تعبیر خواب تصادف با ماشین
اگر کسی در خواب دید که تصادف کرده و مجروح شده است تعبیرش گرفتاری و بدبختی است. ولی با دادن صدقه و توکل بر خداوند برطرف خواهد شد.
آنلی بیتون می‌گوید: اگر خواب ببینید تصادف کرده‌اید، نشانه اخطاری جدی برای شماست تا حدی از هر گونه سفر حذر کنید. زیرا زندگی شما به خطر خواهد افتاد.
تعبیر خواب دیدن صحنه تصادف
اگر خواب ببینید تصادفی در حال اتفاق افتادن است، دلالت بر آن دارد که شما با تمام توان برای رسیدن به هدفی تلاش خواهید کرد که افراد دیگری نیز برای رسیدن به همان هدف تلاش می‌کنند، اما آنها پیروز نمی‌شوند و ثروت خود را در این راه از دست می‌دهند، و شما به خواسته خود خواهید رسید.
در کتاب فرهنگ تفسیر رویا آمده است که: تصادف: اضطراب، مجازات کردن خود یا پرخاش به خود. اغلب اوقات هشداری است که به رویابین می‌گوید مراقب رفتارش باشد، چون ممکن است به موقعیت‌های خطرناکی منتهی شود. بسیاری از مردم نگران رویاهایی هستند که در آنها تصاویری از تصادف و زخمی شدن وجود دارد، اما تحقیقات نشان می‌دهد که این رویاها لزوما پیش بینی حادثه ناگواری در آینده نیستند. هر چند بعضی از افراد واقعا رویاهایی را که پیش بینی رویدادهای آینده است می‌بینید.
تصادف اتومبیل: احتمال تعارض و برخورد عقاید رویابین با شخص دیگری، رفتار سهل انگارانه و بی‌احتیاط که به ایجاد مشکلی در یک رابطه عاطفی منجر میشود، ملاقاتی آزارنده یا درگیری، رانندگی بی احتیاط رویابین در عالم بیداری.
وسیله نقلیه دچار سانحه شود: شکست خودخواسته، شاید به دلیل اجتناب از استرس، مسئولیت و یا تغییراتی که در صورت پیروزی نصیب رویابین میشود، ترس از شکست، شکست در روابط عاطفی، مشاجره که اگر مثلا با رییستان باشد منجر به سانحه‌ای ناگوار برای شما خواهد بود. گهگاه این رویا می‌تواند اخطاری برای فروپاشی روانی یا جسمانی نیز باشد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
fateme : سلام. وقت به خیر..
من دو خواهر دارم. خواب دیدم از رفتارشون و عملکردسون راضی نیستم و ازشون عصبی هستم. اونا از دست من و مامانم ناراحت میشن و با اینکه رانندگی بلد نیستن (در واقعیت هم بلد نیستن) ماشین رو بر میدارن و وارد یه جایی میشن که من از بالا نسبت بهشون دید دارم جایی که یه قسمتایی خشکی بود و یه قسمتایی آب کم عمق ترسیده بودم و عصبی که بلایی سرشون نیاد. نگاشون میکردم دیدم ماشین افتاد داخل یه چاه عمیق. دویدم سمتشون مردم دورشون جمع شده بودن به خانمی که دیده بودشون گفت ماشینون له شده مثله یک تکه نون. من جرأت نکردم برم ببینمشون. جیغ میزدم و گریه می کردم با خودم گفتم یا مردن یا دست و پاشون قطع شده. مامانم هم گریه میکرد ولی رفت سمتشون.. پناه بر خدا. با تشکر از شما.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. خواهران شما نمی دانند که چگونه باید اوضاع زندگی شان را کنترل کنند. شما خردمندتر از آنان هستید و درکتان از آنان بالاتر است. آنها گاهی به خاطر بی مهری و ناراضایتی ها و گاهی به خاطر شرایطی که موجب می شود احساساتی شوند، دست به اقدامی می زنند که در نهایت دور از جان می تواند منجر به مرگ آنان شود. خطری جدی و بزرگ خواهرانتان را تهدید می کند و مادر شما نمی تواند بدون آنان زندگی کند. باید برای سلامتی خواهرانتان به اندازه ی وسعتان مرغ یا گوسفند قربانی کنید و همه ی گوشتش را به فقرا ببخشید. صدقه هم بدهید. انشالله از خطرات دور باشید و قضا بلا از همه ی شما رفع شود. تشکر از همراهیتون
