کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب حلوا

اگر کسی در خواب دید حلوای تازه می خورد، سود زیادی عاید او می شود یا صاحب فرزندی صالح می شود و اگر حلوای خشک و مانده می خورد، به او زیان می رسد. اگر ببیند که حلوا خیرات می کرد، امواتش از او رضایت دارند.

امام صادق (ع) می فرماید: حلوا در خواب، مال فراوان و دین خالص است و خوردن آن دلیل بر فرزند و خوردن حلوایی که مغز بادام در آن به کار رفته باشد، دلیل است که به قدر آن از شخصی بخیل به او چیزی می رسد.

جابر مغربی می گوید: حلوا خوردن در خواب، دلیل است که به قدر آن مال حاصل گردد چون زردی زعفران در آن نباشد. اگر سفید بود بهتر است و حلوا فروش در خواب مردی لطیف زبان و خوش طبع است.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

84 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

arezou

arezou : سلام خانم هراتی عزیز دیشب خواب دیدم در خانه پدری هستم مراسم ختمی در اونجا دایر بود که نمیدونم مراسم چه کسی بود، آدمهای زیادی اومده بودند و خانه شلوغ بود دیدم مادربزرگ پدری ام که فوت کرده هم اومد به همراه یک زن دیگر که فکر کنم جوانی خود مادربزرگم بود، همینطور دیدم دخترخاله مامانم به همراه یکی دوخانم دیگه اومدند و دخترخاله مامانم بهم در دیس حلوا داد که بین مهمانها پخش کنم، مقداری از حلواها قهوه ای بود و فکر کنم به شکل لوزی برش خورده بود، تعدادی هم حلوای روشن و بزرگ بود که رویش گردو بود، خانم هراتی به نظرتون تعبیرش چی میتونه باشه یعنی خدای نکرده پدر یا مادرم از دنیا خواهند رفت با تشکر فراوان

پاسخ
لینک۲۳ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۱۴:۳۲:۵۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. هرگز خوابتان را بد تعبیر نکنید. تاثیر تعبیرهای بد روی زندگی انسان به حدی زیاد است که ممکن است واقعا همانی که خودتان به اشتباه تعبیر کرده اید رخ دهد. باید برای دفع شر از این تعبیر اشتباهتان خیلی زود صدقه بدهید. تعبیر خوابتان این است که شما باید گذشته ها را رها کنید، زندگی تازه ای برای خودتان بسازید و به عادات قدیمی و رفتارهای اشتباه قدیمی پایان دهید. حضور مرحوم مادر بزرگتان در خواب و خود او در سن جوانی گویای این است که مادر بزرگتان به شما می گوید که او هم تمایل داشت که می توانست یک سری رفتارهای قدیمی و گذشته اش را عوض کند و شروعی تازه داشته باشد. ( پایبندی اشتباه به سنت های قدیمی، بیهوده و غلط است). انشالله روزی شما زیاد خواهد شد و شرایط مالی بهتری خواهید داشت. اگر ضجه و زاری زیاد و لباسهای سیاه دیده اید، می تواند نشانه ای از غم و بدشانسی باشد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۴ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۰۱:۳۸
laleh

laleh : سلام. ديشب خواب ديدم دختر خاله ام ( از نظر ذهني رشد كمي داشته) يه ديگ حلوا پخته بود برنگ كرم، باز هم داشت مييپخت. منتهي ارد را با اب قاطي ميكرد و بعد گذاشت رو شعله. ازش گرفتم ريختم دور و به پسر خاله ام گفتم حلوا كه اين رنگي نميشه. بيا خودم حلواي خوشمزه قهوه اي رنگ بپزم. شروع به كار كردم و بعداز خواب پريدم.

