تعبیر خواب دستکش
اگر ببینیم دستکش به دستمان باشد، خود را برای انجام کاری مسئول می دانیم و اگر فقط ببینیم در جایی دستکش گذاشته اند، کاری است که فکر می کنیم به ما ربطی ندارد و با وجودی که از عهده انجامش بر می آییم، خود را موظف به انجام آن نمی دانیم.
وجود پارگی و سوراخ در دستکش نشانه انجام اشتباه یا خطایی است که باعث می شود آن کار به خوبی انجام نشود و یا نشانه این است که با دلسردی و بی تفاوتی نسبت به موفقیت یا عدم موفقیت آن کار به انجام آن مبادرت می کنیم.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر مردی ببیند دستکش در دست داشت و از آهن است، دلیل که او را قوت و توانایی است، خاصه که از فولاد باشد. اگر دستکش زرین است یا سیمین، تاویلش چون دستبند است.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن دستکش در خواب، بر سه وجه است:
- قوت و توانایی،
- ظفر یافتن بر دشمن،
- نظام کارها.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
مهدخت : با سلام و احترام
دختر عمه من خواب دیدند که با دوست پسرشون تو خونه ایشون قرار گذاشتند که همو ببینند ولی اوضاع خونه قدری آشفته بوده و دختر عمه من یه گشتی تو خونه میزنه میبینه دستکشی که دفعه قبل تو خونه این پسره جا گذاشته یکیش رو پاره کرده و به عنوان دستمال ازش استفاده میکنه (این دستکش همون دستکشیه که دختر عمم در عالم بیداری برای خواهرش بافته، رنگش سفید و نارنجی روشنه) بعد میبینه که پسره داشته بالای پشت بوم رو تعمیر میکرده و دختر عمه من به بالای پشت بام میره و ایشون چندین کتاب به ایشون می دند و میگند برو بخون و بعد از پله ها با کتابها پایین میاد و بعد که وارد خونه میشه یه فرد معتاد رو میبینه که گویا آشنای اون پسره بوده. بعد پسره از بالای پشت بوم میاد و کارش تموم شده و هر دو اینها یعنی دختره و پسره ناراحتند که این فرد معتاد اومده خونشون و خلوتشون رو به هم زده و یه جوری سعی میکنند بندازنش بیرون که بالاخره موفق میشند که بره بیرون و جالب اینجاست که برای بیرون انداختنش باید بروند نزدیک در؛ پله های خروج از خانه هم به سمت بالا بوده و داشتند از پله ها بالا میرفتند تا این فرد رو مشایعت کنند به بیرون که در راه بالا رفتن چندین گلدون گل در این طرف و آن طرف پله ها بود که اون فرد معتاد وقتی داشت تلو تلو کنان بالا میرفت یکی از این گلدونا رو شکست و پرت شد پایین و بعد بالخره رفت بیرون و بعد آخرسر دختر عمم اشاره کرده به پسره که برو درو قفل کن تا دیگه نتونه بیاد و اونم همین کارو میکنه.
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. دختر عمه ی شما قادر نخواهد بود که شرایط و رابطه با دوست پسرش را به خوبی مدیریت کند و دوست او، هر کاری که خودش دوست دارد را انجام می دهد و می خواهد طبق برنامه های خودش به پیش برود و موفق شود. دختر عمه ی شما درسهای زیادی را در رابطه با دوست پسرش خواهد آموخت! و شاید چندین بار به صورتی اساسی با او مشکل و اختلاف پیدا کند و به جای پیشرفت احساس کند که دارد پسرفت می کند. احساس ترس و ناامنی و اعتماد به نفس پایین بین آنها حاکم می شود و چند بار دل دختر عمه تان می شکند. این طرز فکر دوست پسر او، طرز فکر منحطی است که جای پیشرفت دارد ولی به این صورت نیست که او دختر عمه تان را در زندگی بالا ببرد بلکه کوتاه فکر است. شاید به مرور زمان این اخلاقیات او عوض شود ولی پروسه ای طولانی است. تشکر از همراهیتون.
