تعبیر خواب خفه کردن
اگر کسی در خواب دید که کسی او را خفه کرد، از آن شخص ظلم و ستم می بیند. اگر خواب ببیند که خودش کسی را حفه می کرد، و آن شخص ظالم و ستمکار بود، از مردم دفع ظلم می کند و دشمنی را از سر راه بر می دارد. اگر دید غیر از خودش، کسی دیگری شخصی را خفه می کرد، خفه کننده به بیماری دچار می شود و خسارت دنیا و آخرت خواهد دید. اگر در خواب احساس خفگی کنید، تعبیرش این است که در مقابل فرد مورد علاقه خود احساس شرمساری خواهید کرد .
محمد ابن سیرین می گوید: اگر ببیند کسی او را خفه کرد، دلیل که غمگین و مستمند شود.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
فاطمه : سلام خسته نباشید من دیشب خواب دیدم تو خونه ای هستم و با تعداد زیادی آدم که انگار رقیبم بودن اونجا بودم و خونه پر بود از راهرو های باریک و اتاق های کوچیک کوچیک و قدیمی و کمی فرسوده.با استرس درحال گشتن بودم برای اینکه چیزی پیدا کنم تا بتونم یه معمایی رو حل کنم توی یه اتاق دختری که نمیشناختم داشتی با تلفن حرف میزد و اون لحظه حس کردم باید بکشمش انگار که باید کلا از شر همه ی آدمای اونجا خلاص میشدم و تصمیم گرفتم از پشت برم بینی و دهنشو بگیرم و خفش کنم خیلی تو خواب داشتم سعی میکردم اما انگار جوری بود که قدرت دستم برای اینکه کاملا تنفسشو بند بیارم کافی نبود و اونم منو چنگ میزد و تقلا میکرد که اخرسر بیهوش شد و با اینکه میدونستم نمرده ولش کرم و اومدم بیرون تعبیرش چیه ؟واقعا از خودم ترسیدم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. افکار جدیدی به ذهن شما می رسد. شما سعی می کنید که خودتان را کشف کنید و گزینه های پیش رویتان را بررسی کنید. از افکار منفی و مسائل منحط و به درد نخور در زندگی تان دوری می کنید. شما تلاش می کنید که جنبه ای از خودتان را بکشید و به یک عادت یا رابطه ی اشتباه پایان دهید. خودتان را از بلاها و اشتباهات جدا خواهید کرد و سعی می کنید که عاقلانه فکر کنید. در یک موقعیتی در بیداری صبر شما به آزمایش گذاشته می شود و می خواهید شرایط منفی را هر چه زودتر از زندگی تان خارج کنید. تشکر از همراهیتون.
ارین : سلام خسته نباشید من مادرم خواب دیده ک منو برادرم قست خفه کردم اونو داشتیم تو خواب خفش کردیم بد وقتی بیدار دستاش خواب رفته بود من واقعا ترسیدم اگ میشه زود پاسخ بدید ممنون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما و برادرتان می خواهید به مادرتان نشان دهید که خودتان دوست دارید که زندگی تان را کنترل کنید و نمی خواهید که مادرتان مرتب به شما بگوید چه بکنید چه نکنید و نمی خواهید که او به شما تسلط داشته باشد. این احساس خشم شما از اینکه مادرتان شما را مرتب کنترل کند، در خواب مادرتان به این صورت به او نشان داده شده که شما قصد دارید او را خفه کنید. یعنی می خواهید به او بگویید که اینقدر ما را عصبانی نکن و زور نگو. بس است ! اینقدر نظریاتت را به ما تحمیل نکن. ضمن اینکه مادرتان هم به خاطر راحتی شما خیلی از احساساتش مثل ترس یا خشم یا استرسش را بیان نمی کند. (صدایش و احساسش را در گلو خفه می کند) تشکر از همراهیتون.
