تعبیر خواب جواهر
اگر کسی در خواب دید گوهر قیمتی دارد، زنی زیبا خواهد گرفت و یا همسرش در زندگی وی با ارزش است. گم شدن جواهر، دلیل بر طلاق زن و فروشندگی جواهرات دلیل بر آن است که شخص دارای علم و دین و مال است و به مردم کمک می کند.
دیدن جواهر در خواب به معنی کسب ثروت و خوشی های فراوان نیز هست. اگر ببینید انگشتر جواهر نشانی به شما دادند به مقامی بالا خواهید رسید و لباس جواهر نشان، علامت خوشبختی در زندگی است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
alirezaee : سلام خانم هراتی وقت بخیر
ندین لطفا
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما خانواده ای آرام و دلسوز و مطیع دارید، حامی هم هستید و خبرهای خوشی به خانواده تان خواهید داد. پدر شما شور و شوقی زیاد، راحتی، خوشی، آرامش و سلامتی را در زندگی اش خواهد داشت. روح دختر عمویتان شاد، باید شما برای او خیرات بدهید و نسبت به او محبت کنید تا آرامش بیشتری را تجربه کند. شما مسئولیت پذیر، رازدار و متمول هستید و امنیت مالی زیادتری را هم تجربه خواهید کرد. از لحاظ عاطفی و مالی نگرانی نخواهید داشت، به موفقیت های زیادی در زندگی تان خواهید رسید. تحولی تازه پیش رویتان است که باید برآن غلبه کنید. باید سخت بکوشید تا موفق شوید و مانعی برایتان پیش نیاید. باید جسورانه و پررنگ عمل کنید و تمام حواستان فقط پی هدفتان باشد. خیلی سریع به سمت موفقیت صعود خواهید کرد. ارزش خودتان را می دانید و جاه طلبانه برای اهدافتان اقدام می کنید. تشکر از همراهیتون.
فائزه : من خواب دیدم یه جعبه پر از جواهرات خونمون داریم یکی از آشناهامون چشمش بد جور جواهراتو گرفته بود همین که قصد داشت جواهرات رو ورداره بره ،ایشون رو انداختم توی یکی از اتاق های خونه و در رو روش بستم .بعد از چند دقیقه برادر بزرگم از راه رسید در رو روش باز کرد،ک بره،با دیدن برادرم دیگه سمت جواهرات نرفت فقط گفت یه روزی هم که شده خودمو به در خونتون حلق اویز می کنم (دار میزنم).
فریبا هراتی
: سلام. فامیل شما احساس می کند که شما شخصیتتان بسیار با ارزش است و ظرفیت های شما برای رسیدن به موفقیت بالاست، از لحاظ روحی قوی هستید و دانشتان بالاست. او نمی تواند از ارزش شما در شرایط حاضر کم کند و چیزی به شما بگوید که شما کم و کوچک جلوه کنید. ولی سعی می کند که خودش را در زندگی به مقام بالاتری نسبت به شما بکشاند و جوری باشد که همه بگویند که او جایگاه بالاتری از زندگی در مقایسه با شما دارد. تشکر از همراهیتون.
Vahideh : سلام خانم هراتی عزیز
خواب میدیدم تو خیابونی هستم و همسرسابقم ایستاده بود جلوی کارخونه یا مدرسه‌ای که درش قرمز بود.خودش هم تیشرت قرمز تنش بود.انگار به من مسیج زده بود.میفهمیدم برای خودش مشغولیت درست کرده.سر در اونجا نوشته بود"به‌به"یا اینکه وقتی علی متوجه شد من اونجام به گوشیش و مسیجی که به من زده بود نگاهی کرد و گفت"به‌به"!بعد جایی بودیم که خونه ما بود.علی هم اومده بود.مادرم با لباس‌های مشکی رخت‌خواب رو مرتب کرد و بعدش انگار خواب بود.علی هم هی میخواست خودشو به من نزدیک کنه.هی با خنده میومد و خودشو نزدیک میکرد بهم.من جوابی نمیدادم.انگار اتفاقی در شرف وقوع بود.زلزله یا فعالیت آتشفشانی،چیزی...شرایط داشت تغییر میکرد.یه سری از طلاهام(یا کلش)تو کشو بود.گفتم اونا رو بردارم و باخودم ببرم بیرون!بعد توی جایی مثل کلیساهای قدیمی یا قلعه بودم.سقف خیلی بلند و دیوارهای سنگی.پشت میز بلندی بودم(از نظر طول)با یکی دو نفر دیگه.کارم جواهرات و کنترل اونا بود.جواهرات هم زیر دستم بود و بررسی میکردم.مقامم از ٢نفر دیگه بالاتر بود.یه مرد مسن که صوفی گونه هم بود(موی بلند و جوگندمی)اما دقیق،دورتر نشسته بود ولی نظارت داشت به ما.وسطای همین خواب هم میدیدم یه برگه دستمه که روش اسم٢تا دختر نوشته شده بود و پشت هر٢اسم تیک سبز بود.میدونستم هر٢برای ورود قبول شدن.(یکیشون دختری بود که سوم دبیرستان باهاش هم کلاس بودم و شاگرد اول کلاس بود،به اسم ساناز.یکی هم هم‌دانشگاهیم بود که اونم نمره‌هاش خوب بود.فکرکنم اونم اسمش ساناز بود)
ممنون بابت تعابیر دقیقت،
و ممنون که هستی عزیزم...
@}------
فریبا هراتی
: سلام عزیزم . او همان تفکرات و عادات قدیمی و همان شیوه های تغییر ناپذیر قدیمی اش را در انجام کارها دارد و می خواهد نشان دهد که چقدر مشتاق است که شما بدانید که او می تواند به شما " به به" ارائه کند :))))). او به شما فکر می کند و مادرتان از او کینه دارد و به او بدبین است. مادرتان سعی می کند رفاه شما را فراهم کند اما از اینکه شما چه احساسی در دل دارید بی خبر است. علی سعی می کند که احساسش را به شما ابراز کند و از این که از شما دور است عصبانیست. تکان های شدید اجتماعی یا موج شدیدی از استرس ها و ناراحتی ها محتمل هستند و شما نمی خواهید که از ارزش و اعتبارتان کم شود و استعدادها و تواناییهایتان به هدر برود. بنابر این سعی می کنید که امنیت خودتان را حفظ کنید. به اصول و قوانین قدیمی خانواده تان پایبند هستید چون می دانید که خانواده تان حامیان شما هستند. سعی می کنید که مسائل را درست و دقیق مورد قضاوت و ارزیابی قرار دهید. خردمندانه فکر می کنید و سعی می کنید که اصالت وجودی خودتان را حفظ کنید و از لحاظ خرد و دقت تان، بی مانند و کمیاب باشید تا سرتان کلاه نرود. تشکر از همراهیتون.
Vahideh : سلام بانو جان
میدیدم خونه قبلیمون هستم.چندنفری بودن.من دختری به دنیا آورده بودم!٣-۴ سالش بود.یجور خاص دوستش داشتم.بهش گفتم بیرون نرو.اما میدیدم که اون رفته بیرون.اول دست تو دست پدربزرگم(پدر مادرم که لباساش بود)بود،بعد اون‌طرف‌تر تنها با کنجکاوی به چند نفر نگاه میکرد!گفتم مثل خودم و بچگیم سِمجه و پای چیزی که می‌خواد هست:)))بعد رفتم یه جای خاص.که تو ارتفاع بود،دیوارا و محیط سفید بود.داخل بودم.رفته بودم یه سری چیزای ارزشمند خانوادگی یا فامیلی رو پس بگیرم!بعد٣تیکه جواهرات دیدم که یکیش نگینش ارغوانی بودو انتهاش اندازه نعلبکی خیلی بزرگ بود!٢تای دیگه عادی بودن.یکیش نگین بنفش روشن داشت.برداشتمشون.بیرون رفتنی خاله پدرم رو دیدم با لباس‌های سفید.داشت باهام صحبت میکرد.جواهرات رو برده بود اونجا!(ایشون با وجود دو فرزند در جوانی از همسرش جدا شده)
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. شما پاکی و معصومیت وجودتان را برای دیگران علنی کرده اید. هم سعی می کنید که خردمندانه رفتار کنید و هم کنجکاوید و می خواهید دنیا را کشف کنید. درک شما بالاتر از گذشته است و سعی می کنید که آرمانها و ایده آلهای خودتان را بر حسب استعدادها و توانایی های ذاتی تان بدست بیاورید و شروعی تازه داشته باشید. شما بسیار با ارزش و مهربان، با معنویت بالا، ملایم، دلربا و صمیمی هستید و درکتان بالاست. اما نکات برجسته تر شما این است که مهربان دلسوز باوفا و عادل هستید و ذاتا با پرستیژ و متمول هستید. خاله ی پدرتان شخصیتی با کرامت دارد و او نیز از لحاظ خیلی از خصلت های ذاتی مانند شماست. تشکر از همراهیتون.
مریم : سلام وقت به خیر
من خواب دیدم در حال رانندگی در خیابان هستم و ماشینی که راننده اش یک اقاست و قوطی اندازه قوطی کبریت دستش است نیز در حالیکه دستش از پنجره بیرون است در حال رانندگی است منم از روی شیطنت قوطی رو از دستش قاپیدم وقتی اومدم خونه قوطی رو باز کردم پر بود از سنگهای قیمتی الماس و فیروزه و من ناراحت از اینکه خدایا من چطوری میتونم صاحب اینها رو پیدا کنم و بهش برگردونم. تصور من این بود قوطی کبریت است و ظاهرش هم هیچ نقش و علامتی نداشت. ممنون میشم تعبیر بفرمایید
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما احساس محروم بودن می کنید ولی شانس به شما رو می آورد و به موفقیت های خیلی بزرگ خواهید رسید. شما خیلی سریع به سمت موفقیت صعود می کنید. تشکر از همراهیتون.
نرجس : سلام بانو هراتی عزیز. خواب دیدم خونمون یه حیاط پشتی داره که یه پنجره در دیوار کناری اش داشت که پنجره خونه همسایه بود. من از پنجره که نگاه میکردم خودم رو در اتاق میدیدم. یه یخچال یا فریزر در اتاق بود که یه کیف زنانه و یه سری خرت و پرت رویش قرار داشت. نمیدونم چطور شد که کیف آتش گرفت. احتمالا یخچال قبلش آتش گرفته بود. دستم رو دراز کردم و کیف رو از اتاق کشیدم بیرون و با یه حرکت آتش رو خاموش کردم و وسایل داخل کیف رو دراوردم . خود کیف رو فکر کنم بیرون توی حیاط جا گذاشتم و رفتم داخل اتاق خودمون. بین وسایل داخل کیف یک سری زیور آلات جواهر توجهم رو جلب کرد. چند تا انگشتر و گردن آویزهای ظریف که هر کدوم سنگ و نگین قیمتی متفاوتی داشتن. اولش نمیدونستم طلا یا نقره اند. به چشم امانت به وسایل نگاه میکردم که باید به دست صاحبش بدم.برادرم آمد و خواست به جواهرات دست بزنه که نذاشتم و گفتم اینا امانته. بعدش توجهم به یه کاغذ جلب شد و دیدم فاکتور جواهرات هست و نشون میداد اینا طلا هستن و فاکتور به اسم من بود و اسمم بارها پشت سر هم در فاکتور قید شده بود. من متعجب و کمی عصبی شدم که چرا به اسم من خریدن و با خودم گفتم پس همه این ها مال منه و دوباره به جواهرات نگاه کردم و دو تا سنگ آمیتیس بنفش روشن خیلی کوچیک هم دیدم که رکاب ساده ی طلا داشتن و هنوز نه انگشتر شده بودن و نه گردن آویز. متشکرم از زحماتتون.
فریبا هراتی
: سلام. شما رازها و یا خاطراتی را در ضمیر ناخودآگاهتان نسبت به همسایه و یا کسی ، مخفی می کنید و بعضی از جنبه های زندگی تان هست که نمی خواهید جلوی چشم دیگران باشدو آنها را نادیده می گیرید. شما ترجیح می دهید که تا زمانی که چیزی برایتان اتفاق نیافتاده و علنی نشده، آن را برای کسی مطرح نکنید. هیجان زیادی در وجود شما هست و ذهنتان دچار استرس و نگرانی شده. شما قابلیت ها و توانایی ها و استعدادهای زیادی دارید که می تواند منجر به موفقیت شما شود. شخصیت شما مهربان ولی سرکش است و هنوز به همه ی خواسته هایتان نرسیده اید. تشکر از همراهیتون.
Hoshang : سلام شهره هستم
خواب دیدم با برادرم و یه آقایی که شبیه امین حیایی هنرپیشه هست نشستیم و داریم عکسهای دوران کودکی منو نگاه می کنیم( من الان پنجاه ساله و برادرم ۶۰ ساله هست ولی در این خواب من 20 ساله و برادرم ۳۰ ساله هستیم) قراره با اون آقا ازدواج کنم هر سه تامون لباس مشکی و شیکی داریم من شال سیاه توری سرم هست و یک‌عینک آفتابی سیاه زدم. توی عکسها من و خواهر بزرگترم و مادر مرحومم و دوتا خواهرو برادر کوچکترم هستیم ( در واقع من یه برادر از خودم کوچکتر دارم) عکسها هم رنگی و هم سیاه و سفید هست دارم افراد عکس رو به اون آقا معرفی می کنم و با خوشحالی یاد ایام کودکی برام تداعی میشه در یک عکس سیاه و سفید که انگار در یه خیابان مشهد باشه ما چادر گل گلی سرمونه خواهرم موهای بلوند بلند داره و ما چون بچه ایم خوب بلد نیستم چادر سرمون باشه، بعد من چمدونم رو پر می کنم و طلا و جواهراتم رو برمیدارم یه گردنبند که نگین های صورتی و سورمه ای درشت داره و خیلی گرونه رو‌توی شلوار می پیچم‌لابلای لباس میذارم . انگار با هواپیما یا با کشتی به کشوری دیگه می خوایم بریم( من و اون آقا)به قسمت چک پاسپورت رسیده و پلیس به من می گه اون آقا رو‌می شناسم و می گه آیا میدونم اون چقدر حقوق می گیره؟ منم می گم آره پنج میلیون( ولی حقوق خودم ۱۲ میلیونه) پلیس تو سیستم مشخصات اونو میاره و می گه فقط دو میلیون حقوق می گیره. و اون مرد می گه دو میلیون حقوق داره و دریافتیش یک میلیونه. با خودم می گم یک میلیون خرج دوسه روزه، بعد پلیس به من می گه گردنبند داخل چمدون ۴۸۰ میلیون قیمتشه. ساعت ۴ از خواب بیدار میشم.
فریبا هراتی
: سلام. دوست خوبم کسی سعی می کند به شما نزدیک شده و از سادگی و اجتماعی بودن شما سو استفاده کند و سرتان را کلاه بگذارد. رفتار او ضد و نقیض است و برایتان نقش بازی می کند. شما بی خیالی می کنید و متوجه نیستید که شما همینطوری هم اوضاع به نفعتان است و دور دور شماست و به دستاوردهای مادی زیاد رسیده اید. شما سعی می کنید که تعهدتان را نسبت به کارها با عملکردتان نشان دهید و شخصیتی مجرب و موفق دارید ولی چرا اینقدر خوش خیالی می کنید؟ شاید با کسی زیادی احساس صمیمیت می کنید ولی این شخص برایتان نقشه دارد و فقط به خودش فکر می کند. تشکر از همراهیتون.
Gandom :
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. تشکر از توضیحات مفصل شما. خوابها معمولا هشداری هستند برای شما که در آینده آماده باشید. شاید کسی قرار است در زندگی تان پیدا شود که بخواهد شما را ترغیب کند که به دعا نویسان مراجعه کنید و خدای مهربان شما را دوست دارد و از قبل ذهنیت تان را آماده کرده. من صرفا تعبیر خوابتان را با توجه به توضیحات خودتان عرض کردم چون به شما گفته شده بود که سوره ی جن را بخوانید و انجام وظیفه کردم. قطعا شما زیبا و قابلیت های زیادی برای خوشبختی دارید. در پناه خدای بزرگ باشید.
Gandom : چون خواهش کرده بودم خوابم نمایش داده نشه، مجدد ارسال کردم،
لطفا مجدد نمایش داده نشه.
فریبا هراتی
: سلام. شما برای دفع شر شیطان و جنیان باید سوره ی جن را بخوانید و نه فقط به عربی بلکه به فارسی بخوانید تا خوب متوجه شوید که چه می گوید. خصوصا آیه 6 سوره جن می فرماید: یک عده از انسان ها و نوع بشر، به جای پناه بردن به خدا، به جن پناه می برند در صورتی که اجنه نمی توانند پناه آنها باشند. این آیه اثبات این مدعاست که این مزخرفاتی که دعا نویسان ادعا می کنند که می توانند با استفاده از موکلینی از جنیان، باعث شوند که انسانها به آرزوهایشان برسند، دروغی بیش نیست. فقط خداست که حاجات را روا می کند نه جنیان. کسی قرار است شما را بفریبد که به دعا نویسان رجوع کنید و به شما وعده ی کمک رسانی می دهند. به شما می گویند که سفید بختتان می کنند. دعانویسی به شما می گوید که می تواند تنهایی و ایزولگی شما را از بین ببرد و شما را از لحاظ احساسی تحریک می کند که عجولانه قضاوت کنید. شر و گناه را بصورت دود خاکستری در خوابتان دیده اید. به شما قول می دهند که با خواندن دعایی بخت و بالینی خوش و عشقی آتشین به شما بدهند. منظور از چهار و دو دهم قیراط این است که سعی می کنند با استفاده از جادو شما را به کمال برسانند. می خواهند تا شما را وادار کنند که به افکار باطل قدیمی رو بیاورید. می خواهند با شما از در دوستی و محبت وارد شوند و به قول معروف به شما در باغ سبز نشان دهند تا گولتان بزنند. دوست خوبم شما هرگز نباید باعث و بانی خراب شدن زندگی کسی شوید. با او مطلقا تماس نداشته باشید و صبر کنید تا خداوند برای شما گشایش کار پیدا کند. در ادامه از شما خواهش می کنم که با دقت باین مسئله دقت کنید تا بدانید که اینهایی که می گویند جادو در قرآن هم آمده است، شما بدانید که دقیقا چه آمده و گول حرف مردم را نخورید: در قرآن در سوره بقره آیه 102 آمده که (عده ای از بنی اسرائیل از دو فرشته که در بابل نازل شده بودند، به اسم هاروت و ماروت که دعاهایی می آموختند، که بین زن و شوهران جدایی می انداخت، و جدایی نمی انداخت مگر آنکه خدا می خواست!! ) و این به این معنی است که حتی اگر جنیان بخواهند کاری کنند، موفق نمی شوند مگر اینکه خدا بخواهد! حالا جای سوال است که مگر خدا می خواهد؟ مگر خدا دوست دارد که کسی بد بخت شود؟ حقیقت این است که اگر جنیان به خودی خود می توانستند به انسان ها آسیب برسانند، احدی بر پشت زمین باقی نمی ماند زیرا شیطان از بدو خلقت انسان با او دشمنی داشت!! خداوند انسان ها را دوست دارد و عاشق آنان است زیرا از روح خود در بدن انسان دمید.((( تنها کسانی اسیر جادو جنبل می شوند و آسیب می بینند، که معتقد هسنند که قدرت شیاطین از قدرت خداوند بیشتر است. معتقد هستند که خداوند مهربان نیست و حامی بنده های خود نیست. معتقد هستند که خدا نمی بیند و نمی شنود و آنان را رها کرده تا شیاطین و اجنه بتوانند آنان را اذیت کنند.))) (((خداوند به واسطه جن ها، باور انسانها را نسبت به قدرت خودش آزمایش می کند. تا بفهمد که چه کسانی به او توکل می کنند و چه کسانی به اجنه!! این باور منفی انسانها، انرژی منفی دشمنانشان و اجنه را جذب کرده و آنان را آسیب پذیر و مغلوب می کند.))) اگر شما به خدای بزرگ و ارحم الراحمین ایمان داشته باشید و مطمئن باشید که عشق او شامل حال بندگانش است، هرگز آسیبی از هیچ جنی نخواهید دید. برای کارهایتان هم مطلقا از این دعا نویسان کمک نگیرید. تشکر از همراهیتون.
termeh : سلام خانم هراتی عزیز. خواب دیدم در یک جواهرفروشی بودم و با خودم چندتا جواهر برده بودم که بفروشم. نمیدونم جنس جواهرات چی بود. تعدادی از جواهرات رو به صاحب جواهرفروشی دادم و اون هم در حال بررسی قیمتشون بود. تعدادی از جواهرات هم پیش خودم بود که داشتم بهشون نگاه می کردم یه گوشواره بود که خیلی زیبا و ظریف بود و دلم نمیومد بفروشمش و یه گوشواره هم بود که یه سنگ خیلی خیلی بزرگ (سنگش تقریبا اندازه کف دستم بود و رنگش بین سبز و آبی بود) که اون سنگ هم نمیدونم جنسش چی بود در اون به کار رفته بود با خودم گفتم این برای گوشهام خیلی سنگینه و این رو هم با بقیه می فروشم.
فریبا هراتی
: سلام. شما شخصیتی موفق و ارزشمند دارید و تجارب زیادی دارید که قیمتی هستند. این تجاربتان را در بعضی شرایط با دیگران مطرح می کنید و از نصایح و شخصیت شما استقبال می کنند و سعی می کنند مثل شما مثبت اندیش و خردمند و آرام و از خود گذشته باشند. شما نصایح خوبی به دیگران خواهید کرد و حتی نصیحتی به کسی می کنید که اجرای آن برای خودتان هم سخت است. تشکر از همراهیتون.