کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب دکمه لباس

اگر خواب ببینید که دکمه های لباس خود را باز می کنید، یا ذهن شما آماده پذیرش امکانات و روش های جدید زندگی است و یا اینکه آدم بی قید و بندی هستید که می خواهید آزاد و رها شوید. اگر ببینید که دکمه های شما باز نمی شوند، یعنی بر نظریات قدیمی در مورد مسائل، پافشاری می کنید.

اگر خواب ببینید که دکمه می دوزید و مجرد باشید، برای زن مجرد، نشانه رسیدن خواستگار و برای مرد به خواستگاری رفتن تعبیر می شود. اگر ببینید دکمه های کج و کوله و متفاوت به لباس خود دوخته اید، نشانه وجود آدمها و یا موقعیت های متفاوت و نا مناسبی است که به زندگی شما آمده اند. داشتن و یا دوختن دکمه های شیک و سالم و زیبا نیز از وابستگان و موقعیت های عالی خبر می دهد که به زندگی شما وارد می شوند.

دکمه در خواب، وسیله استحکام و دوام و بقا است و بستن آن، حفظ حیثیت و آبرو است. اگر دختر جوانی ببیند دکمه لباسش بسته است، آینده خوبی خواهد داشت. اگر کسی که بی کار است، ببیند دکمه لباس خود را می بندد، شغلی می یابد و اگر فقیر باشد، پولدار می شود.

برای کسانی که صاحب فرزند هستند، دکمه، فرزندان آنان است. اگر کسی ببیند که لباسی با دکمه های بسته و مرتب به تن دارد، فرزندانی سالم خواهد داشت. اگر ببیند یکی از دکمه های او کنده شده، اما آن را در دست دارد تا مجددا بر لباس خویش بدوزد، یکی از فرزندان او بیمار می شود و یا نا فرمانی می کند.
اگر دکمه های لباس باز بود، با خانواده خود اختلاف پیدا می کند. اگر همه دکمه ها کنده شده بود، از خانواده خود جدا می شود.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

32 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

Fereshte

Fereshte : سلام خانم هراتي عزيز
امروز صبح خواب ديدم كه همسر مرحومم يه پيراهن سفيد شيري رنگ پوشيده و يكي از دكمه هاي بالا رو با چسب چسبوند و به بابام ميگه ميتونم دكمه ي پايين لباسم رو دربيارم كه ميره زير شلوار ، پسرعموم هم لباس مشكي فك كنم پوشيده بود يا شايدم تيره و ناراحت بود جوري كه دلم براش ميسوخت
در ادامه ي خوابم خواب ديدم كه تو يه آپارتمان زندگي ميكنم كه صميمي ترين دوست همسرم طبقه ي بالا زندگي ميكنه باهاشون كار داشتم و شال پوشيده بودم و كاملا حجاب داشتم با چادر رنگي رفتم طبقه بالا و در زدم و دوست همسرم رو ديدم تو تراس كه داره با تلفن ميحرفه و تو قسمت ديگه دوست صميمي خودم رو ديدم كه داره زيست ميخونه تا ديدمش كلي خوشحال شدم رفتم بغلش و باهم رفتيم بيرون و وارد جايي شديم كه بعضي دخترا مدل عروس شده بودن و يكيشون از آشناهامون بود باهاش در حد سلام عليك رابطه دارم و بغلم كرد و بهم ميگفت مامانم ميگه ريز نمراتت رو بده تا واست كار پيدا كنم و ميخنديد لباس عروس پوشيده بود ولي دندوناش زرد و كثيف بود منم يه ريز ميگفتم منم دوست دارم برم سركار