آرام : سلام خانم هراتى عزيز.خواب ديدم كه سوار ماشين انگار بابام بودم رومو به طرف چپ كردم ديدم خوردم به ماشين جلويي ماشين جمع شد دوباره رفتم جلوتر خوردم به يه ماشين ديگه اونم تقريبا همينطور شد به خودم ميگفتم برم بگم خسارت بدم...پياده شدم رفتم به مغازه داره كه تو مغازه اش بود گفتم اين ماشينارو من خوردم بهشون كجا هستن گفت كسي كه حرفي نزده...يهو ماشينا نبودن
فریبا هراتی
: سلام. شما سعی می کنید که مثل پدرتان کنترل کارها را بدست بگیرید ولی منطقی فکر نمی کنید و بیشتر از روی احساس تان در زندگی به پیش می روید. شما در حق مردم مرتکب گناهانی می شوید که خودتان را به خاطر آن گناهان سرزنش می کنید. اشتباه و خطایی انجام می دهید که کسی از آن خبر ندارد. باورها، شیوه ی زندگی و اهداف شما با هم تعارض دارد و شاید فکر می کنید که اگر تمام اشتباهات و خطاهایتان را رو کنید، دیگر کسی حرفتان را نمی خرد و روی شما حساب باز نمی کند. پس سعی می کنید که اصلا به روی خودتان نیاورید که اشتباه کرده اید. تشکر از همراهیتون
Hesam : سلام خانم هراتی وقتتون بخیر
خواب دیدم داره یک تریلی ۱۸ چرخ میرونم بعد کفی ماشین از این چادوری ها بود که هین رانندگی دیدم یه قسمت از چادر که سمته خودمم بود کنده شده گفت اشکال نداره همین طور که ماشین داره راه میفته تو حرکته یه لحظه سرم رو در بیارم درستش کنم که وقتی نیمی از خودم از در آوردم بیرون که اون یک تیکه چادر رو درست کنم تریلی به بیرون از جاده منحرف شد و به مانع هایه کناره جاده خوردم جوری وحشت ناک خوردم و تصادف شد که از ترس بیدار شدم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما مسئولیت های سنگینی را در زندگی تان به عهده گرفته اید و سعی می کنید که در کشمکش بین ماده گرایی و معنویت، دروغ نگویید و فریب نخورید. مسئله ای افشا و برای دیگران مشخص می شود و شما نباید سعی کنید که این مسئله را لاپوشانی کنید. اگر سعی کنید که خدای نکرده به دروغ در کارتان متوسل شوید و یا بخواهید که با سیاست برخورد کنید، از راه درست در زندگی تان خارج می شوید و آنوقت هرگز قادر نخواهید بود اهدافتان را عملی کنید. تحت هر شرایطی صداقت داشته باشید و به خاطر هیچ کسی دروغ نگویید. برای دفع شر صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون
Katusha : سلام وعرض ادب خانم هراتی بزرگوار،ساعت ۲ونیم امشب خواب دیدم که تو یک محوطه حیاط مانند هستم شب بود زمستانه وهمه جا پراز برف بوداز آسمون یک هلیکوپتر امداد اورژانس دیدم که وارد حیاط شداون موقع متوجه شدم اونجابیمارستانه،پسرم رفت سمت هلیکوپتر،داد زدم مواظب باش جلو نرو صدمه نخوری یک عده هم رفتن کمک مصدومین، یکدفعه دیدم خواهر شوهرم دست جاریمو گرفته داره میاره منم تعجب کردم دیدم چانه جاریم خونیه گفتم ای وای این حامله بوده گیر کردن توراه نکنه بچه ش سقط شده(در واقعیت جاریم حامله نیست)چیزی نگفتن جاریم مات ومبهوت هیچی نمیگفت اونها رو رد کردم با صحنه وحشتناکی روبرو شدم پسر خاله وزن پسرخاله شوهرمو روی برانکارد دیدم گفتن اونا مردن تو تصادف آنقدر ناراحت ومتعجب بودم،اصلا باورم نمیشدمردن آخه جوان هستن،دوتا بچه کوچک دارن، از کنار جنازه ها رد شدم شوهرمو دیدم نشسته بود نزدیک جنازه ها تو برفها ،صورتش باد کرده بود لبهاش کج شده بود داشت با دیگران حرف میزد نمیدونم چرا اینجوری شده بودولی فقط شوکه مرگ اون زن وشوهر بودم وبعدسمت دختروپسرشون رفتم تو برفها روی زمین بودن مادرشوهرمم کنارشون بوددختر سالم بودولی دست پسر زخمی بود بلندش کردم از میان برفها وبردمش داخل بیمارستان وتوفکر بودم که چه کسی سرپرستی این دوتا طفل معصومو قبول میکنه ودنبال قسمت اورژانس میگشتم تا پسربچه روتحویل بدهم و درمان کنن از خواب پریدم آنقدر صحنه های این خواب واقعی بود که وقتی بیدارشدم از تپش قلب حالم بد شده بود(البته اینم بگم در واقعیت رابطه آنچنان صمبمی با این افراد ندارم ) خانم هراتی جان لطفا تعبیر بفرمایید ،خیره ان شاالله. ممنون
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. تعبیر خوابتان این است که شما با موانع و مشکلاتی در رابطه با مسائل اجتماعی و یا در رابطه با فامیل یا دوستان مواجه خواهید شد و نمی دانید که عاقبت کار چه خواهد شد. احساسات سرد، سردی روابط و رکود اقتصادی می تواند موجب ایجاد مشکلات بزرگی در زندگی آنان شود. سبک زندگی این اشخاص، جاه طلبی های آنان و ولخرجی هایشان به آنان صدمه می زند و آنان باید پیامد کارهایشان را دوباره ارزیابی کرده و خوب روی کارهایشان فکر کنند. جاری شما شخصیتش خورد می شود و نمی داند که بعد از این بدبختی ها آیا می تواند دوباره به جای اولش برگردد و سرش را بالا بگیرد یا از خجالتش باید همیشه دولا دولا و سربه زیر راه برود. جاری تان بشدت غصه می خورد و نخواهد توانست اهدافش را عملی کند. پسرخاله شوهرتان و خانم او اسیر وساوس نفسانی شان هستند و قطعا با مشکلی مواجه می شوند که تحولی بسیار منفی در زندگی آنان ایجاد خواهد کرد. شوهر شما به خاطر آنان خیلی ناراحت می شود و بچه های این اشخاص خصوصا پسر او متاثر از اتفاقات تلخ زندگی پدر و مادرشان خواهند بود. برای این اشخاص صدقه بدهید و باید امیدوار باشیم که خوابتان صادقه نباشد. تشکر از همراهیتون
N : سلام 6رجب خواب دیدم تو خیابون با ماشین رانندگی میکردم ک انگار زدم ب ی موتوری و موتوریه یکم ویراژ رفت و من نفهمیدم خودش اینکارو کرد و براش مهم نبوده ک بهش زدم با چون من بهش زدم موتور حرکت اونطوری پیدا کرده و بعد ب حرکتش ادامه داد.اول برام چندان مهم نبود اما بعد عذاب وجدان گرفتم ک نکنه چیزیش شده باشه و از اینکه تصادف کردم خجالت زده شدم اما دراینجا درصدی شک هم داشتم ک شاید اصلا بهش نخورده(درواقعیت شب قبل خواب حرف از تصادف یکی از اقوام شد و من ی کم نسبت ب رانندگی خودم حس غرور بهم دست داد و تو فکر تصادف و اینا بودم اما چون اولین باره ک تو خوابِ ماشین میبینم ک ب کسی زدم نگران شدم)
فریبا هراتی
: سلام. خواب شما گویای این است که شما هرگز نباید رفتار و اعمال کسی را قضاوت کنید هر چند که به نظرتان برسد که این شخص، عجولانه و یا بدون مسئولیت پذیری رفتار کند چون تا زمانی که خود انسان در یک موقعیت خاص قرار نگیرد، نمی داند که اگر جای آن شخصی که مرتکب گناه یا اشتباهی شده؛ قرار داشت؛ چه عکس العملی از خودش نشان می داد. تشکر از همراهیتون
Maria : سلام من خواب دیدم ماشینم رادرخیابان پارک کرده بودم وزمانیکه برگشتم دیدم یک عده سقف و تمام ماشینم را به طرز وحشتناکی تخریب کرده بودن افراد را ندیدم ولی مردم جمع شده بودنماشینم خیلی بد جور تخریب شده بود و من به خودم دلداری میدادم میگفتم خوب شده ماشینم بیمه بدنه داره میرم خسارت را از بیمه بدنه میگیرم افرادی که این کار را کردن ندیدم ودر واقعیت هم من ماشین دارم
فریبا هراتی
: سلام. کسی سعی می کند که وجهه ی شما را خراب کند، هویت و موفقیت شما را از شما بدزدد و اعتبار شما را پایین بیاورد. شما نمی توانید به هر کسی اعتماد کنید و نیاز به امنیت بیشتری دارید. برای دفع شر صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون
Razzzz : سلام خانم هراتی من این روزا خیلی استرس دارم.. خواب دیدم تو حیات خونمونم انگار یه ماشین ۲۰۶ از خودم دارم بعد میخوام روشنش کنم که برم بعد خواهرم میگه بذار من برات روشنش کنم و بشینم پشت فرمان گفتم نه و بعد درشو باز کردم روشن شد و بدون اینکه من اصلا بشینم توش ماشین یهویی حرکت کرد خیلی محکم برخورد کرد به در حیات که بسته بود و و شیشه در راننده فرو ریخت و یکی ازچراغهای جلوش شکست و ترسیدیم داداشم نیاد ببینه و من توی ذهنم گفتم خدایا شکرت که ماشین مال خودمه و به کسی ربط نداره و با خواهرم ناراحت شدیم خلاصه و داداشم از اتاق بیرون اومد و داش درسش میکرد و من از درون یه کمی ناراحت بودم این روزا خیلی استرس پسری که دوست دارم رو دارم خانم هراتی خیلی استرس دارم[ در واقعیت یکی از داداشام یه ۲۰۶ سفید داره]
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید خوشبخت و موفق باشید و احساس می کنید که نیاز به حمایت و پشتیبانی دارید و تنهایی نمی توانید موفقیت تان را بدست بیاورید. ولی اشتباه می کنید. شما نیازی به کمک کسی ندارید و می توانید بخوبی کنترل زندگی تان را به دست بگیرید البته منوط به اینکه مسئولیت عملکردتان را بعهده بگیرید و مراقب باشید که چگونه رفتار می کنید. وگرنه اگر بخواهید همه چیز را به تقدیر واگذار کنید، در رسیدن به اهدافتان شکست خواهید خورد. آنوقت همه شما را به نابخردی محکوم می کنند و سعی می کنند که در کارهایتان دخالت کنند. این استرس شما همان چیزیست که می تواند به شما بزرگترین ضربه را بزند. آرام باشید و خردمندانه سعی کنید که با استفاده از دانش تان مشکلاتتان را حل کنید. کسی قرار نیست اعدامتان کند!! پای مرگ هم مطرح نیست. کارهایتان را با آرامش انجام دهید تا به موفقیت برسید. تشکر از همراهیتون
رضا : با عرض سلام و احترام
بخاطر تعبیرهای ارزشمندتان سپاسگزارم. خواهش میکنم برایم دعا کنید، در شرایط بسیار بدی از نظر روحی بسر میبرم....
