کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب جگر

اگر کسی در خواب دید جگر گوسفند یا گاو را پخته و می خورد، انسانی است که از تجربه خود در کارها استفاده می کند و اگر جگر را خام می خورد، از خوردن مال حرام پروایی ندارد. اگر کسی به او جگر حیوان حلال گوشت داد، از آن شخص سود می برد و اگر از کسی جگر حیوان حرام گوشت گرفت، به او ضرر می رسد. اگر کسی خواب دید که جگری را پنهان می کند، مالی را از دید دیگران پنهان می کند. پیدا کردن جگر پیدا کردن گنج است.

محمد ابن سیرین می گوید: جگر در خواب، مال پنهان است. اگر ببیند جگر مردم است، دلیل که مال پنهان کرده بیابد و هزینه نماید. اگر ببیند مقدار زیادی جگر خام یا پخته یا بریان کرده دارد، گنج بیابد. جگر گاو و گوسفند هم، دلیل بر مال و نعمت است.

بعضی از معبران می گویند: جگر در خواب دیدن، دلیل بر فرزند است.

    امام صادق (ع) می فرماید: دیدن جگر در خواب، بر سه وجه است:
  1. فرزند و مال،
  2. دوستی که به جای فرزند است،
  3. علم.
  4. اگر ببیند که از خانه او جگر بیرون می کردند، یا آتش جگرها را می سوخت، دلیل است پادشاه یا حاکم، گنج و مال او را بگیرد. اگر این خواب را عالمی ببیند، دلیل که علم ها را جمله فراموش نماید.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

58 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

دانیال سپهر

دانیال سپهر : سلام خسته نباشید
.خواب دیدم که نمیدونم یه نفر بود یا یه صدایی میگفت که بچه هات رو بردار و از این شهر برو من هم دوتا بچه هام که یکیشون پسر ۸ ساله هست ویکی دیگشون دختر ۱۶ ساله ولی توخواب دخترم کوچکتر از سنش بود انگار همسن پسرم بود رو برداشتم و باهم دیگه پشت یک وانت بار سوار شدیم و میخواستیم حرکت کنیم که یه نفر که اصلا ندیدمش سه تا سیخ جگر نیم پز شده داد دستم و بعد ماشین حرکت کرد و نمیدونم که به کجا میخواستم برم. راننده رو هم ندیدم و شوهرم هم همراهم نبود.با تشکر

پاسخ
لینک۲۵ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۰۱:۳۶:۱۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما نسبت به بهبود شرایط زندگی تان بدبین هستید و می خواهید که زندگی تان را عوض کنید ولی هیچ منطقی پشت افکار شما نیست و این دو دل بودن شما برای این که شرایط زندگی تان را عوض کنید، بر اساس افکار خردمندانه و عاقلانه ی شما نیست. دختر شما هم مثل خودتان درست فکر نمی کند و افکارش از روی عقلانیت نیست و مرتکب اشتباه می شود. شما می خواهید روش یا شرایط زندگی تان را عوض کنید و جگر نیمه پز به عدم صحت رفتار شما اشاره می کند. شما نمی دانید که عاقبت کارتان به کجا می کشد و از کسی تبعیت و پیروی می کنید که اصلا مبنای محکمی برای حرفهای خودش ندارد. نفس اماره ی شما به شما نهیب می زند که اشتباه کنید!!! مراقب باشید که زندگی تان را به بازی نگیرید. اختلاف شما با شوهرتان نباید باعث شود که زندگی خودتان و بچه هایتان را تحت تاثیر رفتار اشتباه، به خطر بیاندازید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۵ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۰۱:۱۶
Farid

Farid : با سلام خواب دیدم شخصی که قبلا خواستگارم یود در جایی هطتم و او داشت جگر کباب میکرد و به من هم تعارف کرد ممنون میشم تعبیرشو بهم بگید.

پاسخ
لینک۱۱ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۶:۲۹:۱۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خواستگار شما می خواهد که شما هم تجربه ای مانند او کسب کنید و پخته و مجرب شوید. اگر دل او را سوزانده اید و به او پاسخ رد داده اید، او می خواهد که شما هم مثل او دلتان بسوزد. برای دفع شر صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۱ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۳۸:۴۷
فرزان

