کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب ترسیدن

اگر کسی در خواب ببیند که از مطلب موهومی که خود نیز علت آن را نمی داند، می ترسد؛ ناراحتی برای او در راه است. اگر از مطلبی که برای او روشن است ترسید و در خواب خسارتی ندید، ایمنی و شادی در بیداری است.

امام صادق (ع) می فرماید: ترسیدن درخواب، نصرت است. اگر ببیند از دزدی یا جانوری می ترسید، دلیل که از کسانی که با او نسبتی دارند، آسیب و یا ضرری می بیند.

محمد ابن سیرین می گوید: ترسیدن در خواب، ایمنی است ولی هر که در خواب دید می ترسد از کسی و نداند ترس او از کیست، دلیل که مکروهی از آن ترساننده به وی رسد.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

92 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

amir por

amir por : سلام .فکرمم دقیقا یک هفنه پیس بود در خواب دیدم یکی بهم میگه دقیقا همون صدای همیشگی که باهام حرف میزنم تسلام ث هنوز به خطر مونده (به دوستم میگفتم تو بیدلزی میگا اگه این خطر رو لز سرم باز کنم خدا عنایت کنه هیچ وقت خطر سراغم نمیادد اینارو تو بیداری به دوستم میگنم ساعت ١داشتبم حرف می‌زدیم تاومپم خوابیدم شیش دیدم میگه تو یه خطرت مونده که کلا آب خیر تموم بشی بعد خوابیدم دیدم همون صدا میگهدمادرت بیدارم شدن کم مونده بود ایواتع بشم تعفیشرش چیه

بعد الان خواب دیدم شما به دستمال قفقد بهم دادین

پاسخ
لینک۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۰۵:۵۹:۴۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. اگر شما وجدان داشته باشید و مرتکب خلاف و اشتباه نشوید و از گناهان سابقتان دست بردارید، خداوند هم خطر را از سر شما دفع خواهد کرد. ولی برای اینکار شما باید واقعا آگاهانه و خردمندانه رفتار کنید و خودتان را به کوچه علی چپ نزنید که تعمدا مرتکب گناه شوید و دوباره بگویید ببخشید! چون خداوند فقط زمانی حافظ شما است که شما نیت تان درست باشد و واقعا بخواهید از گناهان دست بردارید نه اینکه مرتب گناه کنید و الکی توبه کنید. باید از اشتباهات مکرر گذشته تان دست بردارید تا خداوند از شما راضی باشد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۱۴:۰۵:۱۰
amir por

amir por : سلام خانم هراتی این اقا جدید

پاسخ
لینک۱۴ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۰۴:۰۳:۴۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شوهر دوست سابقتان به روابط و ارتباطات او با دیگران شک کرده و تلاش می کند که سرنخی از این مسئله پیدا کند. اگر در اداره ی غریبه ای بوده اید، خودتان را با دیگران مقایسه می کنید و به این فکر می کنید که اگر همسر شما با یک مرد دیگر ارتباط داشت؛ شما چه می کردید. شما حق را به همسر او می دهید. انشالله که به خیر می گذرد. اینکه با او قطع رابطه کرده اید به نفع شماست و می توانید بگویید که متوجه شدید او متاهل است و او را ترک کردید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۴ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۱۶:۵۲:۱۱
اشکان

اشکان : سلام.خواب دیدم که موجودی خطرناک که باعث مرگ مردم میشه مردم رو اذیت میکنه و همه هراسانند من هم میترسیدم که باعث مردنم بشه ولی انگار که یک عده اون رو اسیر کردن ودر یک انباری مهر و موم شده قرار دادند من هم به سمت اون انباری میرفتم و میترسیدم..ان شاء الله ک خیر باشه..مرسی

