کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب تخمه

اگر خواب ببینید که تخمه می خورید، به انجام کارهای بد مثل قمار و اعتیاد یا معاشرت های بد، رو خواهید آورد. تعارف کردن تخمه به کسی در خواب، دعوت از او برای انجام کارهای خلاف است. تخمه، مال حرام و غیر مشروع نیز هست و اگر مقدار زیادی تخمه داشتید، به پولی مشکوک و حرام دسترسی می یابید.

تخمه بو نداده در صورتی که نشکنید خیر و برکت است. اگر در خواب دیدید که تخمه هندوانه، یا کدو یا آفتاب گردان دارید، خیری به شما می رسد که به وسیله آن، خود شما می توانید بانی و باعث خیر و برکت باشید.

محمد ابن سیرین می گوید: اگر کسی در خواب ببیند تخمه دارد، ثروت زنی را می خورد و فسق و فساد می کند و باید از آن گناه توبه کند.
جمعی از معبران معتقدند که دیدن تخمه در خواب خوب نیست و خیری ندارد.

    امام صادق (ع) می فرماید: دیدن تخمه درخواب بر چهار وجه است:
  1. مال ربا،
  2. فساد،
  3. مال حرام،
  4. متابعت هوای نفس.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

29 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

Aghil

Aghil : سلام، خواب دیدم که یک گونی تخمه افتابگردون آوردم در یک فروشگاه بزرگ و شلوغ که ظاهرا غذای پرندگان را میفروشد و مطرح میکنم و از فروشنده میخوام که این تخمه ها به کار من نمیان و اینها را با دانه هایی دیگر یا غذای پرنده ای دیگر عوض کند فروشنده گونی را برد پشت پیش خودش و‌من منتظر بودم تا معوض آن را به من بدهد، همچنان منتظر بودم که پدرم را در اون فروشگاه دیدم که اومد و میگه که ماشینم خراب شده وبا حالتی نه ناراحت و نه خوشحال میگه که خداخیرش بده یک نفر میکانیک فعلا با پول خودش ماشینم را درحال تعمیر هست و باید پول اون رو بدم ضمنا همزمان یکی از دوستان صمیمی ام را که جایگاه شغلی و اجتماعی بالایی دارد را در آن موقعیت و فروشگاه مرتبط با خودم دیدم

پاسخ
لینک۱ شهریور ۱۴۰۲ ساعت ۰۹:۴۳:۱۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما از انجام کارهای بیهوده و بیان حرفهای بیهوده دست برمی دارید و دوست ندارید که غیبت کنید یا وقتتان را حرام کنید. می خواهید زندگی تان بهره وری بیشتری برایتان داشته باشد. شما سعی می کنید که خردمندانه رفتار کنید و اگر مشکلی در زندگی تان وجود دارد، روی آن کار کنید و عیب و نقص عملکردتان را از بین ببرید. انشالله گشایش کار خواهید یافت و با استفاده از تجارب قدیمی تان به مقام بالاتر و زندگی مرفه تری خواهید رسید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱ شهریور ۱۴۰۲ ساعت ۲۱:۲۵:۰۷
Farzane

Farzane : سلام روز بخیر خانم هراتی عزیز
خواب دیدم که با دوستم (پسر) سر یک میز نشستیم و یک آقای دیگه که دوستش بود روبروی ما نشسته بود . یه ظرف بود که مقداری تخمه ژاپنی بود و دوستم داشت اونا رو مغز میکرد و مغزاشو داخل ظرف میذاشت . که دوستش روبرومون بود گفت چطوری اینا رو می‌شکنی میخوری سخته شکستن این تخمه ها . دوستم گفت نه من این مدل تخمه رو دوست دارم منم گفتم راحته شکستنش سرگرم کننده است . داخل ظرف که نگاه کردم تعدادی مغز تخمه بود . که یهو دوستم برگشت رو به من کرد و با یه چهره شاد و با انرژی حالم رو پرسید و گفت چطوری