در اتوبان در حال رانندگی بودم(در واقعیت من اصلا رانندگی نمیکنم)، بقیه ماشین ها نرمال رانندگی میکردند اما من دنده عقب میرفتم. کنترل ماشین برایم سخت بود هر چقدر تلاش کردم تا تصادف نکنم نشد. ماشینم بعد از اصابت به چندین ماشین دیگر آتش گرفت. سعی در خاموش کردن آتش با پوشاندن قسمت هایی که در حال سوختن بودند با پارچه ای کردم. بنظر مهار شده بود اما داخل موتور همچنان در حال آتش گرفتن بود و دوباره به بخش های دیگر رسید و مشتعل شد. پدر مرحومم بالا سر ماشین آمد. در بخش بعدی خوابم هدی را دیدم(در واقعیت چندین سال پیش با او در ارتباط بودم). بنظرم او به من خیانت میکرد و با فرد دیگری در ارتباط بود. میخواست پسری را که دوستش بود و قصد برگشتن به جزیره کیش را داشت، همراهی کند. به هدی گفتم من هم می آیم(مشکوک بودم که با آن پسر در ارتباط است)، اما او نمیخواست من آنجا حضور داشته باشم. جروبحث کردیم، به هدی گفتم امروز عصر بطور رسمی ازت جدا میشوم. من جروبحث قدیمی با او و برادرم داشتم(در واقعیت هم همینطور بود و بعدا متوجه شدم که برادرم .. داشته است). هدی میخواست از گذشته ها صحبت کند و بحث کند. در قسمت آخر خوابم... که مقداری از آن.. خورده شده بود داشتیم که گویا درش باز مانده بود، نمیدانستیم .. است یا خیر، قسمت هایی از آن حالتی جامد داشت، برای تست روی آن قسمت ها آتش گرفتیم و دیدیم که مشتعل شدند. فهمیدیم که هنوز ..دارد و میتوانیم بخوریم.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. انشالله خداوند به شما سلامت روح و جسم و ایمانی قوی ببخشد. شما سعی می کنید که کنترل زندگی تان را بدست بگیرید و خودتان برای زندگی تان تصمیم گیری کنید. اما موانع بزرگی را در راه رسیدن به اهدافتان تجربه می کنید و احساستان این است که کارهای فعلی شما برایتان نتیجه ای معکوس به همراه دارد و دنبال هرچه می روید، آن چیز از شما دور می شود. شما فکر می کنید که شاید تصمیمات تان اشتباه هستند و باید بیشتر روی کارهایتان تامل کنید و کمتر عجولانه رفتار کنید. از ماندن در گذشته و مرور خاطرات خیلی قدیمی دست بردارید و گذشته را به گذشته بسپارید. شما در گذشته و یا حال، اما به خاطر تاثیرات منفی تجارب و خاطرات گذشته، احساس گناه می کنید و خودتان را برای بعضی از کارها سرزنش می کنید. اهداف و باورهای شما، با شیوه ی زندگی تان در تعارض است و با اینکار شما دچار استرس شده و ناخواسته به خودتان و دیگران آسیب می زنید و استرس تان را به دیگران که گناهی مرتکب نشده اند انتقال می دهید. روح پدرتان شاد. او می خواهد که شما خردمندانه رفتار کنید. هدی از جمله افرادیست که خیلی به او فکر کرده اید و تاثیری منفی روی ذهن شما می گذارد. قطعا او به شما خیانت کرده حتی با برادرتان ولی شما باید علیرغم تمام تجارب تلخ، بدانید که هنوز می توانید از زندگی لذت ببرید و هنوز هم آدمهای خوب و خالص در زندگی وجود دارند. همه را زیر یک چتر نبرید و یکسان قضاوتشان نکنید. تشکر از همراهیتون
رضا : عرض سلام و تشکر
خودم را در وسیله نقلیه ی خاصی میدیدم که از ماشین های عادی کوچکتر و ۴ چرخ بود، و با آن در خیابان رانندگی میکردم. در خیابانی که برایم آشنا بود(سمت منزل قبلیمان در واقعیت) سرعت حرکتم را بیشتر کردم و از ماشین ها سبقت میگرفتم، سرعتم را باز هم بیشتر کردم بطوریکه از بین ماشین ها لایی میکشیدم و دید نداشتم به ماشین های بعدی بخاطر سرعت زیادم. کنترلم بر وسیله نقلیه ام کم شده بود و متاسفانه به موتور سواری تصادف کردم و او واژگون شد. کمی جلوتر سمت چپ وارد کوچه ای که خانه ی قبلیمان در آنجا بود شدم و به داخل رفتم اما برگشتم به سمت موتوری که با آن تصادف کرده بودم، هول کرده بودم بطوریکه برای برگشت به آن سمت به فرد دیگری هم برخورد کردم و او هم تعادلش را از دست داد. حالا هم نگران تصادف اول بودم هم دوم. به محل تصادف اول رفتم. خوشبختانه آن فرد دوم از من شکایتی نداشت و رفت. با موتورسوار صحبت کردم تمام قسمت های موتورش را دیدم که آسیب جدی ای ندیده بود و فقط یک طرفش آسیب بیشتر بود. میخواستم هزینه ای را به او بدهم. نمیدانستیم هزینه اش چقدر میشود. کنار آنجا، خانه ای بود و در آنجا را زدیم، مردی برداشت و صحبت کردیم. او چیزهایی گفت و خودش داشت میرفت. فکر کنم برادرش یا فرد دیگری را گفت. موتورسوار هزینه ی زیادی حدود ۷ میلیون از من طلب میکرد و منم گفتم که واقعا زیاد است و تخفیف داد و در نهایت ۵ و نیم میلیون تومان شد. من در تلاش بودم تا ببینم توسط چه بانکی کل آن مبلغ را یکجا برایش واریز کنم چون سقف کارت به کارت در روز ۵ میلیون تومان بود. همش درگیر همین جابجایی پول بودم...
فریبا هراتی
: سلام. شما در گذشته سعی کرده اید که کنترل زندگی تان را بدست بگیرید و به سمت اهدافتان به پیش بروید ولی وظائف و مسئولیت های شما در مقایسه با دیگران کمتر بوده و نمی دانستید که زندگی تان به کجا کشیده خواهد شد و یا باید در آینده دقیقا چه کار کنید. مضافا به اینکه شما روی تصمیماتتان هم به اندازه ی کافی تامل و بررسی نداشته اید و عجولانه قضاوت می کردید و برنامه ریزی درستی در زندگی تان نداشه اید. باورها، شیوه ی زندگی و اهداف شما با کسی که از نظر شما قضاوت او هم عجولانه است، در تعارض بوده و در حق او مرتکب گناه شده اید و خودتان را به خاطر آن سرزنش کرده اید. شاید شما احتیاج دارید قبل از اینکه با مشکلی در زندگی تان مواجه شوید؛ روی برنامه ریزیها و روش و اصول رسیدن به اهدافتان بازبینی کنید. شما احساسات او را جریحه دار کرده اید و احساس خودتان هم تحت تاثیر این موضوع، قرار گرفته و ناراحت شده اید ولی این به این معنی نیست که معنویت در وجود شما مرده و به این معنی نیست که قادر نیستید که به هارمونی و هماهنگی در زندگی تان برسید. شما می خواهید اثبات کنید که با محبت هستید و نمی خواهید که احساسات خودتان هم نادیده گرفته شود. تشکر از همراهیتون
رضا : ببخشید منظورتان از او، خودتان بودید ؟
فریبا هراتی
: من نمی دانم که در حق دیگران هم مرتکب خطا و اشتباه شده اید یا خیر. در حق من که قطعا اینکار را کرده اید ولی اینکه این شخص بنده هستم یا کسی دیگر، منوط به تشخیص خودتان است.
رضا : معذرت میخوام و شرمنده هستم...
فریبا هراتی
: استدعا می کنم.
سارا : سلام خدمت خانم هراتی گرامی لطفا خوابم حذف شود..بسیار بسیار ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خوابتان این است که شما در مسیر زندگی تان از حمایت و همراهی و پشتیبانی عده ای برخوردار هستید. اما مسیر زندگی تان به سمت اشتباه در حرکت است. شما می خواهید انتقامتان را از کسی بگیرید، یا کاری را که او با شما کرده است را جبران کنید. زندگی تان از کنترل خارج شده و احساس ضعف و آسیب پذیری می کنید. به جای افکار مثبت و به فکر پیشرفت بودن، غصه می خورید. روح پدرتان شاد. او می خواهد که شما بدانید که تصمیمات تان نه تنها روی شما بلکه روی دیگران هم تاثیری منفی خواهد گذاشت. موج شدیدی از وظائف و مسئولیت های سنگین و فشارهای اجتماعی که به مردم وارد شده، در تقابل با اهداف شماست و شما نمی توانید در مقابل این فشارها، دوام بیاورید. دوست شما می خواهد اوضاع را کنترل کند و رهبری کاری را به عهده بگیرد ولی او عجولانه قضاوت می کند. اهداف و باورها و شیوه ی زندگی شما با هم در تعارض است. اینکه شما سلامت مانده اید در تعبیر به این معنی است که بر مشکلات فعلی تان غلبه خواهید کرد ولی عذاب وجدان می گیرید و بعد به رفتارتان در گذشته فکر می کنید. خواب هشداری به شماست که از انتقام و لجاجت دست بردارید. خوابتان شامل 2 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون