کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب بیمارستان

لوک اویتنهاو میگوید: اگر خواب بیمارستان دیدید، دوستانتان نیازمند کمک شما خواهند شد. اگر خود را در درون بیمارستان ببینید، خبرهای غمگین خواهید شنید. اگر خواب ببینید در بیمارستان بستری هستید، نشانه آن است که باید با دقت و هوشیاری از بیماری مسری فرار کنید. اما اگر خواب ببینید برای عیادت شخصی به بیمارستان می روید، نشانه آن است که از حال یکی از نزدیکان خبرهای بدی خواهید شنید.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

179 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

roksana

roksana : یه دختر بچه دو سه ساله تشکر ببخشید طولانی بود

پاسخ
لینک۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۴:۰۱:۳۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : همینطور شرایط مالی او خوب می شود و خواهرتان خوشحال می شود. او همیشه آرزو داشته که به ثروت برسد. خواهرتان با شوهرش مشکلاتی دارد که شما از آن زیاد با خبر نیستید ولی از مشکلات مالی او با خبرید. شما خردمندانه رفتار می کنید و سعی می کنید که خواهرتان را درک کنید. او از اینکه همسرش شور و شوق زیادی در زندگی ندارد و فقط زنده است و زندگی می کند ناراحت است. شما می خواهید که مادرتان به دلشوره ها و مشکلات فکری شما هم توجه کند و خواسته های مادی شما را هم مد نظر داشته باشد. پسر شما نیازهایی دارد که شما از الان نگران رفع نیازهای او هستید. مادر و مادرشوهر شما سر مسائلی با هم توافق خواهند کرد؛ هر چند که مادرشوهر شما حق را بجانب خودش می داند. شما می خواهید که مادرتان از حرفهای مادرشوهرتان ناراحت نشود. خوابتان شامل 6 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۷:۴۷:۳۴
roksana

roksana : بعد یهو دیدم من مادرم وخواهرم گیر میاوردیم واسش

پاسخ
لینک۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۳:۵۸:۰۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : شما و مادر و خواهرتان به خاطر مسائلی عصبانی می شوید و می خواهید به شرایطی که امروز در زندگی خواهرتان هست، پایان بدهید و مشکلات دامادتان را رفع کنید. می خواهید که دامادتان سرحال تر و با انرژی تر باشد. دامادتان مشکلاتی در کارش ایجاد شده ولی این مشکلات همیشگی نیستند. زندگی بالا و پایین هایی دارد و اگر شوهر خواهرتان سعی کند که نسبت به این مشکلات، تعادل خودش را حفظ کند و خیلی احساساتی رفتار نکند؛ می تواند در کارش موفق شود. شما و خواهرتان می دانید که دامادتان به خاطر این مشکلات کاری گاهی غیر منطقی رفتار می کند ولی به نفع خواهرتان است که به صورت موقت هم که شده به عادات و رفتارهای گذشته اش پایان داده و هویت تازه ای بخودش بگیرد. او باید انعطاف پذیرتر رفتار کند. مشکلات شوهرخواهرتان تمام خواهد شد و دامادتان خیالش راحت خواهد شد. او طرز فکرش را نسبت به مسئله ای کاملا عوض می کند و مجرب تر رفتار می کند. گشایش کار پیدا می کند و شرایط مالیش هم خیلی بهتر خواهد شد. هر وقت مشکلی در کار دامادتان ایجاد می شود، او اینطور مضطرب و ناامید می شود ولی در نهایت مشکل دامادتان به راحتی رفع خواهد شد.

پاسخ
لینک۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۷:۴۳:۲۵
roksana

roksana : سلام خانم هراتی روز پنجشنبه بعد اذان ظهر

پاسخ
لینک۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۳:۵۳:۴۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما راجع به مشکلاتی که در زندگی تان دارید و یا راجع به خواسته ها و آرزوهایتان با مادرتان صحبت می کنید. فامیل های شوهرتان نسبت به شما نظری منفی پیدا می کنند و مادرتان سعی می کند که خردمندانه رفتار کند و مشکلات بین شما و همسرتان را جایی مطرح نکند. شما هم تلاش می کنید که افکارتان را از آنان مخفی کنید و ارتباطات تان را با آنها به صورت تازه ای حفظ کنید. می خواهید از نظرات مادرتان در رابطه با فامیل شوهرتان تبعیت کنید و به صورت تازه ای با آنان رفتار کنید. مادرتان به نظرات قدیمی خودش پایبند است و مانند قدیم همه چیز را بررسی می کند. شما کنار مادرتان احساس آرامش بیشتری دارید ولی نمی خواهید که فامیل شوهرتان بدانند که شما از افکار مادرتان تبعیت می کنید. مادرتان در تعامل با فامیل شوهرتان، حفظ ظاهر می کند.

پاسخ
لینک۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۷:۳۸:۳۵
roksana

roksana : سلام خانم هراتی روز پنجشنبه ممنون‌میشم خذف بشه خوابم

پاسخ
لینک۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۰۲:۱۵:۵۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب :
سلام. اینطور که شما خوابتان را طولانی فرستاده اید نمی توانم همزمان که تعبیر می کنم خوابتان را در مانیتور مشاهده کنم. برای تعبیر شما حتما باید در 3 بخش متفاوت ولی همزمان خوابتان را ارسال کنید. ضمن اینکه طبق قوانین سایت که در تمام صفحات تعبیر خواب ذکر شده است هر 750 کاراکتر معادل یک حق خواب است و خواب شما شامل 3888 کاراکتر و 6 حق خواب و از حد مجاز طولانی تر است. لطفا 4 خواب شارژ کنید و بفرمایید تا تعبیر شود. نوبت شما محفوظ خواهد بود تشکر.

پاسخ
لینک۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۰:۲۶:۴۶
alireza

alireza : سلام خانم هراتی چهار شنبه ۱۱ شب دیدم تو بیمارستانم و خوابیدم و توی خواب، خوابی دیدم من و خواهرم با موتور می رفتیم و ی ماشین سفید کنارمون بود و ۴ تا خانم توش بودن مادرم و عمه م و دو نفر دیگه رو نشناختم و ی ماشین دیگه م کنارش بود که پدر بزرگ مرحومم حاجی و ی پسر۱۴ساله که تیپش اروپایی بود نشسته بودن حاجی کاملا با قبل از مردنش فرق داشت موهای بور و فرق وسط و بلند تازیر گوشش و صورت پهن و زاویه دار و چشمان آبی و هیکل چهارشونه داشت بعد حاجی اومد پیشم گفت شما با رضا( بابات) کار نداشته باشید رضا رو من می برمش و تو خواب از خواب پریدم و اومدم تو خواب قبلیم تو بیمارستان تو یکی از اتاقها که تختهای زیادی بود و پدرم
رو تخت خوابیده بود و ی ملافه سفید روش بود و پهلوهاش و سرش بیرون بود و ی مانیتور بالا سرش بود و ی خط ممتد یعنی مرده و به پدرم دست زدم سرد بود گفتم ۱۰ دقه س مرده و سریع دستامو رو قفسه سینه ش گذاشتم و احیاش کردم و یهو پدرم زنده شد بعد پدرمو بلند کردم و سر پا ایستاد و سفت گرفتم و پدرم هی بالا می آورد و از
پشت شونه هام زمین می ریخت و کمی رو پام میپاشید و تو دلم آماده کردم که به پدرم بگم اگه نمی گم دوست دارم این نیست که دوست ندارم تقصیر خودته بخاطر کارها و اخلاقته که همش حرص آدمو در میاری و ناراحت می کنی بعد پدرم منو ول کرد و ایستاد ولی پاش لیز خورد و سرش محکم خورد به گوشه پایه ی تخت و افتاد و چشماش رفت وضربه مغزی شد، اومدم بلندش کنم دستمو زیر سرش بردم ببینم چی شده دیدم له شده و شکسته و چشماش باز بود و پدرم تکونی نمی خورد و نمی دونم مرده بود یا از حال رفته بود که یهو از خواب پریدم. این خواب پسرمه. باتشکر

پاسخ
لینک۲۸ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۰۱:۴۸:۴۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تعبیر خواب "پسرتان" این است که او دعا می کند که شما خوش اخلاق باشید. پسر شما در ضمیر ناخودآگاه خودش؛ می داند که او و خواهرش، می خواهند که زود به همه ی خواسته هایشان برسند و عجولانه رفتار می کنند و مسئولیت پذیری کمی دارند یا نمی خواهند عواقب اشتباهات و کارهایشان را بپذیرند. پسر شما می داند که شما از همسرتان هم بخوبی مراقبت می کنید و او احساس رفاه و خوشبختی دارد و همه جوره امکانات مالی در اختیارش گذاشته اید. حتی پسر شما می داند که مرحوم پدرتان هم شخصیتی حمایتگرایانه و مهربان داشته و خونسرد و برونگرا و اجتماعی بوده است ولی البته پدر شما هم گاهی اوقات نمی توانسته خویشتندار باشد و افراطی رفتار می کرده است. پسر شما در ضمیر ناخودآگاهش خیال می کند که شما تا اخر عمرتان بداخلاق و اصلاح ناپذیر هستید. اما بعد او دوباره به این فکر می کند که شما با او قهر می کنید و نشان می دهید که هیچ حسی به او ندارید. پسرتان می خواهد نگرانیهایتان را از دلتان بیرون آورد و کاری کند که او را ببخشید و احساس نشاط داشته باشید ولی شما، خیلی زود دوباره به خاطر اخلاق خودتان نوعی بی ثباتی را در رفتارتان نشان می دهید و از کارهای پسرتان شوکه می شوید و روحیه تان دوباره خراب می شود. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۸ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۸:۳۲:۱۳
Fereshte

Fereshte : سلام وقتتون بخير
خواب ديدم همسر مرحومم با بلوز و شلوار كرم تو بيمارستان كار ميكرد در صورتي كه مهندس بودن تو واقعيت و من رفتم بيمارستان ديدنش و كلي خوشحال بود و با پرسنل ناهار ميخورد وكه متوجه شدم دمپايي پلاستيكي سفيد مايل به صورتي پامه كه انگار كنارش يكم پاره بود و كلي خجالت كشيدم كه نكنه كسي متوجه بشه من با دمپايي اومدم و زدم از اون بخش بيرون كه روي زمين خون خشك شده ديدم و يه خرس عروسكي بزرگ بعد از اين خواب ديدم تو تاكسي هستم با دخترم و خواهرم كه يه گربه بي پناه ديديم باهامون بود رانده تاكسي يه جا نگه داشت يه چند گل رز رنگي بود ولي منطقه آلوده بود و يه گربه كه مرده بود آريزون بود به آينه بغل يه ماشين و چند گربه ديگه هم بود فوري رفتم ولي دخترم جا موند و ديدم داره گريه ميكنه و افتاد دنيال ماشين فوري پياده شدم و بغلش كردم

پاسخ
لینک۲۲ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۵۳:۴۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. اگر بین خواب اولتان و دومتان بیدار شده باشید و دنبال هم نباشند باید به بنده اطلاع دهید تا از شما حق خواب دوم کسر شود تا خدای نکرده مدیون سایت و کارمندان آن نباشید چون برای این تعبیر از شما فقط یک حق خواب کسر شده است. روح همسرتان شاد. دعاهای خیر او پشت سر کسانیست که محتاج کمک و دعا هستند و شما را هم دعا می کند. شما احساس می کنید که جاپای قرص و محکمی در زندگی تان ندارید هر چند که شخصیتی مهربان دارید و سخت کوش هستید. استرس و نگرانی زیادی در زندگی شما وجود دارد و شخصیتی احساساتی و رویاباف دارید که دوست دارید به امنیت گذشته و آرامش قبلی تان برگردید. شما می خواهید از کسی کمک بگیرید که راه درست را به شما نشان دهد و از شما حمایت کند. احساس می کنید که در دنیای کثیفی زندگی می کنید که خودمختاری و استقلالتان را از دست داده اید و به خاطرات قدیمی تان دلخوشید. شما باید بیشتر مراقب دخترتان باشید چون او به حمایت شما نیاز دارد و نباید فقط به کمبودهای خودتان فکر کنید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۲ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۲۲:۳۸:۲۴
ماندانا

ماندانا : یه جایی بودیم، انگار ایران نبود و نزدیک دریا ولی خونه هاش کاهگلی و قدیمی بود. هر روز میرفتیم دم دریا. ولی دریا و محله نزدیک هم بود. ساحلش تفریحی نبود. بعضی‌ها با لباس میرفتن تو آب. منم با لباس رفتم. انگار سه روز اونجا بودم. روز سوم، لباس رو یادم رفته بود ببرم. بعد با اونایی که سفر بودم. رفتم یه مغازه ای که چیزای ایرانی داشت. که اونجا به نظرم معازه بعیدی بود و تعجب کردم چون انگار ایران نبود. یه سررسید خریدم که نصفه تذهیب شده بود و گفتم بقیه اش رو خودم رنگ میکنم. یه ذره اش رو همونجا رنگ کردم که داغون رنگ کردم. اون نصفه واقعا هنرمندانه و زیبا بود. پولش ۴۰۰ شد، خیلی گرون بود اما نمیتونستم پس بدمش دیگه، سررسید رو گرفتم ازش و گفتم پولش رو واریز میکنم. تو راه داشتم به همسرم پیام میدادم. اون مغازه دار هی زنگ میزد که من به تو اعتماد کردم، پس پولم چی شد. نمیدونم تو خواب پولش رو دادم آخر یا نه.
بعد خبر رسید دایی شوهرم، بیمارستان بود، اما اجازه مرخص شدن بهش نمیدادن، میگفتن زنده هم نمیمونه اما برای اینکه مرخصش کنیم، باید ۲۰ تومن یا ۱۲ تومن بدین (مبلغش رو دقیق یادم نیست) تا مرخص بشه و بزاریم ببره خونه. اون ۲۰ تومن رو من میخواستم بدم.
تو راه رفتم خونه دخترعمه ام که یک سالی هست، فوت شدن، یه شکل دیگه بود، قشنگتر از خودشون بودن. با بغض گفت نازنین خانم شما هیچ وقت اینجا خونه ما، نمیای آخه. با لبخند گفتم یادتون بچه بودیم، چقدر خونتون میومدیم و خوش میگذشت؟ (من با نوه هاشون بچه که بودم، همبازی بودم)
بعد ماشین گرفتم برم بیمارستان، راننده که منو برد اونجا، بابای دامادمون بود که خیلی شبیه یکی از پسراش بود. ولی تو خواب منو نمیشناخت، من میدونستم کی هست اما انگار تو خواب پدر داماد ما نبود. من با بغض و گریه بهش گفتم دارم میرم بیمارستان دایی شوهرم مرخص بشه و واقعا ناراحت بودم برا دایی. و با تعجب گفت که آفرین شما تازه واردی تو این خانواده و برای اینکه تو رو بپذیرن، میخوای این پول رو برای ترخیصش بدی؟
(درواقعیت هم خانواده شوهرم قهرن با من، بعد خوابم، شوهرم گفت داییش مریض بودن و بیمارستان و براشون صدقه دادم.)
ببخشید طولانی شد.
خدا پشت و پناهتون

پاسخ
لینک۷ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۵۱:۲۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. در زندگی امروزتان تعادل وجود ندارد و شما می خواهید چشم انداز تازه ای در زندگی تان داشته باشید. زندگی تان دچار هرج و مرج شده و احساساتی شده اید و به مشکلات زیادی که در زندگی تان هست فکر می کنید. شما احساسات تان را مثل خیلی از مردم مخفی می کنید و خود واقعی تان را در ابتدا نشان نمی دهید ولی بعد از مدتی، تصمیم می گیرید که تدریجا احساسات واقعی تان را نشان دهید. شما به گذر زمان و اتفاقاتی که در زندگی تان پیش آمده فکر می کنید. سعی می کنید که خلاقیت به خرج بدهید و می خواهید جوری زندگی کنید که دور، دور شما بشود و اوضاع به نفعتان بشود. می خواهید رشد کنید و به موفقیت برسید ولی برای خودتان اعتباری قائل نیستید که بتوانید به تنهایی خواسته هایتان را محقق کنید. همسرتان نتوانسته مطابق با فرهنگ خانوادگیش زندگی کند و روحیه ی او افسرده شده. شما از خدای بزرگ کمک می خواهید ( اگر عدد 12 بوده) و یا فکر می کنید که باید او را تنها بگذارید و از او جدا شوید ( اگر 20 بوده). شما به فرهنگ خانوادگی خودتان فکر می کنید و روحیه تان افسرده شده. می خواهید به عادات و رفتارهای گذشته تان پایان بدهید و شروعی تازه داشته باشید. شما سعی می کنید که خردمندانه رفتار کنید و از خدای بزرگ بخواهید که شفا و آرامش به زندگی شما و همسرتان برگردد. شما سعی می کنید که مطابق با فرهنگ خانواده ی شوهرتان رفتار کنید تا شما را در خودشان بپذیرند. دایی او در خواب نمادی از فرهنگ خانوادگی اوست و ربطی به داییش در واقعیت ندارد. تشکر از محبت و همراهیتون

پاسخ
لینک۷ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۷:۴۹:۵۹
Negar

Negar : سلام.درواقعیت می‌خوام برم عمل صورت و اسم دکترم هادیزاده هست.درخواب دکترهادیزاده عملم کرد و درد نداشتم از بیمارستان می‌خواستم برگردم خونه ولی پرسنل کمک نمی‌کردن و منو با صندلی چرخدار راهی نمیکردن.شب بود خودم اینور اونور میرفتم که ماشین پیدا کنم و پیدا نمی‌کردم گفتم من تازه عمل کردم نباید اینهمه راه برم.خواهرم اونجا بود و باهام عین دشمن بودو کمک نمی‌کرد(رابطمون خوبه و میگه نرو عمل)خواهرم گفت:داییم دخترشو داده بهش.گفتم مگه تو پسری دخترشو بده به تو؟بعد دکترهادیزاده اومد گفت خودم برات ماشین میگیرم و منو سپرد به یه خانم گفت کرایه ماشینشو هم خودم میدم.یه ون اومد خانمه گفت برو سوارشو بری شهرک باغمیشه(درواقعیت اونجا میشینم)پشت ون صندلی خالی بود رفتم نشستم.آقایی دو تا قرص از طرف دکترهادیزاده آوردگفت یکیشو از۱۲ساعت یکبار و یکیشوهم از۲۴ساعت یکباربنداز

پاسخ
لینک۱۲ فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۳۸:۲۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما تلاش می کنید که تصویر بهتری از خودتان به دیگران نشان دهید و اعتماد به نفستان را تقویت کنید. شما می خواهید روی پای خودتان مستقلا بایستید و خودتان برای زندگی تان تصمیم بگیرید و از اینکه در واقعیت هم عمل کنید؛ نمی ترسید. خواهر شما مثل خانواده ی مادرتان احساساتی و دل نگران شماست ولی نظر شما را برای عمل تصدیق نمی کند و این باعث می شود که شما احساس کنید که تنها هستید و از حمایت او برخوردار نیستید. کسی نظر شما را برای انجام عمل تصدیق نمی کند ولی شما موفق خواهید شد که هدفتان را اجرا کنید و این عمل بخوبی هم انجام خوهد شد و از شما بخوبی حمایت خواهد شد. شما به تعادل و آرامش در زندگی تان می رسید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۲ فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۲۳:۱۳:۲۴
Negar

Negar : سلام.خواب دیدم در محل کارعشقم بودیم .بعد اینکه کارش تموم شد اومد و هممون در اتاق جمع بودیم.همه اتاقها دوربین مدار بسته داشت.تو اتاق من بودم.مامانم، دو تا برادر بزرگم و پدرم و عشقم(خانوادمو نمی‌شناسه).یه خانم مسن دیگه به مامانم گفت پاشو من بشینم جای تو.چون مادرم روی یه بلندی مثل پله نشسته بود ‌‌مادرم عصبانی شد و گفت نمیتونم بلند شم و بشینم زمین زانوهایم درد می‌کنه(در واقعیت زانو درد داره) با اون خانم دعوا میکرد و من تو دلم گفتم آبروم پیش عشقم رفت سعی میکردم ساکتش کنم ولی مادرم همچنان خل بازی درمی‌آورد که عشقم برگشت به مادرم گفت:تو باید دوباره برگردی بیمارستان قلب(درواقعیت مادرم تازه از بیمارستان قلب مرخص شده) بعد عشقم گفت: اگه بره بیمارستان ،پدر من اونجا کار می‌کنه و به خوبی ازش مراقبت می‌کنه و بیمه شما تامین اجتماعیه و هزینتون کم میشه

