تعبیر خواب جسد حیوانات
اگر در خواب جسد حیوانات حلال گوشت را ببینیم، تعبیرش رسیدن ثروت است ولی دیدن جسد حیوان حرام گوشت، رسیدن خبری بد اما گذراست.
تعبیر خواب جسد انسان
دیدن جسد انسان در خواب، طول عمر آن شخص در بیداری است. اگر کسی ببیند جسدی را می آورند، مسافری از راه خواهد رسید.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
هانی : وحید متاهله و روز شانزدهم ماه این خواب رو دیده ممنون میشم تعبیر کنید و نمایش داده نشود.
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خواب ایشان این است که دوست دختر او هنوز چشمش به دنبال اوست و می خواهد زندگی مشترک آن دو را خراب کند. حقیقت این است که همسر وحید تمام احساسات و افکارش را صریح و رک و پوست کنده با شوهرش مطرح می کند و در زمانهای سخت و هنگامی که نمی داند عاقبت کار چه خواهد شد، سعی می کند که با وحید که با او مثل یک غریبه تعامل می کند، همفکری داشته باشد و زندگیش را حفظ کند. اما وحید روح او را کشته و از درون، این خانم احساس پوچی و افسردگی می کند که شوهرش به او بی اعتنایی می کند. وحید تصمیم دارد که ارتباط فیزیکی خودش را هم با همسرش قطع کند و دخترش را هم از او بگیرد. در ازای این کار، همسر وحید هم تدبیری می اندیشد که از نظر مالی شرایط خوبی برای روز مبادا و زمانهای سختی که پیش رو دارد، برای خودش بسازد تا خیالش راحت باشد! وحید انتظار دارد که همسرش همه چیز را به او بگوید در حالی که خودش به خانمش خیانت می کند. تشکر از همراهیتون
D : سلام روزتون خوش لطفا خواب مشخص نشه
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. زن عموی شما معتقد است که در دنیا خیلی سختی کشیده و بد آورده و زحمات او زیاد است چون او را جادو کرده اند. از آنجاییکه خودش اهل اینکارهاست، مشکلات خودش را به همین چیزها ربط می دهد. این که به او در زندگی اش سخت می گذرد، به خاطر بی ایمانی اوست که به جای توسل به ائمه ی اطهار جنیان را موکل خود می کند و از شیاطین کمک می خواهد. عاقبت کسی که به جای خداوند به شیطان توکل می کند همین است که زندگی اش سرتاپا مشکلات و سختی خواهد شد. او می خواهد برای پسرش زن بگیرد تا او را سرو سامان دهد و کاری کند که اوضاع به نفع او شود. شما معتقدید که اگر پسر عموی شما بخواهد به این شخص ظلم کند، بعدا عذاب وجدان خواهد گرفت. او مشکلات زیادی در زندگی دارد و رفع این مشکلات را خیلی نادیده گرفته و یا به تعویق انداخته و فراموشش کرده است و حواسش نیست که همین چیزهای کوچک زندگی وقتی انباشته می شوند، سخت تر و بزرگتر شده و از کاهی کوه ساخته می شود. پسر عمویتان دوباره کاری خواهد کرد که اگر وجدان داشته باشد، عذاب وجدان خواهد گرفت. ( احتمالا شغل او کثیف است و شخصیت او بی وجدان). اما این شرایط همیشگی و ماندنی نیستند و ظلم هم حد و مرزی دارد. تحولی بزرگ در راه است و اشخاصی که به آنان زور گفته شده و آزار دیده اند، روزی تلافی ظلمی که به ایشان شده است را خواهند کرد و اشخاصی که از سختی ها جان سالم به در می برند، خواهند توانست زندگی خوبی برای خودشان بسازند و سلامتی و ثروت و امنیت خودشان را تامین کنند. خواب شما 1864 کاراکتر و 3 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون.
