تعبیر خواب دفتر
لوک اویتنهاو میگوید : دیدن دفتر جهت تحریر در خواب به حقیقت پیوستن امیدهایتان تعبیر می شود.
در کتاب سر زمین رویاها آمده:
خواب دفترچه بانكی : یك زندگی طولانی در پیش دارید.
یك دفترچه بانكی پر از عدد : پولی را كه به خیال همه گم شده بود پیدا می كنید.
صورت موجودی صندوق : منفعتهای متعدد مالی
روی یك دفترچه بانكی چیزی می نویسید : پول بدست می آورید.
درمی یابید كه در یك دفترچه بانكی اشتباهاتی شده:مراقب دردسر باشید.
یك ترازنامه از روی یك دفترچه بانكی : به اشتباهاتی كه در طول زندگی گذشته خود كرده اید پی می برید.
خالد بن علی بن محد العنبری گوید: دیدن دفتر در خواب، بر سود و منفعت، رزق و روزی و علم دلالت میكند.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
نسترن سیاه : باسلام وصبح بخیر.بعد تعبیر پاک بفرمایید.
ممنونم.
فریبا هراتی
: سلام. پدر شما می خواهد که شما از تجارب و امکاناتی که او در اختیارتان قرار می دهد برای بهبود زندگی تان استفاده کنید. او می خواهد که شما با تمام حواس و چشم و گوش و عقل و هوشتان روی یک سری مسائل به صورت سفت و سخت مسلط باشید و آنها را دنبال کنید و بیشتر نسبت به مسائل اطرافتان خشک و بدبین باشید تا نرم و مهربان! او می خواهد که شما مسائل را از بعد مادی آن در نظر بگیرید و به دوام، ثبات و مادیات با دقت زیادی توجه کنید. برای او مادیات مهمتر است از مسائل احساسی و عاطفی. تشکر از همراهیتون.
Farid : با سلام من خواب دیدم به دوستام میگم این دفترو برسونن دست کسی که قبلا خواستگارم بوده که بخونه تو دفترم راجع به فال و طالع بینی نوشته بود ممنون میشم تعبیرشو بهم بگید.
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید که احساسات و نظراتتان را راجع به این آقا و خواستگاری او، بیان کنید. ترسها و نگرانیهای شما راجع به اینده و مسائلی که از کنترل شما خارج هستند... شاید روی تصمیمات شما تاثیر داشته اند؛ یا شما ازدواج را منوط به خواست تقدیر و سرنوشت می دانید. تشکر از همراهیتون.
Vahideh : سلام عزیزم،وقت بخیر
پریشب میدیدم با پدرم تو محله‌ای بودیم.توی باغچه‌ای که فقط خاکی بود٢-٣تا کارگر بودن.سوالی کردیم.توضیح میدادن،انگار باهمدیگه هم بحث داشتن!(همه سفیدپوش بودیم)نگاه کردم سمت چپم،به کوچهء آخر،گفتم اونجا صادقیه‌س...(علی)بخواد رفت و آمد کنه باید از این طرف بره.اونطرف کوچه‌شونم فَنس بود و خاکی!کلا جای خلوتی بود،مثل فضای اطراف پرند،ولی خونه‌ش اونجا بود!بعدش دیدم تو خونه‌مونیم.بابا سفیدپوش ایستاده بود.ازپنجره آشپزخونه پایینو نگاه کردم.دیدم کامیون سفیدی دنده عقب میاد سمت در پارکینگ.انگار قرار بود وسایلی بره داخلش.درش باز و خالی بود.بعد دیدم پسر١٠ساله‌ای با بولیز سفید،همینطورکه دفتر(سررسید)دستشه،باحرص و کینهء خاصی بالا(من)رو نگاه میکنه،من مشکی تنم بود و با سردی،قدرت و اعتماد به نفس خاصی بهش نگاه میکردم.با نگاهم بهش میگفتم که زورت به من نمیرسه و بهم مسلط نمیشی!گویا اون سررسید رو ازخونهء ما برده بود.انگار مال او بود وقاطی وسایل من شده بود.اما من ندیدم بالا بیاد.همونطورکه نگاهم میکرد داشت خارج میشد ازحیاط.درواقع میفهمیدم اون بچه همسر سابق،علیه.اما با اون نگاه خصمانه و راه رفتنش که انگار جهش بود،حس یه موجود منفی رو بهش داشتم.حس میکردم جنه!موجودی که تیرش به سنگ خورده و به هدفش نرسیده.گفتم بهتره برم پایین جلوی پارکینگ باشم.بعد پایین جلوی پارکینگ بودم و داشتم چمن‌هایی که از لای سنگ‌‌فرش‌ها در اومده بودن رو آب میدادم با شلنگ.(خونهءعلی صادقیه‌س.یه مدت بخاطر ارتقاء شرایط ملکی پرند بود خونه‌ش.شبی که عمیقا در درونم میگفتم"علی آدم کثیفی بود،اما من نمیخوام زباله حمل کنم و میبخشمش تا درونم آزاد باشه" این خواب رو دیدم.چرا چند شبه خواب جن میبینم؟)
