تعبیر خواب دره
اگر کسی در خواب دید که باید از دره ای عبور کند، اگر به سلامت عبور کرد، از غم و اندوه رهایی می یابد ولی اگر در این عبور دچار مشکلاتی شد، به غم و ناراحتی دچار می شود. اگر در جایی از دره سقوط کرد و مجروح شد، به بیماری دچار می شود ولی اگر در این سقوط سالم ماند، از بیماری شفا می یابد.
اگر در هنگام سقوط، غریبه ای کمکش کرد، لطف خدا شامل حالش خواهد بود. اگر خواب ببینید در دره ای سرسبز راه می روید، در کار بزرگی پیشرفت خواهید کرد و اگر ببینید در دره ای بی آب و علف راه می روید، تعبیرش عدم موفقیت در امور زندگی است. دیدن لجن در دره نشانه بیماری است.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر ببیند در دره ای وارد شد، دلیل که در غم و اندوه گرفتار شود. اگر ببیند از دره بیرون آمد، از غم و اندوه رسته شود.
ابراهیم کرمانی می گوید: دره در خواب ، دلیل بر حج اسلام کند.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Ana : سلام. عمه ی من خواب دیده که داخل یه خونه باغیم و از استخر درمیام و عمه میپرسه آنا تو اینجایی؟ بعد یه حوله میندازه دورم. بعد میگم عمه وایسا برم لباس بپوشم بیام.بعد مستقیم میرم سمت یه دره نگا به عمه میکنم و خودمو پرت میکنم و بعد دست و پا میزنم که بیام بالا انگار که مثلا پشیمون شدم.بعد عمه ام با بدبختی نجاتم میده. میخواستم تعبیرشو بدونم.ممنون
فریبا هراتی
: سلام. شما فکرتان ناراحت است و احساساتی رفتار می کنید. عمه ی شما می خواهد از افکارتان سردربیاورد و به شما کمک کند و از شما حمایت کند. اما شما به جای اینکه نصایح او را بپذیرید، منفی بافی تان را ادامه می دهید و اشتباه بزرگی می کنید که ممکن است تمام آینده تان را خراب کند. اما بعد پشیمان می شوید و عمه تان کمک می کند که شما از مرگ و سختی رها شوید. خوابتان هشداری به شماست که قدر خودتان را بدانید و خودتان را دوست داشته باشید و خطایی نکنید که بعدا شرایط زندگی تان بدتر شود. اگر آدم در زندگی با سختی مواجه می شود، راه حلش این نیست که خودتان را از بین ببرید! اگر شما از نهایت خطر کردن نمی ترسید، پس ریسک کنید و شرایط را به نفع خودتان دست کاری کنید نه اینکه دستی دستی خودتان را وادار به شکست کنید. تشکر از همراهیتون.
شروین : سلام در خواب دیدم داشتم راه می رفتم که سرم گیج رفت که داشتم می افتادم از بالای دره که دستم را به کلوخه ها و خارها چسباندم و بالا آمدم بار دیگر دوباره به راه افتادم و دوباره سرم گیج رفت و افتادم از بالای دره و این بار هم با صدا کردن و فریاد شخصی ناشناس به کمکم آمد و مرا از بالای دره یا پرتگاه نجاتم داد آمدم خانه و خوابیدم که روحم از بدنم جدا شد و دوباره روحم برگشت که به یکباره صدا در حنجره ام و تارهای صوتی ام خش دار شد و من گفتم یا موسی کمکم کن که از خواب بلند شدم در خواب و رفتم سمت در حیاط که دو سگ سفید با دیدن من فرار کردند تعبیر خواب آن چیست؟
فریبا هراتی
: سلام. شما در بیداری احساس می کنید که سردرگمی و گیجی دارید و راجع به مسئله ی خاصی قادر نیستید که درست تصمیم بگیرید و ممکن است اشتباه کنید و به زیانی دچار شوید. از نظر معنوی احساس فقدان و گم گشتگی می کنید. شما احساس گناه می کنید و شاید بین باورها و ارزش هایتان سازش کرده باشید. شما نسبت به اطرافیانتان بی تفاوت هستید یا احساس می کنید که درکشان نمی کنید. آنها هم نمی توانند شما را درک کنند. زمان آن رسیده که بخشی اساسی از زندگی بیداریتان را عوض کنید و زورگویی نکنید. با این اوصاف که امروز پیش می روید، دوستانتان را از خودتان فراری خواهید داد و تنها می شوید. شما می خواهید با جدیت و پایداری در دفع انرژی های منفی و دشمنان خدا، کاری کنید که خدا از شما راضی باشد. تشکر از همراهیتون.
