تعبیر خواب تپه
اگر کسی در خواب دید بر بالای تپه ای ایستاده است به عزت و بزرگی می رسد. اگر تپه در ملک خود او بود، از اموال خود بهره کافی می برد. اگر دید بر ملک کسی دیگر روی تپه ایستاده، از صاحب آن ملک به او منفعت می رسد.
اگر دید از بالای تپه او را به سمت پایین انداختند، از جانب شخصی که او را به پایین انداخته بی حرمت و بی آبرو شده و یا زیان مالی می بیند. اگر دیدید که بر تپه ای ایستاده اید که گرد شما را آتش گرفته، در شرایطی که احتمالا برای دیگران مخاطره آمیز است امنیت می یابید. اگر از تپه پایین آمدید، تنزل مقام می یابید و اگر از تپه بالا رفتید، به دشواری و صعوبت کاری را انجام می دهید. نشستن پایین تپه، حسرت و اندوه است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
برهان : سلام خواب دیدم بالای یک تپه بودم پیراهنم رو دراوردم پرت کردم تو هوا رفب افتاد پایین تپه که پسر عموم اونجا بود از کنار پیراهنم رد شد واسم نیاوردش
فریبا هراتی
: سلام. شما در کارتان موفق هستید و به دستاورد خوبی رسیده اید ولی غرورتان را می شکنید و اعتماد به نفستان کم می شود و خودتان را خیلی قوی نشان نمی دهید و دیگران احساس می کنند که شما چیزی بارتان نیست و عملکرد شما را ضعیف می پندارند. پسر عموی شما در صورتی که دیگران شما را ضعیف بپندارند از شما دفاع نمی کند و کاری نمی کند که به نفع شما باشد. پس حواستان باشد که راز و سر خودتان را برای هر کسی نگویید و خیلی زیاده از حد شکسته نفسی نکنید. تشکر از همراهیتون.
ALI : سلام
خواب دیدم در دامنه ثپه ای از (بالا به دامنه پایین تپه) با دوچرخه در حال حرکت هستم ولی از میان راه قبل از رسیدن به پایین تپه به جای پایین آمدن از کوه شروع به حرکت افقی (روی تپه)کردم.نا گاه به کلاس درسی رسیدم که افراد ان افراد نظامی بودند که در سربازی با آن سر کار داشتم .اصلا جواب سلام من را نداند و یک نگاه به من کردند.فقط یک خانم چادری و محترم جواب سلام من را داد و جلوی راهم را باز کرد و از کنار او با همان دوچرخه رد شدم.یکباره خودم را در یکی از میدان های اصلی (شمال شهر) شهر پدری دیدم.در واقع فهمیدم به جای اینکه از جاده آسفالت با دوچرخه بیایم جاده را از روی تپه دور زده بودم و از پشت تپه های کنار جاده به میدان رسیده بود.دیگر دوچرخه با من نبود می خواستم سوار ماشین شوم کنار خیابان به سمت پایین(سمت جاده ) ایستاده بودم ولی آب زلال و شفافی (نه به اندازه ای که سیل باشد یا مزاحم)کف خیابان بود.فکر کردم شاید لوله آب ترکیده ولی هیچ لوله آبی نترکیده بود و من هم نگران خیس شدن نبودم.
سوال : خانم هراتی خواب های که طولانی است را چطور برای شما بنویسم.نمی دانم اگر قسمتی را حذف کنم شاید مفهوم را تغییر دهد یا اصلن کدام قسمت را خذف کنم؟ .بعضا در یک خواب چند خواب(تغییر محیط) بهم پیوسته هست.ممنون از راهنمایی شما.