فریبا هراتی
: سلام خانم گل. شما سعی می کنید که خردمندانه رفتار کنید و به مشکلات و نگرانی های گذشته و شرایط سختی که با آنها مواجه شده اید فکر می کنید. کسانی که سعی کردند برای شما مشکل آفرینی کنند، حالا خودشان سرشار از مشکلات هستند. پدرتان از اینکه شما شروعی مثبت داشته اید خوشحال است و شما نسبت به علی کینه دارید. علی سعی می کند که نشان دهد که نیت خیر داشته و مسئولیت های سنگینی را به دوش می کشد و می خواهد شروعی تاره داشته باشد و به موفقیت های زیاد برسد. اما شما می دانید که او فقط نقش بازی می کند و ذاتش خراب است. شما سعی می کنید که نسبت به آینده تان مثبت اندیش باشید. جن خوابتان خصومت او با شماست. شما می خواهید از فکر او بیرون بیایید ولی او نمی خواهد شما او را فراموش کنید. ذات خراب علی همان جنی است که خواب می بینید. تشکر از همراهیتون.
مریم : سلام, پریشب خواب دیدم یک دفتر از طرف اقایی که دوستش دارم برام رسیده که پر از نوشته ست, اول درباره مرگ پدرش نوشته بود که انگار تازه اتفاق افتاده, و به من گفته بود بخاطر مرگ پدرم چندوقتی ارایش نکن, و جوری حرف زده بود انگار مرگ پدرش به نفع من شده, پدرش در واقعیت زنده ست, دفتر پر نوشته بود که از خودش گفته بود ولی من نتونستم بخونم فقط چیزی یادته صفحه اول درباره سوره یس نوشته بود که بخونم و صفحه بعد اسم امام حسین را دیدم که وسط صفحه بزرگ نوشته شده بود. و همراه دفتر چیزی شبیه یک کارت دعوت یا نمیدونم بلیت تئاتر بود برام فرستاده بود که انگار یک کار هنری گروهی کرده بودن که برام بلیت فرستاده بود من برم.
در واقعیت رابطمون دچار کشمش هست
فریبا هراتی
: سلام. فکر پدر او ناراحت است و با مشکلی مواجه شده که روحیه اش افسرده است. او خودش هم حرفهای زیادی برای گفتن دارد که فکر می کند شما درک درستی روی حرفهای او ندارید. او نمی خواهد که شما خودتان را به خاطر پدرش متاسف نشان دهید و وانمود کنید که ناراحت هستید. شاید او خیال می کند که شما از ناراحتی پدرش خوشحال می شوید. او می خواهد که شما ایمان داشته باشید و به حقانیت امام حسین واگذارتان کرده یا قسمتان داده به امام حسین ع. او می خواهد به شما بگوید که برای نقش بازی کردنتان یا روراست نبودنتان او متحمل هزینه شده و ضرر کرده است. تشکر از همراهیتون.
Samira : سلام. در مکانی که نمیدونم کجا بودم روی زمین و توی قفسه ها و دوروبرم پر از ابزارهای فلزی مختلف که بعضی هاش سنگین و عجیب بودن وجود داشت من اول سه تا دفتر بزرگ رو ورداشتم و بعد از پیدا کردن یه کیف با ابعاد عجیب شروع به جم کردن و پیدا کردن ابزاری که فکر میکردم مال پدرم(تو واقعیت نجارهستن) ابزار های زیادی رو تو کیفم گذاشتم این موقع متوجه وجود دونفر دیگه که یکی شون میشناختم شدم اوناهم مسه من چیزهایی رو جستجو میکردن. بعد از زمانی که فکر کردم دیگه میخوام برم و با ابزارها کارهای مهمی انجام بدم. یه دختری به حالت مداخله مزاحم ام شد و من قادر نبودم خودمو از شرش خلاص کنم. نگاه کردم دیدم اونای دیگه رفتن با خودم گفتم منم باید زود تر میرفتم وقت و تلف کردم گیر این افتادم در حالی که از ناتوانی خودم واسه رهایی از دست اون دختر کفری بودم بیدار شدم.