پاسخ
لینک۱۱ دی ۱۴۰۱ ساعت ۰۹:۵۳:۱۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دوست پسرتان می خواهد عزم و اراده اش را قویتر کرده و در کارهایی که در دست دارد به موفقیت برسد. برای او مهم است که ته و توی هر چیزی را خوب درآورده و به اصل مطلب پی ببرد. شرایط و امکانات مالی او بهتر خواهد شد و تلاش می کند که شما را بهتر بشناسد همزمان که می خواهد روابط تان را ارزیابی کند و خوش بگذراند. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۱ دی ۱۴۰۱ ساعت ۱۹:۰۵:۳۷
Ghazal

Ghazal : سلام روز بخیر.صبح دوشنبه گذشته خواب دیدم یک پارچه روی زمین پهن بود و مقدار زیادی تخمه آفتابگردان بوداده و نمک زده درشت روی آن بود من کنار این پارچه نشسته بودم و یک آقایی که سالها پیش با هم رابطه احساسی داشتیم و یک خانم جوان هم نزدیکی من ایستاده بودند من دستم را به سمت اون آقا طوری گرفتم که کف دستم رو به بالا بود به این مفهوم که تخمه میخام ایشون یک عدد تخمه کف دستم گذاشت من دستم را همونطور نگهداشتم که یعنی بیشتر میخام ایشون چند تا دونه ای گذاشت و آخرش یک مشت تخمه تو دستم ریخت که من راضی شدم اون خانم جوان داشت از من تعریف میکرد و اون آقا هم در تایید حرفش در حالی که خودش خیلی ریلکس و بی تفاوت ایستاده بود بهش گفت درسته عزیزم.سپاس از راهنمایی شما

پاسخ
لینک۱۱ خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۴:۲۴:۴۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شریک احساسی گذشته ی شما به مال و ثروت و رفاه زیادی در زندگی رسیده و شما هم انشالله گشایش کار می یابید و شرایط مالی بهتری خواهید داشت و روز به روز امکانات مالی تان بهتر شده و بیشتر خوش خواهید گذراند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۱ خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۸:۰۳:۵۶
Allah lover59

Allah lover59 : خانم هراتی جان ببخشین باز ،یادم اومد که خونه جوری بود که فکر میکردم وقتی از کابینت افتادم سقف خراب میشه یعنی تو ذهنم زیاد استوار نبودولی وقتی افتادم سقف نریخت

پاسخ
لینک۲۸ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۵:۱۴:۲۷
Allah lover59

Allah lover59 : ببخشین خانم هراتی جان ،تخمه ها خطهای سفید پهن داشتن تپل بودن ومغزشون نازک وشکلانی روشن وانگار کمی برشته بودن ودختر همسایه که پسرم میگفت کاش باشه،خواهر دوستش وحدود ۲۰سالشه،وپسرم الان ۸.۵سالشه ودخترم میدونستم توی خونه طبقه پایین بود ولی یادم نیست دیدمش یا نه

پاسخ
لینک۲۸ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۰:۵۱:۰۵
Allah lover59

Allah lover59 : باسلام وتشکراز تعبیرهاتون خانم هراتی جانامروز ساعت ۷ بعد از سحری دیدم توی خونه ویلایی بزرگ دوطبقه که مدلش جدید نبود وقدیمیم نبود وحیاط داشت وشیری رنگ بودبودیم پسرم اومده بود پیشم که بمونه لاغر وکمی کوچکتر ازالانش بود بردمش طبقه بالا چند تا اتاق طبقه بالا بود که پسرم درشونو باز میکرد وتوشونو نگاه میکرد،من آروم گریه میکردم وبا خودم میگفتم وقتی عزیزانت پیشتن باید قدرشونو بدونی و از این فرصت استفاده کنی و حالا که پسرم پیشمه وقرار نیست بره ودیگه بهش نگفتم که به چیزی دست نزن وبعد رفتیم توی آشپزخونه ومن رفتم از کابینتای پایینی، بالا، که آجیل بیارم پسرم گفت کاش دختر همسایه هم بود، یه کم تخمه آفتابگردون که انگار خام بودن برداشتم وقتی اومدم بیام پایین ایستاده افتادم وصدا داد وگفتم الان مامانم طبقه پایین میترسه وکمی تخمه شکستم ومغزشو به پسرم میدادم