پاسخ
لینک۲۳ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۰۱:۳۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روحشان شاد. همسر شما نمی خواهد که دیگران تصویر بدی از او در ذهنشان داشته باشند و تعریف بدی از او بکنند. او می داند که کسی از او بد گفته ولی وانمود می کند که مسئله ای نیست!! ( می بخشد). فکر پسر عمویتان هم ناراحت است. دوست همسر شما به مقام بالایی رسیده و شرایط مالی خوبی دارد. دوست شما اما آرزوهای بالایی برای خودش دارد ولی به خواسته هایش نرسیده. ولی شرایط کاری و مالی او خوب نیست و یا اینکه دوستان صادقی ندارد و بعید به نظر می رسد که بتواند کار خوبی پیدا کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۳ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۰۹:۲۳
kami

kami : سلام من دیشب خواب دیدم که مادر مرحومم که خیلی به او وابسته بودم جلوب در یه اتاق که منزل خودمان نبود نشسته بود و داشت دکمه لباس من را میدوخت البته هر چی صحبت کردم یادم نیست چی گفتم فکر کنم جواب نداد

پاسخ
لینک۳۰ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۰۰:۱۴:۴۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روحشان شاد. او دعایتان می کند که اعتماد به نفستان بالا برود، قید و بند بیشتری داشته باشید و به ثروت و امنیت برسید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۳۰ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۴۵:۲۰
Narjeskhatoon

Narjeskhatoon : ممنون خانم هراتی عزیزم تعبیر زیبایی بود ولی این خواب گذشته بود...
بازم حرفهاو سخنان زیبای شما مطمئنا نوری میشه واسه جلو رفتن آگاهانه ما
من از طرف همه از شما تشکر میکنم کارتون بی نقصه الحمدلله اجر خیرشو ببینید

پاسخ
لینک۶ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۰۵:۴۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : تشکر عزیزم.

پاسخ
لینک۶ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۲۹:۰۷
Narjeskhatoon

Narjeskhatoon : سلام خانم هراتی عزیز
چند شب پیش خواب دیدم پدرم ماشینشون از این مدل ماشین باری ها(پیکان باری یا سایپا یا ...)نمیتونستم ماشینو ببینم اینقدر میدونم و تو خواب احساس میکردم شبیه ماشینهایی هست که چادر میکشن روشو بار جا بجا میکنن
منم نشسته بودم پشت ماشین تو شرایطی که پدرم راننده بود احساس میکردم هر لحظه ممکنه بیافتم با خودم میگفتم واسه چی بابا اینجوری رانندگی میکنه ؟بعدش گفتم اشکالی نداره من تعادلمو حفظ میکنم نیافتم
سگهایی بودن که میخواستن به من حمله کنن ازشون ترسیدم ولی میدونستم چیزیم نمیشه
تا رسیدیم یک جایی که هم آشنا بود هم غریبه خواستم از همون ماشین پیاده بشم جلوم یک جورایی پر شد از نرده های بهم نزدیک آهنی
منم خودمو کشیدمو از لای یکی شون رد شدم یهو کل دکمه های اون لباسی که تنم بود در اومد اولش متوجه نشدم ولی بعدش دیدم لباسم میخواد باز بشه از هم
با دستام گرفتمشو دیدم کل دکمه هاش یک گوشه جمع شدن انگار یکی جمعشون کرده بود منم گرفتمشون تو دستم گفتم باید درستشون کنم
اما انگار یک حسی میگفت اینا مدل پرسی بودن شاید درست نشن
یک از مردهای آشنا اونجا منو نگاه کرد و گفت عجب دختر فلانی خیلی راحت از اینجا عبور کرد و بهم گفت چجوری رد شدی؟آفرین

پاسخ
لینک۴ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۱۸:۲۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام عزیزم. پدر شما زحمت زیادی برای شما می کشد و بار و مسئولیت های زیادی روی کولشان هست. شما کنترل زندگی تان را به او سپرده اید ولی احساس می کنید که پدرتان نمی تواند به خوبی مسائل را درک کند و گاهی تصمیم گیریهای او اشتباه است. اما به هر جهت او دارد نهایت سعیش را می کند و شما هم متعادل رفتار می کنید که مشکلی پیش نیاید. شما در نهایت تصمیم می گیرید که از موانعی که پدرتان برای شما به وجود آورده رد شوید و آزاد باشید ولی اینکار باعث می شود که حیثیت و آبروی شما به خطر بیافتد و رازتان فاش شود و ممکن است که دیگران از کار شما سر درآورند. شما ممکن است احساس کنید که دارید خودتان را از لحاظ احساسی و هم در سطح جسمی به دیگران عرضه می کنید!! نگران این موضوع هستید که شخصیتتان که ذاتا پاک بوده نکند که خدشه دار شود... تعریف دیگران را از واژه ی آزادی خواهی زیاد جدی نگیرید. برایشان نفعی نداشته باشد از شما تعریف نمی کنند. یاد این شعر افتادم گفت با جوجه مرغکی هشیار که ز پهلوی من مرو به کنار... گربه را بین که دم علم کرده گوشها تیز و پشت خم کرده!! جوجه گفتا که مادرم ترسوست به خیالش که گربه هم لولوست. گربه حیوان خوش خطو خالیست فکر آزار جوجه هرگز نیست. یک قدم دورتر شد از مادر آمدش آنچه گفته بود برسر... و جوجه اسیر گربه شد و گربه او را خورد. این افرینها ... برای این است که خوراک شوید! تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۱۹:۴۲
Mahy

Mahy : سلام. خسته نباشید. خانم هراتی عزیز همونطور که می دونید من و شوهرم با هم اختلاف داریم :( خواب دیدم توی خونه باغ قدیمی که برای مادرشوهرم بود هستم. و قرار بود عروسی بچه فامیلشون اونجا برگزار بشه. شلوغ بود  فامیل و آشناهاشون در تدارک عروسی بودن. طبق های بزرگ شیرینی جا به جا میکردن. من با سرعت از پله های خونه بالا میرفتم و می دیدم از پنجره ها پرده های توری آویزونه از پشت پنجره ی توی حیاط عروس رو می دیدم. بعد با خودم میکفتم چرا قبل از موعد عروسی گرفتن من که لباس با خودم نیاوردم. دوباره با خودم فک کردم لباسی که همسرم برای عروسی خودمون گرفت همراهم هست، می پوشمش. دیدم مامان و بابام هم اومدن اونجا برای حضور در جشن عروسی. بهشون گفتم چه خوب ک اومدین تنها بودم، چون شوهرم پیشم نبود، ولی تو دلم گفتم فامیلها که خیلی خوب با من رفتار میکنن تنها نبودم که. مامان و بابام لبخند زدن و کنار هم ایستادن شروع کردن به نماز خوندن یادمه بابام یه پیرهن چهارخونه سبز تنش بود. من هم داخل کمد لباس رو نگاه کردم لباسم نبود فهمیدم با خودم نیاوردمش. بالاخره دیدم یک بلوز ساتن صورتی رنگ تنم هست. سر آستینش سه تا دکمه داشت. البته فقط برای تزئین بود و آستینم باز نبود و کیپ دستم بود، در عوضِ جادکمه سه تا بندکوچک داشت که باید می نداختم دور دکمه ها. چون استرس داشتم که زودتر آماده بشم و جلوی شوهرم مرتب باشم، داشتم با استرس و با سختی بندها رو مینداختم دور دکمه ها ک بیدار شدم. خانم هراتی عزیزم قبلا شما به من‌گفتین این سه میتونه بیانگر خانواده سه تاییمون باشه. منظورم خودم و همسرمو...چون من این پکیج سه تایی رو توی اکثر خوابهام‌می بینم. تشکر