پاسخ
لینک۷ اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۱۳:۲۹:۱۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. انشالله نگرانیهای مردم، هر چیزی که باعث سلب آرامش شان شود و هر چیزی که زندگی مردم را خراب می کند، در بند و محصور خواهد شد و همه ی سختی ها و مشکلات مردم از بین خواهد رفت و خیال شما هم راحت می شود. فقط خاطرات این روزهای سخت، باقی خواهد ماند. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۷ اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۱۷:۴۱:۳۹
گیتی

گیتی : منو شوهرم تو ماشین بودیم ترسیده بودم.یه اقایی توی ماشین ما داره ما رو تعقیب میکنه.جاده اسفالت بود.رفتیم تو جاده خاکی.بعد همه جا سنگ بود. شوهرم گفت از روی جوب رد میشیم ماشین میره،من گفتم ابش زیاده خروشانه ماشین نمیکشه ،اما گفت راهی نداریم امید به خدا،پیچید توی جوی آب ابش عین تنداب بود.اما ازار به ما نداشت انگار ماشین روی اب میرفت. پشته سرمونو نگاه کردیم اون جوونه وایساده. ،به شوهرم گفتم خو تو از سگ نمیترسی برو بزنش بره. گفت من ازااین میترسم. بعد دیدم از دور یه اقا اومد لباسش عبایی بود. یه حیوون همراهشه شبیه شیر اما موی تنش ابی اطلسی براق بود،بعد شوهرم رفت حیوونه رو ناز کرد. به من گفت ببین از این نمیترسم آرومه آزار نداره .مابه اقاهه چیزی نگفتیم ولی انگار میدونست.اون راه افتاد ماهم دنبالش رفتیم فقط حس کردیم راهش با ما یکیه و باهاش امنیت داریم

پاسخ
لینک۴ دی ۱۴۰۰ ساعت ۰۱:۴۲:۴۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما و همسرتان سعی می کنید که کنترل زندگی تان را بدست بگیرید و از مشکلات دوری کنید. به جای مقابله با موقعیت های سخت، سعی می کنید که صورت مسئله را پاک کنید و مشکلات را فراموش کنید. برای همین، مشکلات بزرگتری برایتان پیش می آید و مجبور می شوید که با سختی بیشتر و تلاش بیشتر بر این موقعیت های نامطلوب غلبه کنید. شما می خواهید برای زندگی تان تصمیمی بگیرید ولی اشتباه بزرگی را مرتکب می شوید و نوعی آشفتگی احساسی را تجربه می کنید. احساس می کنید که در زندگی تان هرج و مرج بوجود آمده ولی سعی می کنید که احساساتتان را کنترل کنید. اگر سگ دنبالتان می کرده، خشمتان را سعی می کنید که کنترل کنید. در نهایت با توسل به حضرت علی ع و پیروی از او و توبه از اشتباهاتتان، زندگی تان به امنیت خواهد رسید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۴ دی ۱۴۰۰ ساعت ۱۸:۲۱:۴۵
هانی

هانی : سلام من هفته پیش خواب دیدم که صدای گریه پسرم میاد البته صدای گریه زمان بچگیهاش چون الان ۱۶سالشه و من داشتم کمد لباسهامو مرتب میکردم که دیدم همسرم اومد کنارمن ایستادمن اولش از اومدنش بیتفاوت بودم ولی همین که به صورتش نگاه کردم دیدم صورتش عین زغال دقیقا همرنگ زغال سیاه است و من بی اندازه ترسیدم اون اومد کنار من نشست بعد کنار من دراز کشید و من داشتم از ترس سکته میکردم یه مدت که گذشت احساس کردم حالتهاش درحال تغییر کردنه و حالتهای مهربان خودشو کمی داره پیدا میکنه و بعدرفت آرام شده بودم که یکدفعه یه موجودی اومد سراغم که نمیدیمش ولی حسش میکردم وخیلی خشن بود و منو تکون میداد میخواست بفهمونه که هست و من از ترس داشتم میمردم گفتم پدربزرگ یا پدر مرحوممو صدا کنم بیان کمک ولی نشد شروع کردم به چهار قل خوندن ولی زبونم قفل شده بود وبسختی کلماتو ادا میکردم