پاسخ
لینک۲۸ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۰۷:۵۸:۵۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما سعی می کنید که تعادل و آرامش را در زندگی تان ایجاد کنید. نه فقیر هستید و نه متمول و آنقدری ثروت و سرمایه دارید که بتوانید احتیاجات تان را فراهم کنید. پسر شما نیازهایی دارد که هنوز برآورده نشده اند و شما می خواهید به او قول بدهید که خواسته هایش را برآورده می کنید تا در حضور شما آرامش بیشتری داشته باشد و دلگرم تر باشد. پسر شما آرزو دارد که کاش مثل همسایه ( یا مثل دیگران) پولدارتر بودید تا خواسته های او را فراهم می کردید و شما هم به خودتان فشار می آورید تا همینکار را انجام دهید هر چند که به خاطر رسیدن او به خواسته هایش، شما تحت فشار و استرس قرار می گیرید، در بعضی از اهداف خودتان شکست می خورید تا چیزهای بدردنخور که مایه ی وقت گذرانی و راحتی پسرتان هستند را برایش فراهم کنید. دخترتان منطقی تر از پسرتان است و از بابت او خیالتان راحت است. شما با هر سختی هم که شده می توانید خواسته های پسرتان را فراهم کنید تا در کنار شما احساس امنیت بیشتری داشته باشد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۸ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۷:۳۸:۰۶
Allah lover59

Allah lover59 : باسلام وتشکر از تعبیرهای دقیقتون خانم هراتی عزیزحدود ساعت ۷صبح امروز در خواب دیدم که درمحیط خوابگاه دانشگاه که آسفالتش لجنی وکثیف بود بودم وانگار طبق رسمی که تو خوابم بود هرکی تولدش بود آدم هیکلی بغلش میکرد وآهنگ پخش میکردن واون آدم انگار بخواد آدمو بخوابونه توی بغلش آدمو تکون میداد، وبرای من یه آدم فوق العاده سیاهپوست و خیلی مهربون بود،بعد دیدم استادم از توی بلندگو اعلام کردکه خانم میرصابری برای تحقیق باید(یادم نمیاد چه کاری ولی فکر کنم لباس لاجوردی شکلی رو بدوزه)بعد یه دفعه گفت خانم میرصابری که این کارها رو انجام داده، ویه کار کوچیک دیگه گفت که انجام بدم وبعد کلی گشتم واتاقمو پیدا کردم از در پشتیش میخواستم وارد شم چفت در اتاق خراب بود ومن یه جوری درستش کردم یه میز وصندلی روشن اونجا بود وکیلم که شکل دیگه ای بود وخیلی لاغر سبزه وجوونتر بودولباس سیاه تنش بود پشت میز نزدیک من نشسته بود ومن بهش خورشت ویه کیسه کوچیک تخمه آفتابگردون که کمی توش تخمه کدو بود وهمینطور دوتا دونه برنج خام که قدشون حدود۱۵-۲۰سانت میشد وسر یکیش حدود۳-۴ سانت کوتاه تر از اون یکی بود دادم ومواظب بودم دستم به ایشون نخوره چون نامحرمه ویادم نیست دستم سبزبود ویا وسیله ای که گرد وسبز روشن بود وبا اون به ایشون اینا رو دادم