جعفر : سلام دیشب بین ساعت ۴تا۶ خواب میدیدم که در انتهاش روی نوک کوهی که تهش دره پهن و خشک نیمه روشن و نیمه تاریک و ظلمات به همراه همسرم راه میروم نمیدونم همسرم گفت یا من که اینجا دره مرگه،یه دفعه پای من سر خورد و چند قدمی به پایین سر خوردم که به زور و زحمت خودم رو به بالا رسوندم .
فریبا هراتی
: سلام. شما در اوج موفقیت هم که باشید، به این مسئله واقف هستید که عمر انسان هرگز ابدی نیست و باید به شکرانه ی سلامت و موفقیت تان و برای دفع شر و خطرات، برای سلامتی خودتان و خانمتان به اندازه ی وسعتان قربانی کنید ( گوسفند یا مرغ) و گوشتش را درسته به فقرا ببخشید. اینکار قضا بلا را از شما دور می کند. در واقع خطری شما را تهدید می کند که در خوابتان به این واسطه به شما هشدار داده شده که قربانی کنید و از اینکار کوتاهی نکنید و خست هم به خرج ندهید تا انشالله بلا از شما دور باشد. تشکر از همراهیتون.
Leila : سلام خسته نباشید،شنبه خواب دیدم تو قنادیم کیک خریدم برای تولد دخترم،دو تا مامور اومدن داخل مغازه منم مواد مخدر همرام بود با خودم گفتم ببینن من دستگیر می کنن،مامور پرسید چرا موندی بهانه آوردم که خامه کیک یه جاش خرابه موندم قناد بیاد درستش کنه کیک آبی بود،همون موقع یه دقیقه از قنادی اومدم بیرون مواد تو مشما بود گذاشتم بیرون در،برگشتم داخل،یکی از مامورا داشت همه جا رو نگا می کرد رفت بیرون همون مواد رو آورد داخل گفت مال کیه گفتم حتما مال قناده گناه داره چیزی بهش نگو،مامور هم مواد رو گذاشت تو یخچال ویترین دار مغازه ولی قنادها تو مغازه نبودن،با مامورا از در پشتی مغازه رفتیم بیرون یه دره سرسبز جنگلی بود منظره خیلی زیبا،مامورا دو طرف من با یه کم‌فاصله نشستن،روبرو یه کوه بود که پل بزرگی از اون سمت به سمت ما داشت،پل سرپوشیده بود ولی تا نصفه دره ساخته بودن مدلش بود، تعداد زیاد ماشین به سمت ما در حرکت بودن ردیف اول ماشینی ترمز کرد انگار ترسید رد بشه چون از اون به بعد پل نبود و انگار با سرعت باید به سمت جاده طرف ما جهش می کردن،ماشین اول ترمز کرد ماشینای پشت سر تعداد زیاد خوردن به اینا پرت شدن پایین،ما داشتیم با ناراحتی نگاه می کردیم که دیدم مردی جلو ما لبه تر نشسته زانو به بغل داشت نگا می کرد صحنه رو که حواسش رفت افتاد پایین بغل دستش دختر من نشسته بود فقط میدونستم که دخترمه ولی چهرشو ندیدم تعادلش بهم خورد اونم افتاد،من نشسته بودم مات و مبهوت نگا کردم و همونجوری به پشت دراز کشیدم دوتا مامورا منو نگا کردن،بعد یچی تو ذهنم اومد که طناب به کمر دخترم هست و سالمه ولی ندیدمش،با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می خواهید دخترتان خوشبخت باشد، همه ی آرزوهای او را براورده کنید و باعث شوید که او در آرامش و رفاه زندگی کند. شما سعی می کنید که تعادل را در زندگی تان ایجاد کنید، قوی باشید و اختیار و کنترل خودتان را کامل بدست بگیرید. شما دلشوره ها و اضطرابات را از فکرتان بیرون می کنید تا تنش های عصبی و استرس باعث نشود که رفتاری داشته باشید که تاثیر منفی روی زندگی دخترتان داشته باشد و بعدا باعث شود که شما عذاب وجدان بگیرید. به این روش، شما خواهید توانست خودتان هم آرامش بیشتری را در زندگی تان تجربه کنید. شما می خواهید زندگی تان را متحول کنید ولی می دانید که برای اینکار شاید مجبور شوید ریسک کنید و شما از اینکار می ترسید. شما شاهد هستید که خیلی ها بر اثر ریسک در زندگی شان شکست خورده اند و نگران هستید که آیا می توانید برای دخترتان امنیت کافی را فراهم کنید یا خیر. اما این را می دانید که شما خودتان و دخترتان را وصل به توکل به خداوند کرده اید. بنابراین، نگران نباشید. از تجارب دیگران استفاده کنید و مطمئن باشید که اگر خردمندانه رفتار کنید، خداوند خودش کارهایتان را به خوبی به پیش خواهد برد. تشکر از همراهیتون.
مائده : سلام من خواب دیدم با خانوادم و چند نفر دیگه داریم از کنار یه دره خیلی خیلی عمیق میگذریم که خیلی سرسبز و خوشگله ولی به همون اندازه ترسناکه و زیر دره یه دریاچه هست که همه ازاون ارتفاع خودشونو پرت میکنن تو دره و اتفاقا خواهرم داشت میفتاد توی دره و من نجاتش دادم
بعد از اینکه با کلی دلهره از اون دره رد میشم همه میریم تو یه خونه که خیلی قدیمی و خراب به نظر میاد و خونه معلقه و تکون میخوره و ممکنه بیفته توی اون دره ولی هیچکس نمیترسه بجز من و مشغول رقصیدن و خندیدن هستن و خوشحالن البته تو همین حین بخاطر پدرم با یکی سخت دعوام میشه ولی بعدش پدرم بغلم میکنه و سرمو میبوسه میگ مشکلی نیست
فریبا هراتی
: سلام. شما شاهد این هستید که زندگی با تمام خوشی هایش، چقدر نزدیک مرگ قرار دارد و خیلی ها با اشتباهات خودشان، باعث شکست و مرگشان می شوند. شما مراقب هستید که خواهرتان از خطرات مصون بماند. شما و عده ای، روحیه تان خراب است و یا به افکاری اعتقاد دارید که دمده و قدیمی هستند و باور به این اعتقادات می تواند جایگاه شما را متزلزل کند و سلامت تان را به خطر بیاندازد و همه از ترسها و نگرانیهایشان می گویند و غصه می خورند. شما سعی می کنید که خردمندانه رفتار کنید و اگر کسی بخواهد حماقت به خرج دهد عصبانی می شوید. پدر شما عقل و شعور شما را تحسین می کند. تشکر از همراهیتون.
haniyeh : سلام خسته نباشيد
دختر خاله ام خواب ديده بود كه همه دختر خاله ها داشتيم قدم ميزديم كه يهو يه دره خيلي سرسبز و قشنگ ميبينيم كه شيب خيلي زياد مثل ديوار داشته براي رفتن به پايين دره .با ذوق ميگه بچه ها پايين رو نگاه كنيد چقدر قشنگه انگار توي اون دره يه دشت خيلي قشنگ با رودخونه و يه كلبه خوشگل بوده .خودش ميگه اومدم برم ديدم شيبش خيلي زياده پشيمون شدم اومدم بالا ولي من خيلي سريع ميرم پايين و شروع ميكنم به خوردن آب رودخونه با دست ولي بعد مثله اينكه اونجا مزرعه گندم بوده و اونا هم آب جو بوده كه هنوز حروم نشده و هنوز مشروب نشده بوده .همش به من ميگفتن ديگه نميتوني بياي بالا ديوار خيلي شيبش زياده .بعد ميگه توي يه لحظه ديگه ديدم سوار آسانسوري و لاي آسانسور يه 500تومانيه كه ميگن مامان بزرگم برام صدقه گذاشته بوده (مامان بزرگم چند سالي است فوت كردند ).ولي ميگه توي آسانسور خيلي ناراحت بودم و كز كرده بودم و نشسته بود يك گوشه .
ممنون ميشم تعبير خوابم رو بگيد .
اين هم بگم كه يذره درگير يك مشكلاتي هستم .
فریبا هراتی
: سلام. سلامت باشید. شما تمایل دارید به زندگی ای برسید که از نظر دیگران سطح خیلی پایین تری نسبت به سطح زندگی امروزتان دارد اما ذات و اصالت آن سالم و زیباست. برای رسیدن به هدفتان باید از نظر دیگران سطح زندگی پایینی را انتخاب کنید و اگر این انتخاب را بکنید امکان رسیدن به مراحل غنی تر و امکانات رفاهی بالاتر برای شما را غیر ممکن می دانند. هر چند چیزی که شما دوست دارید سرشار از نشاط و عشق و سادگی است. آسانسور که شما را بالا می آورد به معنی حق انتخاب شما ست که اگر بخواهید به اوج اقتصادی صعود کنید باید عشق و محبت و همه چیز را زیر پا بگذارید و از این جهت غصه خواهید خورد. عدد 500 به موقوف شدن کار تعبیر می شود و به این معنی است که نمی توانید برای همیشه در آن زندگی بمانید و به همین جهت مجبورید از آن بگذرید و دعای خیر مادربزرگتان پشت شماست. خیر پیش.
مینا : سلام روز خوش
خواب دیدم داخل دره ای هستم که ته دره بجای رودخونه یه ریل راه اهنه دره شیب ملایم داشت پهن بود باریک با شیب تند نبودسمت چپدره چندتادرخت کاج بود بین درختا دوتا بچه خرس داشتن می چرخیدن البته بچه خرساوخیلی کوچیک نبودن اما بالغم نبودن همون سمت روبروی درختا یه غار کوچک بود که خیلی عمیق نبود وداخلش روشن بود ومادرم باچادر احرامش داشت نماز میخوند که یه دفه دیدم سمت راست دره هستم ودارم از دره بالا میرم صخرهای کج وماوج داشت به نظر سخت میومد ولی خودم کشیدم بالا که دیدم اقای خامنه ای روی یه صخره نشسته وداره قران میخونه وعمامه روی سرش نصفش بسته بود ونصفش باز. مقنعه سرم بودرفتم روی یه صخره کنارش نشستم که یه دفعه دیدم از پشت سرم بادوبوران شدیدی شد واسمون پراز خاک وبرگهای خشک درختا شد داشت مقنعه ولباسم و باد می برد که یه دفه ترسیدم وشروع کردم جیغ زدن اقای خامنه ای دستم گرفت وگفت نترس من اینجام که از خواب پا شدم ضمنا تو ایاتی که خونده میشد حسد یا حسود خیلی به گوشم خورد
فریبا هراتی
: سلام. روز شمام خوش. شما برای رسیدن به اهدافتان مسیری ثابت را تعیین کرده اید و بر طبق آن پیش می روید که خیلی سریع پیشرفت نمی کنید ولی ثابت و منسجم است و یک دوره درون گرایی و تفکر را تجربه می کنید. مادرتان سرش به زندگی خودش گرم است و ایمانش قوی است و شما تصمیم می گیرید که کمی به حکومت و نظام فکر کنید و مشکلات عدیده ای را مشاهده می کنید که با آن مواجه هستید ولی انشالله به خیر خواهد گذشت... برای دفع شر 4 قل را بخوانید. خصوصا سوره قل اعوذ برب الفلق تا از رنج ها و آفت های دین دنیا در امان بمانید. تشکر از همراهیتون.
Saba : سلام، من بعد از اذان صبح خواب دیدم که میخوام کفش هامو بپوشم اولی رو پوشیدم و دومی رو دیدم در لبه ای قرار دارم که یک طرفش آسفالت و خانواده و... هستند و طرف دیگه اش دره ای از خاک و سنگ.... و من دقیقا روی اون لبه بودم که یهو پام لیز خورد و کمی از سنگ و خاک ریخت و صدای اومد که مواظب باش ولی من نتونستم خودم رو کنترل کنم و سقوط کردم به ته دره... صحنه ی سقوط رو کامل حس کردم (خیلی ترسناک و هولناک از خواب پریدم) ممنون از شما
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید جاپای قرص و محکمی در رابطه با موقعیتی که در آن قرار گرفته اید داشته باشید و می خواهید که اعتقادتان به باورهایتان قوی باشد. اما شما با کشمکش ها و سختی های زندگی مواجه خواهید شد، زندگی شما متحول می شود و ممکن است تحولی منفی در زندگی تان به وجود بیاید. شما باید برای دفع قضا بلا بگویید برایتان به اندازه ی وسعتان گوسفند یا مرغ قربانی کنند و گوشتش را به فقرا ببخشید و ذره ای از آن را خودتان یا خانواده تان نخورید. قربانی کردن قطعا دفع شر خواهد کرد. تشکر از همراهیتون.
ملیکا : سلام و‌خسته نباشید
یکی از دوستام که آقا هستند، دوستش واسش خواب دیده که دوستم و خونواده دوستم رفته بودن گردش و همه در حال بازی کردن بودن. اونطرف تر یه دره بوده ، بعد دوستم بلند میشه میره سمت دره با یه خانوم بوده، همون موقع که همه خونواده دور هم بودن یه ادم سیاه پوش میاد سمت خونواده دوستم ولی کاری به اونا نداشته، یهو اون خانوم کنار دوستم غیب میشه، اون ادم سیاه پوش میره سمت دوست من و هلش میده توی دره.
یکی از دوستای دیگه همین دوستم هم واسش مث همین خواب رو میبینه که توی گردش بودن یهو زمین دهن باز میکنه و همین دوستم میوفته پایین ولی اینبار دوستش دستشو میگیره نمیذاره پرت شه پایین ، ولی از دره اویزون بوده دوستم
با تشکر از زحمت شما
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. تعبیر خواب اول دوستتان این است که مشکلات و تحولات منفی برای دوست شما در شُرُف وقوع است که موجب می شود که او مقدار زیادی از ثروت و دارایی اش خرج شود ولی برای خانواده ی او مشکلی به وجود نمی آید. دوست شما در معرض خطر است و کسی که افکار منفی در سر دارد ممکن است برای او مشکلی به وجود بیاورد. دوست شما باید این خواب را جدی بگیرد و بسیار هوشیارانه رفتار کند. مراقب باشد تا بیمار نشودو برای دفع شر و سختی ها باید صدقه بدهد و به اندازه ی وسعش مرغ یا گوسفند قربانی کند و اصلا در این راه خست بخرج ندهد و تنبلی نکند. تعبیر خواب دوم ایشان هم این است که پروژه یا رابطه ای برای دوست شما پیش می آید که اگر او در این رابطه بیافتد و گول کسی را بخورد، و اگر در کارش اصالت نداشته باشد و واقعگرا نباشد، قطعا شکست خواهد خورد ولی با کمک دوستش از مشکل و نگرانی خلاص می شود. ضمنا لازم به تذکر مجدد می دانم که نوشتن دو خواب در یک کامنت تحت عنوان خوابهای مربوط به هم خلاف مقررات سایت است. بنده از شما دو حق خواب بابت دو خواب مجزا کسر کردم. تشکر از همراهیتون.
Shiva : سلام وقت بخیر خواب دیدم من و ناپدریم رفتیم کوه اونجا پر از جمعیت بود یکدفعه وسط کوه چیزی مثل بهمن یا زلزله همچین چیزی اومد من خیلی راحت دستمو به کوه چسبوندم و خودمو نجات دادم و جام محکم بود اما ناپدریم نتونست خودشو کنترل کنه و با تعداد دیگه ای از آدمها افتاد پایین و مرد...من خیلی ناراحت شدم و همش گریه میکردم...برگشتم خونه و نگران مادر و برادرم بودم که دیدم سالمن اما خیلی گریه میکردم... لطفاً تعبیر بفرمایید.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما و ناپدریتان با چالشهای بزرگی در زندگی مواجه می شوید و تکان های شدید اقتصادی باعث خواهد شد که شرایط مالی بدی برای خیلی ها پیش بیاید. شما خواهید توانست که شرایط مالی خودتان را حفظ کنید ولی ناپدری شما احتمالا ورشکست خواهند شد یا از نظر اقتصادی سقوط می کند و زندگی او متحول خواهد شد. برای دفع شر صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.