تعبیر خواب ترمز اتومبیل
اگر خواب دیدیم که ترمز اتومبیل ما نمی گیرد، نشان آن است که اراده ما سست می شود و در تصمیم گیری ها دچار تردید و هراس می شویم که البته خوب نیست. اگر در خواب دیدیم که ترمز ماشین خود را تعمیر می کنیم، در آینده ای نزدیک به بازسازی شخصیت خود می پردازیم.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
عسل صادقی : سلام خانم هراتي عزيز
قبل اذان صبح خواب ديدم منو دوست پسر سابقم از يه حا مثل رستوران داريم بر ميگرديم شب بود و باروني من چتر داشتم . ديدم دوست سابقم جلوتر از من با اشفتگي زودتر داره ميره گفتم چته باز بزار من بيام چقد هولي . (چون رستوران اينا رو داشتن ميبستن دنبال اين بود با ماشين يكي بره و اونو برسونن خونه ، واسه همين در بدر دنبال ماشينا بود كه موفق نميشد ً) بعد بهم گفت اخه اگه كسي منو نرسونه جا ميمونه گفتم خودتو عوض كن واسه خودت ارزش قايل شو فوقش با اژانس ميري كراه در بست ٥ تومنه ( و شهرمون همينقده) اون انقد درمونده بود زير اون بارون و سيگار رو لبش بود كه تهش بود ديدم سيگار رو از بدبختيش مثلا زد رو دستش يه نقطه رو سوزوند ، منم گفتم بيا من ماشين دارم ميرسونمت تو راه هم باهات صحبت ميكنم كه اين طرز فكرا اشتباهه. بعد رفتم ماشينمو از پارك درارم ٢٠٦ سفيد . در واقعيت ماشين ندارم . ماشينم كنار ديوار پارك بود جلوش اندازه يه ماشين خالي بود ولي بعدش يه ماشين بود ، كنارم خالي بود ولي جلوش يه ماشين بود ، مي خواستم از پارك در بيارم دنده عقب ولي نشد بعد ترمز دستي كشيدم تا اخر ولي ماشين يواش يواش ميرفت جلو هر كاري كردم متوقف نميشد فكر كردم الان ماشين مي خوره به ديوار و كلي ضرر ميكنم ولي ميلي متري رد كردم , احساس كردم دوستم داره مياد كمك ولي نرسيد ، بعد ماشين خورد به ماشين جلويي فكر كردم بازم ضرر مالي ميكنم ولي ماشين جلويي رها شد خورد به يه ماشين دحال عبور كه پشتش بود ، البته سرازيري بودم كامل ، من همچنان مي خواستم ترمز كامل كنم ولي نميشد اروم اروم ميرفت پايين ، يه دفعه ديدم جلوم درياي طوفانيه داشتم اهسته اهسته ميرفتم سمت دريا كه بيدار شدم .
فریبا هراتی
: سلام. شما و دوست پسر سابقتان، انتخابتان را کرده اید و تصمیماتتان را گرفته اید و هر کدام حامیان خودتان را دارید. شرایط احساسی پیش می آید و شما سعی می کنید که با استفاده از حمایتی که دارید درگیری احساسی برای خودتان به وجود نیاورید. او احتیاج به این دارد که کسی به او کمک برساند ولی کسی کمکش نمی کند. او اعصابش خورد است و غصه می خورد و پشت دستش را داغ کرده که دیگر از این غلطها نکند! :)))))) شما احساس می کنید که شانس آورده اید و کنترل زندگی تان را مجددا به دست می گیرید. اما باید دقت کنید که مجددا از این اشتباهات نکنید و درگیری احساسی برای خودتان به وجود نیاورید تا سرتان را کلاه نگذارند. موجی از احساسات منفی در زندگی شما سرراهتان هست که اگر دقت نکنید و کنترل زندگی تان را به خوبی در دست نگیرید باز متضرر خواهید شد. در زندگی تند و بی فکر جلو نروید و ترمزتان را حفظ کنید. احساسی تصمیم نگیرید و دلتان برای دوست سابقتان هم نسوزد. لطفا برای دفع شر یک مرغ قربانی کنید و به فقیر ببخشید. تشکر از همراهیتون.