پاسخ
لینک۱۶ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۰۸:۰۰:۰۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما به شرایط منفی و موقعیت های درهم برهمی که در زندگی تان وجود دارد، و فکرتان را ناراحت می کند، فکر می کنید و می دانید که علیرغم سهولت و آسانی که در راه رسیدن شما به اهدافتان وجود دارد، ولی بالاخره برای رسیدن به موفقیت مجبور هستید که با این افکار و شرایط منفی هم دست و پنجه نرم کنید. شما می خواهید به خوبی از خودتان حمایت کنید و نهایت تلاشتان را می کنید که قوی و مرموز و رازدار خودتان باشید و هارمونی و هماهنگی را در زندگی تان ایجاد کنید. شما مراقب هستید که به هر کسی اعتماد نکنید و سعی می کنید که بسیار خردمندانه و صبورانه به اوضاع زندگی تان مسلط باشید. شما می دانید که ثروت و سرمایه ای دارید که از دیگران مخفی نگه داشته اید و می توانید با استفاده از آن به صورتی پنهانی بعضی از خواسته هایتان را عملی کنید. شما سعی می کنید که جایگاه خوبی داشته باشید و شرایط تان را درست قضاوت کنید. وکیل شما به خبرگی و مهارتی که شما انتظارش را داشتید نیست و رفتارش در ظاهر جدیست. او حرفهای شما را می شنود و مغرورانه سعی دارد که شما را راهنمایی کند و مزدش را هم می گیرد. شما البته پول هنگفتی به او نمی دهید و سعی می کنید که ارتباطات تان با او محدود باشد. شما به خدای بزرگ توکل می کنید و ایمانتان به او قویست و نگاهی خوش بینانه نسبت به آینده تان دارید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۶ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۸:۱۳:۱۷
zahra

zahra : سلام وقت بخیر. خواب درسایت نشان داده نشود.

پاسخ
لینک۱۹ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۰۷:۱۰:۵۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به دنبال راهنمایی هستید ولی به حرفهای عوام که آگاهی درستی از مسائل ندارند گوش کرده حرفشان را باور می کنید و گول می خورید. باید حواستان را بیشتر جمع کنید. به هر جهت باید از خرد و عقلانیت خودتان هم استفاده کنید. -- شما می خواهید به گرمی، طول عمر، فراوانی و خوشبختی برسید. در زمانهای سخت استقامت به خرج خواهید داد ولی نباید مغرور بشوید و گول ظاهر آدمها را نخورید. خوابتان شامل دو حق خواب بود. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۹ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۷:۳۰:۲۴
مريم

مريم : سلام و عرض ادب. پسرمن دانشجوی پزشکی هست.او این ترم درگیر حواشی احساسی شده بود و در درس خواندن کمی کوتاهی کرد و برای ما نگرانی ایجاد کرد که البته ظاهرا مصمم بر جبران هست و تغییر رویه داده.
دیشب یکی از دوستان سابقش به خواب دیده که خودش (دوستش) در زمین خاکی حضور داشته و پسر من خارج از زمین خاکی و درحالت دراز کشیده بوده و با خیال راحت تخمه می شکسته و می خورده.بعد دوستش از او می پرسد چند تا از امتحاناتت باقی مانده و پسرم می گوید دوازده (12) امتحان باقی مانده.
در صورتی که در عالم واقع امتحانش امروز تمام می شود.ممنون میشوم تعبیر بفرمایید.

پاسخ
لینک۱۶ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۱۰:۰۷:۲۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : بیانگر قدرت معنوی و کمال الهی است. بیانگر چرخه و تکرار است. تعبیر خواب دوست او این است که این آقا برای رسیدن به کمال و تکمیل اهدافش با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کند ولی پسر شما، خارج از این میدان، خونسرد و راحت نشسته و کار خودش را به خدای بزرگ واگذار کرده است. او از نظر دوستش، دارد وقت کشی می کند و عمرش را هدر می دهد در حالی که پسر شما، مراقب است که رفتار درستی داشته باشد و به خدای بزرگ توکل کرده و استرس ندارد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۶ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۲۳:۲۸:۰۲
گلزاری