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خواب شما این است که شما می خواهید که کنترل و تعادل را در زندگی تان حفظ کنید و بین کار و تفریح تعادل برقرار کنید ولی به خودتان سخت می گیرید و لقمه را دور دهانتان می چرخانید! گاهی اوقات درست فکر نمی کنید و شرایط را برای خودتان سخت تر و دشوار تر از آنی که هست می سازید. اما قرار نیست که دنیا به شما بد بگذرد. شما گشایش کار خواهید یافت و اوضاع به نفعتان تغییر خواهد کرد. احساسات مثبتی در زندگی تان جریان خواهد یافت که خلاف انتظار شماست. در مورد اینکه چطور خوابتان را خلاصه کنید همین کاری که الان کردید خلاصه نویسی است. بعضی ها برای تعریف این خواب شما60 خط می نوشتند و قطعا با اعتراض من مواجه می شدند که می گفتم خلاصه اش کنید تا تعبیرش را بگویم. می نوشتند من داشتم در دامنه تپه ای با دوجرخه حرکت می کردم..پا می زدم. دوجرخه گاهی تند می رفت گاهی یواش. تپه زیرش خاک بود ( حالا انگار همه تپه ها از فلز هستند) دوچرخه من مدل سال 45 بود رنگ پایین دوچرخه سبر بود وسط آن را نوار قرمز کشیده بودم هوا روشن بود ولی بوی خاک می داد خورشید از نیمه شرقی آسمان بر سر من می تابید ( حالا انگار خورشید همیشه از مغرب می تابد)... همینطور که دوچرخه را به پایین می راندم از دور دیدم جمعیت عظیمی در کوه هستند به خودم گفتم عهههههه جمعیت! عجب بزرگ است ولی نه کم هستند ونه خیلی زیاد. انگار مرد بودند..) 9 خط می نویسند که بگویند با دوچرخه در حال حرکت هستم رسیدم پایین تپه. یعنی یک آدم بیکار میخواهد که بنشیند اینجا قصه های علمی تخیلی به درد نخور را بخواند. و بعد باید تعبیر کند که یکی سوار دوچرخه بود. همین. خوابهایی که در یک شب می بینید بدون اینکه وسط آن بیدار شوید یک خواب هستند ولی اگر حتی یک لحظه چشمتان را باز کنید و ببندید و دنباله ی خواب نباشد نباید هر دو را در یک شب ارسال کنید. اینکار شرعا حرام است و مدیون سایت خواهید بود. تشکر از همراهیتون.
elmira : سلام. خسته نباشید. خواب دیدم با مادرم روی تپه ای مرتفع هستیم. تپه زیبایی بود هر طرف قدم می زدیم پر از گل های کوچک با رنگ های شاد بود. برای پایین رفتن از تپه شیب تندی بود. من همش به دنبال راهی بودم که شیب کمتری داشته باشد تا مادرم از آن راه بروند. (مادرم زمانی که در قید حیات بودند پادرد داشتند ) من همش در فکر بودم از تپه که می خواهیم پایین برویم ایشان چکار کنند! یک راه پیدا کردم که شیب کمی داشت رویم را برگرداندم دیدم مادرم دارند از طرف دیگری می روند. تعجب کرده بودم و نگران بودم پایشان ناراحت شود. قبلا از وقتی که برای تعبیرخواب می گذارید ممنونم.
فریبا هراتی
: سلام. روح مادرتان شاد است و مقام بالایی دارند و جایشان خوش است. بهشت نصیب ایشان است و شما عمرتان به دنیاست. به همین جهت مسیر شما جداست. تشکر از همراهیتون.
Leili : سلام وقت بخیر
خواب دیدم بالای یک تپه بلند وایستادم کنارمدیک سیدی بود که میشناسمش
بهم گفت وقتی که فوت کنی مزارت بالاترین نقطه‌ی شهر هستش
که هز اونجا تمام شهر زیر پاته
فریبا هراتی
: سلام. شما به درک بالا و مقام بالایی می رسید و زندگی تان متحول خواهد شد و جزو عاقلترین و فرهیخته ترین مردمان خواهید بود یا به ثروتی می رسید که جزو اعیان و اشراف محسوب خواهید شد. تشکر از همراهیتون.
محمد : سلام.خواب دیدم به همراه خانمم و پسر دایی ام در روستایمان هستیم و به طرف تپه ای که مشرف به رودخانه است میریم پسر داییم همون پایین تپه موند و من و خانمم رفتیم بالای تپه و از اون بالا داشتیم رودخونه رو نگاه میکردیم که متوجه شدم آب رودخونه داره زیاد میشه به نحوی که پس از مدتی اینقدر عرض رود خونه زیاد شد که به خلیج فارس وصل شد و من داشتم از اون بالا خلیج فارس و تنگه هرمز رو که حالا به رودخونه چسپیده بود و یکی شده بود را میدیدم که آب خیلی زلالی هم داشت.با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. انشالله شرایط زندگی شما و خانمتان خیلی خوب خواهد شد و بر مشکلاتتان پیروز می شوید. احساسات مثبت زیادی به زندگی تان راه می یابد. انشالله شرایط زندگی مردم هم رو به بهبودی خواهد رفت. تشکر از همراهیتون.
Narges : سلام‌خانم هراتی عزیز...دیشب خواب دیدم رفتم خونه ی یکی از دوستام که شهریه ک کسی که دوسش دارم زندگی میکنه خانم هراتی خیلیییی جاش قشنگ بود تموم اطرافم تپه های پر از سبزه و چمن و ...فوق العاده زیبا بود یه چیز حیرت انگیز...تو مسیر بازم همش دریای آبیییی خوش رنگ میدیدم کوه زیبااا اینگار یچیزی فراتر از زیبایی های کشورمون خیلی خوشگل بودن و خوش بودم ازین زیبایی ها
فریبا هراتی
: سلام. اگر کسی که دوستش دارید ایران زندگی نمی کند به او خواهید رسید. اما اگر ایران زندگی می کند، شما هر جایی که او زندگی کند را به عشق او رومانتیک و سرشار از احساس پاک و پر از موفقیت می بینید. انشالله به عشقتان برسید.
Robab : سلام من خواب دیدم پشت سرپسرم راه میرفتم ازسراشیبی مانندتپه ب سمت پایین میرفتیم من نگران پسرم بودم چون ازپشت سردیدنداشتم ولی جلو تر ک رفتیم نگرانی برطرف شد دیدم سراشیبی تند نیست شب بود وافراددیگری هم دراطرافمون بودندزمین هم سنگریزه وشن وخاک بود ب پایین ک رسیدیم دیدیم دامادخواهرم روی زمین نشسته
فریبا هراتی
: سلام. پسر شما با نوعی بی ثباتی و نبود کنترل در زندگی اش روبروست ولی آنقدر این مشکل بزرگ نیست که خدای نکرده لغزش یا اشتباهی از جانب او روی دهد و برایش دردسرساز شود. شما نگران و حامی و پشتیبان او هستید و نمی دانید که در آینده چه خواهد شد. مشکلات مالی زیادی در زندگی تان هست که البته در این مورد شما تنها نیستید. داماد خواهرتان هم همینطور است. او الان مردد است و نمی داند که باید چه کار کند و احساس می کند که زندگی اش الکی دارد حرام می شود. تشکر از همراهیتون.