Azad : سلام و عرض ادب، داخل ماشين بودم ولي پشت فرمون نبودم يكدفعه ماشين توي سراشيبي افتاد من چون كنار نشسته بودم و سيله بغلم بود نميتونستم ماشين رو نگهدارم تا اينكه وسايل رو دادم دست خانمم و پامو گذاشتم رو ترمز بالاخره ماشين ايستاد، انگار قرار بود يكي از دوستامو سوار كنم خيلي راه ماشين رفت بعد ايستادم كه سوارش كنم اومد ازم تشكر كنه من بهش گفتم تو كه همشو پياده اومدي من هنوز نتونستم سوارت كنم، تو يه صحنه ديگه ماشين دوستم كه اونم همراه من اومده بود انگار دستش رفته بود روي استارت كنترل از راه دور و ماشينش شروع كرد به حركت كردن خودش متوجه نبود ولي من ديدم كه ماشين با سرعت زياد داره ميره تا اينكه نزديك يه پرتگاه ايستاد من رفتم كه ماشينشو بكسل كنم بيرون بكشم كه بيدار شدم، ممنون
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما نوعی بی ثباتی و نبود کنترل را در زندگی تان تجربه خواهید کرد و به خاطر مشغولیت های فکری تان، اشتباه خواهید کرد ولی خانم شما به شما کمک می کند تا مسئولیت های کمتری داشته باشید و بتوانید کنترل زندگی تان را بدست بگیرید. شما به همین دلیل نخواهید توانست که از دوستتان حمایت کافی کنید. دوست شما هم به خاطر نبود کنترل در زندگی اش دچار لغزش و اشتباه خطرناکی خواهد شد که ممکن بود باعث شکست او در زندگی اش بشود ولی شما به او انگیزه می دهید که اشتباهات گذشته اش را جبران کند و از شکست و سقوط حتمی او جلوگیری خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
حمید قاسمی : سلام خدمت خانم هراتی .خسته نباشید
دیدم که در کارخانه ی که قبلا ساختم وتحویل دادم هستم .سوار یکی کامیونها ی آنجا شدم.وحرکت کردم درراه شخصی سواربرموتورگازی بود خواستم کمک کنم اوراسوارکردم.به یک شیب رسیدم ترمز نداشتم ولی به سختی ایستادم.دیدم که افرادی ازخانواده اودورمن هستن ونمیگزارن من بروم به خانه انها رسیدم وارد شدم خیلی ناراحت بودم .مادرش میگفت اتفاق بدی افتاده برای پسرم وبعد اون پسر بیرون امد لباس تنش نبود من دیدم اون شخص سالم هست ومیگوبد 4.500.000ت بده من میگفتم اتفاقی نیافتاده. روی شانه های ان چند زخم کهنه بود که من گفتم خیلی قدیمی.دکتر امد وتایید کرد.درضمن اون کارخانه درشهر دیگری هست یک اشنا پیدا کردم که مرامیشناخت که کمک کنه.
بعد بیرون بودم داخل مغازه ای شدم افرادی با چوب و چماق به انجا حمله کردن وشیشه ها راشکستن ومن پشت یک ستون پنهان بودم .که برادر ان شخص اسیب دیده امد داخل ومرا. بیرون برد ماشینم را ان افراد سقفش را له کرده بودن وداخلش کمی اتش ودودبود ا.ن برادر روکش صندلی من که پاره شده بودرا میخواست درست کنه دیدم مادر وخواهر انه عقب نشستن
فریبا هراتی
: سلام. تشکر . شما بر طبق تفکر مکرر و شیوه ی قدیمی انجام کارهایتان، کار ها را به پیش می برید و عادات تغییر ناپذیر شما قابل پیش بینی است. شما سخت کوش و با انرژی و فعال هستید. شما وظائف زیادی را به عهده می گیرید و زیر بار این مسئولیت ها کمر خم می کنید. سعی می کنید که به شخصی که از مسئولیت فرار می کند ولی در عین حال می خواهد در زندگی به سرعت پیشرفت کند، کمک کنید و او را به کار بگیرید تا او هم در زندگی پیشرفت کند. اما در سختی های اقتصادی، و زمان رکود، شما مجبور می شوید سرعت کارتان را کم کرده و تا اندازه ای کار را متوقف کنید. این شخص می ترسد که مورد قضاوت نادرست قرار گیرد و از این جهت آسیب پذیر است و شما را به سبب توقف کار یا رکود کارش مسئول می شناسد. او می خواهد تا شما کمکش کنید تا دوباره زندگی اش خوب شود. در اثر سختی های اقتصادی، تاثیرات منفی و ناامیدی در حوزه کاری شما به وجود می آید و دیوار حمایتی که دور خودتان کشیده اید، می شکند هر چند که شما به شخصه آسیب نمی بینید ولی شیوه کاری که به آن عادت داشتید و مسئولیت های خطیری که به عهده می گرفتید، دستخوش این تغییرات خواهند شد. اگر شما هوای کسانی که به شما در کار وابسته هستند را داشته باشید و از آنان حمایت کنید، ( که می کنید)، آنان هم متقابلا محبت های شما را جبران خواهند کرد و نامتان نیک و شخصیتتان برجسته خواهد ماند.
