقابتان شکسته، نشان دهنده آن است که در یکى از کارهایتان سود فراوانى نصیب مى شود.

آنلی بیتون می گوید: مشاهده بشقاب مسى در خواب، بیانگر آن است که عده اى تلاش مى کنند تا خانواده تان را از هم بپاشند. دیدن بشقاب در خواب، نشانه صرفه جویی کردن در زندگی و یافتن همسری شایسته است.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

18 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

دیاکو

دیاکو : سلام وقتتون بخیر خواب دیدم که تو اشپزخونه ی مادرم هستم که خیلی بزرگ و تمیز بود. یهو دختری که قبلا باهاش بودم با نامزد فعلیش اومدن بشقابهای زیادی رو روی هم شکستن و خورد کردن و بطور غیر عادی خیلی بلند میخندیدن و خوشحال بودن منم یه ظرف داشتم که یه گوشه اش جدا شده بود و اصلا نمبشکست. اونا رفتن تو حال نشستن و شروع کردن به حرف زدن و بگو بخند که منم از اینک بشقابم نشکست عصبانی شدم و بشقابمو روی زمین کوبیدم و دیدم از وسط ترک خورد و بشقابو به طرف حال پرتاب کردم بشقاب شکست و تکه هاش پخش شد که یهو دیدم یه تکه تو سر پسره فرو رفت و حالتی مثل تشنج بهش دست داد جسمش از کنار دختره جدا شد و به خونه خودش رفت که سیاه و تاریک بود. مادرمو دیدم(تو خونه خودش)که نشسته بود بهم گفت که دختره و پدرش بطور جداگانه میخوان برای خودشون مراسم عروسی برگزار کنن ممنون میشم تعبیر کنید.

پاسخ
لینک۱۶ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۱:۵۴:۰۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. مادر شما حامی شماست و روح او بزرگ و شخصیت او پاک است. کارها برای آن دختر و نامزدش خوب پیش نمی رود و نمی توانند انتظارات همدیگر را برآورده کنند. آنها با هم دعوا دارند و شما هم نمی خواهید که مثل گذشته به آن دختر علاقه داشته باشید. همانطور که شما از او ناراحت شدید، حالا آن آقا هم فکرش به خاطر او خراب می شود و به احتمال قوی آنها لااقل برای مدتی از هم جدا خواهند شد و اعصابشان خورد شده است. دختر و پدرش هر کدام در خلوت خودشان فکرشان بشدت ناراحت است و غصه می خورند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۶ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۲۵:۱۳
فرينا

فرينا : سلام عزيزم عيدتون مبارك ، دوستم براى من خواب ديده: خواب دیدم یه زن جوون اومده زن بابات شده تو جهیزیه خریده بودی که ازدواج کنی بری،این زن که اومد زندگيت بهم ریخت اومدی خونه ی ما خیلییی گریه میکردی مثل بچه ها نشسته بودی زانوها جمع کرده بودی سرتوگذاشته بودی رو زانوت و گريه ميكردى اشك از چشات مى اومد بعد زنه زنگ زد به مامانم ک من کاریش ندارم که خودش بزرگ میکنه بیاد بشقاباشو ببره تو می گفتی خیلی اذیتم میکنه باور نکنید. بعد زبونش چرب و نرم بود ک منو مامانم گفتیم چه زنه فیلمه، ما خوشحال شدیم ولی باز تو گریه میکردى و پريشان می گفتی نه الکی میگه ،خانم هراتى عزيز من عكس دوستمو كه آدم مشكوكى هست و شما طبق خوابهاى قبلم فرموده بوديد ميخواد از كار دوست پسرم و من سردر بياره، براى اين دوستم كه خواب ديده فرستادم، گفتم شايد روياى صادقه باشه، عكسو ديد گفت: دوستم نامادرى بدجنسى داره هم شبيه اون بود هم شبيه همين خانوم كه عكسشو فرستادى باز ممنون از شما، خوابهايي كه برام تعبير كرديد عين واقعيت بوده

پاسخ
لینک۴ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۵۰:۲۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عید شما هم مبارک. خوب حقیقت امر این است که این زنی که شما دیده اید پدرتان با او ازدواج کرده هیچ ربطی به آن دوستتان ندارد و شما نباید از او برای دوستان دیگرتان چیزی بگویید. من فقط هدف او را به شما گفتم تا مراقب باشید. تعبیر خواب شما این است که پدر شما به ثروت زیادی خواهد رسید و شما خوشحال می شوید. شما خواهید توانست برای زندگی تان برنامه ریزی کنید و انشالله زندگی تان را متحول کنید. این دوستتان هم که خواب شما را دیده، با مادرش خواهند گفت که چه شما خوش شانس هستید. رازهایتان را برای همه ی دنیا نگویید!! تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۲۳:۴۷:۰۳
Vahideh

Vahideh : سلام خانم هراتی گرامی

((لطفا متن خواب مخفی باشه))

پاسخ
لینک۱۸ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۲۱:۴۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به فکر رفته اید و نمی خواهید که افکارتان را با کسی مطرح کنید. دوست دارید که با خودتان خلوت کنید و غصه بخورید و خودتان به خودتان آرامش دهید. اما پدر و مادر شما اطراف شما هستند و مانع از این می شوند که شما خیلی فکرتان راحت باشد و حریم خصوصی تان را می شکنند. شما می خواهید در پس زمینه ی ذهنتان جایی را داشته باشید که کسی از آن سردر نیاورد و معلومات و دانشتان را بالاتر ببرید و افکارتان را متمرکز کنید. از نظر شما درک و اعتبار پدر و مادرتان پایین تر آمده و دمده و قدیمی فکر می کنند. شما عصبانی هستید و پدرتان رک و پوست کنده تمام احساس خودش و افکارش را با شما مطرح می کند و می خواهد نظراتش را به شما تحمیل کند. شما سعی می کنید که ظاهری ملایم داشته باشید ولی شکننده و حساس شده اید. غصه می خورید و خودتان را ناراحت می کنید. حتی نمی توانید هر وقت که دلتان بخواهد حرص بخورید!! ولی دوست خوبم این پدر و مادر با تمامی نقایصی که دارند سگشان شرف دارد به دوستانی که عین مگس دور سر شما می چرخندو فقط می خواهند سرتان را شیره بمالند. کاش اعتبار کمتری برای بعضی از دوستانتان قائل باشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۳۸:۰۴
مریم

مریم : سلام وقتتون بخیر، خوابی رو که میخوام خدمتتون تعریف کنم برای چند ماه قبله ولی همچنان خیلی برام مهمه و درگیرم کرده... من یه مدت کوتاهی که یه رابطه عاطفی با شخصی داشتم و جدا شدیم این خوابو دیدم: خواب دیدم اون شخص با پذر و مادرش اومدن به خونه ما و جو خیلی بد و ارومی وجود داشت و من بهشون محل نمیدادم. من مادرم چندین ساله فوت شده و مادرم تو خواب زنده و میزبان مهمونا بود... بعد از بی محلی من ناراحت شدن و خواستن برن... تو این مدت من خودمو بخواب زده بودم و وقتی دیدم دارن میرن پاشدم و به عنوان تعارف جلوی در وقتی داشتن کفشاشونو میپوشیدن گفتم که شام بمونن... مادرش با کنال جدیت گفت باشه و برگشت... من شوکه بودم اما اینبار نمیخواستم برم رفتم اشپزخونه و از مامانم خواستم بهترین غذاشو درست کنه و مادرم گفت که پولی مداره نباید دعوتشون میکردم... در واقعیت اون روز برادرم صد هزار تومن به من داده بود و من تو خواب اون صد هزار تومن رو دوباره به داداشم که پانزده سال جوونتر بود و یه نوجوون شده بود دادم و گفتم هر چی لازمه بخر... بعد من برای انداختن سفره عجله کردم و مادر اون شخص به من گفت خالا بیا بشقابارو بچین و من گفتم که هنوز خالیه و غذا داخلش نیست گفت ایرادی نداره و منم داشتم میچیدم که اومد از دستم گرفت و گفت اینجوری نه باید برا هر دو نفر یه بشقاب بذاری و خودش اینکارو کرد یکی برا خودش و همسرش یکی برا پدر و مادرم و یکی برای من و شهصی که ازش جدا شدم...

پاسخ
لینک۱۱ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۵۰:۲۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. روح مادرتان شاد. شما از این شخصی که با او رابطه عاطفی داشتید دلخور شده اید و می خواستید که از زندگی شما بروند. به او بی توجهی می کنید ( مثل الان). الان دارید در مورد اهداف و مسیر زندگی تان فکر می کنید. اما بعدا از تجربه تان استفاده می کنید و می خواهید حقوق برابر با او داشته باشید و او را می پذیرید. و مدتی بعد که کلا او از وجود شما ناامید می شود و می خواهد از زندگی تان برود، شما می خواهید که او بماند. شما از صد در صد توان و انرزی خودتان مایه می گذارید و برادرتان هم مطیع شما خواهد بود و برای آرامش شما هر چه بگویید گوش می دهد. شما سعی می کنید که دوستی مجددی با او برقرار کنید و مادر او می خواهد که شما عروسش شوید. با پسرش زندگی کنید. اولویت ها و تعهداتتان یکی باشد حامی هم باشید و وظائفتان را بین هم تقسیم کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۱ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۱۴:۲۲
Mostafa Moradi

Mostafa Moradi : سلام خانم هراتی وقت تان بخیر
خواب دیدم در یک بشقاب سفید ملامین دارم برنج و خورش قیمه میخورم و لقمه های آخر هست و دارم دونه به دونه برنج های تو ظرفم رو پاک می کنم و بشقابم را یک بار لیس زدم از بس غذا خوشمزه بود تا اینکه( در روبروی خودم دختری که عاشقانه دوستش دارم اما در بیداری از پیش من رفته و نذر کردم برگردد را دیدم نشسته )کمی دلخور بود اما نگاهم می کرد و انگار منتظر بود... بهش گفتم من با بشقابم میرم سوی خدا بشقابی که پاک کرده بودم را در دستم گرفتم و راه افتادم با دستم طوری بشقاب را به زمین می کشیدم و کنگره های بشقاب به زمین می خورد اما بشقاب محکم و نشکن بود و نمی شکست درون دلم هدفم از اینکار این بود که صدای اون بشقاب مثل صدای زنگی باشه تا اون بشنو به دنبالم بیاد و برگرده پیشم و بعد از خواب پاشدم

پاسخ
لینک۲۸ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۰۹:۳۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما تشنه ی زندگی هستید ولی خودتان را دست کم می گیرید. از ارتباطی که با این خانم داشته اید بی نهایت لذت برده اید و او آرزوی شماست و الان یک خلاء احساسی را در زندگی تان تجربه می کنید. شما دوست دارید به نحوی این احساس ناراحتی تان را از اینکه او در کنارتان نیست، بیان کنید. او هم ناراحت است و شاید شما باید تلاش بیشتری برای اینکه ناراحتی را از دل او بیرون بیاورید انجام دهید. خوابتان بیشتر گویای احساس شماست و اینکه کارتان را به خدای بزرگ واگذار کرده اید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۸ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۲۷:۳۱
ناری

ناری : با عرض سلام و عذرخواهی
خواب دیدم با یکی از همکارای مجردمون تماس تلفنی گرفتم ایشون از تماس گرفتن من خیلی خوشحال شدن و خوشحالی را داخل صداش می شنیدم. در حین مکالمه یک بشقاب دستم بود که فک کنم بشقاب پلاستیکی بود و پر از پوست میوه های خورده شده که خشک شده بود. ( چه در واقعیت و چه در خوابهای قبلی که دیدم کلا ایشون با بی محلی از کنارم رد می شود. اما این خواب برایم عجیب هست.)

پاسخ
لینک۷ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۵۲:۰۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خواهش میکنم. خوشحالی شما و او در خواب حالت معکوس دارد و شما دارید تلاش می کنید که استرس تان را در بیداری جبران کنید. شما شخصیتی انعطاف پذیر دارید و با خودتان روراست نیستید. شما در زندگی تان خلاء احساسی دارید و احساس می کنید که به شما بی توجهی می شود. شما باید روی اولویت هایتان مجددا فکر کنید و به چیزی ارزش بدهید که متقابلا برای شما ارزش قائل باشد. باید عادات منفی قدیمی را دور بریزید و اینطور نباشد که دیگران از زندگی لذت ببرند و شما حسرت بخورید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۷ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۴۳:۴۳
ناری

ناری : سلام مجدد خدمت خانم هراتی
خواب دیدم با یکی از همکارای مجردمون تماس تلفنی گرفتم ایشون از تماس گرفتن من خیلی خوشحال شدن و خوشحالی را داخل صداش می شنیدم. در حین مکالمه یک بشقاب دستم بود که فک کنم بشقاب پلاستیکی بود و پر از پوست میوه های خورده شده که خشک شده بود. ( چه در واقعیت و چه در خوابهای قبلی که دیدم کلا ایشون با بی محلی از کنارم رد می شود. اما این خواب برایم عجیب هست.)

پاسخ
لینک۶ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۲۵:۴۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب :
سلام. طبق قوانین سایت که شما آن را هنگام ثبت نام در سایت اخیرا مشاهده فرمودید، و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بسیار بالای تعابیری که فرستاده می شود، هر کاربر فقط مجاز به ثبت یک خواب در 24 ساعت است. در صفحه پرداخت قسمتی که که تیک می زنید قوانین رو قبول دارم بالای اون قسمت قوانین نوشته شده. و یک خواب شما امروز تعبیر شد. لطفا مجددا خواب خود را فردا ارسال کنید. سایت روزهای دوشنبه و پنج شنبه تعطیل است . تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۶ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۳۳:۵۲
n

n : سلام.وقت بخیر .لطفا متن نمایش داده نشود.

تشکر

پاسخ
لینک۱۹ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۰۴:۲۷:۳۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. این حالت بشقابها نشانه ی نارضایتی دو نفر از هم و چشم انداز نا امید کننده ای است که نسبت به روابط و شرایط آنان در کنار هم، وجود داد. ایشان نمی خواهند احساسات واقعی شان را مطرح کنند و سعی می کنند که همدیگر را نادیده بگیرند. اینها نمی خواهند که انتظارات همدیگر را برآورده کنند. خلاء احساسی دارند و به هم پشت کرده اند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۵۷:۰۲
مریم

مریم : سلام.دیدم لطفا متن خوابم پنهان باشه.

پاسخ
لینک۱۱ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۰۷:۵۶:۱۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. همسایه ی شما فکرش ناراحت است و شما سعی می کنید که با آنان احساساتی رفتار نکنید بر خلاف مادرتان که معتقد است باید با آنان با دلسوزی رفتار کرد. شما می خواهید مثل دوستانتان خونسرد باشید و خوش بگذرانید هر چندکه با هر کسی هم نمی توانید احساس آرامش داشته باشید. با دوستی هم که می توانید به ارامش برسید، شما خودتان از او فاصله گرفته اید. شما به نحوی یک خلاء احساسی در وجودتان دارید و دوست دارید که از شما حمایت شود و شما هم متقابلا احساس عشقتان را نسبت به کسی بیان کنید. شما درسهای زیادی هست که باید از زندگی بیاموزید. شما به خاطر رسیدن به مقام ممکن است تملق عده ای را بگویید که از احساس واقعی شان نسبت به خودتان بی خبرید. سعی می کنید که تعادل را در زندگی تان حفظ کنید و نسبت به فامیلتان چیزی کم و کسر نداشته باشید و از کسی عقب نمانید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۱ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۸:۵۵:۱۰
روژان

روژان : سلام وقتتون بخیر. خواب دیدم در یک بشقاب یا مجمع از این سنتی ها خورشت و برنج هست که برای منه. بعد دیدم روی غذا اول فکر کردم لوبیا پخته هست بعد ک دقیقتر نگاه کردم دیدم سیب زمینی های ریز پخته بع تعداد زیاد هست. ممنون از تعبیرتون

پاسخ
لینک۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۲۸:۳۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. روزی شما بسیار زیاد خواهد شد و شما به خاطر دل ساده تان و بی شیله پیله بودنتان و به خاطر محبتی که به دیگران می کنید به ثروت زیاید خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۲۳:۳۹
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.