پاسخ
لینک۱۸ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۱۱:۰۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. عروسی چون به همراه طبق های شیرین است انشالله به خبری خوش اشاره می کند و آنها به موفقیت می رسند. حضور شما هم در طبقه بالا به این تعبیر است که شما پیش آنها احترام بالایی دارید. پدر شما در رابطه با همسرتان خیلی فعال نیست و تا اندازه ای کسل کننده یا بی حرکت برخورد می کند ولی صلح طلب و آرام است و خدا را شکر خواهند کرد. شما هم شخصیت مهربان و رمانتیکتان را حفظ می کنید و می خواهید با حفظ ارتباطتان با همسر و فرزند او، در مقابل دشمنانتان از خودتان محافظت کنید. انشالله تغییرات مثبتی در زندگی تان به وجود خواهد آمد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۸ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۵۵:۵۰
Mahy

Mahy : خیلی عذر میخوام خانوم هراتی، الان یادم اومد. گفتم شاید تعبیر داشته باشه. اول از همه توی خیاط خونه بودم و یه خانم خیاط آشنا داشت برام چادر مشکی می دوخت. من اول نمیخواستم دور آستینهاش و لبه های چادر گیپور دوزی باشه ولی خیاط بهم گفت لبه های پارچه ریش ریش شده میخوای لبه هاشو بدوزم، تا به خودم اومدم دیدم خیلی مرتب و شیک لبه های چادر رو گیپور سنگ دوزی شده دوخته. منم خوشم اومد. اون مشغول دوختن بود که من از پله های خونه بالا رفتم و داخل ساختمون شدم. باعرض معذرت مجدد...

پاسخ
لینک۱۸ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۲۲:۴۹:۵۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : مفهوم همان است و در تعبیر تاثیر بیشتری ندارد. خبرهای خوش است.

پاسخ
لینک۱۸ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۲۳:۳۷:۴۷
ناری

ناری : سلام
در واقعیت یکی از همکارا خواستگار من هستن.من و ایشون یه دانش اموز مشترک داشتیم.داخل خواب دیدم خواستگارم روپوش با دکمه های باز پوشیده بود. اون دانش اموز که دختر هستن داخل خواب , دکمه های باز روپوش خواستگارم رو بست.

پاسخ
لینک۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۳۷:۵۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. امنیت و ثروت خواستگار شما برایش حفظ می شود و او از لحاظ جسمی و ذهنی از غریبه ها فاصله خواهد گرفت. خواستگار شما نخواهد توانست که خیلی "باز" و راحت با دیگران تعامل و گفتگو کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۰۶:۰۲
ناری

ناری : سلام وقت بخیر
خواب دیدم دانش اموز سابق من و خواستگارم که الان همکارمون هست دکمه روپوش خواستگارم رو بست.
با تشکر از شما.

پاسخ
لینک۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۲۲:۱۹:۰۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. دوست خوبم من متوجه خوابتان نشدم. دانش آموز سابق شما ، خواستگارتان هم هست؟ و خواستگارتان همکارتان است؟ خواستگارتان روپوش تنش کرده؟ لطفا طوری توضیح دهید که بنده هم که در ذهن شما نیستم متوجه منظورتان شوم. برای ارسال مجدد خوابتان از شما حق خواب کسر نخواهد شد.