پاسخ
لینک۲۵ آبان ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۵۴:۱۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خانواده ی شما نسبت به رفتار شما کنجکاو هستند و کارهایتان را مورد قضاوت و بررسی و موشکافی قرار می دهند. مادر شما باید سعی کند که کمتر استرس داشته باشد و خردمندانه تر رفتار کند. او می خواهد جایگاه امنی در زندگی داشته باشد تا بعدا" مستاصل نشده و مجبور نباشد برای آرامش و امنیت بیشتر، به کسی وابسته باشد. عشق شما می خواهد که شما و مادرتان خردمندانه فکر کنید و به او اعتماد کنید. مادرتان با توکل به خداوند و کمک خواهی از او به آرامش بیشتری می رسد. عشق شما خردمند است و قصد آزار شما را ندارد بلکه می خواهد امنیت و آرامش شما را فراهم کند. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۵ آبان ۱۴۰۱ ساعت ۲۰:۲۳:۴۷
Shima11

Shima11 : سلام. مخفی بمونه.دیشب خواب دیدم

پاسخ
لینک۵ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۰۰:۰۱:۵۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تعبیر خوابتان این است که شما شاهد افسردگی و ناراحتی دوستانتان هستید و از شرایط آنان باید درس بگیرید و ذهنتان را استراحت داده و روحیه تان را بازسازی کنید. شما شاید احساس طرد شدن یا نادیده گرفته شدن داشته باشید و سلامت روانتان در خطر است. شما باید مراقب باشید و اجازه ندهید که هر کسی به زندگی تان وارد شود و امنیت شما را مختل کند و باید سعی کنید که به ارزش های خودتان پایبند بمانید. شما بی ریا و آسیب پذیر و مهربانید و نگران سن خودتان هستید. می ترسید که زمان بگذرد و خواسته هایتان محقق نشده باشد و تلاش می کنید که تحولی تازه و زندگی جدیدی برای خودتان بسازید. شما در عین حال که سعی دارید مشکلات مالی تان را حل کنید؛ باید خودتان را به خدای بزرگ بسپارید. آرامش شما مدیون عملکرد شما در دنیاست. اگر رفتاری صالح داشته باشید و به کسی آزاری نرسانید، موفقیت به شما رو می آورد و اگر مرتکب گناه شوید، تقاص کارتان به شما بر می گردد. شما آزاد هستید که خودتان مسیر زندگی تان را تعیین کرده و هر کاری دوست دارید با زندگی تان انجام دهید. باید سعی کنید که استقلال عمل داشته باشید و بر کشمکش های شخصی تان غلبه کنید، پای حرف و عملتان بایستید. شاید شما شخصیتی یک دنده و لجباز داشته باشید. در عین حال باید به کسی که با شما همکاری می کند یا قرار است شریک زندگی تان شود، اعتماد داشته باشید و با او مثل یک تیم باشید و هوای همدیگر را داشته باشید. شما سعی می کنید که درکتان را بالاتر ببرید تا به مشکلات اعصاب مبتلا نشوید. شما دوست دارید که خوش باشید ولی حاضر نیستید که به خاطر این خوشی، بعدا برایتان شر درست شود. حاضر نیستید که به امیال نفسانی و شهوانی تن بدهید چون اگر اسیر تمایلات غریزی تان شوید؛ بعدا برایتان گران تمام می شود! اگر خردمند باشید، در راه خداوند به اشخاصی که محتاج و تنها هستند کمک می کنید ولی شما از اینکار اجتناب می کنید مگر اینکه واقعا فکر کنید که این صدقه دادن شما واجب است. برای سلامتی پدرتان صدقه بدهید! خوابتان شامل 3 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۵ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۵۵:۳۵
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.