گلزاری : سلام.وقت بخیر...
امروز صبح خواب دیدم تو یه جاده دوطرف خاکی، یه نفربهم وانت پر از تخمه آفتابگردون داد که بفروشم. باخودم فکر کردم تو این جاده کی میاد،ازم تخمه بخره که یه وانت اومد وایساد، فکر کردم اومده تخمه بخره ولی اونم اومده بودچیزی بفروشه و به سرعت وانتی های دیگه هم اومدن و شلوغ شد.آقایی اومد گفت دوتا یک کیلو و نیم تخمه بده، مونده بودم چه جوری وزن کنم که آقایی انگار صاحب تخمه هابودگفت نمیخواد دقیق وزن کنی همینجوری دوتا ظرف بهش بده، گفتم نه نمیشه من حتما باید وزن کنم، یه ترازو تو وانت بود پلاستیکی و شل و ول، تخمه هارو ریختم توش از دوطرفش ریخت،صاحب تخمه ها که دید مصمم وزن کردن هستم اومد بهم یاد بده...بعدش انگار برای استراحت رفتم اونور جاده لباس فروشی بود، فروشنده یه پیراهن بلند قرمز بهم پیشنهاد کردولی گفتم،من فقط شلوار میپوشم و پیرهن و دامن نمی پوشم. اومدم بیرون وانت نبود فکرکردم دزدیدن که صاحبشون گفت روشون پوش کشیدم و گذاشتم کناربقیه وانتها تا فردا...بعد یه وانتی که تن ماهی داشت انگاردست خانمش گیرکرده بود،کمکش کردیم وباخودم گفتم ازشون تن بگیرم هم اونا سود کنن هم من...
خانم هراتی عزیز چرا هردفعه هزینه رو میبرید بالا؟ مگه با دلار کار میکنید!! یه کم مناسبتربگیرید. ممنون. سال خوبی داشته باشید..

پاسخ
لینک۲۸ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۳۶:۵۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. واقعا که!!! این چه سوالیست؟!! یک پفک نمکی در کشورمان 30 هزار تومان است!! ما با دلار کار نمی کنیم ولی هزینه هایمان را با دلار پرداخت و زندگی می کنیم!! سایت باید هزینه ی اینترنت، حقوق کارمندان، و سایر هزینه هایش را تامین کند. اگر شما با حقوق پارسالتان کار می کنید، و هیچ ادعایی بر گرانی کالاها ندارید، انوقت انتظار داشته باشید که ما هم با حقوق پارسال و تورم امسال زندگی کنیم. بعد هم تمام پارسال هزینه ی تعبیر 13 تومان بود. منظورتان از هردفعه چیست؟؟!! برای تعبیر خوابتان در نوبت هستید. سال نوی شما هم مبارک

پاسخ
لینک۲۸ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۴۲:۳۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تعبیر خوابتان این است که شما در شرایط سخت و زمانهایی که با محدودیت ها و مشکلاتی مواجه می شوید، تمام انرژی تان را صرف کسب ثروت به هر طریق و یا متابعت از هوای نفس و کارهای بیهوده می کنید. مغرور و سخت کوش هستید و گول ظاهر اشخاص را می خورید. اما باید به این فکر کنید که حرف زدن به تنهایی مشکلی را حل نمی کند. زمان گذشتن از یک مسئله یا موضوع فرا رسیده. شما می خواهید تصمیم بگیرید که از چشم اندازی منطقی تر، مسائل زندگی تان را بررسی کنید ولی قدرت تشخیص و منطق تان ضعیف است و تعادلی نمی توانید در کارتان ایجاد کنید. شما تصمیم می گیرید که رفتار تازه ای از خودتان بروز بدهید و نقشتان را در کاری که در دست دارید بخوبی ایفا کنید. دوست ندارید که ظاهری شاد و رفتاری خانمانه از خودتان بروز دهید. شما شخصیتی با استقامت و چابک و زرنگ دارید و از تجاربی که در زندگی تان کسب می کنید، استفاده می کنید تا قویتر از گذشته رفتار کنید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۸ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۹:۵۶:۰۹
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.