تعبیر خواب جوجه
دیدن جوجه در خواب، نشانه شادی و نعمت و برکت است. اگر ببینید کسی جوجه به شما داد، از جانب او به شما خیر و محبت یا خدمتی می رسد. اگر ببینید جوجه شما را کلاغ یا گربه گرفت، خبری از ضرر و زیان به شما می رسد. جوجه بیمار، نشانه بیماری و جوجه ای که به خانه همسایه برود، نشانه فرزند نافرمان است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
roksana : سلام .خانم هراتی عزیز خوب هستید ؟.شوهرم دم صبح خواب دیده که توی خونمون چنتا جوجه که دون میخورن و یه مار کوچیکه آبی رنگ هم هست .تشکر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما شاهد تحولی تازه و مثبت در زندگی تان خواهید بود. تحولاتی که شاید هنوز خیلی برایتان به نظر مهم نباشند. اما در دراز مدت، تاثیری مثبت در زندگی شما خواهند گذاشت. به ثروت و سرمایه ای می رسید که تلاش می کنید آن را افزایش دهید و آرامش و شفا، دانش و خرد بیشتری را در زندگی تان تجربه خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
فرخ : سلام سرکار خانم هراتی لطفا توضیحات نمایش داده نشود
فریبا هراتی
: سلام. شما عزمتان را جزم می کنید که به دستاوردهای مالی خوبی در زندگی تان برسید و موقعیتی پیش می آید که امکانات مالی تان کمی بهتر شود. به همین جهت تلاش مضاعفی انجام می دهید که مرفه تر بتوانید زندگی کنید. تشکر از همراهیتون.
حمیده : سلام استاد عزیزم من در اداره بزرگی کار میکنم و منتظر هستم پست مهمی به من بدن صبح خواب دیدم از طرف رئیس اصلی اداره کارهای مهمی بهم ارجاع میشه و با رئیس مستقیم خودم که خانم هست همسایه هستم و خیلی خودمونی هستم مثلا ایشون به من گفت برم پیشش و با هم دراز کشیدیم و صحبت کردیم .جریانات زیادی اتفاق افتاد مثلا رفتم بالای پشت بام و از لبه بالای ساختمان با ترس و لرز سعی کردم از محکم بودن چند تا چنگک خاطرجمع بشم .روزها میرفتم جاهای مختلف و گاهی خواهر بزرگترم همراهم بود(من۵۰ساله هستم و ایشون۵۴) ولی در خواب محیط اجتماعی ما مثل ایران نبود نکته مهم اینکه همیشه دوتا جوجه توسبد همراهم بودن و آخرین بار تو خواب پارچه را از روشن برداشتم دیدم سرحال و خیس هستن گفتم خوبه مامانم بهشون آب و غذا دادن(مامانم فوت کردند) و بردمشون تو آفتاب تا گرم بشن لطفا تعبیر بفرمایید.
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. شما سعی می کنید که افکار و ایده های رئیستان را بهتر درک کنید. موقعیتی هست که شما برای رسیدن به مقام بالاتر، ممکن است مجبور شوید ریسک کنید و خدای نکرده با خطر سقوط و شکست در کارتان مواجه شوید. پس سعی می کنید که به راه های مختلفی که می تواند دستاویزی برای شما باشد و از شکست شما در کارتان جلوگیری کند، متوسل شوید. شما احساس می کنید که زندگی تان دچار هرج و مرج شده و درک درستی از اینکه چطور می توانید چشم انداز تازه ای در زندگی تان ایجاد کنید که خطری برای شما نداشته باشد؛ ندارید. شما اهداف پاک و خالصانه ای دارید و مثبت اندیش و احساساتی هستید. دعاهای خیر مادرتان پشت سر شماست تا در کارتان به موفقیت برسید ( روحشان شاد). شما به خدای بزرگ توکل می کنید و با وضوح و شفافیت کامل کار می کنید تا هیچ جای شک و شبهه ای نباشد. تشکر از همراهیتون
کیانا : باعرض سلام و وقت بخیر،
من به یه فردی علاقمندم و ایشون هم نسبت به من بودن ولی سوتفاهمی که من داشتم باعث شد از هم دور شیم.
توی خواب دیدم اونا یه اردک دارن که سال پیش که نامزد نبودیم تخم کرده بود و جوجه اردک های رنگی قشنگ داشت و تو بالشت های رنگی مخصوص نگرشون میداشتن
جاشون جلوی کوچه ما رو آسفالت زمین بود.
بعد ها حس کردم تعدادشون ۸ تا بوده ولی به چشم همون دو سه تا میومدن.
خواهر کوچیکش بهشون میرسید
امسال هم با نامزد شدن ما،جوجه ها از تخم درومدن و ۴ تا جوجه اردک زرد که قرار بود هرکدوم با بزرگ شدن به رنگای صورتی و سبز و خردلی و قرمز دربیان.
اردک مادر هم به همون اندازه زیبا و بی نقص بود
رنگ پرهای مادر هم کنار هر بچش به همون رنگای متفاوت تغییر میکرد و اردک مادر لباس های فاخری به رنگ اون هر چهار رنگ داشت.
اردک و جوجه هاشو از جلوی کوچه آوردن داخل خونمون.هردو خوشحال بودیم،الان دیگه خونه ی اردک های اون،خونه ما بود.من آرزو میکردم که ایکاش سال بعد این موقع باهم ازدواج کرده باشیم.همه تو خونه ما بودن اون رفته بود دوش بگیره و جوجه اردک ها رفته بودن روی تاقچه و قرار بود برای اولین بار بپرن پایین و قدرت و سلامتی نشون بدن، سه تاش پریدن و چهارمی میترسید بعد که پرید دستمو گرفتم زیرش که اگه افتاد طوریش نشه ولی بعد دستمو کشیدم و گفتم باید قوی باشه و روپای خودش وایسه و اونم فرود اومد و طوریش نشد.روزهای بعد من انگار بیرون بودم و کار داشتم برف زیادی باریده بود و خونه قبلی خالی اردک که جلوی کوچمون بود برف نشسته بود و با خودم گفتم چه خوب که ما زودتر نامزد کردیم و اردک رو به خونه بردیم وگرنه الان تو این شرایط بودن،
رفتم داخل خونه مهمون داشتیم
خواهر بزرگترم خونه بود و به اردکا میرسید و میگفت بزرگ تر شدن.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. قبل از تعبیر خوابتان از شما استدعا می کنم هرگز خطوط خوابتان را نصفه نیمه ننویسید و مثل 5 خط آخر خوابتان همه خطوط را کامل و پشت سر هم بنویسید چون وقتی که طول خواب زیاد شود من قادر نخواهم بود هنگام پاسخ به شما در باکس تعبیر، همه ی خوابتان را یکجا مشاهده کنم. تعبیر خوابتان این است که او روحی آزاد، انعطاف پذیر، مهربان و فداکار دارد و بخاطر شما با محدودیت ها و شرایط بغرنج کنار آمده است در حالی که می توانست زندگی خیلی راحتی داشته باشد. او خیلی موفق تر از آنچه که شما تصورش را داشته اید، قادر به زندگی بوده و از وجود شما احساس خوشبختی زیادی می کرده است. خانواده ی او همه مثل خودش مهربان و لطیف و فداکار هستند.انشالله شما با هم آشتی خواهید کرد و او نگرانی هایش را شسته و شروعی تازه خواهد داشت. شما می دانید که هرگز بدون او نمی توانید این گرمی و محبت را حس کنید و احساسات سرد و رفتار بی احساس مردم شما را ناراحت می کند پس از اینکه نسبت به هم احساس تعهد کنید، سود خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
ماهی : سلام خانم هراتی عزیز
صبح ۴ صفر خواب دیدم با خانواده م داشتیم با پای پیاده از یه جاده میرفتیم اهواز.کنار جاده مثل یه کانال آب بزرگ بود که چندتا کانال کوچک آب بهش میریختن.یه مرد راهنما داشت برامون کانال ها رو توضیح میداد، به یه جا رسیدیم که آب داشت از یه شیبی بالا میرفت.مامانم خواست دستی به آب بزنه،گفتم مامان فشار آب خیلی زیاده، گفت وقتی سربالا میره فشارش کم میشه.بعد یه مشت آب برداشت و به جای اینکه به صورتش بزنه زد پشت سرش.بعد دیدم یه جوجه رنگی تو مشتم گرفتم.از حالت کرکی دراومده بود و یه ذره بزرگتر بود.هی با پا انگشت های منو هُل میداد که از دستم فرار کنه.قرار بود تو راه بدمش به یه خانواده.رسیدم به خونه شون.از پله ها رفتم بالا.از این راه پله مربعی ها بود.من یه سمت مربع بودم، یه دختر حدودا ۱۲ ساله هم یه سمت دیگه.بین مونم راه پله بود.اومدم جوجه رو بهش بدم یهو جوجه با شتاب از دستم پرید و از پله ها افتاد پایین، بین راه بالش گیر کرد به نرده و کنده شد.من اوردمش بالا دوباره بالش رو با یه چیزی مث گیره بهش وصل کردم و دادم به اون خانواده که همون دختر و پدرش بود و خیلی فقیر بودن.چادر نمازمم بدون اینکه حرفی بزنم براشون گذاشتم.داشتم میومدم بیرون کفشامو بپوشم دیدم مامانم چادر نمازمو از تو خونه شون برداشته و داره میاره.گفتم شاید چون چادرمو سر کردم و کثیف شده مامانم نذاشت اونجا بمونه.جوجه م اینبار اصرار داشت دنبالم بیاد ولی بهش گفتم باید بمونی اینجا.اونم رفت رو یه بلندی و خوابید.
توضیحات اینکه عشقم که ازش بی خبرم متولد شهرهای جنوبی کشور نزدیک اهواز بوده.نمیدونم تاثیری در تعبیر داره یا نه.ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. شما سعی می کنید که تدریجا و به آهستگی به سمت اهدافتان به پیش بروید. با موانع و مشکلاتی در زندگی تان مواجه شده اید و استرس زیادی را تحمل کرده اید. اما مثبت اندیش و خوش بین هستید که به آرامش و صلح ذهنی برسید. مادرتان برای رسیدن به موفقیت، بسیار امیدوار است که دیگر شکست نخورد. شما هدف و پروژه ای در دست دارید و سعی می کنید که زندگی تان را متحول کرده به فاز و مرحله ی تازه ای از زندگی تان بروید. می خواهید زندگی تان به ثبات و استحکام بیشتری برسد. شاید یکبار در تلاشی که برای رسیدن به موفقیت می کنید، شکست بخورید ولی دوباره برای رسیدن به خواسته تان سعی می کنید. عشق شما شاید از نظر مالی با مشکلاتی مواجه است که نمی تواند به شما توجه کافی داشته باشد. مادر شما نمی خواهد که شما مرتب به او فکر کنید و تمایل دارد که شما بختتان را با کسی دیگر امتحان کنید. احتمالا شما از فکر عشقتان منصرف خواهید شد. تشکر از همراهیتون.
ماهی : سلام خانم هراتی عزیز
امروز بعد از اذان صبح خواب دیدم دوتا جوجه رنگی داشتم که پاهاشون از طلا بود و یه بچه گربه.گذاشتمشون داخل کارتن بالای کمد که بخوابن.یهو کارتن داشت میفتاد پشت کمد.من از یه نردبان سست رفتم بالا که نجاتشون بدم دیدم یه گربه بالغ بالای کمده تا منو دید از پنجره فرار کرد.بالای کمد پر جوجه بود.اول یکی از جوجه های خودمو پیدا کردم،اون جوجه ها رو هم که اون بالا بودن میریختم پایین که بعدا مراقبشون باشم ولی جوجه دوم خودم که خیلی دوسش داشتم آخرین جوجه ای بود که پیدا کردم.قبل از جوجه خودم بالا کمد یه جوجه نابینا و یه جوجه شَل هم پیدا کردم.
لطف میکنید تعبیر کنید
فریبا هراتی
: سلام. شما آرزوها و آرمانهایی برای رسیدن به موفقیت داشته اید که راجع به آن شاید با کسی صحبت نکرده اید و در زمان های گذشته این آرزوها را در خاطرتان نگه داشته اید. اما الان که بالغ و بزرگ شده اید، هنوز چشمتان دنبال همان آرزوهاست ولی خردمندتر از گذشته شده اید. شما قبلا بینش کافی نسبت به یک سری مسائل نداشتید و توانایی و استقلال عمل شما هم ضعیف بوده؛ اما سعی می کنید که بخشی از آرزوهایتان را که شدنی و قابل اجرا هستند را اجرایی کنید. تشکر از همراهیتون
Kaver : سلام خانم هراتی عزیز
حدود یک ساعت پیش خواب دیدم که چندتا جوجه دارم فک کنم 3تا بودن جوجه های فوقالعاده زرنگ بودن انگاری جوجه یه پرنده شکاری بودن داخل یه خونه بودیم که یه خانمی چندتای دیگه جوجه اورده بود بفروشه منم با جوجه هام رفتم دیدم جوجه هام دارن تلاش میکنن از دستم فرار کنن وبا جوجه های دیگه قاطی بشن منم اونا رو محکم گذاشتم زیر بغلم وگفتم هنوز به من وخونه عادت نکردن که یه جوجه دیگه نظرم جلب کرد که فوق العاده سریع وزرنگ بود انگاری جوجه یه پرنده شکاری بود می خواستم اونم بخرم گفتم جوجه ها هنوز عادت نکردن با طناب پاهاشون می بندم تا به خونه عادت کنن خواستم جوجه هام نشون اون خانم بدم دیدم سر جوجه هام جدا شده و نمی دونم دقیقا حسم بگم فقط داشتم میگفتم این کار کی بود همون زنه که جوجه اورده بود واسه فروش در کمال پرویی گفت کار منه اونا بهم گفتن سرشون جدا کن منم جدا کردم وسرشاسون انداخت کناربدن جوجه هام همینطوری که داشتم با بهت نگاهمیکردم یکی از معلمای دوران ابتدایم گفت تکالیفتو نوشتی من که دارم می نویسم ومن رفتم بنویسم که دیدم یه خورده داخل این درس ضعیفم
در واقعیت مدتی رفتم کلاس زبان منظورش همین کلاس زبانم بود
ممنون از تعابیر خوبتون وببخشید طولانی شد
فریبا هراتی
: سلام. شما اهدافی در دست دارید ولی هنوز آماده نیستید که توانایی هایتان را اثبات کنید و اگر بخواهید از شاخه ای به شاخه ای بپرید، و علایق مختلفی نسبت به کارهای مختلف از خودتان بروز دهید در عملی کردن همه شان شکست خواهید خورد. شما باید به یک هدف بچسبید، آن را پرورش دهید و خودتان را قوی کنید. الان هدف شما یاد گرفتن زبان است، پس اول این را تکمیل کنید. تشکر از همراهیتون.
Shiva : سلام مجردم خواب دیدم منو خواهر کوچکترم(مجرد) تو اتاق پذیرایی ایستاده بودیم هر کدوم کاری انجام میدادیم(نمیدونم چکار)بعد از پشت سرم صدایی شنیدم برگشتم دیدم ی کارتن مقوایی بزرگ ک روی چیزبلندی بود واز زمین فاصله داش از اونجا صدا میاد رفتم نزدیک دیدم چن تا تخم کوچک دارن سر جاشون تکون تکون میخورن بعد کمی جوجه گنجشک از یکی از تخما آمد بیرون دومی هم از تخمش اومد بیرون سومین جوجه هم بلافاصله تخمشو شکوند وآمد بیرون این سه جوجه گنجشکو ک دیدم با خوشحالی وذوق رفتم پبش خواهرم گفتم تو این کارتن تخم گنجشکه؟گف آره گفتم بیا ببین جوجه ها از تخم اومدن بیرون!خواهرم اصلا ذوق نکرد!من برگشتم پیش کارتن دیدم چن تا تخم گنجشک دیگه هم هست ویک تخم پرنده ی دیگه ک بزرگتره ومعلومه ک تخم گنجشک نیس با دیدن جوجه های از تخم در آمده دیگه یقین پیدا کردم ک همه ی این تخمها جوجه میشن واز تخم میان بیرون ولی قبلش میگفتم یاخراب شدن یا هنوز زرده وسفیده هستن وجوجه نمیشن برا همین با دیدنشون خیلی خوشحال شدم.نکته ی جالب اینه ک جوجه ها از همون اول ک از تخم اومدن بیرون مثل ی گنجشک بالغ کاملا پر داشتن روی دو پا مسلط وقوی ایستاده بودن چشمهاشونو کاملا باز کرده وبه اطراف نگاه میکردن ولی چثه شون اندازه ی جوجه بود چن بار هم جیک جیک کردن یکیشون ک به من نزدیکتر و تپل تر از اون دوتا بود پرهای تیره تری داش(مثل گنجشک نر بالغ)تو دلم گفتم این نرِبعد جیک جیک ک کرد صدای کلفت ومردونه ای داش با صدای بلند وبا لبخند گفتم نازی خیلی واضحه ک این گنجشکِ نرِ.فکر کنم اون دوتا ماده بودن پرهای روشنتری نسبت به این داشتن.تشکرسلام ببخشید یادم رفت بنویسم جوجه ها با وجودی ک تازه سر از تخم درآمده بودن ولی خیلی سرحال وبا انرژی بودن بخصوص گنجشک تپلی ک گفتم خیلی واضحه ک این گنجشک نر هست و من میخواستم برم برا همشون برنج خام بیارم ک بخورن در ضمن کارتن جوجه ها تو همون اتاق پذیرایی بود و وقتی به خواهرم گفتم جوجه ها از تخم درآمدن فقط نگام کرد نه عکس العملی نشون داد و نه خوشحال شد تشکر
فریبا هراتی
: سلام. شما به دستاوردهای مالی خوبی در زندگی تان می رسید؛ یا به اهدافتان خواهید رسید و ایده هایی که در سر دارید به ثمر می رسند. شما شخصیتی با کرامت و پاک و بی آزار دارید و می دانید که انشالله آرزوهایتان برآورده می شوند. هر چند که قبلا امید زیادی برای رسیدن به خواسته هایتان نداشتید. اگر برادر دارید شاید خوابتان به موفقیت های او هم اشاره داشته باشد. در غیر اینصورت جوجه ی نر خوابتان به احتمال قوی به هدف شما در باره ی عشقتان مربوط است. خواهر شما یا آرزوهای مشابه شما را ندارد و یا باورش نمی شود که بتوانید به همه ی خواسته هایتان برسید. انشالله خبرهای خوشی در راه دارید. تشکر از همراهیتون.
Shiva : با سلام و ادب مجدد . لطفا توضیحات نمایش داده نشود
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. بنا بر توضیحات امروز شما، مادر بزرگ بچه ها به آنان فکر می کند و هر چند که با آنان در رفت و آمد نیست ولی نوه هایش را دوست دارد و دلتنگ آنان است. تشکر از همراهیتون.
Shiva : با عرض سلام و ادب . روز ادینه تون بخیر
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. تشکر. شما روحیه ی تازه ای پیدا می کنید و می خواهید شناخت بیشتری از افراد خانواده تان و روحیاتشان بدست بیاورید یا تحولاتی تازه در زندگی تان در جریان است که می خواهید درک درستی از آن داشته باشید. روح پدر شوهرتان شاد. او آدم خوبی بوده و روحش آزاد و زنده است و در کنار خانواده تان در تعامل است. جاری شما به دلائلی عصبانیست و خودش را در مقابل نقش و وظائفی که به او سپرده شده، کوچک و ضعیف احساس می کند ولی سعی می کند که حفظ ظاهر کند و شاد به نظر برسد ولی نسبت به شما احساس خوبی ندارد. اما مادر شوهرتان همه ی فرزندانش را مثل همان موقع هایی که بچه بودند، حساب می کند و به خاطرات و دلبستگی های گذشته اش هنوز هم علاقمند و پایبند است و ایشان انشالله آینده ی روشنی دارند. شما هم عمرتان طولانیست. خواب شما 1279 کاراکتر و 2 حق خواب است. تشکر از همراهیتون.