ارمیتا : سلام وقتتون بخیر
دختری مجرد هستم. خواب دیدم دختر عمویم که دو ماهش است بزرگ شده تقریبا ۱۰ساله شده است، با خواهربزرگش روی مبل نشسته بودند. من وقتی واردخانه ان ها شدم دخترعموی کوچکم به سمتم امد و گلویم رابه قصد خفه کردن فشارمیداد،خواهرش ایستاده بود و مارا نگاه میکرد. بعدش من گلوی دختر عمویم را فشار دادم و خواهربزرگم هم امد با هم گلوی دختر عمویم را فشار میدادیم ولی هیچ کدام از ما اسیبی ندید فقط گلوی من قرمز شد. میشه تعبیر خوابم را بگید.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. عموی شما به ثروت بیشتری می رسد و دختران عمویتان به شما فخر فروشی می کنند. شما احساس مظلوم بودن و تحت فشار قرار گرفتن خواهید داشت و از این جهت سعی می کنید که به اوضاع و شرایط مسلط باشید و خودتان را دست کم نگیرید و احساسات منفی خودتان را سرکوب می کنید. به آنها اجازه نمی دهید که خیلی خودشان را بزرگ و قوی جلوه دهند ولی ته دلتان احساس استرس و نگرانی از شرایط اقتصادی موجود خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
hediehh : سلام يك لحظه خواب ديدم كه اينگار يه چيزي افتاد رو گلوم كه روح بود و قيافش پيدا نبود و داشت منو خفه ميكرد ولي من هي پشت سر هم بسم الله الرحمن الرحيم و ذكر يا مقلب القلوب الابصار گفتم كه يهو از خواب بيدار شدم. اينگار من اين دو تا چيز رو كه گفتم گلومو ول كرد كه از خواب بيدار شدم و توي خواب حس ميكردم كه خواب هستم و اين داره منو خفه ميكنه و حس ميكردم الان توي خواب ميميرم ولي با گفتن اون دو تا ذكر از خواب بيدار شدم . خودم حس ميكنم اين شيطان بود كه داشت خفم ميكرد ولي تعبير شما دقيق تر و درست تر است. ممنون
فریبا هراتی
: سلام. شما به این درجه از آگاهی روحی می رسید که برای رسیدن به موفقیت و خوشبختی باید رابطه ی بین عقل و قلبتان را فعال نگه دارید و نه خیلی احساسی فکر کنید و نه خیلی منطقی بلکه در این راه ها تعادل به وجود بیاورید. در کارتان به خدای بزرگ توکل کنید و بدانید که اوست که زندگی انسانها را تغییر می دهد و دل آنها را دگرگون می کند. این تنها راهی است که شما خواهید توانست درست فکر کنید ! از کسی جز خدا نترسید و به کسی جز خدا تکیه نکنید. تشکر از همراهیتون.
Maryam : با سلام و صبح بخیر حضور خانم هراتی
ابتدا عذر خواهی میکنم بابت خواب دیروز که بسیار طولانی بود . خواب دیدم دوتا بچه دختر وپسرداشتم پسره کوچکتر بود.با پدرو مادر م و دوتابچه سوار ماشین بودیم.مامان بابام عقب بودن.فرمون ماشین سمت راست بود و من رانندگی میکردم.بچه ها کنارم بودن .وارد یه قبرستان شدم از پلکان قبرستان با ماشین اروم پایین میرفتم .هرچی پایینتر میرفتم ماشین کپ تر و به زمین نزدیکتر میشد .سختتر رانندگی میکردم.سمت چپم یه در بود که به خیابون راه داشت اومدم بپیچم تو خیابون دیدم پسرم زیر شکم و پام در حال له شدنه و ایسادم دخترم و مامانم پریدن بیرون دخترم طلای خودم تو گردنش بود و اونم داشت خفه میشد و از دهانش طلا بیرون انداخت گردنبد رو تو جوی اب انداخت. ولی پسرم در حالیکه تو گلوش طلا بود سرخ شده بود و حالت خفگی داشت .جیغ زدم و گریه میکردم که مامان با دست خودم پسرمو داشتم خفه میکردم طلاها رو درآوردم و نجاتش دادم ولی خیلی گریه میکردیم با پسرم.ممنون از لطف و زحماتی که میکشید.
فریبا هراتی
: سلام. خواهش میکنم. شما هم به ثروت می رسید و هم گشایش کار می یابید. کنترل زندگی تان را خودتان به دست می گیرید و با این وجود به بهانه نگاهی به گذشته و مسائل منفی، خودتان را ناراحت می کنید و احساس افسردگی دارید. شما نباید اجازه دهید که مادیات زندگی تان و آینده تان را خراب کند. موفقیت شما دست خداست و باید برای ثروتمند شدن به خدا توکل کنید و بر خلاف عده ای که حرص مال و ثروت می زنند نباشید که در این صورت همه خوشبختی تان را از بین خواهید برد. زیاد هم افکار منفی به خودتان راه ندهید و گذشته های بد را دور بریزید. تشکر از همراهیتون.