فریبا هراتی
: سلام. شما سعی می کنید که با قدرت، استقامت و اراده ی زیاد، نو آوری داشته باشید و به گونه ای رفتار کنید که بتوانید به دیگران کمک کنید. شما می خواهید از مهارت ها و تواناییهایتان استفاده کنید تا شرایط را عوض کنید و به زندگی خودتان یا دیگران، جهت تازه ای ببخشید. موقعیت یا رابطه ای وجود دارد که نیاز به توجه شما دارد تا شرایط از این خرابتر نشود و کسی بیشتر از این خسارتی متحمل نشود. می دانید که دوگانگی ها و تضادهایی در زندگی تان هست که می خواهید تعادل را در رابطه با آن بوجود بیاورید. شما می خواهید سعی کنید که تا دیر نشده و اوضاع خرابتر نشده، دست به کار شوید. تشکر از همراهیتون.
Namiyas : با سلام دیشب بعد از ساعت۵ خواب دیدم در منزل پدرم تعدادزیادی مهمان حضور دارند افرادی وارد آنجا شدن که سر و بدنی شکل مداد داشتند و موقع سخن گفتن با هم هم صدا و آواز گونه حرف میزدند آمده بودند تا با موجودات اهریمنی مبارزه کنند ولی من گفتم این کار را انجام میدم وارد جایی شدم یک تپه بزرگ زباله بود چند دیو روی تپه بودند من را که دیدند برگه هایی جلوی خودشان گرفتن که روش نتهای موسیقی نوشته شده بود و من آواز بیکلام با صدای بلند سر دادم و آنها مبهوت به من نگاه میکردند صحنه بعد دیدم جلوی پنجره ایستادم و برای برادرم ناراحتم ودعا میکنم که خدا او را از شر زن جادوگرش حفظ کند (در واقعیت خیلی دنبال جادو و اینهاست)بعد دیدم دارم زن برادرم را مجازات میکنم واو در حالی که خوابیده بود و داشت زجر میکشید یک جن برای دفاع خودش فرستاد با جن مبارزه کردم و شکستنش دادم بعد قسمت راست بدن زن برادرم را با خنجری که داشتم سرتاسر بریدم در صحنه بعد دیدم دارم برای امتحان درس عربی آماده میشم و از دفتر می خونم و نکته برداری میکنم در حین خواندن به این فکر افتادم که ای کاش به دوستم در مشکلش کمک نمی کردم چون ممکنه پای من وسط کشیده بشه بعد آخر دفتر رو باز کردم دیدم جزه ام ناقصه و دچار استرس و نگرانی
شدم با تشکر از شما
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید که دیگران از شما حمایت و پشتیبانی کنند و البته عده ی زیادی سعی خواهند کرد که الفاضی تاثیر گذار و بیاناتی مثمرثمر در باره ی مشکلات شما داشته باشند چون معتقدند که قلم تواناتر است از شمشیر! به عبارتی اگر شما بخواهید با کسی به درستی مبارزه کنید، باید بتوانید نظراتتان را فصیح و گویا بنویسید و بیان کنید ولی نباید تندخویی کنید و دست به اعمال خشونت بزنید. شما می خواهید که با بدیها و انرژی های منفی مبارزه کنید، ولی برای اینکار به خاطرات بد گذشته رجوع می کنید و تلی از اشتباهات گذشته را جلوی خودتان تلمبار می کنید و از آنها بالا می روید و به یاد گذشته حرص و جوش می خورید!! در حالی که اینکار شما نه تنها مبارزه با شیطان و پلیدیها نیست، بلکه اسیر دست آنان شدن و به ساز آنها خواندن است! شیطان نقشه می کشد که شما را چطور با نت خودش حرص دهد و غمگینتان سازد و شما هم به نت او فریاد می کشید و حرص و جوش می خورید. شما می خواهید نگاهی وسیعتر به زندگی داشته باشید و به برادرتان فکر می کنید و می خواهید او را کمک کنید که از شر اشتباهات همسرش در امان باشد. در حالی که به جای هدایت او اقدام به اعمال خشونت می کنید، میخواهید او مستاصل باشد و زبان تند و تیز یا حرف زور به او می گویید. درست است که شما شخصیت خوبی دارید که می خواهید به اصطلاح شیطان را شکست بدهید، ولی رفتارتان اشتباه است! همه ی کارهای شما خشونت و زبان بد یا تندخویی است و عصبانی می شوید. رفتار شما به برادرتان هم لطمه می زند و زندگی او را خراب می کند. شما می خواهید که برادرتان را از خانمش جدا کنید و رابطه شان به طلاق بکشد. تازه در اخر کار هم به این فکر می کنید که منافع خودتان به خطر نیافتد و از کمک به دوستتان پشیمان می شوید! مطمئنید که شما دارید با شیطان مبارزه می کنید؟؟؟؟ دوست من !! دقت کنید کارهای شما اشتباه است. غصه خوردن هایتان، نقطه ضعف نشان دادن هایتان، کلام بد، تندخویی، عصبانیت، اینها هم از اعتبارتان کم می کند عزیزم. شما مبارزه با شیطان را بد برداشت کرده اید و برای همین جزوه تان ناقص است! تشکر از همراهیتون.
Mehri : سلام .خواب دیدم با کسی که دوسش دارم با هم همکلاسی بودیم .بعد استاد میپرسید شاگرد اولتون کیه .من دستمو بلند کردم گفتم من (در واقعیت هم در دانشگاه شاگرد اول بودم ) کسی که دوسش دارم جزوه میخواست من مال خودمو میخواستم بهش بدم که گفت دست خط تو خوب نیست .نگاه کردم دیدم آره خوش خط ننوشته بودم . یه خانم غریبه ای تو کلاسمون بود که عشقم گفت اون خانم خطش خواناست و خوب می‌نویسه . بعد از کلاس رفتم برا خودم چند تا دفتر بخرم چهل برگ و فکر کنم صد برگ اینا که جلدشون صورتی بود ولی اون چند تا دفتری که میخواستم بخرم چند صفحه ی اولشون نوشته شده بود و اون چهل برگه هم تقریبا چند صفحه از آخرش مونده بود که با خودم گفتم اونایی که نوشته شدن رو میکنم و اون سفیدها رو استفاده میکنم بعد انگار یکی بهم گفت اون چهل برگه متعلق به یه نفری بود که طلاق گرفته
فریبا هراتی
: سلام. شما فکر می کنید که خیلی خردمند هستید و درکتان بالاست. اما درسهای زیادی هست که باید از زندگی تان بیاموزید و دوست دارید که کسی که به او علاقه دارید، به قضاوت شما و طرز فکر شما باور داشته باشد و از شما پیروی کند. اما او معتقد است که شما اشتباهات زیادی دارید و نمی توانید خودتان را به خوبی ابراز کنید و برقراری ارتباط فکری با شما سخت است. شاید شما صریح حرف نمی زنید و از روشی استفاده می کنید که به اصطلاح می گویند " به در می گویید که دیوار گوش کند! "و صریحا نظراتتان را بیان نمی کنید بلکه کلمات را می پیچانید و عجیب و غریب تحویل دیگران می دهید. شما نمی خواهید که از گذشته تان یاد بگیرید و از تجارب دیگران استفاده کنید. شما می خواهید شروعی تازه داشته باشید و عشق و محبت و مهربانی را الگوی رفتاری خودتان قرار دهید تا دور دور شما بشود و اوضاع به نفعتان بشود. موفقیت متعلق به کسی است که از تجارب تلخ گذشته ی خودش استفاده کند. تشکر از همراهیتون.
mahta : سلام من خواب دیدم رفتم لوازم التحریری از فروشنده تعدادی دفتر خواستم و ازش میخواستم که ۴۰ برگ باشن چون برای نکته برداریم استفاده میشد،فروشنده دفترهای معمولی رو بمن نشون میداد و من اونارو دوس نداشتم و انتخابم دفترهای قشنگ و سیم کشی بود ،وقتی دفترامو برام کنار گذاشت یکی یکی برگه هاشونو چک میکردم و متوجه میشدم تو بعضیاش خودم قبلا یادداشت نوشتم و دست خط خودم توشون بود و از این موضوع تعجبم شده بود ولی به روی خودم نمیاوردم...
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید شروعی تازه داشته باشید و اوضاع به نفع شما شود. دوره ی تذهیب، مهیا شدن و رشد سما فرا رسیده است و می خواهید زندگی خوبی برای خودتان بسازید همان زندگی که خودتان طرحش را کشیده بودید و آرزویش را داشتید را انشالله به دست خواهید آورد. تشکر از همراهیتون.
