کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب بیهوشی

ابراهیم کرمانی می گوید: اگر کسی ببیند بیهوش شد، چنانکه عقل او زایل شد، در کاری سرگشته و متحیر خواهد شد اما سرانجام کارش نیکو گردد.

    امام صادق (ع) می فرماید: بیهوشی درخواب بر دو وجه است:
  1. دشواری کارها،
  2. تحیر و سرگشتگی و فروماندگی و بیچارگی.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

24 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

sevda

sevda : ببخشید خانم هراتی من یه سوالی ازتون داشتم تمام این تعابیری که گفتین و حرفایی که درموردم زدین همش درسته.ولی اونجایی که گفتین برای رسیدن به اهدافتان باید اصول و رعایت کنی و نباید خودت رو خوار نشان دهی.میخواستم ببینم نوی این خواب نشون نداده که من به اهدافم میرسم یا نه؟چون من برای هدفم خیلی تلاش کردم.یا اگر خودمو خوار نکنم به هدفم میرسم؟
واقعا لطف میکنین توضیح بدین

پاسخ
لینک۲۳ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۲۱:۲۹:۳۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : نه دوست من نشان نداده ولی تمامی علائم نشان از این موضوع می دهد که روش شما غلط است. اینکه قاطی زباله ها پشت وانت.... یعنی سعی و تلاشی که به واسطه آن خودتان را خوار می کنید. من نمی دانم هدف شما چیست اما مثلا اگر هدفتان جذب یک آقا به زندگی تان باشد باید مثل یک دختر ملیح و با ناز باشید و کمتر در دسترس باشید و نه اینکه التماس کنید که من تو را دوست دارم چون این رفتار پسرانه است و برای مرد هیچ جذابیتی ندارد. امیدوارم حدسم از جنسیت شما درست بوده باشد.

پاسخ
لینک۲۳ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۲۱:۴۵:۳۱
sevda

sevda : اول دیدم که تو یه مکانی هستیم که دو تا بازیگرای مشهورم بودن که انگارهمه اونجا جمع بودن و انگار اینجوری من متوجه شدم که فردا که شهادته.تا فردا نشده. شهادت نشده.داشتن در مورد امام رضا شادی میکردن.همه با هم سرود میخوندن و یکی از بازیگرای مشهور هم رضا رضا میکرد.
بعد تو یه قسمت دیگه ای نمیدونم چی،شد که من افتادم زیر دو تا پای این دو تا بازیگر مشهور و انکار عمدا خودمو یکم به بیهوشی زدم و فک کنم بیهوش شدم یکم اونم اعتنایی نکرد و رفت.
تو یه قسمت دیگم خودمو پشت یه ماشین انگار نیسان بود توی زباله ها دیدم که اومدم بیرون و انگار تو یه جایی با یه دختری صحبت میکردم یه پیرزنییم بود که نمیشناختمش که من به اون دختره گفتم خوب اگه تو نگرش نمیداری من نگهش میدارم.در مورد اون پیرزه.که انگار اوضاع مالیمم خوب نبود.و انگار یه پولیو یه تراول پنجاه تومنی که خیلی کهنم بود و به صاحب یه مغازه میدم که اونم یه بازیگر مشهور دیگه بود که اونم نمیدونم به چه دلیل اون پول و نگرفت بعد بهم گفت بزار ببینم اون مغازه قبول میکنه
خیلی به خاطر این خواب نگرانم مننون میشم تعبیر کنین
و شرمنده میخواستم ببینم این خواب به کسی که بهشون علاقه دارم هم مربوط میشه.چون الان با هم نیستیم

پاسخ
لینک۲۳ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۹:۰۱:۲۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به دنبال لذت و خوشی هستید ولی باید مراقب باشید که عده ای مترصد هستند که شما را گول بزنند. اگر شخصیت این بازیگران را تحسین می کنید، در واقع شما از ویژگی های شخصیتی و فیزیکی ایشان خوشتان می آید . شما خیلی راحت می توانید تحت تاثیر حرفهای آدمها متقاعد شوید!! زودباور هستید و همین باعث گیجی و سرگشتگی شما می شود. شما سخت کوش هستید ولی باید برای رسیدن به اهدافتان اصول اولیه روابط و قوانین را حفظ کنید و نه اینکه برای رسیدن به خواسته هایتان خودتان را خوار و کثیف نشان دهید. شما قدر خودتان را نمی دانید و ارزشتان را پایین می آورید. ذهنتان خسته شده .... دوست عزیزم لطفا منبعد در حالی که سعی می کنید خلاصه نویسی کنید، اما واضح بنویسید آخرهای خوابتان را خیلی قروقاطی نوشته اید. یهو از وانت پریدید تو مغازه و نقش پیرزن هم مشخص نیست. اگر منظورتان از اگر تو نگه نمی داری من نگه دارم این پیرزن است، تمایل شما برای قوی شدن در دنیا و رسیدن به ثروت معنی می دهد. اشاره ای در خوابتان به عشقتان نیست. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۳ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۲۰:۵۱:۳۲
haniyeh