پاسخ
لینک۱۰ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۰۷:۲۸:۳۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شیطان سعی می کند که در جسم همسرتان نفوذ کند و او را تحریک کند که با شما و پسرتان بدرفتاری کند. همسرتان مرتکب گناهی می شود که دل پسرتان می شکند و شما باید خیلی سریع قبل از اینکه این اتفاق بیافتد و کار از کار بگذرد، هم صدقه بدهید و هم یکبار دعای جوشن کبیر را بخوانید تا شیاطین و جنیان از زندگی تان فرار کنند و هرگز همسرتان مطیع و تابع آنان نشود. همینطور 7 بار ذکر نام حضرت فاطمه س را به اینصورت بگویید: یا فاطمت بنت محمد رسول الله. این ذکر در دفع انرژیهای منفی و دور کردن شیاطین و همینطور برای رفع عصبانیت شوهرتان بسیار مجرب است. هر وقت که احساس کردید می ترسید یا خطری تهدیدتان می کند این ذکر را حتما تکرار کنید یا حتی شبها موقع خواب. ایت الکرسی هم زیاد بخوانید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۰ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۱۹:۱۷:۰۶
Vahideh

Vahideh : سلام عزیزم
خواب میدیدم رو تخت خوابیدم.یه صدایی بیرون

پاسخ
لینک۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۰۰:۳۴:۰۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما ذهنتان ناراحت است و می خواهید احساس آرامش داشته باشید و فکر می کنید که آرامشتان از شما سلب می شود. کسی می خواهد به شما ابراز علاقه کند که به جای آرامش، بیشتر به شما استرس می بخشد و شما از ارتباط با او خوشحال نیستید. همانطور که گفتید علی از شما عصبانیست و کینه به دل گرفته است ولی سعی می کند که با ظاهری آرام و حق به جانب، توجه شما را به خودش جلب کند. می خواهید ارتباط روحی تان با او قطع شود باید سعی کنید که حتی یک لحظه هم به او فکر نکنید. هر بار که به او فکر می کنید، او امواج احساس شما را درک می کند و یاد شما می افتد. او هم که به شما فکر می کند، شما ناخودآگاه به او فکر می کنید. ولی اگر هر بار که به یادش می افتید بگویید نه، نباید به او فکر کنم و سه سوته فکرتان را منحرف کنید، دیگر او را احساس نخواهید کرد و برعکس هر بار بخواهید که به گذشته فکر کنید ( حتی به مسائل بد)، در اینصورت باز بیشتر از گذشته علی می تواند فکرش را به شما انتقال دهد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۰۳:۴۱
Maryam

Maryam : سلام، قبلا خواب دیدم لطفا مخفی شود

پاسخ
لینک۱۲ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۱۶:۵۶:۱۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما درکتان نسبت به مسائل بالاتر خواهد رفت و به آگاهی و بینش بسیار بالایی خواهید رسید. برادرتان هم تمایل دارد که مثل شما چنین آگاهی و چشم اندازی را نسبت به زندگی کسب کند. شما همزمان که احساس مافوق بودن می کنید و به خودتان می بالید، منطقی هستید و سعی می کنید که کنترل کاملی روی همه ی جزییات زندگی تان داشته باشید اما نگران هستید که در زندگی تان شکست بخورید و نتوانید این جایگاه را برای خودتان حفظ کنید؛ مرتکب گناه شده و سقوط کنید. شما شخصیتی با فرهنگ دارید؛ سقف آرزوهایتان بالاست. شما و برادرتان نیاز به حمایت هم دارید هر چند که گاهی در تقابل با هم هستید و شاید نظراتتان در یک راستا نیست. شروعی تازه در پیش است و برادرتان مترصد است که به اوج موفقیت در کارش برسد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۳ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۲۱:۵۲
مبینا

مبینا : سلام وقت شما بخیر،دیشب خواب دیدم در یک راهرو با نور کم هستم مثل ورودی تالار یا هتل ، که دیوار ورودی آینه دارد و من خودمو مرتب میکردم همان لحظه یک خانواده با دوتا پسر بزرگ و کوچک وارد شدند ،پسر بزرگ مثلا سی ساله و پسر کوچک حدودا پنج ساله بود و به نظرم بیماری سندروم دان داشتند و یا معلول ذهنی بودند که ظاهرشون کاملا مشخص میکرد ،پسر کوچیک منو از پشت بغل کرد و اندام خصوصیشو به من چسباند ،اطرافیان گفتند نترس خطری نداره.من خیلی ترسیدم.
داخل که اومدیم من در یک اتاق بودم و کیف و وسایلمو گذاشتم روی تخت . این پسر کوچک پشت درب پنهان شده بود و یواشکی داخل اتاق نگاه میکرد من خواستم به او بفهمانم که دیدمت ،میدونم اونجایی ،وقتی بهش نزدیک شدم تبدیل شد به پسر بزرگ و دستاش که وحشتناک بود به سمت من آورد ،میخواست منو بگیره ،خیلی خیلی ترسیدم و جیغ زدم و فرار کردم .با تشکر

پاسخ
لینک۲۰ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۵:۴۹:۱۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام تشکر. شما می خواهید زندگی تان را متحول کنید و در یک فاز تحول قرار گرفته اید. اما دانش و آگاهی شما برای اینکه چه چیزی منتظرتان است، کافی نیست. شما می خواهید به عادات و رفتارهای گذشته تان پایان دهید و هویت تازه ای از خودتان بروز دهید. تصویر ذهنی شما از خودتان این است که همه چیز مرتب خواهد شد. اما شما کار بسیار نابخردانه ای را در سر دارید و عاقبت این تحول برای شما بسیار منفی است. هر چه که مد نظرتان است و می خواهید که انجامش دهید را کنار بگذارید. این کارها حماقت محض است. اگر اشتباهی را که دارید مرتکب می شوید، تکمیل کنید و تا ته کار به پیش بروید، خودتان با دست خودتان به خودتان ظلم کرده اید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۰ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۲۳:۳۶:۲۴
نینا

نینا : سلام،لطفاخوابمونمايش نديد،

پاسخ
لینک۲۹ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۳:۲۳:۳۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما ایده ها و افکار تازه ای به ذهنتان می رسد و به دو مورد برای بهبودو پیشرفت زندگی تان فکر می کنید و ایده هایی دارید که می خواهید عملی شان کنید. شما سعی می کنید که خردمندانه برای زندگی تان تصمیم بگیرید. برادر شما نیاز به حمایت بیشتری از جانب شما دارد و سعی می کند که از افکار شما با خبر شود. شما دوست ندارید که برادرتان از کارهای شما با خبر شود و حاضرید ارتباط تان را با او قطع کنید ولی تمایلی ندارید که او مانع رسیدن شما به موفقیت شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۹ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۲۰:۵۰:۵۷
رعنا

رعنا : درودها، سپاس از مهر شما. خودم هم پریشب کابوسی داشتم

پاسخ
لینک۲۴ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۵:۴۶:۰۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما به زندگی تان در گذشته فکر می کنید و اینکه همیشه شما قادر بوده اید که بخوبی از خودتان حمایت کنید و امکانات رفاهی و گشایش کار داشته اید. همسرتان امروز به شما حس امنیت بیشتری نسبت به زندگی تان در گذشته، می بخشد ولی تحولاتی پیش روی دنیاست که عده ای سعی می کنند که نظراتشان را با زور به دیگران تحمیل کنند و با مردم مثل طلبکاران برخورد می کنند. شما در جایی قرار دارید که کسی نمی تواند شما را مجاب کند که با این اشخاص تعامل کنید و باید سعی کنید که دریچه های ارتباطی تان را به هر طریق با اینگونه تفکرات ببندید و مطلقا ایشان را در زندگی تان تایید نخواهید کرد. انشالله. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۴ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۲۲:۱۵:۲۶
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.