فرزان : با سلام من خواب دیدم که دریک اپارتمان بزرگم و سوار اسانسور بزرگی شدیم(من و خونوادده دست همدیگر وگرفته بودیم)اول ماسوار شدیم وبعد بقیه ،احساس میکردیم که سقوط میکنه وما از اسانسوربیرون اومدیم و بیرون از اسانسور یکم از ساختمان ریزش کرده بود و یه خانم به پسرش میگفت بیامن کمکت میکنم مثل اینکه یه کارخلاف کرده بود(من توی خواب صدای امبولانس میشنیدم مثل اینکه تصادف شده باشه)و بعد من و یکی دیگه بابام و بابابزرگم وصدا میکردم (پدربزرگم فوت کردن)وصدایی شنیدم که گفت ما اینجاییم من به همراه دوتا بچه راه افتادم ومن دستشون وگرفتم و در شونه خاکی جاده برخلاف حرکت ماشینها حرکت کردم(یه بچه آشنا دیگه را دیدم که تنها سوار یه وسیله هست و برخلاف ماشینها حرکت میکنه ومن بهش میگفتم که بیا اینجا)و وبعد خودم وخونواده ام ودیدم که سر سفره نشستیم وجگر خام (تقریبا زیاد بود)با نان میخوریم(من پیاز وسرخ کردم و جگرها را ریحتم توش)ولی احساس بدی نداشتیم و رنگ جگرها بیشتر رنگ گوشت بود.با تشکر از شما

پاسخ
لینک۱۷ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۰۸:۲۶:۰۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما از نظر مالی متمول هستید و می خواهید زندگی تان را متحول کنید. شما نگران هستید که شرایط امروز برایتان پایدار نباشد. شما دیدتان را نسبت به اهداف و جاه طلبی هایتان از دست می دهید و می دانید که شرایط ناپایداری در راه است و شاید اهداف مالی تان در حال شکست خوردن باشد و نتوانید به خواسته هایتان برسید. فعالیت های سبک سرانه و بی ملاحظه ی عده ای که مرتکب گناه و خطایی شده اند باعث می شود که شرایط به کل عوض شود و شما مجبور شوید خلاف جهت جریان فکری امروزتان زندگی کنید. شما می خواهید که بسیار خردمندانه رفتار کنید وو به شدت نگران آینده هستید. شما از سرمایه هایی که قبلا استفاده کرده اید استفاده می کنید و هر چند که این سرمایه ها زیاد هستند ولی در خرج کردنشان عاقلانه و مدبرانه رفتار نمی کنید. احساسات سرد و ترسها و نگرانی های شما از اینکه مردم نتوانند شما را درک کنند باعث می شود که بین شما و عده ای فاصله بیافتد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۷ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۲۰:۰۴:۲۳
Maryam

Maryam : «« لطفا این کامنت نمایش داده نشود »»

پاسخ
لینک۱۲ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۵۲:۰۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : دوست خوبم همیشه صحبت های شما پیش من محفوظ است. من هم مثل همه ی انسانها خواب می بینم و یکبار نیمه شب خواب کسی را دیدم که در همان لحظه یاد شما افتادم و می دانستم که کسی که می بینم همان استادی است که از او تعریف می کنید. همان روز به ذهنم رسید که برایتان تعریف کنم که من ایشان را دیدم و تا جایی که در خاطرم هست من چیزی از ایشان نمی خواستم ولی او به عنوان یک دوست مشترک خودش را معرفی کرد. امروز در سایت کسی کامنت گذاشته بود که مثلا به جای مهنا ، محسا بود یا چیزی شبیه به این و چون خواسته بود کامنتش حذف شود، الان در خاطرم نیست که چه کسی بود. با شما اشتباه گرفتم چون تا الان نزدیک 100 نفر خواب فرستاده اند. متاسفم اگر با بیان این مسئله فکرتان ناراحت شد.

پاسخ
لینک۱۲ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۵۸:۲۸
Maryam

Maryam : سلام، بگمانم اشتباهی شده، من بخاطر ندارم خوابی با مضمون "گلدان" ارسال کرده باشم، و در ضمن، اخیرا کامنتی خدمت شما نفرستاده‌ام که بابت نحوۀ تعبیر شما اعتراض کرده باشم!! در واقع این تعبیر امروز، مجهولات ذهن من را چندبرابر کرد! شما دوست من را می‌شناسید؟؟؟!!!
احتمال هست شما خواب بنده را با خواب کاربر دیگری اشتباه گرفته باشید؟
بابت این کامنت فوری پوزش می‌طلبم، ولی واقعا سردرگم و حیرتزده شدم!

پاسخ
لینک۱۲ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۴۰:۳۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : بله عزیزم به علت ازدیاد کار و تعداد کاربران شما را با کسی اشتباه گرفتم و از این بابت پوزش می طلبم. اگر منظورتان از دوستتان همان آقایی هست که بسیار خردمند و استاد و معلم معنوی شما محسوب می شوند و الان فوت شده اند بله یکبار خوابشان را دیدم. جگر در خواب به مادیات اشاره می کند. و بنده از جایی که در پاسخ شما را با دیگری اشتباه گرفته ام، پاسخ را ویرایش می کنم. باقی تعبیر مانند قبل است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۲ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۰۳:۴۸
محیا

محیا : سلام و عرض ادب! ضمن قبولی‌ طاعاتتون! یک شب قدر رو سعادت داشتم بیادتون باشم بانو جان! امید که اجابت افتد!
خواب می‌دیدم مقداری جگر گوسفند تازه رو پا پیاز سرخ کردم و آماده خوردن هست، ممنون می‌شم تعبیر بفرمائید!

پاسخ
لینک۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۱۸:۱۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. برای دعای خیر شما کمال تشکر را دارم. شما آگاه تر، پخته تر و مجرب تر از همیشه شده اید و به ثروت و گشایش امور مالی هم خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۸:۰۶:۵۸
maryam

maryam : سلام. من با دوسپسرم مدتی هست که تموم کردم. خواب دیدم که بهم پیغام داده که چرا رابطه ما تمومه و از این جور حرفا من خوندم. ولی جوابی ندادم بهش. چون پزشک هست تو خوابم هم روی یک کشتی پزشک بود و یه لباس فرم سفید پوشیده بود وقتی از سر کارش برگشت منو دید و یه سینی پر از جگر و دل گاو کباب شده دستش بود و گفت اینارو برای تو آوردم من گفتم نمیخوام اما خیلی اصرار کرد که برای تو آوردم بگیر بخور و نمیخوام که رابطمون تموم شه. من احساس کردم که پیغامی که قبلا داده از ته دل نبوده منم ازش گرفتم سینی رو و داشتم یه تیکه ازش رو میکندم.صحنه بعدی که دیدم قبل عروسی دوست خواهرم بود و خانواده ما و دوسپسرم به همراه مادرش برای کمک کردن بهشون که وسایل بچینن تو خونه عروس و داماد و آون خونه جنوب ایران کنار دریا بود،رفته بودیم. که توی یکی از اتاقا دوسپسرم منو بغل کرد و گفتم از کجا معلوم که تنهام نذاری دوباره .گفت که چون دیگه پیش همیم واقعی خیلی با قبل فرق میکنه رابطمون.تو همین حین مامانش اومد و گفت کجایین دنبالتون میگردیم نگران شدیم. ما هم رفتیم پیش بقیه که کمک کنیم. باهم خوب بودیم چند وقت. انگار که همه میدونستن ما قراره باهم ازدواج کنیم تا اینکه یه دختری اومد و من دیدم که رفته رفته اخلاق طرفم دوباره داره سرد میشه و تو بغل اون خانم هست و من عصبانی بودم و با خودم میگفتم جالبه که الان مامانش نگرانش نمیشه و... که اینجا از خواب پریدم. ممنون میشم که تعبیرش رو بگین

پاسخ
لینک۲۳ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۴:۲۵:۴۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دوست پسر شما به شما فکر می کند و الان در شرایطی قرار گرفته که بسیار احساساتی شده و دلش سوخته است. او می خواهد به شما بگوید که از لجاجت ها و اشتباهات گذشته اش دست برداشته و می خواهد که شما او را درک کنید. شما هم سعی می کنید که کم کم او را بفهمید. شما هر دو نسبت به هم شور وشوق زیادی دارید و این احساس گرما و هیجان زیاد باعث می شود که خیلی راحت نسبت به هم سو تفاهم پیدا کنید. شما باید افکارتان را منظم و مرتب کنید. دوست پسر شما مجبور است به خاطر کارش زیاد وقت بگذارد و از جهتی برای رسیدن به ثروت بیشتر، کمتر به شما توجه کند. شما این کار او را با شک و تردید نگاه می کنید و فکر می کنید که به شما علاقه ندارد، یا به خاطر شغلش امکان تماس بیشتر با خانمهای دیگر را هم دارد و شاید به شما خیانت کند. این افکار شما باعث می شود که از او دوری کنید. شما گویا هنوز شناخت خیلی کافی روی هم ندارید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۳ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۰۹:۰۵
محمدرضا

محمدرضا : سلام وقت بخیر دیشب یک خواب کوتاه یادم میاد که انگار با عده ای تو رستوران بودیم که من نمیشناختمشون بعد اومدیم بیرون منقل کباب دیدم با سیخ های فراوان از جگر دل و قلوه بخصوص گوشت چنجه گوسفند که یک در میون یه تیکه لای گوشت دنبه بود تعدا سیخها قابل شمارش نبود منقلش هم بزرگ نبود یک نفر از رستوران اونهارو گذاشت رو منقل برای کباب کردن

پاسخ
لینک۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۵۶:۵۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما گشایش کار خواهید یافت و به ثروت زیاد و لقمه ی چرب و نرم خواهید رسید و از شما حمایت مالی خواهد شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۲۲:۴۶:۱۷
Atena

Atena : سلام
عصری خواب دیدم تو خونه قدیمیمون هستیم آقایی که دوستم داشت از سرکارش میاد اونجا. خونمون هم یکم شلوغ پلوغ بود تو حیاط نشسته بودن براش نهار آوردیم که پلو مرغ بود داشت میخورد بعدش رفتم پیشش ببینم چیزی احتیاج نداره اونم بشقابشو یکم کشید سمت چپش که ببینم دیدم گوشتا مرغ رو همه رو خورده بجز جیگر مرغ رو که دست نخورده مونده بود رو برنج که خورشت هم ریخته بود روش به مامانم گفتم گوشت نیست دیگه بیارم برگشتم یه سنگدون هم براش آوردم گفتم پس حداقل اینو بخور
دیگه نهار تموم شد گفتم میره خونشون ولی متوجه شدم دراز کشیده همونجا تو حیاط خوابیده پتو هم کامل انداخته بود روش تعجب کردم گفتم مردی که اینجا نیست چطور موند پیشمون یعنی خونشون سراغی ازش نمیگیرن براش مهم نیست البته‌ خوشحال بودم که موند هرچند دقیقه یبار میرفتم نگاش میکردم ببینم در چه حالیه ولی یکم هم آرامش نداشتم همش نگران بودم که بهش بد نگذره از چیزی بدش نیاد یه نفر دیگه هم خواب بود ولی بافاصله از اون مامانم رفت بینشون پتو گذاشت روش اونم که بخوابه آروم رفتم مامانمو صدا کردم که برا چی رفت نزدیک اون بلندش کردم نمیخواستم آقاهه اذیت شه
گوشیش زنگ خورد از خونشون بود گفتن که برق خونشون مشکل پیدا کرده یا اینکه مار تو خونشون پیدا شد دقیق یادم نیست باید زود خودشو برسونه
به مامانم اینا گفتم این بار دومه که به این بهونه میخوان ببرنش وگرنه فک نکنم همچین چیزی باشه
دیگه اونم بلند شد آماده شه بره ببینه چه خبره بعد بیاد.
(تو واقعیت اون ازدواج کرده یه بچه هم داره)

پاسخ
لینک۴ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۰۱:۲۳:۴۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به روحیات و افکار قدیمی تان برگشته و یاد گذشته می افتید. فکرتان کمی ناراحت است و تمرکز کافی ندارید. شما می خواستید که از او حمایت کنید و ترسها و نگرانیهایتان را با او در میان بگذارید. او هم این ترسها و نگرانیها را درک می کند ولی جگر و دل و جراتش را ندارد که به انجام کاری دست بزند که زندگی اش خراب شود. شما او را به سنگدلی متهم می کنید. او گاهی به شما و مسائلی که در گذشته بین شما پیش آمده فکر می کند ولی ارتباط او با خانواده اش مانع از این می شود که بخواهد زیاد برای خودش رویابافی کند چون در غیر اینصورت اختلافات بین او و همسرش بالا می گیرد و زندگی اش خراب می شود. مادر شما می خواهد که شخص دومی که به شما فکر می کند هم شانس داشته باشد تا به زندگی شما بیاید. شما همه ی فکرتان را معطوف عشق قدیمی تان کرده اید در حالی که باید به آینده فکر کنید و دور باطل نزنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۵۱:۴۲
سروناز

سروناز : سلام خانم هراتي عزيزم .لطفا خوابم رو نمايش ندين ، مرسي از لطف شما

پاسخ
لینک۱ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۰۸:۱۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما در یک دوره ریکاوری بعد از تجربه ی یک دوره ی سخت هستید، مشکلات زیادی را تجربه کرده اید و حالا فکرتان را می خواهید آرام کنید. شما به خاطر یکسری مسائل درک بالاتری پیدا کرده اید و احساسات خام و سردی را در رابطه با عشق و یا ثروت از خودتان بروز نمی دهید و حاضر نیستید که شورو شوق و ابراز عشق الکی و خام و بی خردانه ی دیگران را تحمل و قبول کنید. شما به صورت نسبی از زندگی تان راضی هستید و عشق و شور و شوقی را هم تجربه کرده اید هر چند که ناکافی بوده است. دوستان شما از شما صحبت می کنند و گناهان شما را می شویند ( غیبت شما را می کنند) و می خواهند از شما با خبر باشند. آنها با محدودیت ها و سختی هایی در زندگی شان مواجه هستند و دوستی شان را با هم حفظ می کنند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۲۰:۱۴:۱۹
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.