haniyeh : ببخشيد خواب من نمايش داده شد ولي تعبيري برام نمايش داده نشد !

پاسخ
لینک۲۴ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۳۳:۳۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تعبیر خواب شما 46 دقیقه پیش برای بار دوم نوشته شد. به دلیل اختلال در سرعت اینترنت، پاسخ شما ارسال نشده بود.

پاسخ
لینک۲۴ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۴۴:۰۷
haniyeh

haniyeh : سلام و صبح روز جمعه اتون بخير اميدوارم روز خوبي داشته باشيد
من ديشب خواب ديدم توي جمع خانوادگيمون بوديم و داشتيم حرف هاي خنده دار ميزديم ، دختر خاله ام از شدت خنده يهو حالش بد شد و يه حالتي مثله تشنج ، از دهنش كف اومد بيرون و لبش كج شد و بيهوش شد و البته بعد بهوش اومد . من توي خواب براش گريه ميكردم و ميگفتم اگر شرايط خوبي توي زندگيت نداري به ما بگو و خيلي ناراحتش بودم ولي يجوري گريه ميكردم كه كسي از گريه ام چيزي متوجه نشه كه بقيه هم بخوان ناراحت بشن .توي خوابم فكر ميكردم بخاطر شرايط زندگي اش اوضاع خوبي نداره .
البته اينم بگم در بيداري هم خيلي بفكرش هستم و همش دوست دارم زندگي خوبي داشته باشه و نگرانشم .

پاسخ
لینک۲۴ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۰۷:۲۵:۴۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. به دلیل سرعت کم نت، ارسال نشده بود ولی فکر کردم ارسال شده. ببخشید از تاخیر. تعبیر خوابتان این است که دختر خاله تان از موردی بسیار ناراحت خواهد شدو شما پنهانی برای او متاسف هستید. امیدوارم مشکلاتشان حل شود. ابتدا کاملا مات و مبهوت خواهد ماند و بعد انشالله راه چاره ای می یابند.

پاسخ
لینک۲۴ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۵۶:۳۶
Mehrnika

Mehrnika : با سلام و احترام
تو خواب دیدم در سالن سینمایی تاریک مشغول اجرای یه نمایشنامه هستم و انبوه جمعیت پشت سرم بودند و برگه اخر رو که خوندم روی بگه اعداد و ارقام بود و همزمان مردم بع بیرون رفتن من هم با اقای کارگردان بیرون رفتم سربالای مثل پارکینگ بود

به ایشون گفتم اون خونه ما بود قبلا و خیلی قشنگ بود
ولی دیدم اونحا خونه ما نبوده و من اشتباه کردم بلافاصله گفتم اونجا نیست یه کوجه بالاتر و خونمون خیبی قشنگ بود
یه دفعه دیدم که اون اقا که خیلی مقتدر بود حالا بیهو ش بر زمین افتاده صداش کردم و به سمتش رفتم
غش کرده بود و دور لبش کمی اب دهانش جمع بود شبیه بچه های ۹ یا ۱۰ ساله شده بود با صورتی نعصوم و بجه گانه صداش کردم و بعد بغلش کردم گذاشتمش تو ماشین
تو واقعیت خواستگار خواهرم هستن
و تو خواب انگار اصرار داشت که خواهرم بهش توجه کنه
ومن ایشونو پشت یه پنجره با شیشه های دودی گذاشته بودم و تمایلی نداشتم کسی ببیندش.
با تشکر فراوان