پاسخ
لینک۱۲ دی ۱۴۰۰ ساعت ۰۶:۵۷:۵۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دختر خاله تان ( به عنوان سمبلی از کسی که نادان است)؛ فکر می کند که زندگی زمانی شیرین است که خواسته های او تماما براورده شوند. اما شما که خردمند هستید می دانید که زندگی وقتی شیرین است که سعادت کل خانواده تان را بتوانید تامین کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۲ دی ۱۴۰۰ ساعت ۱۸:۱۳:۴۲
Golnesa

Golnesa : سلام. وقتتون بخیر.امروز صبح خواب دیدم با کسی که دوستش دارم و شوهرخواهرهاش رفتیم باغشون. یه باغ بزرگ بود بعد اون حالش بد شد سردرد شدید شد. در واقعیت میگرن داره. بردنش تو اتاق منم رفتم. اولش دعواش کردم که چرا انقد خودتو آزار میدی. رنگ صورتش تیره شده بود. بعد گفتم سرتو بذار رو سینه من آروم شی. نشستم سرشو گذاشت رو سینه من و کنارم خوابید. بعد کلی خانم اومدن تو که چندتا بچه هم داشتن. خواهرشم بود ولی من برام مهم نبود اونجوری ببیننمون. چندتا بچه هم مزاحم میشدن نمیذاشتن بخوابه که من همش کنارشون میزدم. بعد حالش بهتر شد و حلوا آوردن. انگار مراسم یکی بود. حلوا برداشتیم خوردیم. بعدش گفت میخوام نتایج آزمون نهایی رو نگاه کنم من موس رو دادم دستش که چک کنه از کامپیوترش.خیلی هم تعجب کردم کامپیوترش پیشرفته است انقدر. ما مدتیه ارتباطی نداریم.ممنون از تعابیرتون

پاسخ
لینک۸ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۰۸:۰۳:۰۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. فکر او بشدت ناراحت است و مشغولیت های زیادی در زندگی او هست که باعث شده نتواند آرامشش را حفظ کند. او عصبانیست و شما می دانید که می توانید باعث آرامش او باشید. او برای بهبود شرایط زندگیش نیازمند این است که به یک سری عادات و رفتارهای اشتباه گذشته اش پایان دهد و شروعی تازه داشته باشد. از نظر مالی شرایط او بهتر خواهد شد و اعتماد به نفس او بالاتر خواهد رفت. ارتباطات او با دیگران تقویت خواهد شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۸ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۹:۵۹:۱۷
نرجس

نرجس : ادامه.زنی میخواست به مراسم برگرده

پاسخ
لینک۱۹ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۰۰:۳۳:۴۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام مجدد. شما هم لاجرم از این شرایط منتفع می شوید و دایی شما موفقیت های خودش را مرهون زحمات مرحوم پدر بزرگتان می داند که چنین شرایطی را برای او فراهم کرد که امروز او بتواند اینطور زندگی کند. دعاهای خیر پدربزرگتان پشت سر شما هم هست و انشالله شما هم زندگی راحت و خوبی خواهید داشت. شما به شرایط خودتان، محدودیت ها و مسائلی که برای آینده تان وجود دارد فکر می کنید و می خواهید روشنفکرانه این مشکلات را حل کنید و با شما با آرامش و خوبی و عشق رفتار شود. می خواهید امیدها و تمایلاتتان به بهترین صورت برآورده شود. همکلاسی شما هم آرزو دارد که زندگی خوب داشته باشد و مشکلاتش یکی یکی از بین بروند. شما از بطن زندگی او با خبر نیستید. او شخصیتی مهربان دارد و دعاهای خیر او پشت سر شماست. شما از جانب او دلخوریها و ناراحتی هایی را متحمل شده اید که هنوز در یادتان هست هر چند که از نظر او، خیلی هم با شما بدرفتاری نشده! تشکر از محبت ها و دعاهای خیر شما. خواب شما شامل 4762 کاراکتر و 7 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۹ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۱۶:۱۲
نرجس

نرجس : خیلی ممنونم از زحماتتون. کامل و دقیق و عالی. انشاالله همیشه سلامت باشید.

پاسخ
لینک۱۹ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۲۲:۴۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : استدعا می کنم گلم. تشکر.

پاسخ
لینک۱۹ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۱۳:۰۴:۵۵
نرجس

نرجس : سلام بانو جان عزیزم.امیدوارم کسالت برطرف شده باشه و سلامت باشید.

پاسخ
لینک۱۹ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۰۰:۳۲:۵۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام عزیزم. تشکر. شما شخصیتی اصیل و با فرهنگ و متمول دارید و در عین حال که به فرهنگ خودتان پایبند هستید، از اشتباهاتی که تحت عنوان فرهنگ و سنت انجام می شود، پیروی نمی کنید. سعی می کنید که سرتان به کار خودتان گرم باشد و خانواده ی شما اکثرشان از نظر آگاهی های اجتماعی در خواب غفلت به سر می برند و در چارچوبی که خودشان برای خودشان از وقایع، متصور هستند، همانجا زندگی می کنند و نمی خواهند با واقعیت ها مواجه شوند. روح امواتتان شاد. برادر شما می خواهد که مدرنتر از خانواده مادریتان رفتار کند و شما را هم فکر و یا هم سطح خودش مدرن و آگاه می داند ولی با این وجود، تمایل دارد که بعضی از سنت هایی که تحت تاثیر خانواده مادریتان در زندگی او اجرا شده، همیشه ادامه پیدا کند و شما در کارهای او ( مردانه) زیاد دخالت نکنید؛ یا حتی شاید دوست دارد که شما ظاهرا هم که شده؛ به این سنت ها پایبند بمانید. دوست برادرتان می خواهد وانمود کند که نگاهی ساده تر و سرخوشانه تر به زندگی دارد و از برادرتان خوش اخلاق تر است. برادرتان به فکر افزایش درامد و یا بهبود شرایط مالی خودش است. او می خواهد نگرانی ها و ترسهای شما در مورد مسائلی در زندگی تان از بین برود و شاید به نظر برسد که هنوز او به خواسته هایش نرسیده ولی در عمل او بسیار موفق و ماهرانه رفتار می کند. او می خواهد که همسرش در منافع مالی و رفاه او شریک و سهیم باشد. احتمالا دوست برادرتان از شما خوشش می آید و تلاش دارد که به شما بگوید که در دل او جا دارید. شما سعی می کنید که درست راجع به رفتارهای برادرتان و دوستش فکر کنید و نابخردانه رفتار اشتباهی نداشته باشید. خانواده ی شما حمایت مالی چندانی از شما نمی کنند و البته شما به حمایت آنان احتیاجی هم ندارید. تحولات تازه ای در زندگی دایی تان در شرف وقوع است ولی او نمی خواهد فعلا به کسی چیزی بگوید. او مستبدانه و خودسرانه فعالیتهایش را مطابق با میل خودش انجام می دهد و هر جور شده خواسته هایش را بدست می آورد و اوضاع مالی خوب و مرفهی دارد. دایی شما با اشخاصی تعامل دارد که به بهانه ی مقدسات، همه کاری را برای رسیدن به ثروت و رفاه بیشتر انجام می دهند و ظاهر و باطن شان یکی نیست. تمام تلاش آنان فقط کسب ثروت و لقمه ی چرب و چیلیست.

پاسخ
لینک۱۹ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۰۷:۳۶
سحرم

سحرم : سلام خانم هراتی عزیز متنم مخفی بشه

پاسخ
لینک۲۱ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۰۰:۱۱:۴۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما خوشحال خواهید شد و به آرزویتان می رسید. به رفاه و ثروت زیاد می رسید و از دختر دایی تان پولدارتر خواهید شد. مطلقا حلوا بد نیست و ربطی به سرماخوردگی شما ندارد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۱ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۴۹:۰۰
چکاوک

چکاوک : سلام وقتتون بخیر خانم هراتی ...من صبح خواب میدیدم که تو یه ماهیتابه بزرگ اندازه دو تا دیس دارم حلوا میپزم و رسیدم به مراحل اخر پخت ....داشتم با یه قاشق چوبی (که واقعا داریم )دائم حلوا رو برای سفت شدن هم میزدم حلوا قهوه ای خوشرنگی بود ازش نخوردم چون پختش تموم نشده بود و قصد هم نداشتم به کسی بدم چون فقط پختنش رو میدیدم ....با تشکر

پاسخ
لینک۳۱ فروردین ۱۴۰۱ ساعت ۰۲:۰۹:۰۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما پیامد کارهایتان را در رابطه با یک موضوع عشقی قبول می کنید و می خواهید سعی کنید که به بهترین صورت تاثیری مثبت و شیرین روی عده ای به جا بگذارید و یا کاری کنید که خودتان منتفع شوید. منفعت شما ممکن است هم مالی باشد و هم از جنبه ی معنوی سود کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۱ فروردین ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۲۸:۴۰
IRAN

IRAN : سلام ۹ شوال بعد نماز صبح خواب دیدم بابای خدابیامرزم اومده خونه درآز کشیده بود انگار سر ظهر بود یا ماه رمضان یه موقع که وقت استراحت بود خواهرم اینا هم خونمون بودند دیدیم یکی داره خیلی آروم در میزنه خواهرم رفت جلو دخترپسر فامیلمون بودند گفت چرا زنگ نزدید گفتند آخه گفتیم سرظهر بیدار نشید دیدیم با ماشین نذری یا خیرات دارند تقسیم میکنند خواهرم از عقب ماشینشون یه سینی بزرگ حلوا و شکلات و حلوا  روکش طلایی داشت و کنجد آورد خونه خیلی خوشمزه بود دوباره دیدم خونه داییمم دایی داشت به سختی ماشینشو پارک میکرد یه جایی شبیه انباری که سیب زمینی گذاشته بودند با عرض معذرت من ادرار زیادی کردم روی سیب زمینی ها خواهرم اومد گفت چ کاری کردی گفتم پلاستیکشو گذاشتم کنار راه آب از اونجا خارج شد و کنارشم فرش بود فکر میکنم تا کردمشون ممنون از تعبیرتون

پاسخ
لینک۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۵۷:۱۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روح پدرتان شاد. روح پدرتان زنده است و در آرامش به سر می برد و در کنار شما در تعامل است. خبرهای خوشی از دختر و پسر فامیلتان در راه دارید و انشالله آنان حاجت روا خواهند شد و بعدا شما از خبر موفقیت آنان با خبر می شوید. دایی تان سعی می کند که سخت نگیرد و در آرامش و راحتی زندگی کند. ولی شما از اینکه او ساده لوحی به خرج می دهد ناراحت هستید و در دلتان یا جلوی خواهرتان به سادگی او اعتراض می کنید و خشمتان را به او بروز می دهید. اما البته در ظاهر سعی می کنید که انعطاف پذیر باشید و در خلوت خودتان نسبت به سادگی و خامی او اعتراض می کنید و عصبانیت تان را بروز می دهید نه جلوی خود دایی تان. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۱۳:۴۹:۲۸
IRAN

IRAN : سلام مادرم خواب دیده تو بازار بافرغون خرید کرده موز تو فرغون بود اونو رو میسپره به یه مغازه دار خانم مقنعه پوشیده بود میگه اینا نگه دار برم نون بخرم برگردم میگه برو زود بیا اینجا الان شلوغ میشه میبینه راستای بازار یه عالمه پسربچه ۷،۸ساله پرچم کوچولو دستشون بوده با بچه گوسفند های کوچولو و یه عالمه بچه شترقهوه ای که از لحاظ اندازه ،اندازه بره و بچه گوسفند بودند کوچه ها رو میگشتند با بچه ها ؛مادرم رفت سنگک گرفت دوباره دید بچه ها راهپیمایی میکردند بعد مادرم میگه الان شلوغ میشه فرغنمو میبرند  مسجد جامع شلوغ میشه از کوچه مسجد پیغمبر معروف به راستای پیغمبر برم داخل مسجد جامع یه کوچه بود مسجد پیامبر از اونجا میره شبیه کوچه باغ و کوچه های جماران کوچه سنگ فرش آب زلال روان خنک باصفا از اونجا سریع میره که فرغنشو بگیره میبینه فرغون رو وصل کردند بالای مغازه وسط راستا بعد میبینه شلوغه پر جمعیت منتظر سینه زنی نذری تقسیم میکردند مادرم به خواهرم میگه بیا حلوا بخش میکنند میگه قاشق نداره من نمیخوام مادرم به خانمه میگه بزار کف دستم حلوا رو میزاره دهنش خیلی شیرین خوشمزه بوده بعد دوباره برمیگرده میگه برای دخترام میبینه توی نون قسمت میکنند بعد میگه چطوری بردارم یه خانمی از پشت بهش میزنه یه کارد میده میگه بیا با این کارد بردار کاردآشپزخانه بزرگ دستش هم کرم رنگ بوده حلوای نذری باکارد گذاشت لای نون ،نون هم دولا کرد داد به مادرم ؛مادرم برای من و خواهرم و بچه های خواهرم آورد داد منتظر سینه زنی بودیم منتظر بود فرغون خریدشو باز کنند ممنون از تعبیرتون

پاسخ
لینک۱۴ دی ۱۴۰۰ ساعت ۰۴:۱۶:۵۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. مادر شما زحمت زیادی می کشد که نیازهای شما را فراهم کند ولی در ازای زحماتی که می کشد، مزد کمی دریافت می کند و سخت کوشی او دستاوردهای کمی برایش به همراه داشته است. او بسیار تلاش می کند که به موفقیت برسد. شاید در بیداری با بچه ها سرو کار داشته باشد و یا اشخاصی که از نظر ذهنی خیلی مجرب و خبره و آگاه نیستند و ساده دلانه هر چه به آنان بگویند، اطاعت می کنند. او با اشخاصی تعامل دارد که سخت می کوشند و احساس مسئولیت زیاد دارند تا به موفقیت برسند. مادرتان به رفاه و ثروت بیشتری دست خواهد یافت. مادرتان سعی می کند که در شرایط سخت و بغرنج و زمانی که با محدودیت ها مواجه می شود، ایمانش را از دست ندهد و روشنفکرانه مشکلاتش را حل کند. مادرتان در زندگی پیشرفت می کند و انرژی مثبت به زندگی او جاری می شود. کسی از مادرتان حمایت نمی کند ولی او به یاری خداوند به آرامش و ثروت خواهد رسید. مادرتان متوسل به ائمه ی اطهار ع شده و با تلاش و عزم و اراده ی زیاد، برای رفاه فرزندانش می کوشد و حاجت روا خواهد شد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۴ دی ۱۴۰۰ ساعت ۱۹:۱۲:۳۷
Shima11

Shima11 : سلام وقت بخیر.مخفی بمونه.

پاسخ
لینک۱۰ خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۰۱:۴۴:۰۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. احتمال اینکه تعبیر خواب 27 ماه برعکس باشد زیاد است ولی اینطور نیست که هر کسی 27 ماه خواب دید تعبیرش برعکس باشد. اگر دیشب اینخواب را دیده اید شب 29 ماه حساب می شود نه 27 ماه. تعبیر خوابتان این است که خبرهای خوشی خواهید شنید و برای رسیدن به خواسته هایتان باید با مهربانی و رئوفت رفتار کنید و از بی تفاوتی نسبت به موقعیت های خوبی که سر راهتان قرار گرفته دست بردارید!! شما همه ی نصایح من را دو ماه بعد اجرا می کنید و آنوقت آن نصایح دیگر نوش دارو بعد از مرگ سهراب است!! تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۰ خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۴:۳۳:۲۴
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.