مرجان : سلام خواب دیدم داداش کوچیکم تو خونه شلوغ میکرد داد میزد همه جارو بهم میریخت هرچی میگفتم نکن بدتر میکرد دهنشو گرفتم بردمش تو زیرزمین انقدر گلوشو فشار دادم تا خفه شد
فریبا هراتی
: سلام. شما تمایل دارید که برادرکوچکتان را در زندگی بیداری تان کنترل کنید و بر رفتار او مسلط باشید اما زورتان به او نمی رسد. بنابر این در پس زمینه ی ذهنتان نسبت به او احساس خشونت دارید و این رویا را دیده اید. تشکر از همراهیتون.
مرجان : سلام خواب دیدم تو اتاقم نشسته بودم داشتم آرایش میکردم یدفه یک پسر اومد تو اتاقم بهم حمله کرد منم باهاش در گیر شدم انداختمش رو زمین جوراب شلواریمو در اوردم انداختم دور گردنش خفش کردم تعبیرش چیه ممنون
فریبا هراتی
: سلام. شما سعی می کنید که با سیاست رفتار کنید و ظاهر امر را حفظ کنید. اما اگر کسی افکارتان را به هم بریزد و بخواهد به شما زورگفته و یا ظلم کند، به او نشان خواهید داد که در پس لطافت زنانگی تان یک مرد مصمم و قوی هم قرار داد که تحمل نمی کند که کسی نظرش را به او تحمیل کند. شما هرگز زیر بار ظلم و ستم نمی روید و نمی گذارید که نظرتان و صدایتان را خفه کنند! تشکر از همراهیتون.
Nelin : سلام .من مادر بزرگم (مادر مامانم) ۴ ماهی میشه فوت کرده ..بعد خواب دیدم که تو خوابم مادر بزرگم هست و پدرم اونو چسبونده به دیوار و گلوی اونو با دست گرفته فشاره میده داره خفش میکنه ..تعبیرش چیه؟؟؟
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. پدر شما از مادر بزرگتان راضی نیست و او را کاملا حلال نکرده است و مادر بزرگتان احساس می کند که نیاز به بخشش پدرتان دارد. تشکر از همراهیتون.
sara : سلام من دیشب خواب دیدم یه جز خودم و خواهر و برادرم سه تا خواهر کوچولو دارم بعد همش ی دزد میخواست خواهرم بدزده اما هی میبرد دوباره یکی دیگشون میاورد اون یکی میبرد هرچی به بابام میگفتیم عین خیالش نبود داداشم اصلا براش مهم نبود اما منو مادرم خیلی نگران بودیم بعد بابام ی مرد غریبه رو راه داده بود خونه خونه رو ببینه خودش(بابام) رفت از خونه گفت کار دارم بعد وقتی اون مرد غریبه از خونه رفت یکدفعه ی مردی با ماسک سیاه صورتش معلوم نبود یچبز دستش بود گذاشت دم دماغ دهن منو مادرم خفه شدیم هیچی نفهمیدم فقط سیاهی یکدفعه از خواب پاشدم
فریبا هراتی
: سلام. شما به ثروت و سرمایه ای می رسید و از لحاظ مالی غنی هستید. شما نگران هستید که ضرر مالی کنید ولی برادرتان مراقب و یا نگران ثروتتان نیست و پدرتان هم باور نمی کند که شما بتوانید متضرر شوید. پدر شما می خواهد که شما گشایش کار بیابید و افکارش را با کسی در میان می گذارد و اعتماد می کند به مردم. اما از اعتماد او سو استفاده می کنند و می خواهند شما و مادرتان را که مراقب زندگی تان هستید را گول بزنند و عقلتان را بربایند تا ثروتتان را از چنگتان در آورند. به پدرتان بگویید که مراقب باشد و برای دفع شر هم صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.
Sara : سلام وقت بخیر
ممنون از شما لطفا نشان داده نشود
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. خانم این آقا نمی خواهد که پشت سرش حرفهای منفی گفته شود و امیدوار است که تمام کسانی که تمایل دارند زندگی او متلاشی شود، خودشان به سختی دچار شوند. اما اگر دوست شما نقشی در این رابطه ندارد خداوند او را از شر خطرات و نفرین او محفوظ نگه خواهد داشت. گل منوط به رنگ آن تعابیر متفاوتی دارد ولی به طور کلی عشق شما نسبت به او در حال بزرگ شدن است و از زندگی تان لذت خواهید برد و شیرینکام می شوید. تشکر از همراهیتون.