پاسخ
لینک۱۰ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۱۴:۱۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. شما سعی می کنید که کنترل و مسیر زندگی تان را دست خودتان بگیرید و به صورتی که نه خیلی رک و بی پرده باشد و نه خیلی واضح، نظراتتان را بگویید. برای شما اعتبار یک شخص خیلی مهم است و کسی که خواستگار خواهرتان است، احساس می کند که شما دارید آرامش او را از او می گیرید. او در مقابل شما احساس استیصال و درماندگی می کند و نمی داند چطور باید با نورم های شما هماهنگ باشد تا به او اعتبار بدهید. شما از خودتان تعریف می کنید و او پیش شما کم می آورد. او اعتماد به نفسش کم می شود و نمی داند چطور باید از خودش دفاع کند. شما نمی خواهید او را به عنوان خواستگار خواهرتان به کسی معرفی کنید و سعی می کنید که از دیگران مخفی اش کنید. شاید او را برای خواهرتان نمی پسندید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۰ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۴۱:۲۴
 همسفر

همسفر : سلام خانم هراتی عزیز ممنونم

پاسخ
لینک۲۹ دی ۱۳۹۷ ساعت ۲۱:۲۷:۱۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : خواهش می کنم.

پاسخ
لینک۲۹ دی ۱۳۹۷ ساعت ۲۲:۰۱:۵۲
 همسفر

همسفر : سلام خانم هراتی عزیز، خواب دیدم تو یه خانه بزرگ مثل خانه پدرشوهرم هستیم و برقا خاموش بود مادرشوهرش خانواده باجناق برادرم رو راهنمایشون کرده بود برا خواب بروند در یه اتاق بزرگ بخوابند به منم گفت تو هم بیا بخواب کنار خانم ها بعد نمی‌دونم پایم خواب رفت یا چیزی زیر پایم رفت که باعث شد مثل یه مقدار کم لنگ زدگی راه بروم، بعد به قصد دشتسویی آمدم از خانه بیرون و بیرون کنار خیابان دیدم یه ماشین زانتیا سفید مال دو مرد غریبه آتش گرفته بود البته دو جاش بیشتر شعله نداشت به صورت کم، و صاحبان با آرامش خاموشش میکردند، که ببرمش تعمیر گاه، در همین حین پسر بزرگ برادر شوهرم با پژو پدرش آمد جلوی خونه پدر شوهرم پارک کنه ، دید من دارم رد میشم برای اینکه جایی برا رد شدن باشه یه مقدار دنده عقب برگشت من آمدم جلو بعدبرادر شوهر دومم با خانمش هم آمدند کنار من ایستادند البته من سلام نکردم من گفتم این صحنه( آتش گرفتن ماشین)داره حالمو بد می‌کنه و هم عروسم که سابقه بیهوشی زیاد داره ، همراه هم بیهوش شدیم ، اما من بعد ۵دقیقه بهوش آمدم و لبخند به لب داشتم و خندم میگرفت، بعد رفتم دستشویی که انگار یکی از مردای اقوام در خیابان ساخته بود و وقف کرده بود برا استفاده عموم درهاشو از کابینت ساخته بودیم کابینت‌های اضافی خونه از پله ها رفتم پایین خود سازنده دستشویی هم در دستشویی بود منم رفتم و اطراف سنگ هم(فشار داشتم)یه مقدار ادار کردم و بقیه رو فکر کنم در محل ادار، بعد که از پله ها آمدم بالا به ورودی در خونه همین اشنامون رسیدم تو حالش دو تا دختر بچه دو سه ساله بازی میکردند که فکر کنم نوه هایش بودند و خودش هم در اتاقی نماز میخواند من گفتم منظورم یکی از دختربچه ها بود چقدر شبیه مادر بزرگشه (همسر مرد آشنا)، از خواب بیدار شدم

پاسخ
لینک۲۹ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۳۶:۳۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خوابتان باطل است عزیزم. فقط یک نکته در خوابتان است که فامیلتان که دستشویی وقف کرده بوده، کار خیری می کند که دیگران از غم رها شده به آرامش برسند. باقی خوابتان ساخته پرداخته ذهنتان است.