پاسخ
لینک۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۲۳:۴۰:۵۰
سوگندم

سوگندم : سلام وقتتان به خیر وشادی صبح خوابی دیدم هر انچه خاطرم هست می نویسم در خواب انگار طنابی بود فکر کنم نخی وبسیار بلند بود عده ایی که بچه بودند وفکر کنم بیشتر از بچه های اقوام بودند ولی دقیق قیافه اشان یادم نیست به ان طناب وصل بودند انگار یک نوع بازی بود ومی کشیدند من هم همراه انها بودم بعد رفتم دنبال انتهای ان طناب دیدم به یک برج بلندی وصل است یعنی روی دیوار بلند ان بود ولی ان ساختمان تاریک وترسناک بود وشاخه های درخت در اطراف ان محل بود که بعضی خشک بود من حس می کردم محل اجنه هست وترسیدم وبرگشتم در این طناب کشی یک مردی از اقوام هم بود که مدام خنده می کرد من در بیشتر خواب هایم او را خندان می بینم بعد انگار دیگر ان تعداد بچه نبودند فقط چند نفر بودند واین دفعه ان طناب پارچه ایی وبه رنگ طوسی بود که من داشتم گره می زدم که بتوانیم ان را با بچه ها بکشیم وجای دست داشته باشیم بعد انگار دوباره گره را باز کردم ودوباره داشتم درستش می کردم در هنگام انجام این کار پسر داییم داشت نگاهم می کرد ولی از دور و من حس می کردم انگار فاصله ما دریا یا اب بود بعد متوجه شدم که باید دکه بدوزم به این طناب پارچه ایی که بچه ها ان را بکشند فقط نمی دانستم این طناب به کجا وصل است که اینقدر باید زور می زدیم تا ان را بکشیم بعد سه تا دکمه مشکی بزرگ بود قبول نکردم بردارم وچندین دکمه از جنس مخصوصی بود وبسیارمجلل وزیبا بود دو تا به رنگ سرخابی ودو تا به رنگ صورتی تیره بود که برداشتم ومی خواستم دو تای سرخابی را با سوزنی که داشتم به طناب پارچه ایی بدوزم

پاسخ
لینک۲۶ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۱۴:۳۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما با اشخاص شیطان صفت و بد طینتی بدون اینکه خودتان بدانید در ارتباط هستید و با آنها زورآزمایی می کنید! با انرژی منفی مبارزه می کنید و می خواهید اوضاع به نفع شما تغییر کند. شما سعی می کنید که سیاست داشته باشید و با برخوردی خوب و با مهربانی و محبت حرفتان را به پیش ببرید. شخصیت عاقل و زیرکی دارید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۶ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۰۵:۲۲
سمیه

سمیه : سلام.
در خواب دیدم خونه دوست پسرم هستم و مادرش زیاد از دیدنم خوشحال نیست و من و رختخوابم را از خونه بیرون می اندازند.
و بعد من از خونشون میرم. و وارد یک اتاق میشوم و میبینم که پدر دوست پسرم ک تازه فوت شدن روی تخت نشسته ان و دکمه های لباسشان نامرتب بسته شدن. من دکمه هاشون مرتب میبندم و مادر ایشان توی اتاق بودن لبخند میزنند و دوست پسرم هم از خوشحالی یکدفعه از پشت من را بغل میکنن و میخواد من ببوسه که دفعه اول نمیذارم بهش میگم مامانت اینجاست اما اون میگه نترس من دیگه جدی ام و میخوام همه بدانند و بیام خواستگاری و من را میبوسه و از اینکه من اجازه دادم بیاد خوشحال میشه. ( در واقعیت بعد از فوت پدرش رابطه خوبی با هم نداریم. چون خانواده ایشان من دیدن در مراسم پرسه و مخالفت کردند. و ایشان بسیار بی توجه شدند و حتی با دیگری است)

پاسخ
لینک۱۵ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۳۵:۳۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. مادر دوست پسرتان از اینکه شما با او در ارتباط باشید خوشحال نیست و نمی خواهد که به او فکر کنید. پدر او از اینکه شما در این شرایط قرار گرفته اید راضی نیست و احساس امنیت نمی کند و شما تقصیر را از او پاک می کنید. دوست پسر شما پشت سر شما حرف زده و گفته که نمی خواهد با شما در ارتباط باشد و اینکه کاری کرده که روابطش با شما خراب شده است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۵ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۱۳:۲۱
زهرااااا

زهرااااا : بی نهایت از محبتتون سپاسگزارم ...خیلی خوشحال شدم

پاسخ
لینک۲۳ شهریور ۱۳۹۷ ساعت ۱۹:۱۰:۳۱
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.