فاطمه : سلام من خواب دیدم تو دانشگاه هستم نمره امتحانم ۱۶ شده یه نفر ۱۷ بود بقیه کمتر. استاد این درس (که تو واقعیت استاد من نبوده) بچه هایی که نمره هاشون بهتر بودو گفت یه جا جمع شن، من میدونستم هدفش از این کار نزدیک شدن به من هست و نرفتم و انگار مثل مدرسه زنگ اخر خورده بود و همه داشتن میرفتن خونه هاشون این اقا دویید دنبال من و دیدم یه جا انگار بیرون جایی شبیه کافی شاپ پشت یه میز روبروی هم نشستیم اون به من چند تا دفترچه کوچیک نقاشی هدیه داد که لابلاشون چند شاخه گل 'عروس' بود، ولی من بخاطر متاهل بودنش قبول نکردمشون. نمیدونم چطور شد باهاش رفتم خونه شون که دیدم پدرخانمش اینا اومدن خونه ش و وقتی داشت وارد خونه میشد دیدم انگار موهاشو تازه کوتاه کرده بخاطر همین رو گردنش مو بود و خانمش بخاطر اینکه موهارو نشسته آروم غرولند کرد.(تو واقعیت نقاشی میکشم).
فریبا هراتی
: سلام. درک شما نسبت به مسائل بالاتر رفته . شما ثابت کرده اید که شخصیتی بی گناه و بی ریا، معربان و آسیب پذیر دارید. می خواهید به پاکی معنوی برسید، خود قدیمی تان را خراب کنید و تولدی تازه داشته باشید. کسی که نمره اش 17 بوده، کسی است که از صمیم قلب و روحش خدای بزرگ را درک کرده و با او یکی شده است. کسی که ایمانش هرگز از بین نخواهد رفت. خرد و عقلانیت شما به شما پیشنهاد می کند که با اشخاصی تعامل کنید که از رده ی فکری و آگاهی و خردمندی خودتان باشند و رابطه ی دوستانه ای با ایشان داشته باشید. از همدیگر یاد بگیرید و الگو برداری کنید. خرد و عقلانیت شما می خواهد که شما تحولی تازه در زندگی تان ایجاد کنید. شما نسبت به برنامه هایی که برای زندگی تان طرح کرده اید احساس تعهد می کنید و حاضرید پول و وقت تان را صرف کنید و خلاقیت به خرج بدهید تا بتوانید نگرانیهایتان را دور بریزید و به کمک قدرت مالی تان، مشکلاتتان را حل کنید و اهدافتان را عملی کنید. ولی باید مثبت اندیش باشید و هرگز افکار منفی به ذهنتان راه ندهید. تشکر از همراهیتون.
Yaseman : سلام خانم هراتی عزیزم. سال نو مبارک. سالی سرشار از برکت و عزت و سلامتی براتون آرزو دارم. لطفا متن خواب را نمایش ندید.
ممنون از تعبیرهای خوبتون
فریبا هراتی
: سلام. سال نوی شما هم مبارک تشکر عزیزم. مدیر خانم شما می خواهد تحولی منفی برای شما به وجود بیاورد و جلوی رشد و پیشرفت شما را در کارتان بگیرد. او سعی می کند که از اعتبار شما پیش مدیرعاملتان بکاهد. اینکار او برای شما خالی از هزینه نیست. شما باید سعی کنید که شخصیتی رقابتی داشته باشید و نشان دهید که در بازی زندگی تان قادر هستید برنده باشید و به بهترین دستاوردها برسید حتی علیرغم نبود امکانات کافی!! به شما گفته می شود که قرار است از شما حمایت کنند و شما باید حواستان جمع باشد چون شما دو برابر دیگران تلاش می کنید که به موفقیت در کارتان برسید و می خواهید تمام محاسن و توانایی های لازم را در وجودتان جمع کنید. مدیر شما به بهانه ی حمایت از شما و اینکه می خواهد هارمونی و هماهنگی را در زندگی تان بوجود بیاورد، اما با بدجنسی و سیاه دلی و لجاجت می خواهد حرف حرف خودش باشد و سعی می کند که با رفتاری تند و داد و بیداد، شما را مجاب کند که متقابلا تندخویی و لجبازی و سیاه دلی از خودتان بروز دهید و اینکار شما برای شما گران تمام می شود. اما اگر صبور باشید و خردمندانه رفتار کنید و با آرامش برخورد کنید، تنها کسی که در این جریانات متضرر خواهد شد، خود مدیرتان است و بس. خوابتان 1630 کاراکتر و 3 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون.