کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب بیابان

معبران نوشته اند که بیابان قسمت و روزی است. بیابان در خواب های ما انتظار و توقعی است که از دنیا داریم و این متناسب با بزرگی و وسعت بیابان است .

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

29 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

b

b : سلام خانم هراتی ...
روزتون بخیر ..
خواب دیدم با دوستی در بیداری رفتیم به یک بیابانی که خونه ایی داشت و دور تا دورش هم دیوار بود. زنگ خونه رو زد و اون شخص یک زن چادری پیشش یود که فرستاده بود بره و من و دوستم رفتیم اونجا و یک آخوند که داشت میرفت بهمراه کسی و دونفر دیگه که اونجا بودن . دونفر دیگه وقتی رسیدیم بهمون دست دادن . ما برای کاری رفتیم بیرون و برگشتنی من و یکی ازین دونفر باهم برگشتیم و بقیه زودتر اومدن .من گرسنم بوده و گفتیم خرید کنیم یچیزی و ببریم بخوریم . اون ادم میگفت روبروی خونم اکبر جوجست و فقط اکبر جوجه بگیریم . رفتیم خرید کردیم و اومدیم توی همون بیابون .موقع ی که وقت غذا خوردن شد ، گویا اون سه نفر کمی بحث کردن و کسی غذا نمیخورد ولی من یک سیخ از جوجه کباب رو داشتم میخوردم . یک آتیشی هم اونجا برپا کردیم چند نفری .
سپاس از وقتتون

پاسخ
لینک۲۷ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۰۰:۱۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. نشگر. شما در نظر دارید به انجام کاری اقدام کنید که به نظر می آید ثمر و فایده ای ندارد و صلاح و خیر زیادی در آن نیست. ضرر مالی در این کار وجود دارد ولی شما جذب ایده ی اینکار شده اید. شما می خواهید که زود به نتیجه برسید و از شما حمایت شود ولی همانطور که گفتم این کار خیری در آن نیست و با ترسها و نگرانی هایی روبرو خواهید شد. کسی در این کار از شما حمایت نخواهد کرد مگر اینکه خودتان " آنهم با ترس و نگرانی" هوای خودتان را داشته باشید و با عصبانیت و استرس مواجه خواهید شد. پیشنهادی که این دوست اول خواب به شما می دهد که این کار را شروع کنید را به نفعتان نیست که بپذیرید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۷ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۴۴:۱۷
محمد

محمد : سلام.من این خواب رو چندین سال پیش دیدم .خواب دیدم تو یک بیابون خیلی بزرگی تک وتنها بودم هر طرف رو که نگاه میکردم بیابون بود و اطرافم همه خاک بود بعد وسط بیابون حالت یک تپه بود که داخلش کوزه های خاکی وقدیمی سر زده بود بیرون ومن دست توی خاک ها میزدم وخاک هارو میریختم روی زمین ودر همین حالت خاک ها طلا میشد ودر همون موقع یک صدایی به من میگفت ببخش تا خدا اینجوری بهت ببخشه.با تشکر از لطفتون.

پاسخ
لینک۲ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۲۱:۵۵:۳۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما در دنیا به ثروت کلانی می رسید و هر کمکی که به دیگران بکنید، از کمک شما برای آنان موفقیت و ارزشی زیاد پدید خواهد آمد. هر قدر به مردم کمک کنید خداوند ثروتتان را هزاران برابر مضاعف خواهد کرد. دست به خاک می زنید از برکت خیری که در اعمالتان هست، ارزشی مشابه طلا برای خودتان و دیگران بوجود خواهد آمد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۲۳:۱۲:۴۱
farah

farah : سلام. خواب ديدم پشت يك ماشين رانندگي ميكردم و در يك بياباني بودم و در كنارم پدر مرحومم هم نشسته بود و من به سرعت داشتم رانندگي ميكردم با سرعت زياد. ممنون مجردم

پاسخ
لینک۱۶ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۵۳:۲۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما کنترل زندگی تان را به دست گرفته اید و به پیش می روید. از درون احساس خشک و خالی بودن و ایزوله شدن و بی مهری دارید. شما فکر می کنید که عشق در زندگی تان نیست و تنها هستید. در صورتی که مرحوم پدرتان ( روحشان شاد) که فقط جسمش مرده ، و روحش تا ابد زنده است، کنار شماست و قدم به قدم در تمام لحظات زندگی تان در تمام تنهاییهایتان با شماست. شما هرگز نباید احساس تنهایی کنید. دعای خیر پدرتان با شماست و روحش کنار شما زندگی می کند و از تمام رازها و اهداف شما با خبر است. با او گفتگو کنید و وجودش را باور کنید خواهید دید که به خوابتان می آید و به شما راهنمایی و مشورت هم می دهد. پدرتان عاشق شماست. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۶ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۲۵:۵۷
محمدرضا

محمدرضا : سلام
خالم (شوهرش فوت کرده) خواب دیده که پای برهنه در یک بیابان داره راه میره و همش میترسه که خدایا تو پام شیشه نره، سنگ نره...که میرسه به یک مغازه کیف فروشی وسط اون بیابان که جلوی مغازه سرامیک بود که خالم از در مغازه میره تو از اون یکی درش میاد بیرون، میبینه مامانم و بابام رو یک صندلی نشستن (پدرم فوت کردن) که خالم به بابام میگه برو ماشینو بیار خیلی خسته شدم که بابام رفت که ماشینو بیاره که دیگه خالم از خواب پرید.
با تشکر

پاسخ
لینک۲۶ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۴۱:۳۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روحشان شاد. خاله ی شما در این دنیا احساس تنهایی می کند و اعتماد به نفسش کم است و فکر می کند که یاوری ندارد می ترسد که مردم او را گول بزنند و با او دشمنی کنند یا به خاطر مسائل مالی از راه درست او را منحرف کنند. خاله ی شما می خواهد که درک و عقل قوی داشته باشد و یک حامی داشته باشد که فکر او را تقویت کند و به او همفکری بدهد. پدر شما ( روحش شاد) با مادرتان همفکری داشته و مادر شما هنوز از همین همفکری پدرتان ( با چیزهایی که از او آموخته و با دعای خیر پدرتان که پشت سر مادرتان است)، استفاده می کند و به انتخاب هایی که در زندگی پیش روی او قرار دارند نگاه می کندو سعی می کند که درست فکر کند. اما خاله ی شما نمی داند که دقیقا از دنیای به این بزرگی چه می خواهد. فقط می گوید کاش من هم حامی ای در زندگی داشتم ( مثل پدرتان) که بتوانم به او تکیه کنم و می خواهد که پدرتان برای او دعا کند تا خداوند به خاله تان آرامش بدهد. احتمالا او همسرش را ناکافی می دانسته و معتقد است که پدر شما با مادرتان تیم خوبی بوده اند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۶ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۵۰:۲۶
صادق صفرزاده

صادق صفرزاده : سلام چند شب پیش خواب دیدم در بیابانی هستم وسیع حوالی شمال غربی ان تپه هایی کوچک وبزرگ قرار داشتند و در امتداد جنوب غربی به شرق در زمین هموار انجا پلی طولانی و فر سوده اما محکم قرار داشت بخشهایی از پل تخریب شده و در سطح ان نیز اثار تخریب وجود داشت در این حال که بطرف خانه می امدم ابتدا از کنار ویا زیر پل ودر امتداد ان می رفتم در ان حال افرادی مزاخم از سمت مقابل می امدند من از ترس انها بروی پل رفتم ولی هم بدلیل خرابی در برخی بخشهای پل هم تعداد افراد مزاحم وهم مسیر طولانی می ترسیدم اما با این حال براهم ادامه می دادم ممنون میشم که راهنمایی بفر مایید خوش باشید

پاسخ
لینک۲۱ دی ۱۳۹۷ ساعت ۲۳:۴۳:۴۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما تصمیم مهمی در پیش دارید و به محل اتصال بحرانی در زندگی تان رسیده اید. شما تصمیمات مثبتی در زندگی تان می گیرید که در امتداد خودش موفقیت و ارزش به همراه خواهد داشت و با وجود سختی های راه، استقامت خواهید کرد و با انرژی منفی مبارزه می کنید و به موفقیت می رسید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۲ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۲۷:۳۵
sogoljan

sogoljan : سلام. خواب دیدم شبه یا تاریکه نمیدونم اما از پشت شیشه هایی یه سایه هایی میزنن به شیشه یا نه چیزی مینویسن ومن خیلی ترسیدم انگار تویه یه خرابه و بلندی بودم رویه دیوار که میترسیدم بریزه و خودمو به میله ای که اونجا بود نگه داشته بودم که یهو کفشم افتاد پایین.انگار دوتا بودم اون دومیم بهم گفت میرم کفشتو بیارم گفتم نمیخواد بری اونجا فاضلابه. اما رفت یه نردبان داشت که میرفت پایین هرچی پایین تر میرفتم ترسناک تر بود تا اینکه مرد بادکرده مرده ای رو دیدم و کفشو با دو انگشت چندش آورانه برداشتم اوردم بالا دادم به اون یکی خودم گفتم اون فاضلاب نبود اونجا ک کفشتو انداختن ادمارو میندازن هلاک میشه باد میگیره کسی هم خبر نمیشه مث فاضلاب ابکی شدن تو شانس اوردی ببین فقط کف کفشت خورده و دومرتبه سایه بود اجنه بود رو شیشه مینوشتن و من میترسیدم تا اینکه یا فردا شد یا روز شد دیدم توی یه جایی هستم که بیابونه و نمیدونم کجاست؟اینجا خرابه ای هست خیلی هم زیادن و تپه هایی وسط بیابون ک انگار یه عالمه ادم اینجا دارن پذیرایی میشن من رفتم تو اشپزخونه اونجا دیدم دارن گوشت ادما رو میدن به مهموناشون توی این هتل و دستگاهی داشتن ک دست ادمو میبرید و به عنوان ظرف غذا ازش استفاده میکرد اما هیشکی نمیفهمید ک این دسته و جنس ظرف سلف دانشگاه میشد موقع عبور از دستگاه یهو یکی اومد دید منو که فهمیدم اینجا چ خبره با یه سگ مراقبم بود گفت باید مراقب منو همراهیام باشه ک من از ترس با نگاه کردن به سگش ک داشت اب میخورد ب دیوار پشت سرم رفتم که یه شیار داشت با انکه شیار بود اما من انگار وارد دیوار شدم دیدم چ جالب میشه هنوز وارد شد سعی داشتم فرار کنم از این شیار عبور کردم رفتم به سمت دیگه این هتل خراب که دیدم رو سقف یه اتاقکی هستم که ازش یه نردبان اویزونه اما فقط چند پله بالایی رو داشت و پله های زیر ونداشت انگار کسی نمیتونست بیاد بالا اما میشد رفت پایین خودمو کشوندم پایین سعی کردم برم سمت در که با نگهبان محافظت میشد اما هرچی میرفتم هر 4 طرف بیابون و تپه هاش بود و هیچ راهی برای رسیدن به دری ک باید پیدا میکردم نبود همه جا پر نگهبان بود و من حتی نمیدونستم کجام و چطور از اینجا سردرآوردم. خسته و مونده فقط به اطرافم خیره شده بودم و ترس اینو داشتم ک گیر میفتم راه نجاتی نیست.ببخشید طولانی شد.

پاسخ
لینک۲۶ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۱:۲۰:۴۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما گاهی دمدمی مزاج می شوید و در عین حال توانایی این را دارید که به امنیت و شادی در زندگی برسید و شخصیت شما قوی است. در حالی که سعی می کنید محتاط باشید، شجاع هم هستید و ذهن شما قدرت درک خیلی از مسائل را دارد. شما از شرایطی که ممکن است برایتان پیش بیاید احساس عدم امنیت دارید ولی در حال حاضر پناه و حفاظی دارید که کسی نمی تواند به شما آسیبی برساند. ممکن است اعتماد به نفستان را از دست بدهید و نگرش ها و باورهای خودتان را زیر سوال ببرید اما باز سعی می کنید که عاقلانه فکر کنید و به خودتان و توانایی هایتان شک نکنید. شما احساس می کنید که کسی درکتان نمی کند و احساس خشک و خالی بودن و ایزوله شدن دارید. می دانید که عده ای دارند از دیگران سو استفاده می کنند و می خواهند هویت آدمها را عوض کنند و وادارشان کنند که طرز فکر قدیمی شان را فراموش کنند و شخصیت آنها را عوض کنند. شما اما نمی خواهید که هویت خودتان را از دست بدهید و نمی خواهید که ارتباطتان با واقعیت قطع شود اما در عین حال نمی دانید که چطور باید از آدمهای بد خودتان را دور کنید . درک شما بسیار بالاست. برای رهایی از مشکلات شما هیچ راهی نیست که از طریق منطق و ( زمینی ) بخواهید به موفقیت برسید. اما اول خوابتان را که خودتان را در محفظه ای شیشه ای و با تکیه به میله ای دیده اید اشاره دارد به اینکه اگر ایمانتان قوی باشد و به خدای بزرگ رو بیاورید، هیچ نیروی منفی نخواهد توانست به روح شما غلبه و نفوذ کند و اگر اعتماد به نفستان را از دست ندهید، و باورهای روحی تان را زیر پا نگذارید، به افسردگی و مشکلات دچار نخواهید شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۶ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۴۱:۰۵
Soheil

Soheil : با عرض سلام
من چند سال پیش خواب دیدم که روی یه صفحه معلق در اسمان بسیار لاغر و ناتوان افتادم و این صفحه یه بیابان کاملا خشک بود
من حتی توان بلند شدن از روی زمین رو هم نداشتم که یهو یک ستون بسیار بزرگ از بالا به گوشه این صفحه برخورد کرد و صفحه به حدی کج شد که من داشتم پایین میوفتادم و همون لحظه اقا امام رضا(ع) رو صدا کردم و از افتادن نجاتم دادن ایشون و سرم رو برگردوندم و دیدم که حرم شریف ایشون وسط این بیابون خشک ظاهر شده
بعد تو دلم به ایشون گفتم که خودتون میدونید من توان اومدن رو ندارم خودتون منو ببرید تو حرمتون که دیدم یه گاو کنارم ظاهر شد با هر بدبختی بود سوار شدم ولی دیدم که داره منو از حرم دور میکنه و خودمو پایین انداختم و بعد دوباره درخواست کردم اینبار یه گوزن ظاهر شد و خیلی بلند بود نمیتونستم سوارش شم و بار سوم که از ایشون خواستم یه اسب اومد سرش رو به نشانه اطاعت از من پایین اورد و من سوار شدم و با سرعت بالا منو به حرم رسوند و ارامش و خنکی فوق العاده داشت حرم اقا و من دیگه میتونستم راه برم و خودم رفتم تو حرم اقا و خلوت خلوت بود
همین که وارد شدم یکی یه کاسه اب بهم داد وقتی خوردم دیدم خیلی تلخه گفتم چرا تلخه گفتش که برا تهارت هستش این اب و با خوردن این اب پاک میشی و میتونی توی حرم بشینی و من خوردم و نشستم تو حرم انگار یه کلاس بود اونجا
سپاس از زحماتتون

پاسخ
لینک۱۰ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۰۷:۰۹:۱۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما شرایط بلاتکلیف و نامطلوبی را در آن زمان داشته اید که نه اسمش زندگی بوده و نه مرگ ولی احساس ناامیدی شدیدی می کردید و چیزی که باعث نجات شما شده، توکلتان به خدای بزرگ و توسلتان به حضرت امام رضا ع بوده است. اگر احتیاجات شما احتیاج مالی بود، ثروت و غنای زیاد مسیر زندگی شما را از امام رضا ع و خدای مهربان دور می کرده و شما این را نمی خواستید. بار دوم برایتان طول عمر و قدرت جسمی را فرستاده اند که شما آن را پس زدید چون اینکه قویترین باشید مد نظرتان نبوده اما شما رسیدن به خواسته ها و آرزوی خودتان برایتان مهم بوده که به آن رسیدید و نیرو و تحمل و قدرت شما زیاد شده و به مرادتان رسیده اید. آب تلخ، تجربه ی تلخی است که در زندگی کسب کردید و تحمل و هضم آن شرایط برایتان سخت بوده ولی برای اینکه به تکامل روحی برسید، کسب این تجربه ی سخت برایتان الزامی بوده است. حالا شما آمادگی داشته اید که روحتان را پرورش دهید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۰ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۴۹:۳۶
عرفان

عرفان : باسلام و احترام پارسال خواب دیدم در بیابانی بزرگ تنها هستم و به شدّت ترس وجودم را فرا گرفت و بیدار شدم و چون دیدم اشتهای معنوی دارم
نماز استغاثه حضرت زهرا را خواندم و کمی دلم آرام گرفت.

پاسخ
لینک۱۵ دی ۱۳۹۷ ساعت ۰۰:۲۰:۴۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما احساس تنهایی، بی یاوری، بدشانسی و ایزوله شدن داشته اید و از این رو، خدای مهربان به دلتان انداخته که در هنگام ترس به حضرت زهرا س رو آورده و به ایشان متوسل شوید. حتی زمانی که انسان می ترسد و احساس می کند که نیروهای منفی و شیاطین و جنیان او را احاطه کرده اند، ذکر نام حضرت فاطمه س بسیار مجرب است و تمام انرژی های منفی را از اطراف و وجود شما دور میکند. کافیست در چنین مواقعی 7 بار بگویید: یا فاطمت البنت محمد رسول الله. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۵ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۰۵:۰۹
عرفان

عرفان : باسلام و احترام پارسال خواب دیدم در بیابانی بزرگ تنها هستم و به شدّت ترس وجودم را فرا گرفت و بیدار شدم و چون دیدم اشتهای معنوی دارم
نماز استغاثه حضرت زهرا را خواندم و کمی دلم آرام گرفت.

پاسخ
لینک۱۴ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۱۸:۱۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. طبق قوانین سایت که شما آن را هنگام ثبت نام در سایت اخیرا مشاهده فرمودید، و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بسیار بالای تعابیری که فرستاده می شود، هر کاربر فقط مجاز به ثبت یک خواب در 24 ساعت است. در صفحه پرداخت قسمتی که که تیک می زنید قوانین رو قبول دارم بالای اون قسمت قوانین نوشته شده. و یک خواب شما امروز برای تعبیر ثبت شد. لطفا مجددا خواب خود را فردا ارسال کنید . تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۴ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۳۰:۵۷
یاش گین

یاش گین : سلام. روز بخیر. خانم هراتی خواب دیدم با خانوادم تو ماشین نشستیم. یه جای غریبه که انگار میرفت سمت بیابان حرکت میکردیم و دنبال رستوران میگشتیم. برادرم گفت این رستوران خوبه کباب داره من گفتم نه بریم جایی که برنج هم داشته باشه. یجا نگه داشت گفت این خوبه. پیاده شدیم. اطرافمو نگاه کردم بیابان بزرگی بود دیگه تو این لحظه مغازه هارو نمیدیدم. اطرافمون کاملا بیابان بود. ولی پر از گاو و گوسفند بود اونجا. من تو بغل یه آقایی دراز کشیده بودم فقط میدونم از اعضای خانوادم نبود ولی اصلا نمیدونم کی بود و الان که فکر میکنم اصلا چهرش هم یادم نمیاد فقط مدام همه طرفه صورت منو میبوسید. من نگاه اطرافم میکردمو تو صورتش میگفتم یعنی اینبار دیگه خدا کمکمون میکنه؟ اونم فقط لبخند میزد و صورتمو میبوسید. میشه تعبیر بفرمایید. ممنون

پاسخ
لینک۱۰ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۴۴:۵۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما و خانواده تان می خواهید که مشکلاتتان را کنار بگذارید و نیاز به حمایت روحی دارید. می خواهید که به آرامش و رفاه و ثروت برسید و احساستان این است که مردم دنیا دلشان برایتان نسوخته و در حل مشکلاتتان کمکتان نمی کنند. ولی شما گشایش کار خواهید یافت. خدا با شماست. شما قطعا گشایش کار خواهید یافت و مشکلاتتان حل و فصل خواهند شد. قطعا خدا کمکتان می کند. صبور باشید عزیزم. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۰ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۰۸:۲۷
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.