مهرنوش : سلام
خواب دیدم که باخواهرم و پسر کوچیکم سوار ی وانت بودیم . من وپسرم پشت وانت بودیم وخواهرم رانندگی میکرد . بعد پسر بزرگم رو دیدم که در واقعیت دور از من و با پدرش توی ی شهر دیگه زندگی میکنه.
پسر بزرگم رو دیدم که داشت رد میشدبه خواهرم گفتم نگه دار تااحسان سوار بشه با ما بیاد .خواهرم سرعت ماشین رو کم کردولی ماشین نمی ایستاد هی من داد میزدم اون ترمز لعنتی رو بگیر بچه ام به ما برسه ولی اون ترمز نمیگرفت منم یگفتم بچه ام خوردزمین ترمز بگیر نگه دارولی ماشین اروم حرکت میکرد ولی نمی ایستاد تااینکه پسرم خسته شد و دیگه نیومد وما رفتیم
فریبا هراتی
: سلام. خواهر شما با سخت کوشی دارد سعی می کند که از شما و فرزندتان حمایت کند و شما از او تبعیت می کنید. اینکه ترمز ماشین نمی گرفته یعنی شما در انجام کاری عجله می کنید یا در زندگی شما ثبات وجود ندارد و نباید ریسک کنید. زندگی شما از کنترل خارج است و باید یک سری تغییرات در زندگی تان بدهید تا پسر بزرگتان بتواند همسو با شما و هم مسیر با شما در زندگی اش حرکت کند. تشکر از همراهیتون.
مهرنوش : سلام
خواب دیدم که باخواهرم و پسر کوچیکم سوار ی وانت بودیم . من وپسرم پشت وانت بودیم وخواهرم رانندگی میکرد . بعد پسر بزرگم رو دیدم که در واقعیت دور از من و با پدرش توی ی شهر دیگه زندگی میکنه.
پسر بزرگم رو دیدم که داشت رد میشدبه خواهرم گفتم نگه دار تااحسان سوار بشه با ما بیاد .خواهرم سرعت ماشین رو کم کردولی ماشین نمی ایستاد هی من داد میزدم اون ترمز لعنتی رو بگیر بچه ام به ما برسه ولی اون ترمز نمیگرفت منم یگفتم بچه ام خوردزمین ترمز بگیر نگه دارولی ماشین اروم حرکت میکرد ولی نمی ایستاد تااینکه پسرم خسته شد و دیگه نیومد وما رفتیم
فریبا هراتی
:
سلام. طبق قوانین سایت که هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است، و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید. درنوبت هستید.
مهرنوش : بله. ببخشید . یعنی من این خواب رومجددافردابفرستم؟؟
فریبا هراتی
: بله
Fati : خواب دیدم که با همسر سابقم تو ماشین اون هستیم وارد یه خونه با حیاط بزرگ شدیم.اون پیاده شد و رف داخل خونه که یکاری داشت.ماشین حرکت کرد اروم.سراشیبی رو به پایین بود و باید پایین میرف و به سمت داخلی حیاط ولی برعکس عقب عقب میرف من که ترمز دستی رو کشیدم و حتی پامو رو ترمز گذاشم فرقی نکرد و ماشین اروم از اون حیاط خارج شد و من کنترل کردم ماشینو و سمت ماشینو به سمت جاده ای که اومده بودم برگردوندم.مننظر همسرم شدم بیاد و بهش گفتم بخاطر تو ماشینو جابه جا کردم که راحت برگردیم.و حتی میخاسم خودم تنها برگردم ولی منتظز اون شدم.بعد هم مادرشوهرمو دیدم که تو خونشونم و باهم حرف میزدیم.در مورد حالش میگف.چن تا چیز مصرف میکرد.اسم یه ماده غذایی و دارویی عحیب اورد که از شیر و شکر و نمک درس شده بود انگار مزه هاش تناقض داشت باهم.میگف دختر برادرم داده( شوهرم سالها قبل اونو میخاس)و از وقتی داده حالم خوبه و انگار سالها استفاده میکرد و میگف همین امروز تموم شده.
فریبا هراتی
: سلام. همسر سابق شما به این فکر می کند که اگر شما از او تبعیت کنید او می تواند روحیات تازه ای پیدا کند و زندگی جدیدی برای خودش بسازد ولی شما به گذشته ها فکر می کنید و ادیت هایی که در زندگی تان شدید و مشکلاتی که پیش آمد و گذشته از این شما هم بخواهید، تقدیرتان این نیست که در زندگی او باشید و او هم این را خواهد پذیرفت. مادر شوهر شما تا زمانی که دختر برادرش به او محبت می کرده و از ثروت و امکانات و خلوص و شادی و رفاهی که او برایشان ترتیب می داده استفاده می کرده حالش خوب بوده است ولی رابطه دختر برادر او با همسر شما به هم خورده است و می گویند که رفتارهای او با هم متناقض است و دوباره فیلشان یاد هندوستان کرده و همسرتان به شما فکر کرده است. تشکر از همراهیتون.
Samin : سلام خواب ديدم كنار صورتم جوش زده كه واقعا هم همونجا جوش زده و تو خوابم تركوندم و چرك زيادي ازش اومد بيرون و كمي بعدش خون كه بعدش رفتم حموم
فریبا هراتی
: سلام. دوست عزیز شما باید همیشه خوابتان را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با خودش بنویسید. خواب جوش صورت دیده اید در تعبیر خواب ترمز ماشین نباید ثبت کنید. چنانچه در ادامه خوابتان در صفحه غیر مرتبط با خودش ارسال شود، از سایت بدون تعبیر حذف خواهد شد. به احتمال قوی خواب شما بازتابی از افکارتان در بیداری است و باطل است. اما اگر تعبیری داشته باشد، شما به ثروت زیادی خواهید رسید و نگرانی تان رفع خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
Samin : سلام خوابم يكم مبهم بود
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید احساسات منفی را از وجودتان دفع کنید. مدت زیادی است که احساسات منفی را در خودتان حفظ کرده اید و بروزش نداده اید. شما با تمام وجودتان سعی می کنید از شر احساسات منفی رها شوید و گذشته ی تلخ و ناکامی هایتان را فراموش کنید. شما نگرانی هایتان را از وجودتان پاک خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
Samin : سلام ، خواب ديدم منو همسر سابقم از يه جايي فرار كرديم و خندون اومديم سوار ماشين شديم و حركت كرديم بعد يه دفعه ايشون حالت تشنج گرفتن و چشماشون سفيد ميشد و ميگفت جلومو نميبينم بعد فرمونو ول كردن منم اومدم نشستم روبروش كه ترمزو بگيرم ماشين سريع ميرفت و منم هركاري ميكردم ترمز نميگرفت كه حتي دستي ماشين انقد كه كشيدمش بالا از جاش دراومد كه يكدفعه از خواب پريدم
فریبا هراتی
: سلام. همسر سابق شما نمی تواند زندگی اش را کنترل کند. دیدگاه او اشتباه است و به بیراهه می رود و گمراه شده است. او نمی تواند زندگی شما را کنترل کند و نباید به او تکیه کنید. تصمیمات عجولانه ای که او می گیرد قابل کنترل شما نیست و باعث می شود که زندگی اش خراب شود و اگر شما از او پیروی کنید زندگی شما هم خراب خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
Vahid : باسلام.بنده تو خواب دیدم با پدرم تو ماشین هستیم که تصادف کردیم..وطوریمان نشد.فقط ماشین صدمه دید
فریبا هراتی
: سلام. شما خوابتان را خیلی خلاصه نوشته اید و ذکر نکرده اید که با چه چیزی تصادف کردید. اما به صورت کلی باور ها، شیوه ی زندگی، یا اهدافتان با هم تعارض دارد. رویای شما ممکن است بیانگر یک موقعیت شوکه کننده یا تجربه ای دردناک باشد اما به هر جهت، شما بر مشکلات فعلی تان غلبه خواهید کرد و مهم نیست که در حال حاضر، چقدر چیزها ناراحت کننده به نظر برسند، اما در نهایت باید مثبت اندیش باشید. شاید شما به خاطر مسئله ای احساس گناه می کنید که به طور ناخودآگاه، خودتان را به خاطر آن سرزنش می کنید؛ شما مرتکب خطا و اشتباهی شده اید؛ یا به شدت از خودتان کار می کشید و دچار اضطراب شده اید. درنهایت اینکه شاید شما راجع به کاری برنامه ریزی کرده اید و می خواهید که آن را عجولانه عملی کنید، ولی عاقبت اینکار خوب نیست و باید روی تصمیماتتان و پیامدهایی که این تصمیمات به همراه می آورد، دوباره خوب فکر کنید و عجولانه به انجام کارتان اقدام نکنید. تشکر از همراهیتون.