Sadghi1 : سلام خواب دیدم دریک محیط شبیه قلعه کوهی بودم که در دامنه ودره های آن ریگ فراون بود بایک توپ به طرف کسی شوت می زدم کج می رفت به سمت اون، سپس تصمیم گرفت با افراد دیگری مسابقه بدهم واز ریگ به سختی پایین مامدم چیز شبیه دمپای پایم بوداز آنها جلو زدم نزدیک به نقطه پایان افتادم وسر م را بلند کردم پشت سرم رانگاه کردم که افراد دیگر ی هم دنبالم داشتن می امدند سریع برخاستم خودم رازودتر از همه افراد دیگر به نقطه پایان مسابقه که جای صافی بود وهموار وسر سبر بود رساندم.این خواب پایین امدن از جا سخت با دمپای را چندین بار دیده ام
فریبا هراتی
: سلام. دوست خوبم منظورتان قله ی کوه است انشالله . قلعه به ساختمانی می گویند که دور آن حصار کشیده می شود و در تعبیر متفاوت است. شما به اوج موفقیت می رسید ولی رقابتی فکر می کنید. شما وقتتان را برای پشت سر گذاشتن دیگران حرام می کنید و عوض اینکه خودتان را بالا ببرید، به این فکر می کنید که خودتان را نسبت به دیگران جلو بیاندازید. اعمال شما مثل این است که باد می کارید و حسرت درو می کنید. حالا گیرم در دنیا اول هم شدید! اخرش چه؟؟ شما هدفتان را اشتباه انتخاب می کنید و برای همین توپتان کج می رود. ریک دردسرهایی است که برای خودتان می خرید و دمپایی به این اشاره می کند که شما دنبال جایگاه قرص و محکمی نمی روید و سطحی نگری می کنید و سادگی به خرج می دهید و همین خوشی های سطحی، شما را شاد می کند. عوض اینکه از قله ی موفقیت خودتان را به پایین بیاورید، سعی کنید اخلاق رقابتی و برتری جویی نسبت به دیگران را در وجودتان عوض کنید تا آخر سر نگاه نکنید که همه از پایین به بالا می روند و شما از بالا به پایین آمده اید. این خواب هشداری برای شماست که راه اشتباه را انتخاب کرده اید. تشکر از همراهیتون.
Sara : بالا رفتن از تپه رو دیدم ولی موقع برگشت پایین اومدن از تپه رو ندیدم فقط یهو دیدم که توی ماشین هستم و دارم برمیگردم خونه
Sara : سلام ممنون از زحمات شما، من خواب دیدم که تنها اومدم بیرون که برم یکم خلوت کنم (بعضی وقتا با مامانم میریم پارک و یکم تمرکز میکنیم) رفتم یه جایی که انگار پارک بود، یه فلاسک چای هم دستم بود با یه لیوان ولی میدونستم توی فلاسک چای نیست بجاش ویسکی ریختن میخواستم بخورم ولی گفتم میخوام رانندگی کنم برگردم خونه و دیگه نخوردم، من از کنار همه رد شدم و رفتم بالای تپه اونجا خلوت تر بود وقتی به پشت سرم نگاه کردم دیدم خیلی اومدم بالا همونجا نشستم همینجور که داشتم طبیعت رو نگاه میکردم دیدم کنارم یه مجسمه لاکپشت بود که از جنس سنگ بود روی اون یه پرنده خیلی کوچیک نشسته بود نمیدونم چه نوع پرنده ای بود ولی خیلی نزدیک بمن بود قشنگ میتونستم ببینمش، بعدش بلند شدم و رفتم خونه
فریبا هراتی
: سلام. شما به طور موقت از واقعیت فرار می کنید. شاید در یک دوره ریکاوری بعد از پایان یک قضیه احساسی به سر می برید. شما تلاش می کنید که احساس خاص یا امیدی را زنده نگه دارید. شما دوستی ساده نمی خواستید عشقی مست کننده می خواستید ولی وقت آن رسیده که آن را رها کنید و روحتان را از سختی ها نجات دهید. دید شما وسیع خواهد شد. شما توانایی های خودتان را دست کم گرفته و خودتان را تحقیر می کنید. نمی خواهید واقعیت را قبول کنید و می ترسید که تصویر خوبی از خودتان ارائه نکنید. شما در مقابل قدرتهای عقل، عشق، وفاداری و صبور بودن احساس می کنید که کم می آورید. ایده ها و آرمانهای شما عاشق کسی است که عاقل و عاشق و وفادار و صبور باشد عطش شما در مقابل این خصلت ها زیاد است و کسی که این خصلت ها را دارد، مانع سختی روی خود قرار داده و به شما اجازه ورود نمی دهد. شما هم راه خودتان را پیدا خواهید کرد و به امنیت می رسید منوط به اینکه خودتان را دست کم نگیرید و کنترل زندگی تان را از دست ندهید. تشکر از همراهیتون.