معصومه : سلام وقت بخیر لطفاخواب پنهان شود
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. تعبیر این است که او برای شما مرده و شما احساسات سردی نسبت به او دارید و سعی می کنید که راجع به او صحبتی نکنید. اما به طور اتفاقی مسائلی پیش می آید که یاد او می افتید و حرفش را می زنید و راجع به بخش های مختلف اخلاقی یا احساسات او، حرف می زنید. از خوابتان مشخص نیست که او مرده است یا زنده. تشکر از همراهیتون
مهرسا :
خوابمقدار زیادی جسد ادم تو حیاط بودن که مال کشور دیگه بودن احتمالا کره یا چین، داداشم داشت جسد هارو که توی کیسه بودن کنار دیوار توی حیاط دفن می‌کردمن از این کارش خیلی ترسیده بودم و استرس داشتم که گیر بیفته انگار اجساد مال خودش نبودن و کسی ازش خواسته بود اون ها رو توی خونه مخفی کنه داشتم سرزنشش میکردم که نباید اینو قبول میکردی و نباید میذاشتی احساد رو بیارن تو خونه داداشم مصمم بود که این کار باید حتما انجام بشه و میگفت شمام اینطوری یاد میگیرین که اگه من خونه نبودم خودتون انحام بدین.گفتم اگه پلیس بفهمه بیچاره میشیم ولی اون با اینکه میدونست ممکنه پلیس ردشو بگیره گفت فقط کافیه ۹ تا ۱۸ ساعت دیگه بگذره بعد پلیسا حتی اگه سگم بیارن بوی خون رو متوجه نمیشن و کسی نمی‌فهمه بعد تیکه موکت خونه ی منو روی جائیکه دفن کرده بود کشید و فر گازم رو روی موکت گذاشت! ازش خواستم خودشو تمیز کنه همه جاشو تمیز کرد به جز پاهاش و خودم داشتم با یه تیکه پنیر پاهاشو که خاکی بود کامل تمیز میکردم
فریبا هراتی
: سلام. تحولات تازه ای در زندگی در جریان است و برادر شما دیدگاه تازه ای نسبت به زندگی پیدا خواهد کرد و به عادات و رفتارها و افکار قدیمی خودش پایان خواهد داد. ولی او همزمان نمی خواهد که کسی از نظرات تازه ی او و دیدگاه های تازه ی او با خبر شود و بفهمد که او سبک زندگی یا طرز فکر خودش را عوض کرده است. طرز فکر برادرتان بسیار بهتر از گذشته خواهد شد و او در مسیر سازنده ای قرار خواهد گرفت. او از خودخواهی دست می کشد و مسئولیت پذیرتر و خردمندانه تر از گذشته رفتار خواهد کرد. ولی در ظاهر وانمود می کند که همان سبک زندگی گذشته ی خودش را دارد و شما تلاش می کنید که او متمولانه و مرفه و بدون هیچ مشکلی زندگی کند تا کسی متوجه ی تغییر عقاید برادرتان نشود. تشکر از همراهیتون.