azita : سلام وقتتون بخیر این خوابو خواهرم دیده
خواب دیده من و خواهرام و مامانم رفتیم مشهد،من شوهرم فوت کرده(شوهرم زنده هستن) ومن مجددا ازدواج کردم توو خواب بسیار آرایش کرده و مرتب بودم و موهامو بیرون ریخته بودم رفتیم بازار رضا و اونجا من یک دستکش بافت سفید وطوسی (ببخشید شایدم رنگی بوده)برای شوهر جدیدم و یک جوراب بلند مشکی برای مادرش سوغاتی میخرم ویک جفت هم دستکش عروس برای خودم،بعد میریم حرم قبل داخل حرم شدن من کاملا موهامو جمع میکنم ومحجبه میشم بعدش هم میریم هتل یا جایی مپل خونه و سوره فکر کنم یس میخونیم
ممنون از تعابیر خوبتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما از روش همسرتان در کنترل زندگی تان و از رفتار او نسبت به خودتان ناراحت هستید و دلتان می خواهد که او بهتر از اینها، زندگی تان را مدیریت کند. بنابراین تکیه تان در شرایط حاضر صرفا به شوهرتان نیست. شما متوسل به امام رضا ع می شوید و به او تکیه می کنید و متعهد به ایمانتان هستید تا خدای بزرگ نگرانی هایتان را رفع کنید. شما با خدای بزرگ در حضور امام رضا ع ( حتی در قلبتان و نه صرفا در حرم) درد دل می کنید. دلتان می خواهد که مادر شوهرتان هم زندگی خوبی داشته باشد و در امنیت و آرامش باشد. دوست دارید که جوری زندگی تان را مدیریت کنید که با شما با عشق و آرامش رفتار شود. اما شما در حضور دیگران افکارتان را مطرح نمی کنید و سعی می کنید که وانمود کنید که همه چیز خوب است و هویت تازه ای از خودتان نشان می دهید. نذر سوره ی یس کنید که انشالله زندگی تان متحول شود و رفتار همسرتان با شما بهتر شده و زندگی تان بهتر به پیش برود. تشکر از همراهیتون.
bani : خانم هراتی ببخشید یک سوال دارم فرمودید که به همان اشتباهات گذشته اش ادامه میده یعنی در این زندگی جدیدش هم همون اشتباهات رو که قبلا داشت ادامه میده ؟منظورتون این بود؟
فریبا هراتی
: یعنی شخصیت او عوض نمی شود و چه با شما چه با هر کسی همین اشتباهات را تکرار می کند.
bani : دقیقا همینطور بود خیلی ممنونم از شما
محمد : سلام خسته نباشید.من دیشب خواب دیدم برای خرید ی چیزی ک یادم نیس به یک مغازه رفتم بعد بمن شیش تا تراول پنجاه تومنی پول از اونجا رسید که پنج تاش تاس بود و یکیش تراول کاغذی.اما اون تاس ها هم حکم همون تراول پنجاهی رو داشت.بعد اومدم پسر عموم دسکش دروازه بانی یا پاوربانک میخاس ک بردمش همون مغازه چراغاش خاموش بود میخاس ببنده اما باز بازکرد اما چون پسرعموم دو دل بود ک کدومو انتخاب کنه من ی دونه از تاس ها رو دادم گفتم این پنجاه تومن بیانه پیشت باشه صب ک تصمیمشو گرف میاد انتخاب میکنه بش بدید.ممنون میشم تعبیرکنید برام
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما از نظر احساسی خسته هستید و به انتخاب های پیش رویتان نگاه می کنید. شما خیلی با احساسات خودتان صاف و صادق نیستید و نمی دانید که می خواهید که هدفتان را عملی کنید و یا آن را رها کنید و فراموش کنید. ولی به صورت غیر قابل پیش بینی شانس می آورید و به موفقیت خواهید رسید. پسر عموی شما شخصیتی رقابتی دارد ( یا شما اینطور هستید و پسر عموی تان به اصالت و فرهنگ شما اشاره می کند که شما ذاتا رقابتی هستید). او یا شما می خواهید که کارهای سخت را با دقت و مراقب و بررسی کامل، مدیریت کنید و مردد هستید که این کار را شروع کنید یا خیر. فعلا این شانس به شما رو آورده که موفق باشید و تصمیمش با خودتان است و زمانی که ته و توی قضیه را درآورید و مسائل برایتان واضح و شفاف باشد، شروعی تازه خواهید داشت و تصمیم خواهید گرفت که اینکار را شروع کنید چون در حال حاضر احساس می کنید که انرژی تان ته کشیده و باید روی خودتان کار کنید تا دوباره هدفمند و با انرژی شوید. تشکر از همراهیتون.
ninaa : سلام. در خواب وارد جایی شده بودم که یه بشقاب غذا خوردم و بعدش رفتم ظرفشویی، ظرفم رو شستم. کنارم دختری بود که داشت با دستکش ظرف می شست. من گفتم نکنه با دستکشایی که برای کار دیگه است ظرف می شوره. یه دفه دختر برگشت بهم گفت ما همه چیمون مرتب. اقای فلانی( کسی که بهش علاقه مند بودم و بهم خورد) میاد این مورد رو مدام چک و نظارت می کنه.
فریبا هراتی
: سلام. شما تشنه ی زندگی تان هستید مسئولیت پذیر هستید و برای کاری که در دست دارید تعهد نشان می دهید. شما می خواهید که از شما حمایت شود. برای آینده تان برنامه ریزی می کنید و به پیش می روید. کسی که به او علاقه داشتید هم برای آینده اش برنامه ریزی می کند و همه ی کارهایش را به خوبی مدیریت می کند تا به ثروت برسد. تشکر از همراهیتون.
Seyamak : باسلام و احترام.
لطفا متن خوابم نمایش عمومی نشود .
با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. شما شخصیتی احساساتی ولی بازیگوش دارید و ممکن است در بعضی مواقع، نابالغانه رفتار کنید. چالشی در رابطه با مسائل عاطفی و احساسی در زندگی شما هست که هنوز برای آن آمادگی ندارید و می ترسید که در این آزمایش الهی شکست بخورید. شما نگران هستید که نتوانید توقعاتی را که مردم از شما دارند را برآورده کنید و اعتماد به نفستان پایین است. شما به این فکر می کنید که دین مردم دارد به خاطر عصبانیت آنان در ارتباط با شرایط بدی که در آن قرار دارند، محدودیت ها و فقر از بین می رود. احساس شما این است که جاپای دین در جامعه قرص و محکم نیست و وقتی که مردم به نهایت تحت فشار باشند، نصایح شما مبنی بر اینکه فکرتان را خراب نکنید و نترسید .... به جایی خواهد رسید؟ درست است که مردم با تمرین و ممارست ورز داده می شوند و تجارب آنان برایشان مثمر ثمر واقع خواهد شد ولی مردم الان بیشتر از هر چیز احتیاج دارند که اقتصادشان پیشرفت کند و در اینصورت است که ذهنشان هم باز خواهد شد. شما خدمتگزار مردم هستید و دلتان برای غمها و زجرهایی که قشر فقیر جامعه متحمل شده است می سوزد. تشکر از همراهیتون.
Yaseman : سلام مجدد، خانم هراتى عزيز انجام شد. كوتاهي من واقعا از بي دقتي بود. عذرخواهي ميكنم.
فریبا هراتی
: استدعا می کنم.
Yaseman : سلام وقتتون خوش. خواب دیدم که با قایق خیلی کوچک چوبی و قهوه ای رنگ تیره از روی یک رودخانه که مسقف بود(سقف داشت) به منزلی رسیدم که پسرم اونحا بود، بعد یکسری از همکاران قدیمم هر کدام با همان قایق شبیه مال من و کوچک رسیدن به این منزل، ولی همه شان خیلی با من بدرفتار بودن و منرا خطاکار و گناهکار میدونستن و اجازه نمیدادن اونجا کاری را که باید برای پسرم انجام بدم! من هم هر چه میگفتم خطایی نکردم قبول نمیکردن و آزارم میدادن، دنبالم میکردن که بیرونم کنن، حتی یکیشون تلفن برداشت و شروع کرد از من به دیگری بد گفتن! گفتم نگو انصاف داشته باش،آخر سر به سختی که مدام در حال فرار از دستشون بودم کار پسرم را رو به راه کردم (نمیدونم دقیق چه کاری بود) و قایقم را تو این گیر و دار گرفتن و شکستن و از اون محیط اجبارا اومدم بیرون. خیالم راحت بود کار پسرم انجام شده. مطمئن بودم خطایی که مقصرش من باشم نکردم، رفتم داخل یک صف ورود به یک فروشگاه بزرگ ایستادم که جلوتر از من پدر و مادرم بودن که اونها هم رفتاری مانند همکاران داشتن باهام و باهام حرف هم نمیزدن، دست هر فرد یک چرخ دستی فروشگاهی بود، فروشگاه که باز شد همه از سرازیری میرفتن داخل،متاثر از رفتار بابا و مامانم بقیه هم با من بد شدن تو صف! حتی یک نفر منو از پشت هل داد و من با اینکه خیلی مهارت به خرج دادم که تو سرازیری ورود به فروشگاه چرخ دستی را کنترل کنم ولی آخر سر بدجور خوردم زمین! با یک لباس مشکی کاملا پوشیده و حجاب کامل بودم. حتی دستکشهای مشکی خیلی ضخیم از جنس برزنت دستم بود که این دستکشها تا روی بازوم ادامه داشت. زمین که خوردم یک آقای حوان که بلوز روشن تنش بود و موهای روشن داشت با خوشرویی با چرخ دستی خودش اومد سمتم و یک زانو را به زمین گذاشت و جلوی من زانو زد و همزمان سرش را به ادای احترام پایین گرفت و نگاهم نکرد و دستش را به سمت من دراز کرد، گفت دستتون رو بدین کمکتون کنم. گفت من میدونم شما مقصر نیستی و این جمع دارن اشتباه میکنن، از خجالت که غریبه بود گفتم آخه از کجا منو میشناسی؟ مرسی خودم بلند میشم از زمین. گفت مطمینم خطاکار نیستی، همزمان یک آقای جوان دیگه هم که انگار دوستش بود اومد پشت سرم و به من گفت به این مرد اعتماد کن، ازین به بعد مراقبته، به من هم گفته همیشه پشت و پناهت باشم (این مرد دوم موهای تیره داشت و لباسش هم مشکی بود). دستم را دادم بهش و محکم نگه داشت و از جا بلند نشد تا من به سختی از جام بلند شدم...
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. قبل از تعبیر خوابتان لازم به ذکر می دانم همانطور که در تمام صفحات تعبیر خواب آمده خواب شما از حد مجاز 2 خواب طولانی تر است و تقریبا هر 7 خط خواب در کامپیوتر یا 10 خط خواب در موبایل یک حق خواب کسر خواهد شد و خواب شما 19 خط کامپیوتر است. لذا شما یک حق خواب به سایت بدهکار هستید و لطفا برای دفعه ی بعد یادآور شوید که از شما یک حق خواب کسر کنم و خدای نکرده مدیون سایت نباشید. شما می خواهید دل پسرتان را بدست بیاورید و کاری کنید که احساس او به شما مثبت شود و به این دلیل به صورتی مخفیانه به او کمک مالی می کنید و یا برای او کاری انجام می دهید که مثلا وامی یا کمکی خارج از نوبت به او برسد و سعی می کنید که کارهایتان را به گونه ای مدیریت کنید که حتی دوستانتان هم از این ماجرا با خبر نباشند. اما این کار شما ظلم در حق اشخاص دیگری است که "پارتی" ندارند تا کارشان جلو بیافتد و آنها شما را تایید نمی کنند بلکه نفرینتان می کنند که شما در زندگی به زمین بخورید و در کارتان شکست بخورید چون فکر می کنند که شما حق آنها را ضایع کرده اید. اما خدای بزرگ شما را می بخشد منوط به اینکه توبه کنید و سعی کنید که منبعد کار ناحقی را حتی برای کمک به فرزندتان انجام ندهید. تشکر از همراهیتون.
زهرا ن : سلام وقتتون بخیر، دو ماه با دوست صمیمی ام قهر هستیم چون یه عالمه مخفی کاری داشته که توسط خودش رو شده،چند روز پیشخواب دیدم که با تیکه آهنی که چند تا چرخ داشت و روش یه صندلی بود خیلی آروم در حرکت بودم یه دفعه همین دوستم رو دیدم وسیله ایستاد و من دستکش هام رو که تیره بود یا مشکی یا قهوه ای درآوردم و بهش دادم بعد اون رفت پشیمون با خودم گفتم دستکش ها رو خودش بهم داده بود چرا پس دادم.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شیوه ای که شما سعی می کنید رابطه تان را کنترل کنید و به پیش ببرید، و روش مدیریت شما در کارها برای حل مشکلات و مسائل زندگی تان، دیگر همسو با افکار دوستتان نخواهد بود و شما از همان روش او تبعیت نمی کنید. شما سعی می کنید که زندگی تان را به روش دیگری کنترل کنید و نمی خواهید که مثل او مرموزانه یا مادیگرایانه به مسائل نگاه کنید. شما نگاه کینه توزانه، مرموزانه و مادیگرایانه به مسائل را برای پیشبرد اهدافتان دوست ندارید و نمی خواهید مثل دوستتان باشید. تشکر از همراهیتون.