کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب دیوانگی

اگر کسی در خواب خود را در حالت دیوانگی دید، مال حرامی را در راه فساد و تباهی خرج می کند و اطرافیانش او را مورد سرزنش قرار می دهند. ولی اگر خواب دید که خود را به دیوانگی مصلحتی زده، به مردم دیار خود و آشنایان نزدیک، مکر و حیله می کند تا ازاین راه نفعی عاید او شود ولی دستش رو خواهد شد و رازش فاش خواهد گردید.

محمد ابن سیرین می گوید: دیوانگی در خواب ، مال حرام است بر قدر دیوانگی او، لکن آن مال را به خیرات هزینه کند و از مردمان ملامت یابد.

ابراهیم کرمانی می گوید: هر که ببیند که دیوانه شده است، دلیل که به فساد گراید و ربا خورد.

جابر مغربی می گوید: اگر ببیند که با دیوانه هم صحبت شد، دلیل که با مردی رباخواره و مفسد هم صحبت گردد و از صحبت وی ملامت و بدنامی و فساد دین او را حاصل گردد.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

20 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

آروینا

آروینا : با سلام واحترام خدمت شما
من خواب دیدم از خونه اومدم بیرون،دیدم دوست پسرم اومده دم خونمون،دنبال من افتاده وحرکات موزون وعجیب و غریبی مثل دیوانه ها انجام میده من خیلی می ترسیدم ازش فاصله میگرفتم که آبروم نره، دختر همسایه مون اومد از خونشون بیرون ،دوست پسرم رفت سمت دختر همسایمون گفت دوست منه،دختر همسایمون گفت متاسفم براش.بعد دوست پسرم رفت سمت خواهرم باهاش صحبت میکرد من همش نگران بودم خواهرم نفهمه مادرم میزد به صورتش و نگران من بود که نکنه این دیونه منو اذیت کنه من خیلی ترسیده بودم وازش فرار میکردم .ممنون میشم تعبیر بفرمایید

پاسخ
لینک۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۴۱:۱۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. خواب شما ممکن است بازتاب ترسها و نگرانیهای شما برای بازگشت دوست پسرتان به شما باشد. چون او رفتار نرمالی ندارد و به شدت عصبانیست و نمی خواهید که او با حضورش در اطراف شما با آبروی شما بازی کند. می دانید که دوستان یا خواهر یا مادرتان شخصیت او را به هیچ وجه تصدیق نمی کنند. برای دفع شر صدقه بدهید. احتمال دارد که او به شما فکر کرده و خوابش را دیده اید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۸:۱۱:۴۷
Leila

Leila : سلام؛ روزتون بخیر
دیشب خواب دیدم یه خانم جوانی که دیوانه بود انگار شبیه یکی از فامیلامونه که از لحاظ روانی سالمه ولی یادم نمیاد کیه، تصادف کرد و خونریزی زیادی کرد منم یه جورایی بدم نمیومد این خانم دیوانه بمیره ، خیلی تشنه ش بود بش چندبار آب دادم و مرد. همینجور تو جاده که نزدیک خونمون بود رهاش کردیم منو خواهرم یهو یاد اون یکی خواهرم افتادیم انگار براش اون دیوانه خیلی مهم بود نگاه کردم هنوز سرجاش باشه، دیدم هستش به خواهرم زنگ زدم که اون خانم فوت کرده ، خواهرم خیلی ناراحت شد
خانم هراتی من یه خواستگاری دارم که بخاطر یه موضوع از دستم دلخور شد هنوزم قهره ولی من فکر میکنم اون مقصر باشه ،شاید به خوابم مربوط باشه

پاسخ
لینک۲۱ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۴۹:۴۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. موقعیتی برای این خانم پیش می آید که عصبانی می شود و نمی فهمد که چه می گوید و نمی فهمد که چه درست است و چه غلط و کنترل رفتار و زندگی اش از دستش خارج خواهد شد. او مرتکب گناه و اشتباهی می شود که بسیار تحت فشار و استرس قرار می گیرد و زندگی اش تحولی منفی خواهد یافت. شما هم از اینکه او زندگی اش عوض شود و رفتارش را عوض کند خوشنود خواهید شد. اگر این خانم که دیده اید دیوانه شده، باعث شده که خواستگارتان از شما ناراحت شود، او تقاص کارش را پس خواهد داد و خداوند او را به سبب کار زشتش مجازات خواهد کرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۱ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۲۰:۳۸:۰۲
 Reyhan

Reyhan : سلام خانم هراتی عزیز ان شاالله که سلامت و شاد باشید.این خوابم مال چند سال پیش هست خواب دیدم تو یه ماشین نشستیم ولی در حال حرکت نبود نزدیک یه کانال اب با اینکه هوا آفتابی بود ولی یهو گرد باد شدیدی شروع شد جوری که ماشین داشت تیکه تیکه میشد از ماشین بیرون اومدیم شدت باد زیاد بود ولی پای من به زمین محکم بود همه چیز رو بالا میبرد شوهرم هم همراهم بود باد اونو از جا بلند کرده بود ولی من محکم دستشو گرفته بودم باد نبردش نگه داشتنش سخت بود ولی راحت راه میرفتم مزرعه ای جلوم بود با خوشه های گندم درشت اماده ی درو بودن از اسمون نوری اومد که راه باریکی رو از میون گندمها نشونم داد به هر سختی بود شوهرمو با خودم میکشید و رسیدم میونه ی راه یهو هوا اروم شد بهم گفتن در مرکز طوفانی متوجه منظور شدم دقیقا وسط گرد باد بودم انگار دیدم که چقدر گرد باد عظیمی هست و من به اصطلاح در چشم گرد باد بودم رسیده بودیم به یه خرابه اونجا شوهرم رو دیدم صورتش عین زغال سیاه شده بود سفیدی چشماش زده بود بیرون انگار جنون گرفته بود سر تاپا لباس سیاه تنش بود یهو یه کاغذایی که دستش بودن پرت کرد نگاه کردم دیدم شناسنامه کارت ملی و بقیه ی مدارک شناسایش هستن به سختی چون دوباره داشت باد شروع میشد جمع کردم بهش دادم یه خنده ی وحشناک عین کسایی که انگار تسخیر شدن کرد دوباره مدارکشو پرت کرد داشتن گم میشدن گفتمش چرا پرتشون میکنی اینا هویتتو نشون میده گیر میفتی باز یه خنده ی وحشتناک کرد انگار خودش نبود خودشم تو همون ایام مشابه این خواب رو دیده بود که تو مسیری مدارکش رو گم کرده باز هم ممنون از محبتتون و وقتی که میزارید

پاسخ
لینک۲۳ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۰۷:۰۴:۰۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر عزیزم. دیدن ماشین پارک شده در خوابتان به این اشاره می کند که شما از کار دست می کشید و تلاش ها و انرژی هایتان را راکد نگه می دارید و این زمانی است که گردباد شروع شده در واقع شما در خوابتان هم دیده اید که برای رهایی از گردباد در ماشین نمانده اید!! یعنی بیکاری نقطه ی شروع مشکلات شماست. شما باید تحرک و فعالیت داشته باشید و سعی کنید که انرژی تان را جای دیگری خرج کنید. شما و همسرتان حجم بالایی از طغیان احساسی و کج خلقی و بداخلاقی را تجربه می کنید. در اینصورت است که وضعیت زندگی تان از کنترل خارج شده و با نارضایتی های زیاد روبرو می شوید. شوهرتان بینش و درکش را از دست می دهد و مثل شما ایمانش قوی نیست و زودتر تحت تاثیر عوامل منفی قرار گرفته و ناامید می شود. او خیال می کند که هیچ کسی نیست و هیچ هویتی ندارد. نیروهای ذهنی و احساسی شوهرتان از درون او شکل می گیرد و خودش را نشان می دهد. شوهرتان توسط احساسات خودش خورده می شود. راه چاره این است که از این رکود بیرون بیایید. شوهرتان باید همیشه کاری برای انجام داشته باشد. فعالیتش را زیاد کند. او باید روزانه حتی چند ساعت ورزش کند. کار بدنی کند. راه برود. هرگز نباید بنشیند. باید برنامه ریزی داشته باشد خسته شود و راحت بخوابد. این تنها صورتی است که شوهرتان فکرش باز می شود و آنوقت بینشش را بدست می آورد. به او عرق بهار نارنج بدهید شبها تا بخوابد. یک استکان به او عرق بهار نارنج بدهید. در غذایتان ادویه های تند استفاده نکنید. در مقابل عصبانیت او سکوت کنید سعی نکنید که آن موقع او را متقاعد کنید که اشتباه می کند. به آدمی که آب ریزش بینی دارد، نمی گویند آب دماغت را بیرون نریز و قورت بده!!! کسی هم که عصبانیست، داد می زند. به او نگویید سکوت کن. بگذارید خودش را خالی کند. کم کم با ورزش همه چیز خوب می شود انشالله. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۳ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۴۹:۳۱
nastaran91

nastaran91 : سلام
خواب دیدم تو خیابون هستم. سه نفر از روبرو میومدن. نمیشناختمشون.
یکیشون دیوونه بود. مردم ازش فاصله می گرفتن. اون دوتای دیگه سعی داشتن کنترلش کنن.
اومد سمت من ولی من فرار نکردم و نخواستم ازش بترسم. بعدش فاصله گرفتم و یکم دیگه به مردم پرید.
دوباره اومد سمت من و بازم سعی کردم جلوش وایستم. این دفه یه اره برقی تو دستش بود و منو تهدید کرد. منم با یه چیزی شبیه شمشیر سعی کردم جلوش وایستم و داشت نزدیکتر میشد و منم ترسیدم و از خواب بیدار شدم
ممنون میشم تعبیرش کنید

پاسخ
لینک۲۴ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۱۵:۰۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. موقعیتی در زندگی شما وجود دارد که باعث می شود شما کم عقلی کنید و از خطر نترسید. جنبه هایی از زندگی شما از کنترلتان خارج شده و شما نمی توانید تشخیص دهید که چه کاری درست است و چه کاری غلط. شما ممکن است دید خودتان را نسبت به اهدافتان از دست بدهید. چیزی در زندگی شماست که باید از آن دست بکشید و آن را دور بریزید و از شرش خلاص شوید. شما به اصل قضیه پی خواهید برد و خیلی زود متوجه می شوید که باید با پرستیژ و قاطعیت و قدرت رفتار کنید و ریسک نکنید. شما با عزم و اراده و ایمان قوی بر ترسهایتان غلبه خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۴ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۲۲:۲۷:۱۱
Azadi

Azadi : سلام وقت بخید.خواب دیدم شب بود همینجور ک خوابیده بودم یهو دیوونه شدم میخواستم ب هم اتاقیم حمله کنم و فقط جلو خودمو میگرفتم و میخواستم فرار کنم همزمان موجودات نامرئی ازارم میدادن و روحم در عذاب بود ب این فکر میکردم چیکار کردم ک خداروعصبانی کردم فک کردم مال اینه نماز و روزه م عقب افتاده
ممنون از پاسخگویی

پاسخ
لینک۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۰۱:۴۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما دید خودتان را نسبت به اهدافتان از دست می دهید و بدبین می شوید احساس می کنید که دیگران نقطه نظرات و تصمیمات شما را قبول نمی کنند و آرامشتان را از دست می دهید. تا اندازه ی زیادی وسوسه های شیطانی به خاطر انرژی منفی و بدبینی و ناامیدی که در وجود شما انباشته شده، باعث می شود که شما عصبانی شوید و نتوانید روحیات خودتان را کنترل کنید. چاره ی کار این است که به خدای بزرگ پناه بیاورید و کنار او به ارامش برسید. اگر واقعا نمازتان را نخوانده اید، شاید به همین خاطر است و اینکه حس می کنید که خدای بزرگ به شما به خاطر بی توجهیتان به او، متقابلا به شما بی توجهی کرده است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۳۶:۳۵
mahta

mahta : سلام من خواب دیدم یه مرد دیونه کت شلوار پوشیده بود و خیلی مرتب بود ظاهرش از کنار من رد شد دستمو محکم گرفت و ب همه اشاره میکرد ک با من ازدواج کرده ک من عصبی شدم و خییلی محکم دستشو گاز گرفتم و پرت شدم یه گوشه و همون لحظه خودمو با لباس زیر دیدم و ب هیکل خودم نگاه میکردم و تو دلم میگفتم من چقد خوش هیکلم و اصلا لخت بودنم برام مهم نبود (این فرد دیونه واقعا تو محله ما هست و ما از بچگی میشناسیمش)

پاسخ
لینک۲۲ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۲۹:۳۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما فکرتان ناراحت است و خشم و عصبانیت تان را در خودتان نگه می دارید. شخصیتی حمایتگرایانه و مهربان و در عین حال قاطع دارید و می خواهید همیشه حرف خودتان را به پیش ببرید. شما خودتان می دانید که اینکار شما اشتباه است و نباید استرس و فشار روی دیگران وارد بیاورید. شما باید به این فکر کنید که احساسات زنانه و مهربانانه و لطیفی در وجود شما هست و ابراز این احساسات خیلی قشنگ تر است تا دیکتاتور مآبانه بخواهید با دیگران تعامل کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۲ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۹:۱۷:۰۴
Hoshang

Hoshang : سلام.خدا قوت.تو یک فضایی هستم گویا خانواده ام هستن و صحبت از ایجاد آزاد راهی برای اهواز و آبادان هستش،بخشی از آزاد راه را می بینم و بعد می گم‌ این آزادراه ادامه نداره و در لرستان و اون سمتها جاده دیگه آزاد راه نیستش.فضا عوض می شه و احیانا مراسمی هستش،،عده ایی برای دریافت غذا صف هستن و من مثل اینکه دنبال خانمم هستم،از دختر یک همسایه قدیمی که تو صف هستش، می پرسم ندیدیش؟می گه اونجا است.نگاه می کنم،خواهر کوچکم را می بینم که شکل آدم های خل و دیوانه با لباس های ژنده و صورت تکیده که احیانا چند دندونش هم افتاده و شلوارش پاره و قسمت تناسلی اش هم مشخص است،می رم دستش می گیرم و ایشان را می برم به اتاقی که لباسش را عوض کنه،یکی از برادرانم تو اون اتاق بود و لباس سفید پوشیده بود و ته ریشی هم داشت و خواهر برد اتاق و به من هم گفت خودت هم داری بوی بد می دی برو دوش بگیر و بعد این بزادرم را می بینم که می ره مادر مرحومم که ظاهرا زنده ولی خوابه یا تازه از دنیا رفته را می بوسه.

پاسخ
لینک۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۱۱:۴۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما برای رسیدن به اهدافتان مانع بزرگی را تجربه خواهید کرد و بهتر است روی عملی کردن اهدافتان دوباره فکر کنید و شرایطتان و روند کارتان را مجددا" ارزیابی کنید. شما می خواهید به هدفتان برسید و منتظرید که کارها خوب پیش برود. خواهرتان شرایط روحی و مالی بدی دارد و رفتارش معقول و منطقی به نظر نمی رسد. شما هم کم کم دارید منفی بافی می کنید و به شرایط بدبین می شوید ولی برادرتان نسبت به بهبود شرایط امیدوار است و سعی می کند که با کرامت و مثبت اندیش به نظر بیاید و می خواهد که از خواهرتان و شما حمایت کند. او ثواب این کارهای خوبش را به مرحوم مادرتان تقدیم خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۰۱:۴۰
smamb

smamb : با سلام و خسته نباشيد. خواب میدیدم با نامزدم دست همو گرفتیم داریم میریم خونشون.نامزدم دیوانه بود.برادر بزرگ نامزدم از خونشون ميومد بیرون که منو دید با من سلام احوال پرسی کرد و دسته عینکشو گرفتو با حالت کنجکاوی. به من دقیق شد.یه لبخندم گوشه لبش بودخیالم راحت شد که از من بدش نمیاد.(در واقعیت یه اتفاقی افتاده بود که من میترسیدم برادرش از من بدش اومده باشه) بعد داخل شدیم پسرش که 25سالشه به من گفت که بابام بهت گفت که ازت بدش نمياد. منم گفتم نخیر خودم شنیدم باهام احوال پرسی کرد.بعد دیدم همین دیوانه ای که با من بود وسط سالن نشسته. دیگه نامزد من نبود یکی از برادرهای دیگش بود دورو برشم چند تا تراول پنجاهی تا خورده هست.با خودم گفتم که مادرش اينهمه پسر داره یکی از یکی بهتر یکیش دیوانه از آب درآمده.ممنون از تعبیرتون

پاسخ
لینک۱۶ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۰۰:۰۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. نامزد شما نمی تواند تصمیم بگیرد چه می خواهد و دیدش را نسبت به اهدافش از دست داده است. او نمی تواند به کسی تکیه کند و وابسته باشد و برادر او شما را تحت نظر گرفته و فکر می کند که چطور حاضرید دستی دستی خودتان را به چنین شخصی وابسته کنید. او نسبت به شما احساس دلسوزی می کند. نامزدتان دوگانگی شخصیت دارد و نمی تواند سر حرفش باشد و روی تصمیماتش دو دل است. او به خودش می گوید یا می شود یا نمی شود!! 50 - 50 شد شد ، نشد هم نشد. شما باید عاقل باشید خانم! تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۶ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۲۱:۰۰:۳۹
طاهره

طاهره : با سلام
صبح ششم قمری خواب دیدم برادر شوهرم دیوانه شده بود سرش زخمی شده با پارچه ای بسته بود خیلس سیاه وبه شدت لاغر وخشکیده شده بود در اثر دیوانگی نعره می کشید وصداهای وحشتناک بلندی از خودش در می اورد می خواست مرا سیلی بزند به او گفتم به امام حسین اگر مرا سیلی بزنی بد می بینی مرا رها کرد بعد رفتم به مادر شوهرم گفتم خدا را شکر این حکم خداست که پسرت این جور شده بعد دیدم شلوارش از روی دیوانگی پایین کشید زنش ودخترش هم به شدت لاعر وسیاه شده بودند شوهرم جایی خوابیده بود وگریه میکرد رفتم این خبر را به او بدهم بیدار شدم.
از شما ممنونم امیدوارم همیشه زنده باشی.

پاسخ
لینک۱ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۵:۵۸:۵۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. برادر شوهرتان به ناراحتی اعصاب و اضطراب شدید مبتلا می شود و دردسر بزرگی برایش پیش می آید که به شدت فکرش را مشغول می کند. او نمی تواند از خودش و خانواده اش حمایت کند. سخت می کوشد ولی نمی تواند به راحتی به اهدافش برسد. او می خواهد که شما او را ببخشید و از او حمایت کنید شاید او قبلا شما را اذیت کرده است. او نمی تواند نقشش را بعنوان یک مرد به خوبی ایفا کند و همسر و دختر او هم به شدت احساس ناراحتی و بدبختی می کنند. شوهرتان دلش برای آنها می سوزد و شما فکر می کنید که او دارد تقاص کارش را پس می دهد. تشکر از محبت و همراهیتون.

پاسخ
لینک۱ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۲۰:۴۹:۱۵
ma

ma : با عرض سلام
از زبان شوهرم مینویسم
خواب دیدم خاله ام که سن بالایی دارددیوانه شده بود چرت وپرت میگفت الکی میخندید وکسی جرات نداشت به او نزدیک شود بی حرمتی میکرد وشوهر خاله ام چوبهای زیادی برای پدرم اورده بود که پدرم دسته بندی کند وبه خانه ی انها برای درست کردن اتش ببرد پدرم مشغول دسته بنوی چوبها بود بیدار شدم بسیار سپاسگزارم از تعبیرتون

پاسخ
لینک۲۱ دی ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۰۵:۴۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خاله ی شما احساس می کند که او واقعا نمی تواند به کسی تکیه و اعتماد کند. هیچ کدام از تصمیمات و حرفهای او مورد قبول همسر یا خانواده اش قرار نمی گیرد و با او جوری حرف می زنند انگار او غریبه است. او به شدت عصبانیست. رفتار شوهر خاله تان با او بسیار بی احساس و ماشینی است و به خاله تان دروغ می گوید. پدرتان حرفهای او را تحلیل می کند و می داند که این حرفها می تواند به جان خاله تان استرس و آتش بیافکند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۱ دی ۱۳۹۹ ساعت ۲۲:۰۵:۲۳
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.