masih : سلام خانم هراتی عزیز،5شنبه خواب دیدم که توی ی باغی ک برام آشنا بود(شب بود)با معشوقم(سحر)که دوسال هم از من کوچیکتره توی واقعیت هستم نمیدونم چی شد یه دفعه به طور شوخی و باحالت خنده(هر دومون)دست سحر رو با ی طناب پلاستیکی قفل شونده بستم بعد من رفتم سوار ماشین شدم با بابام ک نکات حرفه ای دنده عقب و رانندگی رو بهم بگه و خب توب همون باغ ی جاده خاکی بود تمرین میکردم و هر جا خطا میرفتم با بابام پیاده میشدم و میگفت نگا اینجا رو اشتباه اومدی و راه درست اینه بعداز رانندگی اومدم وسط باغ دنبال سحر میگشتم سراسیمه بودم و راه میرفتم تا رسیدم ته باغ داشتم نزدیک میشدم به ی چاهی ک دهنش مثل تنور نونوایی بود و تا نیمه پر آب بود ی نگاه انداختم دیدم سحر به حالت نوزاد با همون طناب به دستش زوی آب مرده، شروع کردم عربده زدن و گریه کردن(خیلی زیاد)هی نگاش میکردم و کسی نبود ک بتونم باهاش سحر رو از آب بیرون بیارم و مات اونجا هی راه میرفتم و داشتم به این فکر میکردم چی باعث این اتفاق شده و دلیل فوت سحر چی بوده و آخرای خواب ی دفعه به ذهنم این الهام شد ک سحر لب چاه نشسته و تعادلش رو از دست داده و افتاده توی آب و چون دستاشو بسته بودی نمیتونسته شنا کنه و هر چقدر هم صدا میزده تو توی ماشین بابا بابات بودی و صداشو نمیشنیدی تا فوت کرد وقتی اینو فهمیدم حتی توی واقعیت هم گریه میکردم و از خواب بیدار شدم...من فرداش ی خواب دیگ هم دیدم برا اینکه دومین حق خوابم نره چون کوتاهه با اجازتون اینجا میگم خواب دیدم مشهد بودیم و توی آسمون... ی خونه و مامانم گفت کاری با ما ندارن و من آروم شدم ولی با ترس بیدار شدم
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خواب اولتان این است که سحر دوست شما به خاطر همین دوستی نه چندان عمیق شما با خودش، احساس می کند که وابسته به شما شده و پدر شما معتقد است که شما هنوز از زندگی هیچ چیزی نمی دانید. او می خواهد که به شما یاد بدهد که چطور زندگی تان را کنترل کنید و در سختی ها یا زمانهایی که با موانع و مشکلاتی مواجه می شوید، بتوانید بخوبی در زندگی به پیش بروید. چیزی که شاید از نظر شما نه چندان قویست، از نظر سحر، بسیار جدیست و او اگر بداند که شما تصمیم دارید او را همینطور بلاتکلیف بگذارید، غرق در احساسات منفی خواهد شد و بشدت غصه خواهد خورد. تعبیر خواب دومتان این است که شما می خواهید به آرزوهای خودتان برسید و شاهد این ماجرا هستید که عده ای با عصبانیت زیاد، می خواهند آرمانهای بلند خودشان را به چنگ بیاورند ولی در این کار، شکست خواهند خورد. هیچ خطری متوجه شما نیست. ولی در تقابل بین دو گروهی که نوشته اید، مردم کمتر از دیگران متضرر می شوند. خوابتان شامل 3 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون
نیلوفر : سلام. روزبخیر. خواب دیدم با همسر سابقم(۶ساله جدا شدیم!) توی ماشین بودیم و خانمی که انگار از دوستامون بود هم عقب نشسته بود. انگار مشکل اعصاب داشت و میبردیم برسونیمش خونه‌ش. بین راه، همسرسابق جسد یه پسربچه ۳،۲ ساله رو بین آشغال‌ها پیدا کرد و به من گفت اما نذاشتیم اون خانوم بفهمه. من رفتم بالای سر جسد؛ سالم بود کامل، فقط مرده بود، تقریبا سفید و سرد شده بود و یه سرهمی لی تنش بود و بین آشغال‌ها کثیف شده بود. دست زدم مطمئن شدم که مرده. بغلش کردم گفتم ببریم بذاریمش یه جای درست، این خانوم دارو میخوره و اگه بفهمه ممکنه یکهو چرت و پرت بگه و فکر کنن کار ما هست. این بره بعد میریم خبر میدیم. جسد بچه رو بغل کردم و قلبا دردناک بود اما به هر حال دیگه مرده بود. دنبال جای مناسب بودم دیدم یه چیزی شبیه یه وان کوچولو توی یه پیاده‌رو هست و توش آبه. گذاشتمش توی آب، دمر. ندیدم که خانم رو برسونیم اما میدونستم رسوندیمش و رفتیم اطلاع دادیم و جای بچه رو گفتم. (در واقعیت بیشتر با پارتنر سابقم از نظر روحی درگیر بودم به همسر سابقم فکر نمیکردم. عجیب بود!)
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. تعبیر خوابتان این است که شما باید سعی کنید که مشکلات گذشته و قدیمی تان را که باعث شده اعصابتان خورد شود را فراموش کنید وگرنه زندگی بدی که با همسرتان داشته اید، روی رفتار شما در روابط امروزتان، به صورت ناخودآگاه، تاثیر منفی می گذارد. شما سخت کوشیده اید تا زندگی تان را با همسرتان به جای مثبتی برسانید ولی در اینکار موفق نبوده اید. حالا بگذارید که این رابطه ی مرده، دفن شود و راجع به آن احساس چندش آور و کثیف نداشته باشید تا شرایط امروزتان سرشار از آرامش شود. رابطه ی شما با پارتنر سابقتان هم به همین صورت باید به فراموشی سپرده شود تا بتوانید در زندگی تان ادامه دهید. گذشته ها را در گذشته رها کنید و به سمت آینده بروید. ( خانم روانپریش صندلی عقب نمادی از این گذشته با پارتنر سابقتان و بچه ی مرده نمادی از رابطه ی شکست خورده با همسرتان هستند). تشکر از همراهیتون
صفادانی : سلام دیشب خواب دیدم و از خوابم چیز زیادی یادم نیست فقط این صحنه یادمه که مانند یک ماشین سنگین بود که پشتش یه تعداد جسد انسان بودن و من نمیدونم از بالا نگاه میکردم یا پیششون نشسته بودم یکی از جسدها جسد خودم بود بهش نگاه میکردم بعد بهش نزدیک شدم فقط همین یادمه و جسدها تقریبا سفید و پوستشون سفت بود
فریبا هراتی
: سلام. درک شما بالاست و بینش تان قویست ولی شما مسئولیت های زیادی را به دوش می کشید و از زندگی تان فقط کار و زحمت عایدتان شده و زندگی تان دچار یکنواختی شده. شما سعی می کنید که سخت کوش و مقاوم باشید و نگران هستید که کم کار کنید و نتوانید راحت زندگی کنید. تفریحتان کم است و روحیه تان مرده و باید بیشتر به خودتان برسید. تشکر از همراهیتون.
Sahel : سلام عصرتون بخیر عزیزم من یکسال و نیم پیش دوستی رو از دست دادم که خیلی وابسته بهش بودم کسی هم از رابطه چند ساله بینمون مطلع نبود .توی خوابم هم دیدم که فوت شدن و جسدشون توی خونه من هست و دائم سعی میکنم کاری کنم زنده بشه و دلم هم نمیخواست کسی جسد رو ببینه یه پارچه هم دورشون پیچیده شده بود به عنوان کفن که یادم نیست چه رنگی بود و من دائم گریه و میکردم و سعی میکردم ایشون رو یه جوری از این خواب ابدی بیدار کنم بعد حس کردم کسی اومد خونه که من جسد رو داخل کشو میزتوالت که لباسهای خودم بود به سختی جا دادم و پنهان کردم که کسی نبینه
ممنون میشم تعبیرش رو برام بگید
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. این شخص برای همیشه از زندگی شما رفته است و برای همیشه بین شما فاصله افتاده. شما می خواهید که خاطرات او را از دیگران مخفی کنید و دیگر راجع به او برای کسی حرف نزنید ولی گاهی دلتان برایش تنگ می شود. تشکر از همراهیتون.
ساناز : سلام گُل بانو.خواب دیدم اتاقم .سپاس لطفا پنهان شود.
فریبا هراتی
: سلام. دوست شما از این احساسات منفی که بین شما جاری شده خسته است و می خواهد که مشکلات و مسائل قدیمی و بی تفاوتی هایتان نسبت به همدیگر را کنار بزنید و خاطرات بد قدیمی را دور بریزید. شما جنبه های بد اخلاقی تان را دور می ریزید و به رفتارهای بی ملاحظه تان نسبت به همدیگر خاتمه می دهید. شما از اینکه یکی تان همیشه نصیحت کند و ادای عاقلها را در آورد و دیگری همیشه مطیع باشد و حرف گوش کند خسته شده اید. چون کسی که حرف گوش می دهد در نهایت عصبی می شود که همیشه نصیحتش کنند و بعد توهین و اهانت را نسبت به دیگری، آغاز می کند. شما سعی می کنید که هم خرمندانه رفتار کنید و هم به روز و مدرن باشید و دیگر خیلی نقش مادرانه به خودتان نگیرید. شما برای آینده تان برنامه ریزی می کنید و به پیش می روید. رابطه تان را با فامیل هم تقویت می کنید. سعی می کنید که افکارتان را مرتب کنید و گرمی و رفاه بیشتری به زندگی تان راه دهید. دختر عمه تان هم می خواهد یاد بگیرد که درست رفتار کند. تشکر از همراهیتون
Zahra : سلام خانم هراتی عزیز، خسته نباشید
پدرم دم صبح خواب دیده ( البته گفت آفتاب زده بیرون وقتی بیدار شدم .) برادرم که خیلی وقت پیش فوت شده جنازش داخل یه تابوت هست و با کفن سفید تمیز پوشیده شده و چند مرد سفید پوش دارن اون رو حمل می کنن و یه زن جوان که لباس سرمه ای مرتب تنش بوده داشته کمکشون می کرده که قبر بکنن برای دفن و در این حین پدر و مادرم هم حضور داشتن که هرچه گریه و بی تابی کردن اونا نزاشتن که به جنازه برادرم نزدیک شن و پدر و مادرم فقط گریه و بی تابی از دستشون بر میومد ، از طرفی چن تا کلمن آب هم دور ور جنازه بوده که یکیش مال ما بوده و مادرم به پدرم گفته برو کلمن رو بیار و پدر رفته و هرکار کرده کلمن رو پیدا نکرده که یه مرد فامیل به پدر کلمن رو نشون می ده و پدر کلمن رو پیدا می کنه ، از طرفی اون افراد سفید پوش یه اسم جدید برا برادرم گذاشتن و گفتن چون امروز ۴ شنبه هست پس اسمش باید ۴ شنبه باشه در واقعیت اسم برادرم حشمت بود و روزی که پدر خواب رو دیده هم ۴ شنبه بوده .
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. روح برادرتان شاد. گناهان برادرتان پاک شده و کسی هست که برای برادرتان خیلی دعا کرده تا او در آرامش باشد ولی حالا، این خانم می خواهد زندگی جدیدی را شروع کند و دیگر به برادرتان فکر نکند. پدر و مادر شما همیشه نسبت به برادرتان دلتنگی می کنند و نمی توانند فوت او را بپذیرند و آرامش شان را حفظ کنند و با مرگ او کنار نمی آیند. عدد 4 در تعبیر به معنی داشتن ثبات و پایداری در انجام کارهای سخت مادی و دنیوی است، درست مثل ۴ گوشه ی زمین یا ۴ عنصری که زمین از آن ساخته شده(خاک، باد، آتش و آب). هم چنین بیانگر موضوعات مادی گرایانه است و اینکه چگونه چیزها را به سرانجام می رسانید. من شناختی از برادرتان ندارم که بدانم چند ساله بوده کارش چه بوده یا چطور اخلاقی داشته ولی اینکه این نام را روی او گذاشته اند، یا به این معنی است که او شخصیتی قوی و باثبات و سخت کوش و دست و دلباز داشته و یا به این معنی است که او برای خانواده تان، بسیار مهم و ارزشمند بوده و مثل همه چیزشان و همه ی آرزوهایشان محسوب می شده است. تشکر از همراهیتون