پاسخ
لینک۲۹ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۰۹:۱۵
Azadi

Azadi : سلام عزیزم وقت بخیر خواب دیدم دوستمو یهو از حال رفت منم رسیدم بالا سرش گریه میکردم نه شیون و زاری ولی اشک از چشام درومد تا اینکه دوستس بش تنفس مصنوعی داد و منم سعی میکردم به هوش بیاد اونم زنده شد در ادامه منو چن نفر دیگه ک اونجا بودیم سرمون رو گذاشتیم رو پای ی خانومی ک اونجا بود.ممنون از پاسخگویی

پاسخ
لینک۲ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۴۰:۵۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دوست شما از پذیرفتن مسئولیت کارهایش طفره می رود و احساسات خودش را سرکوب می کند. او سعی می کند که از روبرو شدن با یک موقعیت در بیداری خودداری کند. دوست او به او کمک خواهد کرد که آرزوهایش را تحقق ببخشد و سرانجام او موفق خواهد شد و مشکلش حل می شود. دنیا به کام شما خواهد بود و خیالتان راحت می شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۳۳:۳۵
Mona

Mona : سلام .تو خواب دیدم تو خونه داییم بودیم و چند تا از خاله های دیگم هم بودن تو خواب احساس کردم دو تا از دختر خاله هام که خیلی با هم صمیمی هستن اصلا محل نمیزاشتن و همش داشتن از من فرار میکردن و نمیخواستن باهم صحبت کنن و انگار از دستم ناراحت بودن یکی شون رفت تو آشپزخونه که جلوش دوتا کاسه شله زرد بود و دیگری رفت تو ظرف شویی داشت ظرف می شست که احساس کردم ریش درآورد مثل مردا من تعجب کردم برگشتم تو سالن که همه بودن که یکی از خاله هام غش کرد و افتاد دخترش شروع کرد جیغ زدن ولی من و مامانم نگاه هم کردیم و می گفتیم داره ادا درمیاره یک هو مامانم به همه گفت بریم خونه خاله کوچیکم که همه مخالف بودن من رفتم به دختر خالم که مامانش غش کرده بود کمک کردم مادرش رو بیار داخل بعد من و مامانم تنهایی رفتیم خونه اون خاله کوچیکه و مامانم به من یه کیسه پر از ماهی فریز شده داد ماهی کو چیک و بزرگ که میخواستیم ببریم براش و یه سری چیزای دیگه.مرسی

پاسخ
لینک۲ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۲۹:۵۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دخترخاله های شما نسبت به شما به دلائلی جبهه گرفته اند. یکی از ایشان سعی می کند برای آینده اش برنامه ریزی کند و در مقابل شما تندخویی خواهد کرد و دیگری به خوشی های امروزش سرگرم است و به شما توجهی نمی کند. خاله ی شما از نظر فکری احساس استیصال می کند و چیزی هست که عقلش به جایی قد نمی دهد و نمی داند باید چطور رفتار کند. مادرتان می خواهد از خاله ی کوچکتان حمایت کند و نگرش های تازه ای را در مورد حل مشکلات او به او ارائه دهد. مادرتان از قبل هم می دانست مشکل خاله ی کوچکتان چطور حل می شود ولی سکوت کرده بود و اجازه داده بود که ببیند که از طریق دیگری می تواند به خاله تان کمک فکری برساند یا خیر. شما به او هم کمک فکری می کنید و هم احتمالا کمک های مالی. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۲۹:۱۵
shirin

shirin : خواب دیدم لباس شیکی تنم بود. سوار ماشین شدم. تو همون حالت انگار حالم خراب بود. راننده یه پیرمرد شوخ باحال بود. یادم نمیومد خودم ماشین گرفتم یا کس دیگه. خلاصه با طرف رفتیم. مسیر رو اشتباه رفت. جاده آبسرد دماوند سردرآوردیم. من تو اون حالت خیلی حالم خراب شد. در بین مسیر به یه عمارت قدیمی رسیدیم. اداره کنندگانش یکسری بچه های مذهبی جوون با حال بودن. فکر کنم مشکی پوشیده بودن. من اونجا از هوش رفتم. انگار یکیشون به من آمپول زد. بهم گفت چطوری سید؟ من انگار تو همون حالت رفتم اون دنیا. تو خواب انگار یکی گفت السلام علیک یا ابالحسن

پاسخ
لینک۶ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۲۹:۴۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما رفتار زیبایی دارید ولی فکرتان ناراحت است. برای انجام کاری کنترل و هدایت خودتان را به تقدیر می سپارید و امیدوار هستید که خداوند شما را به اهدافتان برساند. شاید شما فکر کنید که زندگی آنطور که دوست داشته اید پیش نرفته ولی خداوند به شما انرژی بیشتری در زندگیتان تزریق می کند و از لحاظ ذهنی و روحی قویتر خواهید شد. درک شما بالاتر خواهد رفت. برای حل مشکلاتتان، تقدیر شما را به توسل به امام موسی کاظم ع و امام رضا ع راهنمایی کرده است. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۶ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۴۶:۴۸
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.